طراحی سایت
تاريخ انتشار: 10 شهريور 1394 - 08:21
به مناسبت 12 شهریور سالروز شهادت رئیسعلی دلواری

افشین پرتو: در آن ستيز يـاران رئيس­علي دلواري در جنوب، كسان زائر خضرخان در باختر، جنگ ­آوران چاه­كوتاهي در خـاور و دلير مردان دشتستاني در شمـال ميدان جنگ تير مي ­انداختند و چون تازش همگاني شد فرياد شوم توپ­ها و تيربارهاي انگليسي­ها تا دورهاي دور پيچيد.  آتش توپخانه ­ی انگليسي­ها آن چنان زياد بود كه...

گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش

افشین پرتو

 




نسیم جنوب: بهار سال 1915 ميلادي سيلاب خون در دشتي كه دجله و فرات در آن هم­آغوش مي­گردند به راه انداخت.  انگليس براي دور ساختن آلماني­ها و عثماني­ها از راه دست­يابي به لوله ­هاي نفت خوزستان و جلوگيري از راه­يابي آنان به ايران براي رفتن به سوي افغانستان، تازشي سخت به عراق را آغازيد و تا كوت­العماره پيش رفت تا هم ­پيمان خود روسيه را در گشـودن جبه ه­اي پر توان در شمال باختري ايران ياري دهد و براي خموش ­سازي خيزش فارس به تندي به گفته ­ی مورخ الدوله ­ی سپهر نيم باتاليون پياده نظام در بوشهر و چند دسته ­ی كوچك در جاسك و چابهار و بندرلنگه و بندرعباس پياده كرد[1].

در برابر  واكنش انگليسي­ها، آلماني­ها نيز به تندي دست به كار شده و همه­ ی تلاش خود را براي رساندن فرستاده­هاي خود به افغانستان و برآشفتن آن و پر آشوب ساختن مرزهاي هند براي آشفته ساختن خواب خوش انگليسي­ها به كار بستند و بر همان پايه واسموس كوشيد تا زمينه­ی يك تازش بزرگ عليه انگليسي­ها پيش از رسيدن اوت سال 1915 ميلادي/ مرداد1294 خورشيدي فراهم آورد.

براي آماده ­سازي زمينه ­ی تازش بزرگ، واسموس نخست به اَهرَم نزد زائر خضرخان رفت و آن چه را كه در شيراز و كازرون بر پا بود به آگاهي وي رساند و از او خواست تا  تني چند از دلير مردان خود را براي آزمون توان رزمي انگليسي­ها در بوشهر هم­راه او سازد. با گزينش زائرخضـرخان تني چند از تنگستاني­ها و چاه­كوتاهي ­ها براي اين كار آماده گشته و با گذشتن از مشيله خود را به بوشهر رسانده و درگيري كوتاهي با گماشتگان انگليس انجام داده و پس نشستند.  آشكار گشت كه ستيزه با انگليسي­ها نيازمند پا نهادن نيرويي بزرگ به ميدان است و از آن رو گردهم­آيي بزرگي با بودن زائرخضرخان و غضنفرالسلطنه برازجاني و ديگر خان­هاي ايل­هاي جنوب فارس برپا شد كه برآيند آن گزينش تني چند براي رفتن به بوشهر و اعلام جنگ به انگليسي­ها بود.

رسيدن خبر آن چه كه در اهرم مي­گذشت سر جان نيكسون[2] فرمانده نيروهاي انگليسي در بوشهر را به واكنشي تند واداشت.  وي پس از آماده گشتن براي پدافند از برپايه ­هاي انگليسي در بوشهر دو تن از افسران خود را با چند سرباز هندي در 12 ژوئيه­ی 1915 ميلادي/ 21 تير 1294 خورشيدي براي برخورد با نيروهاي عشايري به شمال فرستاد ولي آن دو افسر و سه سرباز هندي در برخورد با نيروي عشاير در دو فرسنگي شمال بوشهر كشته شدند و در پي آن بيش از هزار تن از نيروي عشاير تازش خود به سنگرهاي انگليسي را آغاز كردند.

تابستان گرم و تفيده­ ی كرانه ­ی شاخابه ­ی پارس آن روز گرمايي را به خود ديد كه شايد هيچ­گاه نيازموده بود.  هُرم نفس دلاوران تنگستاني و ديگر هم­رزمان آنان ميدان رزم را به آتش كشيد.  مورخ­الدوله­ی سپهر مي­نويسد:

عده ­اي نيز با خنجر و چماق و سنگ به جهاد آمده بودند[3]

در آن ستيز يـاران رئيس­علي دلواري در جنوب، كسان زائر خضرخان در باختر، جنگ ­آوران چاه­كوتاهي در خـاور و دلير مردان دشتستاني در شمـال ميدان جنگ تير مي­انداختند و چون تازش همگاني شد فرياد شوم توپ­ها و تيربارهاي انگليسي­ها تا دورهاي دور پيچيد.  آتش توپخانه ­ی انگليسي­ها آن چنان زياد بود كه ايستادگي و پايمردي مردان جهاد سودي نبخشيد. مردان جهاد در برابر آتش توپخانه ­ی انگليسي­ها تا مشيله پس نشستند و تلاش چهارماهه ­ی واسموس و رهبران خيزش به هدر رفت. 

غم نامرادي سخت بود.  غم نامرادي با دعاي شام­گاهان رمضان سال 1333 قمري در هم آميخت و فسانه­ ی شب­هاي رمضان شد.  انگليسي­ها آن­چه را كه روي داده بود نه خيزشي مردمي چه برانگيخته­ ی واسموس و سياست آلمان مي­پنداشتند و از آن­رو كاپيتان نوئل بر پايه­ ی پيشينه ­ی پر هراسي كه از واسموس داشت، اعلاميه ­اي پخش كـرد و در آن براي دستگيري و تحويل واسموس به انگليسی­ها جايزه­ اي گذاشت.  كـرده ­ی او از سـوي فرمان­روايي انگليس در هند به آن سبب كه آن را راهي براي بزرگ­سازي واسموس مي­ديدند، پذيرفته نشد. هر چند كه هيچ كس از عشاير را سر پذيرش و تن دادن به خواري بند انداختن بر دست­هاي واسموس نبود.

جنگ پر خون 12 ژوئيه­ ی 1915 ميلادي/21 تير1294 خورشيدي از يك سو به پيروزي انگليسي­ها و از سويي ديگر به هراس بيش از اندازه­ ی آن­ها انجاميد و از آن­رو بود كه انگليس دست به لشگركشي بزرگي به بوشهر زده و در هشتم اوت 1915 ميلادي/ 17 مرداد 1294 خورشيدي چهار كشتي انگليسي به نام­هاي جونو[4]، پيراموس[5]، لورنس[6] و دلهوزي[7] در بندر بوشهر لنگر انداخته و شمار فراواني سرباز گوش به فرمان سياست انگليس را پياده نمودند.  پاي بر خاك نهادگان بر بوشهر دست يافته و پرچم يونيون جاك[8] را بـر فراز شهـر افراشتند.  آسمـان آبي و بي­غش بوشهر بود و پرچم خون ­آلوده ­ی انگليس.

ناكامي ژوئيه ­ی 1915 ميلادي، پاي نهادن نيروهاي انگليسي بر كرانه ­ی بوشهر و چون تير زهرآلوده نشستن پرچم استعماري بر دل آسمان پاك ايران، دلاوران پر كينه ­ی جنوب را به واكنش واداشت و در آن ميانه به توپ بسته شدن و نابود گشتن نخلستان دلوار رئيس­علي را به خون­خواهي برانگيخته و برگ نويني در كتاب دلاوران جنوب گشود.

برآيند نخستين ستيزه ميان دلواري­ها و نيروهاي انگليسي در روز نخست به نوشته­ ی مورخ ­الدوله ­ی سپهر بر پايه ­ی گفته ­ی انگليسي­ها در خون غلتيدن شانزده انگليسي  و در دومين روز كشته شدن هفتاد تن از سربازان زير فرمان دولت انگليس و پاي به گريز نهادن بيگانگان و پس­ نشستن آن­ها به بوشهر بود[9].  خبر پيروزي رئيس­علي دلواري ويارانش چون شاهيني بر گستره ­ی فارس پر كشيد و دل­خستگان از شكست ژوئيه ­ی سال 1915 ميلادي/ تير1294 خورشيدي را به برپاخيزي دگرباره­اي برانگيخت.

آگاهي سرفرماندهي نيــروهاي انگليس در بوشهر از آن چه كه در فارس مي­گذشت سبب تازش دگرباره ­اي از سوي انگليسي­ها براي سركوب دلاوران دلواري و خموش ساختن آذرك­هاي جهش در دلوار و فارس شد. برآيند تازش دگرباره آن نبود كه ژنرال نيكسون مي­پنداشت.  بار دگر دلواري­ها پيروز گشتند و هشتاد تن از سربازان انگليسي كشته شدند و آناني كه از ميدان جان به در بردند تمام داشته ­هاي خود را بر جاي نهادند.

پيـروزي تازه خون به رگ­هاي خشكيده از هراس ساليان گذشته رساند و فارس يك­پارچه آتش شد.  رئيس­علي نشسته بر پشت اسب، از دهي به ده ديگر و از نخلستاني به نخلستاني ديگر مي­رفت تا تن­ خستگان را به خيزش برانگيزد.  واسموس كه پس از شكست ژوئيه­ ی 1915 چندي آرام گشته بود، باشنيدن خبر پيروزي­هاي دلاوران دلواري به تندي دست به كار شد و در ديداري با زائر خضرخان او را به جنبشي ديگر و روانه ساختن دو هزار تن به ياري رئيس­علي براي تازشي بزرگ به بوشهر برانگيخت.

ستيزه­اي ديگر برپا شد.  دلاوران  به شهري تاختند كه زير تازيانه­ ی بيگانه روز رنج و شب غم را مي­آزمود.  پا به ميدان نهادگان از مه نشسته بر مشيله بهره جسته و در نهان به بوشهر تاختند و سخت بر سواره نظام انگليس كوفتند.  به نوشته­ ی مورخ ­الدوله ­ی سپهر:

  اعلاميه ­ی رسمي صادره از سوي اركان حرب  بريتانياي مقيم بين النهرين تلفات انگليسي­ها  را در دلوار و بوشهر يكصد و پنجاه تن تخمين زد.[10]

آوازه­ ی پيروزي دلاوران جنوب، اين بار بر همه­ ی گستره ­ی چون جان شيرين ايران پر كشيد و تهران را لرزاند.  لرزشي كه غبار خموشي از تن پايتخت ­نشينان سترد و لبخند بر لبان­شان نشاند.  تهران مي­رفت كه پر گيرد.  تلاش سر چارلز مایرلينگ سفير انگليس در تهران براي بي ارزش نماياندن پيروزي دلاوران جنوب سودي نداشت.  فسانه­ ی پيروزي سرود شبانه­ ی شب­گردان و نقل نقّالان گشته بود.

 

 



[1] - مورخ الدوله­ ی سپهر. ايران در جنگ بزرگ. صفحه ­ی 76  

[2] - Sir John Nixon

[3] - مورخ الدوله ­ی سپهر. ايران در جنگ بزرگ. صفحه ­ی 77

[4] - Juno

[5] - Pyramus

[6] - Lawrence

[7] - Dalhousie

[8] - Union Jack پرچم امپراتوري بريتانياي كبير كه در بر دارنده­ی صليب­هاي سن جُِرج و سن آندرو و سن پاتريك است.

[9] - مورخ الدوله­ ی سپهر. ايران در جنگ بزرگ. صفحه ­ی 78

[10] - مورخ الدوله ­ی سپهر. ايران در جنگ بزرگ . صفحه­ ی 79

برچسب ها:
رئیسعلی دلواری

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین