طراحی سایت
تاريخ انتشار: 09 تير 1393 - 20:45
مصاحبه با دکتر پویا دولابی درباره بافت قدیم بوشهر:

دکتر پویا دولابی: نگاهی که به بافت قدیم بوشهر می شود نباید نگاه بدی باشد. یعنی نگاه به گونه ای نباشند که بگویند کسانیکه از همه جا مانده و ...

 





- در خصوص اهمیت بافت تاریخی بوشهر صحبت های زیادی شده و مقالات و مطالب زیادی به چاپ رسیده است. براي شروع لطفا اهمیت بافت تاریخی بوشهر را از ديدگاه خود بيان نمائید.

- اگر بخواهیم در خصوص اهمیت بافت تاریخی خیلی تیتروار و مشخص و واضح صحبت کنیم، به طور کلی می توان آن را به 3 بخش تقسیم کرد.

بخش اول: هویت فرهنگی است که بافت های تاریخی ما به عنوان بهترین نمونه تجسد کالبدی، یک سند هویتی را از گذشته تا حال بازگو می کند.

بخش دوم: ناب و محدود بودن این منابعی که ما داریم، می باشد. ما نمونه های زیادی از ساختمان های قدیمی مان نداریم. از آنها حتا با همین فرم و سیاقی که توی بافت داریم دیگر نه در حالت کالبدی ش و نه در حالت محتوایی اش ساخته، تولید و تکثیر نشده است. و سوم اینکه:ما اگر به ساختمان هایمان به چشم یک سری منابع نگاه کنیم، منابعی هستند که قابل بازیافت و قابل استفاده هستند و می توان از آنها استفاده کرد تا حالت متروک به خود نگیرند و تبدیل یک سری فضاهای گمشده ی معماری و شهری نشود و بتواند نقش خود را مثل قبل بازی کند.

 

- بافت بوشهر الان با معضلات خیلی جدی هم روبروست. در مجموع این را برای توسعه ی بوشهر باید یک مزیت دانست یا تهدید؟

- تهدید و فرصت مرز بسیار بسیار مخدوشی دارد و هر کسی با قرائت و دید و خوانش خود نسبت به آن موضوع می تواند آن را فرصت یا تهدید تلقی کند. ما چیزی که در بوشهر به آن نیاز داریم از بالقوگی به فعلیت رسیدن است. در آن صورت است که ما می توانیم از آنها به عنوان قوت نام ببریم. ما در دنیا در درصد کلان، 3 دسته توریست خاص داریم. یک دسته توریست هایی هستند که بدنبال طبیعت گردی هستند که به آنها natural tourist می گویند. یک سری cultural tourist بوده و توریست های فرهنگی به شمار می آیند. و دسته ی سوم هم به دنبال سرگرمی هستند (entertainment ). این سه دسته کلی است. ما در بوشهر، هم بحث طبیعت گردی و هم توریست فرهنگی داریم که می توانیم از آنها استفاده کنیم.  این ها دیگر از فرصت عبور کرده و به یک فعلیت رسیده اند که اسم آن نقطه ی قوت می شود. در بخواهیم که در خصوص آسیب های بافت صحبت کنیم باید بگویم که آسیب های بافت مقیاس های بسیار کلانی دارد.  اگر بخواهیم در مورد این قضیه در مقیاس بین المللی صحبت بکنیم، از بعد از جنگ جهانی دوم و بعدش و اتفاقاتی که افتاد و ایجاد زندگی صنعتی و ... می توانیم به این نتیجه برسیم که life style تغییر کرد. زندگی و امکانات نیز تغییر کرد و بسترهای دیگری برای خودش خواست. و این موج هم خواسته و ناخواسته وارد کشور شد. از آن سو، رویکرد صنعتی، مهاجرت به شهرها و بستری که دیگر جوابگو نبود، افت سیستمی که خانه های قدیمی داشتند همه در این موضوع دخیل شدند.

مهاجرینی آمدند که شرایط اقتصادی خوبی نداشتند و مجبور شدند در مسکن هایی که دیگر ارزش اقتصادی خود را از دست داده اند زندگی کنند. این شیوه ی زندگی، تخریب را به دنبال داشت. از طرفی دیگر اگر در حوزه ی جغرافیایی-سیاسی خود به این موضوع بنگریم، می توان از جنگ افغانستان و حتا جنگ ایران و عراق نام برد. و در حوزه های تاریخی پیدا کردن نفت در خوزستان و جا به جا شدن جمعیت نیز موثر بوده است. بحث جابجایی جمعیت بحث بسیار بسیار مهمی است که مکتب شیکاگو به عنوان " تهاجم جمعیتی" از آن یاد می کند. و آن را مهمترین دلیل برای فرسودگی بافت ها می داند. اگر ما در مقیاس ملی خودمان به این قضیه نگاه کنیم، به این نتیجه می رسیم که اگر برای بافت های تاریخی مان ، سه حوزه ی بسیار مشخص مسکونی- مذهبی و اقتصادی تعریف کنیم، می بینیم که تمام این اتفاقات دستخوش تغییراتی شده است. مرزبندی های بافت قدیم ما و محله بندی ها بر اساس یک سری داستان هایی مثل originality (محله بهبهانی ها)، بر اساس مذهب شان (محله یهودی ها)، بر اساس شغل شان (محله قصاب ها) و ... بوده است.

در حال حاضر وارد موج جدیدی شده ایم که یک بالاشهر و یک پایین شهر داریم. و مراکز مذهبی- فرهنگی مان که به عنوان نهادهای اجتماعی فعالیت می کردند و علاوه بر عملکرد مذهبی، بستری جهت انعقاد تعملات و هم اندیشی های اجتماعی نیزبوده است، با توجه به تغییر رویکردهای مذهبی که عوامل متعددی باعث آن بوده است، و بحث های دین گریزی و دین ستیزی، عملکرد خود را به معنای قبل از دست داده است. وقتی وارد مبحث اقتصاد می شویم، مثلا خیابان کشی های دوره ی پهلوی را بررسی می کنیم، می بینیم در خیابان های دوره ی پهلوی جداره ی تجاری ایجاد شده و دسترسی آسان شده است و باعث می شود که بازار از حیز انتقاع ساقط شود. وقتی در مسجد سلیمان نفت پیدا می شود، یا اسکله ای ایجاد میشود، فرصت شغلی تخلیه در اینجا می شود. یا با هر اتفاق دیگری ممکن است فرصت شغلی در اینجامورد دستخوش قرار گیرد. و تغییرات جمعیتی بوجود می آید. این ایجاد تغییرات و ایجاد بافت اجتماعی خاصی در بافت تاریخی بوشهر، با ایجاد اتفاقاتی است که کلان تر از بوشهر است.

 

 

 

- همانطور که می دانیم دو ایده ی کلی در رابطه با بافت وجود دارد. یکی اینکه عده ای به حفظ کل بافت معتقدند و عده ای ديگر هم معتقدند با توجه به كمبود اعتبارات و بالا بودن هزينه ها، نیازی به حفظ کل بافت نبوده و ما باید به صورت جزیره ای عمل کرده و یک سری عمارت های معروف که ارزش تاریخی، معماری و سازه ای را دارند حفظ نماییم و همین عمارتها به نوعی نشان دهنده ی هویت بافت تاریخی ما خواهند بود. نکته ای در این زمینه یادآور شويم اينکه کسانیکه معتقدند تک بنا حفظ شود، اینطور نیست که قبلا معتقد به اين مسئله بوده اند. نظرشان این است که ما چند سال معتقد بودیم که کل بناها حفظ شود اما با توجه به شرایط و با توجه به اعتباراتی که گذاشته شد، حفظ تک بناها ایده آل تر است. ما با توجه به مزیت ها و محدودیتها به این مقوله می پردازیم. نظر شما در این خصوص چیست؟

- اگر قائل به این داستان هستیم که معماری بوشهر، یکی از بهترین نمونه های معماری زمینه گرا یا معماری پایدار است ، باید به این قضیه هم قائل باشیم که این در بستر خودش با تمام فضاهایش، با پرش، با خالی اش(mass & space) واجد این شرایط بوده است و ما نمی توانیم یک قسمتی را از آن بگیریم و تمام توجه مان به یک قسمت دیگری معطوف کنیم.

اگر بافت قدیم را یک سیستم در نظر بگیریم، مجموعه ای است از اجزای معین که بصورت هماهنگ برای رسیدن به یک هدف با هم کار می کنند. در نتیجه نظر من هم همین است که باید به آن بصورت کل واحد نگاه کرد. با تمام اجزاء و عناصرش. حتی اگر بخواهیم اولویت بندی کنیم، فضاهای شهری آن از اولویت بیشتری نسبت به مقیاس تک بنا برخوردارند. ما باید تکلیفمان در این قضیه روشن شود که آیا می خواهیم دیدگاه دولتی و مدیریتی داشته باشیم یا یک بحث  علمی که مبانی نظری را هدف قرار می دهد؟ شرایط این دو با هم متفاوت است.  ممکن است دولت اشتباهات زیادی در شورای عالی شهرسازی بکند. به اینگونه که در آن شورا تعریف شده بافت فرسوده بافتی است که 50 درصد از بناهایش از لحاظ پایداری، اسقامت کالبدی نداشته باشد و مقررات ملی را رعایت نکرده باشد. و یا بحث نفوذپذیری مطرح است. اینکه مثلا ماشین نتواند به آنجا وارد شود و یا مثلا ریزدانه باشند، یعنی متراژشان زیر 200 متر بوده و فشرده باشد. اصلا به آیتم های دیگر که ریشه ای ترند نگاهی ندارد. به بحث اقتصادی نگاهی ندارد. به بحث اجتماع، جامعه شناسی،  فرهنگی و ... نگاه ویژه ای ندارد و نگاهی صرفا کالبدی است. پس حوزه ی نگاه ما باید مشخص شود که نگاه مدیریتی است یا مبانی نظری است.

 

 

- بحث های پیچیده و حساسی مطرح شد.  در مورد احیاء بافت و نقش مسئولین و یا آسیب های زندگی در بافت، به علت کمبود وقت اصلا صحبت نشد. به عنوان آخرین سوال بفرمایید برای بافت تاریخی بوشهر چه راهکاری هایی را ارائه و پیشنهاد می دهید؟

- اگر بخواهیم به طور سریع سلسله اتفاقاتی را که در مرمت شهری افتاده مرور کنیم،  نگاه بارون هوسمان که در پاریس اتفاق می افتد، زاییده ی زمان خودش بودو نگاه بهداشتی داشت. بعد از آن دیدگاه موزه ای است. بعد دیدگاه های موزه ای- موضوعی می شود که هر کدام آسیب هایی دارد و الان چیزی که مطرح است و بهترین جواب را داده یک نگاه جامع و کلی نسبت به بافت بوده که یک سری ویژگی هایی باید باشد. باید فراگیر و همه جانبه باشد، فرآیندمحور، عادلانه، اعتمادساز ، دوسویه و تعاملی بین دولت و مردم مخاطب آنجا (چه کسانی که دارند در آنجا زندگی می کنند و چه کسانی که ساکنین شهرند) و مشارکت برانگیز باشد. این توصیه ای است که در سال 1975 در چارتر آمستردام مطرح می شود. بعد در سال 1992 در سند بورا تاکید می شود و اتفاق متاخری است که در صنعت ورونا در سال 2007 تاکید می شود. از نظر من محوریت این داستان خود دولت باید باشد که باید یک مدیریت واحد داشته باشد. قسمتی از کار در دست مسکن و شهرسازی نباشد، یک قسمت در دست میراث فرهنگی، اداره بافت فرسوده و ... که هر کدام یک تصمیم جداگانه ای بگیرد. بعد از این مدیریت واحد باید یک برنامه مشخص داشته باشد . بعد از آن بحث بودجه هست و در ادامه اتفاقاتی مثل تملک و .... این کار توسط مشاور مادری که از چند جبهه بتواند ارتباط داشته باشد می بایست انجام شود. ارتباط با ذی نفعان و ذی نفوذان، مجریان طرح و دیگر مهندسان و کسانی که فعالیت های تاثیرگذار و تاثیر پذیری در بافت دارند و حتا توسعه گرها که کمی خلا مفهومی آن را اینجا داریم. اگر در این راستا گام بردارند و در وهله ی اول بتوانند ایمن سازی کنند که مردم در خانه ها احساس امنیت کنند و در مقیاس کلان تر بتوانند تعادل بخشی کنند به اهداف مثبتی می رسند.  نگاهی که به بافت می شود نباید نگاه بدی باشد. یعنی نگاه به گونه ای نباشند که بگویند کسانیکه از همه جا مانده و رانده شده اند باید در بافت قرار بگیرند. چه به معنای محتوایی، چه شأن و شخصیت محل زندگی شان ، چه به لحاظ تاسیسات زیربنایی یک دوقطبی در شهر نداشته باشیم. و اینکه حیات بخشی، حس شهروندی، تعلق ، سرزندگی را بتوانیم در افرادی که آنجا زندگی می کنند ایجاد کنیم که بعد از آن بتوانیم ظرفیت سازی و توانمند سازی بکنیم. این کل پروسه ای است که می تواند طی شود. فقط من دو نکته روی صحبت های قبل دارم: یکی بحث خلق کردن جداره های لوکس و خانه هایی که نیازهای امروز را به بهترین حالت بتوانند جواب بدهند. این حرکت خوبی است اما یک اثر جانبی دارد و آن این است که اگر بافت را لوکس نشین کنیم، تعداد خانه هایی که با هزینه ی کم بشود تملک کرد یا در آنها زندگی کرد پایین می آید و بعد سیستم عرضه و تقاضا بهم می ریزد. وقتی این سیستم بهم بریزد همان خانه های کم قیمت نیز بدلیل اینکه عرضه کم است دوباره گران می شوند. اگر افزایش قیمت داشته باشیم مردمی که اینجا هستند باید مهاجرت کنند و جابجا شده و به بافت دیگری که پتانسیل فرسوده شدن دارد رفته و آن را فرسوده می کنند. یعنی در مقیاس کلان باید به داستان اینگونه نگاه کنیم که چه اتفاقی برای این مردم می افتد. اینکه آیا می خواهند بروند و بافت دیگری را دچار مشکل بکنند یا ما باید برویم دنبال پروژه های مسکن اجتماعی که ممکن است در بستر ما جواب بدهد یا ندهد. 

بحث بعد فضاهای اداری است که می تواند رفت و آمد را زیاد کند ولی باید با تمرکز به تناسب ایجاد این فضاهای تجاری- اداری توجه بشود که باز به یک فضای گمشده ی شهری تبدیلش نکند. مثلا ساعت 3 بعدازظهر خیابان مُرده نشود. عین اتفاقی که از میدان ساعت  تا چهارراه کشتیرانی می افتد که یک سیستم زونینگ هست که تمام سیستم های اداری آنجاست و روزهای تعطیل و خارج از ساعت اداری خلوت می شود که شاید امنیت آن بواسطه ی نورپردازی تامین شود ولی اگر همین نور قطع شود، به یک معضل تبدیل می شود.

 

 

برچسب ها:
بافت قدیم بوشهر

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین