طراحی سایت
تاريخ انتشار: 19 مرداد 1393 - 23:04
گلایه برخی ازعکاسان بوشهری و نادیده گرفتن حقوق رسانه ای

عکاسی از دیرباز مورد توجه علاقمندان به این هنر بوده است. عکاسی در عرصه خبر از اهمیت بالایی برخوردار است و تمام اصحاب رسانه به اهمیت عکاسی در کنار کار خبری واقف هستند و در واقع خبری که از عکس خوبی برخوردار باشد علاوه بر ارزش خبری بیشتر از جذابیت بیشتری نیز نزد خواننده برخوردار است. از همین رو جمعی از عکاسان استان به بهانه روز خبرنگار به نوشتن مشکلات خود پرداختد و از سختی ها و بی توجهی هایی که به عکاسان استان می شود گفتند و خواهان کمک به آنها به جهت برطرف شدن این مشکلات شدند...

گلایه برخی ازعکاسان بوشهری و نادیده گرفتن حقوق رسانه ای

رسانه ها حقوق عکاسان را رعایت نمی کنند

 

سرویس فرهنگ و هنر ب خبر: عکاسی از دیرباز مورد توجه علاقمندان به این هنر بوده است، عکاسی را می توان نوعی نوشتن دانست، نوشتنی که با الفبای زندگی و طبیعت به روی صفحه ذهن ما نقش می بندد، نوشته ای که گاه از هر خط و هر نوشته ای زیباتر و خواناتر است. عکاسی در عرصه خبر نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و تمام اصحاب رسانه به اهمیت عکاسی در کنار کار خبری واقف هستند و در واقع خبری که از عکس خوبی برخوردار باشد علاوه بر ارزش خبری بیشتر از جذابیت بیشتری نیز نزد خواننده برخوردار است. از همین رو جمعی از عکاسان استان به بهانه روز خبرنگار به نوشتن مشکلات خود پرداختد و از سختی ها و بی توجهی هایی که به عکاسان استان می شود گفتند و خواهان کمک به آنها به جهت برطرف شدن این مشکلات شدند. امید است که این کار خود مقدمه ای باشد برای توجه بیشتر مسئولان و رسانه ها به اهالی هنر و به خصوص عکاسان زحمت کش استان بوشهر.


 
شهرام ملكي زاده      

بحثي كه از ديرباز در جوامع هنري مطرح بوده و هنوز در بعضي از جوامع با معضل پذيرفته نشدن آن روبرو هستيم، حق مالكيت مادي و معنوي مولف برمحصولات هنري مي باشد. گرچه درباب اثبات مالكيت يك هنرمند بر اثر خلق شده سخن فراوان رفته،  اما در وهله ي عمل كمتر به آن پرداخته شده است.
در برخورد با اين معضل به دو خط فكري خاص بر ميخوريم كه يكي اساسا به چيزي بنام حق مالكيت هنرمند بر اثرهنري اش معتقد نيست و ديگري عليرغم اذعان به وجود چنين حقي، در مرحله ي عمل، بدليل مقرون بصرفه نبودن مقدمات اثبات ادعايش مبني بر "محترم شناختن حق مالكيت اثر هنري"، براحتي برخلاف گفته هاي خويش عمل مي نمايد و جالب اينكه گرچه اين دو تفكر در ظاهر با هم تفاوت ماهيتي دارند، در عمل به يك نتيجه ختم مي شوند و آن تضييع حقوق هنرمند است.


گرچه بعضي هنرها مانند آثار حجمي بدلايل ذاتي قابل سوئ استفاده نيستند امابيشتر حجم توليد هنري يك جامعه از اين حيث آسيب پذيري شديدي دارند. خوشبختانه در كشور ما چند سالي است كه اصل محترم شناختن حق مولف و هنر مند در بسياري از زمينه ها مانند تاليف كتب و نقاشي و سينما در حال ريشه گرفتن  و تثبيت است و از اين حيث جاي خوشحالي دارد اما در موردي مثل عكاسي، جامعه هنوز ظرفيت پذيرش تملك يك هنرمند عكاس برعكس خود را ندارد وخطرناك تر ازآن اينست كه اين تفكر نزد بعضي از متوليان هنري كشور نيز وجود دارد كه موجبات استفاده ي ارزان و بدون محدوديت از عكس يك عكاس هنرمند بي دفاع را فراهم مينمايد، عكاسي كه با توجه به ساز و كارهاي موجود و معضلات اقتصادي، براي ثبت يك عكس هزينه هاي غيرمتعارف زيادي را متحمل مي شود.


البته روشهاي سخت افزاري خاصي براي جلوگيري از اينگونه رفتارها وجود دارد اما در عمل نياز به فرهنگ سازي در اين مورد يك ضرورت است،  تا همگان باور كنند كه يك عكس تا به مرحله ي چاپ و انتشار مي رسد هزينه هاي مادي و معنوي فراواني را براي عكاس در پي دارد و استفاده از عكس يك عكاس بدون پرداختن اين هزينه ها عملا تضييع حقوق يك هنرمند است.هنرمندي كه تمام تلاش و سرمايه ي فكري و مادي خود را صرف اعتلاي هنر و متعاقبا به كمال رساندن جامعه و بشريت  مي كند.


همانطور كه براي يك پزشك متخصص كه با جسم يك انسان سرو كار دارد حقوقي قايل هستيم و هيچ شكي در پرداخت حق او نمي كنيم  بايد بپذيريم كه هنرمند نيز متخصصي است كه با روح و روان تك تك افراد يك جامعه سرو كار دارد كه از قضا بعد تاثيرگذاري كارش بسيار بيشتر از يك متخصص پزشكي است.
پس بياييد اينگونه بينديشيم و اينگونه رفتار كنيم تا اگر هنرمند هم نيستيم  به يك اثر هنري به ديد احترام بنگريم و با حفظ حقوق مولف اثر، او را در ادامه ي رسالت مقدسش ياري كنيم.


حسین حیدرپور    
داستان استفاده غیر مجاز از عکس های عکاسان خبرگزاری ها به ویژه عکاسان خبری شهر بوشهر به یک اتفاق روزمره بین خبرگزاری ها ، پایگاه های خبری ،ماهنامه ها ، هفته نامه ها ، روزنامه ها ، نشریه ها و دیگر رسانه ها تبدیل شده است .وقتی که عکسی از یک عکاس در یک خبرگزاری منتشر میشود ، آن عکس  حاصل سال ها تلاش ، تجربه ومشقت عکاس است که درخبرگزاری ها نمود پیدا میکند و مورد توجه قرار میگیرد ،اما متاسفانه برخی از رسانه ها از روی عدم فرهنگ وآگاهی ،تلاش عکاس را نادیده میگیرند .وبرسرعکس بلاهایی می آورند و برای آن عکس داستانهایی می نویسند ، که در شان مدعیان کارفرهنگی نیست.  برای مثال چند وقت پیش مجموعه عکس مستندی از من در خبرگزاری بین المللی تسنیم منتشر شد به نام "کاش او هم یک فوتبالیست بود نه یک قهرمان".این مجموعه  راجع به زندگی صادق پاکدامن قهرمان نجات غریق بود که فلافل فروشی داشت خبرگزاری تسنیم این عکس ها را منتشرکرد اما  اولین کاری که بعضی از خبرگزاری های استانی انجام دادند چه بود ؟!!! مجموعه عکس را بدون نام عکاس چاپ کردند وخیلی راحت به عکس هایی دست یافتند که کارآنها نبود وفقط داغ بودن خبر برایشان اهمیت داشت .آیا اگرعکسی ازاین قهرمان منتشر نمی شد باز برخی رسانه های به اصطلاح فرهنگی ، سنگ صادق پاکدامن را به سینه میزدند؟ هدف من به عنوان عکاس اشاعه فرهنگی وتصویر زندگی این قهرمان و قهرمانان دیگربوده وخواهد بود .

(در عکس زیر یک عکس از این گزارش می بینید که به چند نوع در سایت های مختلف ارائه شده است)

اما در خبرگزاری های معتبر خارجی وقتی میخواهند عکسی را از یک عکاس  استفاده و منتشر کنند ، علاوه بر اینکه از آن خبرگزاری اجازه می گیرند ،  از عکاس عکس منتشر شده هم اجازه میگیرند واین جز جدانشدنی حرفه ای هاست . به طور مثال در رزمایش جنگ نوین هسته ای و زلزله برازجان ، نماینده خبرگزاری آسوشیتد پرس با من تماس گرفت و برای انتشار آن عکس در آژانس عکس و خبرگزاری خود اجازه گرفت به این صورت که ابتدا  با مسئول خبرگزاری تسنیم و سپس با من به عنوان عکاس صحبت کردند  .من بعد از هماهنگی با خبرگزاری ، عکس ها را فرستادم و بعد از چند لحظه دوباره تماس گرفتند که چند خبرگزاری بین المللی از جمله گاردین و سان هرلد خواستار عکس های شما هستند و آیا ما اجازه داریم که این عکس ها را با حق چاپ  به آن ها هم بفروشیم ؟ این یعنی کار فرهنگی و حرفه ای که متاسفانه درجامعه ی ما کم دیده میشود .به عنوان مدعی فرهنگ ، یادمان باشد  ذکر منبع و اسم ،ارزش و اعتبار یک رسانه را بالا می برد.


امیدواریم روزی فرهنگ برخی از رسانه ها به آنجا برسد که حمایت کننده یک اثر باشند تا صرفا یک خبر و هیچ آثاری بدون ذکر اسم و منبع در اینترنت منشر نشود.

(عکس زیر نمونه ای از عکس اینجانب میباشد که خبرگزاری آسوشتد پرس و گاردین آن را استفاده کردند و در کنار و زیر عکس ها اسم عکاس و خبرگزاری رو ذکر کرده اند )

آریادخت جهان بخشان   
خیلی برام عجیبه و غیر قابل باور که بعضی افراد عکست رو بر میدارند و به هر طور دلشون بخواهد استفاده می کنند.نمیدونم شاید اگر فرهنگ سازی بشه ،این هم مثه بستن کمربند جا بیفته،آخه متاسفانه ما در این زمینه هیچ برشی نداریم یا بهتر بگم  اصلا کسی پشتوان ما نیست .نمیدونم تا چندین سال دیگه ما هم میتونیم یه برنامه موبایلی مثل اینستاگرام درست کنیم که به مردم اجازه ذخیره کردن عکس رو نده! البته از اونجایی که ما ایرانی ها تو همه ی زمینه ها خلاقیت داریم و پیشی میگیریم ،با عکس گرفتن از اون صفحه(اسکرین سیور/اسکرین شات)،اون عکس رو از آن خودمون میکنیم .بعدش هم خیلی جالب و قشنگ ،با پیشرفته ترین امکانات و برنامه های روز دنیا تو گوشی همراه ،اون ها رو برای خودمون برش میزنیم و به خودمون اجازه میدیم اسم عکاسشو که این همه تلاش کرده واسه گرفتن عکسش رو حذف کنیم .


خیلی پیش اومده روزنامه رو بازمیکنیم عکس خودمون رو بزرگ زدن تو صفحه اول ،اسم عکاسشم که طبق معمول با چهار تا برنامه فتوشاپ قابل حذفه!!!دلیلشو میپرسیم !میگن شما برا نهاد ما کار کردین نمیشه اسم شخص رو آورد ،بعدشم واسه توجیه خودشون میگن :اصلا حرفه ای نیست اسم عکاس زیر عکس بزنیم ،ما داریم پولشو میدیم .
پس حق و حقوق مولفین مصنفین چی میشه!ما داریم از بالاترین امکانات روز دنیا استفاده میکنیم که فرهنگ رو زیر پا بذاریم؟!!


آقا/ خانمی که متولی فرهنگ و هنری و سایت ،مجله ،فصلنامه  و روزنامه دارین ،این زحماتی که شما میکشین  و مطلب رو خیلی خوب و با زحمت در اختیار مردم قرار میدین بهش میگن کار فرهنگی و آخر هر هفته ، ماه و سال یه لوح سپاس  به مناسبت تقدیر از کار فرهنگیتون بهتون میدن.آیا اگه اسم عکاس رو زیر اسمش بردارید ،باز هم کار فرهنگی محسوب میشه؟!شما برا توجیه خودتون میگید ما میخواییم شما رو معروف کنیم برا همین از عکساتون استفاده کردیم.
آیا یه لحظه می تونید خودتون رو رو جای ما بگذارید!آیا همونطور که وقتی یه نوشته ی ادبی جایی دیگه استفاده میشه به اون سرقت ادبی میگن،نمیتونید دزدی آثار هنری هم یه جای این قانون قرار بدید.اگه هم حرف ما رو قبول ندارید پس به این سوال ما جواب بدید که چطوری مردم به مناطق زلزله زده و سیل زده و جنگ زده کمک میکنند؟!آیا با تنها شنیدن اخبار و خوندن روزنامه تنها می تونیم باور کنیم که کجای دنیا چه خبره ؟!! 
دوست خوب فرهنگی من پشت هر عکسی فکری نهفته است  و این فکر حاصل سال ها تلاش و تجربه است.پس بیاید کمی به یکدیگر احترام بگذاریم.
                                                                                                    
رضا عنصر سیار   

آین رند (Ayn Rand) رمان‌نویس، فیلسوف، نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس روسی – آمریکایی(۱۹۰۵  -۱۹۸۲ ) براین عقیده است که زندگی بشر، معیار ارزش است، زیرا بدون آن دیگر ارزش‌ها هم وجود ندارند و این ابزار ادامه بقاست. بنابراین نقض حقوق مالکیت فکری در اصل تجاوز به ابزار بقای بشر است. 
حق کپی رایت در واقع محترم شمردن افکار یک انسان است. این حق می تواند در بخش اقتصادی، هنری و ... باشد. قانون کپی رایت قانونی است که تقریبا در تمامی کشورهای جهان اجرا می شود و بر طبق این اصل، به هر کسی اجازه انتشار و استفاده از افکار شخص دیگری بدون اجازه خود شخص داده نمی شود.
عبارت " من یک هنرمند هستم و زندگی من هم به مانند دیگران هزینه هایی دارد"  را حتما همه ما تا کنون شنیده ایم. جمله ای که به صراحت دغدغه ی اصلی جامعه جوان هنری ایران را بازگو می کند.


همه ما می دانیم که امروزه به سبب رعایت نشدن حقوق جوامع هنری در تمامی شاخه ها در ایران، فقط تعداد محدودی از این گروه توانایی امرار معاش از راه فروش آثار خود را دارند. در این میان جامعه عکاسی یکی از گروه هایی است که بیشترین لطمه را ازعدم وجود حق کپی رایت متحمل شده است. این مشکل هنرمندان   ( که اکنون روی صحبت ما بیشتر عکاسان است ) را وادار می سازد تا برای گذران زندگی شغلی دیگر را برگزینند و در نتیجه عدم تمرکز و انرژی کافی روی آثار خلق شده را در پی خواهد داشت.


البته به نظر نگارنده در این میان تمامی تقصیر ها را نباید متوجه رسانه های کپی کننده عکس انداخت و قصور از سوی خود عکاسان هم تا حدودی دیده می شود. معمولا وقتی در مورد چنین کار ناشایستی سخن به میان می آوریم، با چنین واکنش هایی مواجه می شویم که : " کار همیشه شان است " یا " بار اول شان که نیست " و یا " همیشه همینطور است، سخت نگیر" و دیگر جملاتی با چنین مضمونی. در این میان نبود یک ارگان مستقل که ارتباط دهنده عکاسان و نهادهایی که به آثار آنها نیاز دارند نیز تا اندازه ای در به وجود آمدن وضع موجود سهیم است.


بیایید خوش بینانه ترین و در عین حال شاید از لحاظی بدترین شرایط ممکن را در نظر بگیریم. این که متولیان به وجود آمدن چنین وضعی در جامعه عکاسی به خصوص عکاسی خبری که بیشترین ضربه را از این وضع خورده اند، از زشت و ناپسند بودن چنین کپی برداری هایی بدون اجازه صاحب اثر آگاه نیستند. بنابر این فرض،جملاتی که در پراگراف قبل به عنوان مثال آورده شد،  بدترین نوع واکنش و ناکارآمدترین روش مقابله با چنین مشکلی است.


در چنین شرایطی این وظیفه و تکلیف بر عهده ماست که به عنوان کسانی که خود را مدعی حضور در چنین عرصه هایی می دانیم، در جهت هر چه بیشتر آگاه سازی جامعه نسبت به این مسئله مهم هنری گام برداریم.چرا که تا زمانی که خود جامعه عکاسان و صد البته مخاطبین عام، به صورت منسجم در مقابل این موج فکری به پا نخیزند، ادامه وضع موجود و این بی احترامی ها دور از انتظار نخواد بود.   
   
رضا ریشهری   
عکاسی در استان بوشهر دارای مشکلات بسیار زیادی می باشد.آنچه که این مشکلات را پررنگ تر می کند ،نداشتن گالری اختصاصی برای نمایش عکس ،بی توجهی مسئولان نسبت به عکس و عکاسی ،عدم برگزاری کارگاه های تخصصی عکاسی، عدم وجود کارگاه نقد عکس همه ی این ها باعث می شود مردم به عکاسان اعتماد نکنند و عکاسان را به چشم جاسوس ببینند.ناگفته نماند پیگیری هایی که قبلا عکاسان در این زمینه ها کرده اند زیاد جدی نبوده و اصولا ما بوشهری ها یاد گرفته ایم که همیشه قانع باشیم در صورتی که عکاسان در دیگر نقاط دنیا علاوه بر اینکه دوربینشان از خطرات احتمالی بیمه میشود خودشان نیز بیمه هستند اما در ایران ترس دزدیده شدن دوربینمان از یه طرف. ترس از ایجاد حادثه برای خودمان در طرف دیگر.


نهایتا بعد از تمام این خستگی ها منتظر تشویق های مالی و معنوی هستیم که ناگهان متوجه میشویم که فلان عکسی که فلانجا ارائه داده ایم در جای دیگری بدون ذکر نام عکاس استفاده شده و این تمام خستگی ها را بر بدن بشتر می کند و خود باعث دلسردی میشود که این خود باعث انقراض عکاسان میشود.

علی احمدی   
من به عنوان یک هنردوست ،نه یک هنرمند عکاس خواهشی که از دوستان ، خبرنگاران، وبلاگ نویسان و خبرگزاری ها ی محترمدارم ،اینست که اگر ممکن هست اسم عکاسان  عزیز را زیر عکسشان یا در قسمتی از خبر خود  درج کنید چرا که شما از حال آن عکاس و سختی هایی که در پیش داشته خبر ندارید که برای ثبت عکس  خود را  موظف میدانند در گرما و سرما به بیرون می روند و یا موارد خاص تری مثل عکاسی جنگ،آیا ارزش این را ندارد اسم عکاس زیر عکسش باشد؟!!
ذکر منبع و ذکر عکاس به  خبر شما اعتبار بیشتری میبخشد ،پس چرا با انجام ندادن کارهایی که قادر به انجام آن هستید خود را بی اعتبار میکنید؟

محمد صالحی نیا 
دنیای امروزه تفاوت های  فراوانی با گذشته کرده است که این تفاوت ها شامل تغییر شکل مطالعه ، آموزش و اطلاع رسانی شده است. در حوزه خبر و رسانه یقینا متن نتوانسته است به تنهایی حق و جان کلام را انتقال بدهد از همین رو فیلم و عکس را به یاری طلبیده است . در همین راستا خواندن متن و دیدن فیلم بی شک زمان بیشتری  نسبت به دیدن عکس از مخاطبان خواهد گرفت از همین رو است که کسانی که خواهان دریافت چنین اطلاعاتی هستند رو به دیدن عکس آورده اند و بهمین دلیل در دنیای امروز عکس  در دنیا بیشترین مخاطب را به خود جذب کرده است .بی شک این موضوع از چشم تیز بین سردبیران و سایت داران و مدیران مجلات و... مخفی نمانده است و آنها را به این سمت کشانده تا  برای جذب مخاطب بیشتر به انتشار عکس روی  بیاورند تا در کوتاه ترین زمان ممکن و بهترین نوع ،رسالت خود را  که انتقال پیام و یا انعکاس موضوع به مخاطبان است ،انجام دهند.


این چرخه برای سردبیران و صاحبان رسانه و ماخاطبان نیز راضی کننده است  ،اما در این میان عکاسان که نسخه جدید خبرنگاران و خود تولید کننده این آثار هستند که  برای امرار و معاش زندگی و دغدغه های اجتماعی شان شغل پر مخاطره و پر استرس خبرنگاری را برگزیده اند تا شاید دردی از این جامعه دوا کنند و دری بگشایند و ذهن ها و نگاه ها را به سمت و سویی که شامل بی توجهی و بی مبالاتی در جامعه شده است  بکشانند ،خود همیشه مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته اند و پشت در های بسته مانده اند و همواره خود درد دار  بی مهری و بی مبالاتی سر دبیران و مدیران صاحبان رسانه شده اند  و متاسفانه به کرات شاهد استفاده بی مزد و منت ، و بدون اجازه این آثار توسط صاحبان رسانه هستیم .این متن تلاشی خبرنگارانه است برای دوای درد این قشر زحمت کش  و کم توقع که جز حق خود، چیزی را نمی طلبند و شاید تلنگری به همگان باشد تا شاید دیگر شاهد این گونه رفتار ها از صاحبان رسانه و اگر کمی فراتر برویم سرقت این آثار هنری نباشیم. انشالله   

برچسب ها:
عکس

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین