طراحی سایت
تاريخ انتشار: 30 مرداد 1393 - 11:19
بازخواني 28 مرداد در گفت‌وگو با محمدمهدي جعفري:

متاسفانه جامعه ما جامعه فراموشكاري است. يك فراموشي ارثي در بين اين جامعه است. گذشته تاريخي خودش را فراموش مي‌كند. ما نبايد هميشه از صفر شروع كنيم و آزمايش و خطا را هميشه انجام بدهيم، بلكه بايد از گذشته خودمان حالا تاريخ خيلي دور را به كنار بگذاريم و از مشروطيت، كودتاي 1299، دوران رضاخان، شهريور 1320 و بعد تا 28 مرداد اين را به عنوان تجربه‌يي فرا راه خودمان...

 

بازخواني 28 مرداد در گفت‌وگو با محمدمهدي جعفري
فراموشي آفت مردم ما است
مساله اصلي 28 مرداد سياست بود
 

اعتماد: سياستنامه| محسن آزموده/ 28 مرداد در ادبيات سياسي و اجتماعي ايراني نامي آشناست، اسمي براي اعلام جهت گيري ها و صف بندي ها. گويي همه آنها كه دستي در مسائل سياسي و فرهنگي دارند ، گريز و گزيري از آن ندارند كه درباره آن موضع گيري كنند: آيا نفت بايد ملي مي شد يا خير؟ آيا ملي شدن آن به آن شكل درست بود يا غلط؟ آيا آن كودتا بود يا خير؟ نقش گروه ها و احزا ب سياسي در آن چه بود؟ مصدق چطور سياستمداري بود؟ و ... پرسش هايي از اين دست گويي پايان ناپذيرند. 28 مرداد همچنان ايران و مردمانش را تكان مي دهد. چندي پيش اسنادي توسط آمريكايي ها مبني بر دست داشتن انگليسي ها در كودتا منتشر شد، دولت بريتانيا در اين باب واكنشي از خود نشان نداد، اما اين واقعه اشارتي بود بر اينكه 28 مرداد همچنان براي ايرانيان زنده است. شاهد مثال ديگر كتاب اخير يرواند آبراهاميان بود كه با واكنش ها و بحث‌ هاي فراوان مواجه شد. عجالتا به نظر مي رسد بحث ها درباره سال هاي پاياني دهه 1320 ادامه خواهد داشت و بر اين اساس چاره يي جز بازخواني و بازخواني مكرر آن نيست

علي وراميني/ 61 سال مي‌گذرد. اما همچنان تب آن فروكش نكرده است. كودتاي 28 مرداد سال 1332، همواره پژوهشگران حوزه‌هاي مختلف علوم انساني را به خود جذب كرده است. انگاري هركه در اين ملك و آبادي قلمي مي‌زند يا سخني مي‌راند بايد تكليف خود را با اين رويداد مشخص كند. هر روز صحبت از سندي جديد درباره آن زمان مي‌شود، هر روز نظريه‌يي جديد در اين باب منتشر مي‌شود. امريكا سال‌ها پيش و دولت انگلستان جديدا اسناد دخالت‌شان در كودتاي 28 مرداد را منتشر مي‌كنند اما همچنان در داخل افرادي مثنوي هفتاد من كاغذ مي‌نويسند كه 28 مرداد كودتا نبوده است و حرف‌هاي نخ نمايي كه بارها شنيده‌ايم. اما مثل اينكه گريزي نيست. همچنان بايد گفت و شنيد. همچنان زود است كه به يك جمع‌بندي برسيم و از اين تجربه تاريخي استفاده ببريم. اين‌بار به سراغ مهدي جعفري رفتيم تا ببينيم او در اين باب چه نظري دارد. يار ديروز آيت‌الله طالقاني و استاد بازنشسته امروز دانشگاه شيراز علاوه بر پژوهش در اسلام و به خصوص نهج البلاغه، از مبارزان سياسي قبل از انقلاب و فعالان سياسي بعد از انقلاب است. وي كه در دوره اول مجلس شوراي اسلامي نماينده مردم دشستان بود علاوه بر مطالعاتش در باب تاريخ معاصر ايران، همنشين افرادي بوده است كه در ملي شدن صنعت نفت و حوادث بعد از آن نقش عمده‌يي داشتند. افرادي مانند مرحوم مهندس بازرگان. در ادامه گفت‌وگوي« اعتماد» با ايشان درباره 28 مرداد از نظر مي‌گذرد.



محققاني مثل آبراهاميان 28 مرداد را نقطه عطفي در تاريخ ايران مي‌دانند، نقطه عطفي كه حداقل بخشي از تاريخ معاصر را به دو دوره قبل و بعد از اين اتفاق تبديل مي‌كند. شما با نقطه عطف بودن اين رويداد موافقيد؟ اگر جواب مثبت است، چه مولفه‌هاي اين ويژگي را رقم مي‌زند؟


صد درصد نمي‌شود گفت، اما تا اندازه‌يي نقطه عطف است. ما نقطه عطف‌هايي در تاريخ داريم كه برخي مهم‌تر و برخي اهميتش كمتراست. مثلا در تاريخ معاصر شايد بتوان گفت كودتاي 1299، شهريور 1320، 28 مرداد 1332، 15 خرداد 1342، انقلاب 1357 اينها همه نقطه عطف هستند ولي برخي اهميت كمتري دارند و برخي اهميت بيشتري دارند. بستگي دارد به اينكه از چه منظر به آنها نگاه كنيم. اگر از نظر تاريخ سياسي بخواهيم نگاه كنيم بله 28 مرداد در واقع يك واقعه تصادفي و زود گذر نبود، بلكه حاصل طرح‌ها و نقشه‌هاي فراواني بود كه از همان اوايل قرن 14 هجري يعني در واقع از همان 1299 به بعد در بينِ نمي‌گويم استعمارگران ولي كساني كه در غرب مي‌خواستند نقشه خاورميانه را عوض كنند انجام گرفت. قدرت‌هاي غربي و در راس ايشان بريتانيا در آن زمان رضا خان را بر ايران مسلط كردند، آتاترك را بر تركيه مسلط كردند و در كشورهاي عربي تغييراتي به وجود آوردند. ولي ايران ويژگي خاص خودش را داشت، يعني به علت ويژگي‌هاي فرهنگ ايراني-شيعي، نمي‌توانستند همان عملي را در ايران انجام بدهند كه در تركيه يا در در واقع عثماني انجام دادند. از اين جهت كوشيدند در شهريور 20 يك نوع فضاي سياسي باز ايجاد كنند تا مردم يك سوپاپ اطميناني پيدا كرده باشند. بعد از آن در اين فضاي باز سياسي نيروها هم به صورت سازماني و هم به صورت فردي به حركت در آمدند. دكتر محمد مصدق در چنين بستر و زمينه‌يي ظهور پيدا كرد. ايشان سابقه درازي در مبارزات و فعاليت سياسي داشت كه ريشه در دروان مشروطه و حتي قبل از مشروطه دارد. مسائل جهاني را در تحصيلاتش در فرانسه، سوييس آموخته است. هم در حقوق و هم در رشته اقتصاد آگاهي از اوضاع جهان دارد.

نيروهاي مذهبي در اين فعاليت‌ها چه نقشي داشتند؟


جريان‌هاي مذهبي نيز در اين مبارزات نقش موثري داشتند. منظور از جريان‌هاي مذهبي تنها آيت‌الله كاشاني نيست بلكه حمايت جامعه مذهبي ايران چه در تهران و چه حتي قم و مشهد و جاهاي ديگر بود. جامعه مذهبي خود در آن زمان از استعمار انگليس به تنگ آمده بود. به دنبال جرقه‌يي مي‌گشتند و وقتي فرياد دكتر مصدق به خصوص در مورد ملي شدن نفت بلند شد، جامعه مذهبي هم آن راه خلاص شدن از شر استعمار يا به اصطلاح خودبيگانه را پيدا كردند. حتي براي ملي شدن نفت سه تن از مراجع بزرگ يعني آيت‌الله فيض، آيت‌الله صدر (پدر امام موسي صدر) وآيت‌الله خوانساري (سيد محمد تقي خوانساري كه استاد آيت‌الله طالقاني هم در آثارش از ايشان آن نام مي‌برد) فتواي شرعي صادر كردند. وقتي اين دو نيرو (ملي- مذهبي) در كنار هم قرار گرفت استعمار كهن يعني بريتانيا، از استعمار نو يعني امريكا كمك گرفت. حتي شوروي كمونيست نيز كه ادعاي عدالت‌طلبي مي‌كرد، در آن زمان موافق با ملي شدن نبود. چنان كه كارشكني‌هاي حزب توده و عوامل شوروي كاملا اين مساله را نشان مي‌دهد. به هر حال اينها همه يك تاريخ جديد و يك موقعيت جديد ايجاد كردند.

از اين جهت و با توجه به اين نكات مي‌توانيم بگوييم كه بله 28 مرداد نقطه عطفي در تاريخ سياسي ايران است و مي‌توان قبل از آن را دوران آشفتگي، دوران شبيه به حالات بلوغ يك جوان تشبيه كرد. يك جوان در حال بالغ شدن، در حال رشد كردن گرفتار تشويش ذهني مي‌شود، حرف‌هايي دارد و عجله مي‌كند. جامعه ايران هم در آن زمان اينچنين بود و وقتي به رشد رسيد استعمارگران كوشيدند با 28 مرداد آن را به تعويق بيندازند. اما به هر حال بعد از 28 مرداد ما تاريخ جديدي داريم.

بعد از گذشت 60 سال از اين اتفاق همچنان شاهد ظهور مخالفان و موافقان جريان ملي شدن نفت و كودتاي 28 مرداد، دكتر مصدق و... هستيم. چرا تب اين رويداد فروكش نمي‌كند؟ اين همه موضع گرفتن اقتصاددانان، روشنفكران، سياستمداران و... از چه زاويه‌يي قابل تحليل است؟

متاسفانه جامعه ما جامعه فراموشكاري است. يك فراموشي ارثي در بين اين جامعه است. گذشته تاريخي خودش را فراموش مي‌كند و دشمن هم از همين موضوع استفاده مي‌كند. يعني دشمن نمي‌آيد مستقيما نسبت به مردم دشمني كند بلكه دنبال زمينه مي‌گردد كه از يك پنجره‌يي نفوذ كند. اين فراموشي آفت بسيار بدي براي اين مردم است. چون اين مردم با اين فراموشي از گذشته‌ها تجربه نمي‌اندوزند و تجربه نمي‌گيرند، درس نمي‌گيرند. 28 مرداد با آن تحليل‌هايي كه عرض كردم. تحليل‌هاي مختصركه حالا شايد هم نادرست عرض كردم و در تاريخ سياسي ملت ايران نقطه عطف است. ما نبايد هميشه از صفر شروع كنيم و آزمايش و خطا را هميشه انجام بدهيم، بلكه بايد از گذشته خودمان حالا تاريخ خيلي دور را به كنار بگذاريم و از مشروطيت، كودتاي 1299، دوران رضاخان، شهريور 1320 و بعد تا 28 مرداد اين را به عنوان تجربه‌يي فرا راه خودمان براي حال و آينده قراردهيم. از اين جهت چون 28 مرداد از همه اين نقطه عطف‌ها مهم‌تر است تجارب خيلي بيشتري هم دارد. يكي همين اختلافاتي كه الان در ميان ما مردم وجود دارد كه هنوز بعد از 60 سال بعد از 28 مرداد عده‌يي آن را كودتا نمي‌دانند، عده‌يي دكتر مصدق را مقصر مي‌دانند، عده‌يي استعمار را مقصر مي‌دانند ولي از عوامل و مولفه‌هايي كه در درون خود ما بود و در ايران وجود داشت غفلت مي‌كنند. ما بايد از اينها همه درس بگيريم و به عنوان يك تجربه‌يي بسيار با ارزش استفاده كنيم و هرگز آن را فراموش نكنيم.

با وجود اينكه زمان خيلي درازي از كودتاي 28 مرداد نمي‌گذرد و هنوز افرادي هستند كه در آن وقت حيات داشته و حوادث را از نزديك لمس كرده‌اند، روايت‌هاي گوناگون و حتي بعضا متناقضي از آن رويداد مي‌بينيم. به نظر شما علت اين قضيه چيست؟

28 مرداد نتيجه يك سلسله اقدامات مخالف و موافق بود كه در ايران و خارج از كشور انجام گرفت و اصل اين كودتا انگليسي بود اما به ظاهر نام امريكا و پول امريكا تمام شد. يكي از دلايل همين بود كه انگلستان در زير پرده اقدامات و توطئه مي‌كرد، از اين جهت روايت‌ها هم خيلي پيچيده و مختلف شده است. الان اسناد و مداركي كه از آرشيو وزارت امور خارجه امريكا، سازمان سيا، وزارت امور خارجه امريكا و جديدا از سوي دولت انگليس منتشر شده است تقريبا مسائل را روشن مي‌كند. ولي همان وقت مي‌گفتند كه مثلا براداران رشيديان، يا فلاني در كودتا دست داشتند. بعدها معلوم شد كه نخير، افراد ديگري هم در اين جريان دست داشته‌اند. بعضي‌ها با اقدامات‌شان و بعضي‌ها هم با سكوتشان. يكي ديگر از دلايل اين است كه افرادي كه در بطن آن حوادث بودند گرايش‌ها و منافع مختلفي داشتند. به همين دليل روايت‌هاي مختلفي هم از آن جريان كودتا نقل كردند. ولي اگر ما مثلا مجموع اين مسائل را به صورت مستند و از منابع بي‌طرف دنبال بكنيم خواهيم ديد كه نه اين مساله خيلي هم روشن است. مثلا آقاي دكتر محمود كاشاني مي‌گويند كه در 25 مرداد دكتر مصدق عليه پدرمن كودتا كرد.

در صورتي كه از آن طرف ادعا مي‌كنند آيت‌الله كاشاني كه به وسيله آقاي سالمي نامه‌يي به دكتر مصدق داده است و به آن هشدار داده كه ممكن است عليه شما كودتا بكنند و بايد متوجه باشيد. دكتر مصدق هم گفتند من مستظهر به مردم هستم. پس معلوم مي‌شود كه بعد از 25 مرداد هم كه آيت‌الله كاشاني «البته به ادعاي اينها» مي‌خواستند به دكتر مصدق كمك بكنند. به هر حال اين مسائل باعث مي‌شود كه روايت مختلف باشد.

يا يكي از آقايان از جانب حسين مكي نقل مي‌كند كه در سال 61 يا 62، دكتر محمود كاشاني نزد آقاي حسين مكي مي‌رود و از او مي‌خواهد اسنادي ارائه كند كه نشان دهد مصدق به انگليس وابسته بوده است. حسين مكي كه در آغاز با دكتر مصدق بود، بعدها با ايشان اختلاف پيدا كرد و از ايشان فاصله گرفت. اما به هيچ‌وجه وابسته به دربار يا انگلستان نشد. حسين مكي در آنجا خواسته آقاي كاشاني را قبول نمي‌كند و بيان مي‌كند كه «به هيچ‌وجه اين‌طوري نيست، دكتر مصدق نه‌تنها انگليسي نبود بلكه ضد انگليسي هم بود. من چنين كاري نمي‌كنم. من با ايشان اختلاف داشتم و دارم ولي به هيچ‌وجه حاضر نيستم همچين دروغي بگويم». از آن طرف هم دربار از 1332 تا 1357 به‌شدت عليه دكتر مصدق به اشكال مختلف تبليغ مي‌كرد. حزب توده هم بود، برخي از روحانيان هم بودند، اينها همه عليه دكتر مصدق و عليه نهضت ملي و مليون تبليغ مي‌كردند و لذا اين تناقض‌ها پيش آمده است. يا باز يكي از افراد مخالف كه خيلي هم فعال بودند دكتر بقايي بود. دكتر بقايي در سال 1340 خودشان را كانديداي نمايندگي مجلس كردند و جمعيت زيادي هم دور ايشان جمع شدند. اما بعدا نمي‌دانم حالا به چه دليل به زندان افتادند. در آنجا كتابي نوشتند تحت عنوان خيانت‌هاي دكتر مصدق كه كتاب خيلي مفصل و حجيمي هم بود. بعد از آن هم عليه دكتر مصدق سخنراني كردند، كتاب نوشتند و بيانيه دادند و بعد هم كه ساواك آزادش كرد همچنان عليه مصدق بسيار فعال بود. بعدا معلوم شد كه ايشان وابسته به انگلستان بودند و يكي از دلايلي كه اعتبار نامه ايشان در مجلس تصويب نمي‌شود وابستگي‌اش به حزب زحمت‌كشان است. اين موضوع را آقاي آيت كه دوست ايشان است هم تاييد مي‌كند.

ميراث ملي شدن نفت براي مردم ايران چه بود؟ عده‌يي معتقدند كه ميراث اين اقدام براي سياست و اقتصاد ايران تخريبي بود. نظر شما چيست؟


اينان مساله نفت را صرفا يك مساله اقتصادي به شمار مي‌آورند. از بعد اقتصادي هم بايد ذكر شود كه بعد از تحريم‌هاي نفتي ايران در آن زمان، دكتر مصدق بحث اقتصاد منهاي نفت را بيان كرد. دولت وي با عرضه اوراق قرضه ملي و همچنين تشويق بازاريان به صادرات توانست براي نخستين‌بار در تاريخ ايران تراز صادرات و واردات را مثبت كند. اما مساله اصلي آن زمان سياسي بود. چه دكتر مصدق و چه آيت‌الله كاشاني هدف اصلي‌شان مبارزه با استعمار بود. ما بعد از انقلاب هم زير بار امريكا نرفتيم و به همين خاطر هم هشت سال به ما جنگ تحميل كردند و هم انواع تحريم‌ها. ‌
 
 
 
 
 
چكيـده گفت و گو
 
28 مرداد در واقع يك واقعه تصادفي و زود گذر نبود ، بلكه حاصل طرح‌ها و نقشه‌هاي فراواني بود

دكتر مصدق سابقه درازي در مبارزات و فعاليت سياسي داشت كه ريشه در دروان مشروطه و حتي قبل از مشروطه دارد

براي ملي شدن نفت سه تن از مراجع بزرگ ؛ آيت‌الله فيض، آيت‌الله صدر وآيت‌الله خوانساري فتواي شرعي صادر كردند

جامعه ما جامعه فراموشكاري است. يك فراموشي ارثي در بين اين جامعه است. دشمن هم از اين موضوع استفاده مي‌كند

عده‌يي دكتر مصدق را مقصر مي‌دانند، عده‌يي استعمار را، ولي از مولفه‌هايي كه در درون خود ما بود غفلت مي‌كنند

بعد از تحريم‌هاي نفتي ايران در آن زمان، دكتر مصدق بحث اقتصاد منهاي نفت را بيان كرد

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین