طراحی سایت
تاريخ انتشار: 22 مهر 1393 - 22:29

سجاد واعظینگاهی به اعمال و حرکت های گروه داعش و القاعده که بدبختانه خود را مدافع واقعی اهل سنت و جماعت می دانند و کشتار و از بین بردن شیعیان را نیز از اولویت های اصلی رفتاری خود دانسته اند، همه ما را موظف می کند که حساب اینان را از برادران اهل سنت جدا بدانیم و ضمن تحکیم وحدت و همدلی با هم کیشان مسلمان خود، به گفت و گو و مدارا و همزیستی مسالمت آمیز با همه مردم دنیا روی ...

سجاد واعظی

دانش پژوه حوزه علمیه قم

 

دایره جغرافیایی دین مبین اسلام بسیار گسترده است و پیروان این آیین بزرگ در گستره وسیعی از کره زمین با بیشترین تنوع مذهبی و فرهنگی و جغرافیایی و پیش زمینه های تاریخی زندگی می کنند. به همین گونه تنوع دینداری و نوع نگاه آنها به دین و برداشت آنها از آموزه های دینی هم بسیار متنوع بوده و هست. گاه برخی از حاکمان و خلفا و یا گروههایی که خود را پیرو اسلام می دانسته اند، خشونت هایی را به نام و به بهانه اسلام انجام داده اند. از این نمونه ها متأسفانه در تاریخ اسلام فراوان است. حملات محمود غزنوی و تیمور لنگ به هندوستان به بهانه قتال با مشرکان، و حملات و کشتار و جنایات متعدد، حتی کشتار مسلمانان و افراد بیگناه یک نمونه می باشد.

حمله گروه موسوم به وهابیت در سال 1216 هجري قمري به کربلا و کشتار و جنایات متعدد به بهانه «جهاد في سبيل الله» و نشر توحيد، و حملات دیگر به کربلا و نجف در سال های بعد و اهلاک حرث و نسل، یک نمونه آشکار است. حملات و جنایات و جنگ های بی خاصیت امپراتوری عثمانی به اروپا و ایران و ارمنستان نمونه دیگر.

خوارج و قرامطه دو نمونه دیگر هستند. خوارج نماینده تحجر و قرائتی خاص از دین مبین اسلام محسوب می گردند، تحجری که به خشونت فوق العاده آن هم در حق مسلمانان منجر شد. قرمطیان گرچه خود را از قید شریعت رهانیده بودند و هیچ تقیدی به انجام فرائض و مناسک و شعائر دینی نداشتند، اما خشونت ها و دریاهای خون به راه انداختن ایشان در کتب تاریخی مسطور است و باز هم خشونت ها و جنایت هایی که بیشتر دامن مسلمانان را فراگرفت. 

در جهان امروز هم شاهد حرکت های خشونت بار و تروریستی از جانب کسانی هستیم که خود را منتسب به دین اسلام می دانند و این اعمال و رفتار را نمادی از ایمان و سرسپردگی راستین خود به آموزه های اسلام می پندارند. جالب است دامنه جنایات این گروه ها که اکنون در سراسر دنیا به «القاعده» و «داعش» نام دارند، گرچه بسیاری از غیرمسلمانان را نیز در کام مرگ فرو برده است، اما از عامه مسلمانان هم در این خشونت ها و حرکات تروریستی کم کشته نشدند. مشاهده وضعیت کشورهای عراق، پاکستان، سوریه و برخی سرزمین های آفریقایی و ... هر ناظری را به حیرت وا می دارد که چگونه فردی راضی می گردد که خود و بسیاری افراد را به یک باره در کام مرگ فرو برد، آن هم افرادی که بیشترین ایشان غیرنظامی و بی علاقه به مسایل سیاسی هستند. 

اعمال و حرکت های تروریستی و انتحاری داعش و القاعده و دیگر گروه های مشابه ایشان که افراط و خشونت و قتل مسلمان و غیرمسلمان را آرمان خود دانسته اند، روز به روز در کشورهای اسلامی و غیراسلامی بیشتر و بیشتر می گردد و این وظیفه و رسالت اندیشمندان معتدل و صلح دوست اسلامی را سنگین تر می کند تا به یک مواجهه علمی – عملی همه جانبه با این منتسبان به اسلام دست بزنند و پرده از باطن رسوای این جماعت بردارند. تفسیر بسیار خشن و وحشتناک داعش از اسلام، یکی از بزرگترین فتنه هایی است که دامان اسلام را گرفته و جالب است که این گروه تروریستی اشتیاق شدیدی به قتل و ذبح و کشتار مسلمانان دارند! البته قتل یک غیرمسلمان هم از سوی این گروه محکوم است. اما تدبر در اینکه اینها چرا بر کشتار مسلمانان تمرکز کرده اند سوال مهمی است؟ 

 

خوارج

خوارج با مسلمانان درافتادند و بهترین مردم را در زمان شان به شهادت رساندند، و او علی (ع) بود. چه کسی علی (ع) را کشت، آیا دشمنان اسلام او را به شهادت رساندند؟ نه... هرگز، او را مردی به شهادت رساند که شب را به نماز برمی خاست و روز را به روزه گرفتن می گذراند. او عبدالرحمن ابن ملجم خارجی بود، کسی که خلیفه دوم هنگامی که عمروبن العاص حاکم مصر از وی یک مربی قرآن درخواست نمود تا برای مردم قرآن بخواند، او را به مصر فرستاد. عمر در نامه ای که برای عمروبن العاص فرستاد، گفت: «مردی شایسته به نزد تو فرستادم. او عبدالرحمن بن ملجم است که او را برای تو برگزیدم و به خاطر تو از وی برای خودم صرف نظر نمودم، هنگامی که به نزد تو آمد، او را گرامی بدار، و برای او خانه ای قرار ده تا در آن برای مردم قرآن بخواند.»

عبدالرحمن بن ملجم در مصر بود تا این که حرکت خوارج آشکار شد. ابتدا در یمن و سپس در مصر ظاهر شدند. و شروع به انتشار افکار و اندیشه های خود در مصر کردند. این گونه بود که توانستند در عبدالرحمن بن ملجم تاثیر بگذارند. زیرا او با آنکه انسان کثیرالصلاح و پرعاطفه ای بود، اما از حیث دانش و فهم و آگاهی بسیار کم مایه بود و او کناره گیر و منزوی شد، پس امر از آنجا که باید می آمد، به سراغ او آمد و او بهترین انسان ها علی بن ابی طالب (ع) را به قتل رساند. هنگامی که او را برای اجرای قصاص می بردند، به افراد پیرامون خود گفت: «مرا یک بار نکشید، بلکه مرا قطعه قطعه کنید و اعضایم را در برابرم بگذارید تا خود بنگرم که چگونه اعضای بدنم در راه خداوند قطعه قطعه می شود!»

دعوت خوارج در میان مردمان باقی ماند و آنان پیوسته اما مخفیانه به نشر افکار و اعمال خود مشغول بودند. حتی حضرت امیرالمومنان در فرازی از نهج البلاغه به یاران خود توصیه فرموده بودند که پس از من با خوارج درگیر نشوید و آنان را به خود واگذارید، اما این اشعار «عمران بن حطان» خارجی را بنگرید که چگونه قاتل علی (ع) را ستایش می کند و از او تجلیل می کند: 

یا ضربه من تقی ما ارادبها 

الا لیبلغ من ذی العرش رضوانا 

انی لاذکره حینا فأحسبه 

اوفی البریه عنداله میزانا 

(مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی 38)

بنازم ضربت آن مرد شجاع و باتقوا را که جز رضای خدا از زدن آن ضربت منظوری نداشت. هنگامی که او را یاد می کنم چنین می اندیشم که او در پیشگاه خداوند کردارش از همه بهتر و کفه اش سنگین تر باشد. 

ابوالفرج اصفهانی (مؤلف کتاب معروف الأغانی) در کتاب مقاتل الطالبین خود پس از نقل این اشعار می گوید: دروغ گفته است. خداوند هر دوی آنان – یعنی ستایش کننده (عمران بن حطان سدوسی) و ستایش شده (ابن ملجم) – را لعنت و عذاب کند.

سرانجام چنین تدین غلوآمیز این خواهد بود که انسان آنچه را که زیبا نیست، زیبا می بیند. نتیجه دین ورزی احساسی و سطحی خوارج که از عقل و تفکر و ادراک صحیح تهی بود، کشتار غیرنظامیان و کمربستن به ایجاد رعب و وحشت در میان مسلمانان شد. آیا در جهان امروز اعمال گروه های تروریستی معروف به القاعده و داعش که لکه ننگی بر دامن اسلام و موجب شرمساری هر مسلمان اندیشمندی گشته اند، چیزی جز همان حرکت خوارج را در صدر اسلام تداعی نمی کند

 

قرامطه (قرمطیان)

اما فرقه قرامطه، که به قول مرحوم زرین کوب در کتاب در قلمرو وجدان (صص 237-236)، «خشونت فوق العاده قرامطه که اعمال آنها یادآور خوارج بود موجب وحشت و نفرت عامه مسلمین از آنها شد»، چه کسانی بودند؟ قرمطیان گروهی از اسماعیلیه (سبعیه) بودند که با قرائت خاص خود از دین، قائل به نسخ شریعت و جایز دانستن اباحه شدند و با پیروی نکردن خلافت فاطمی در مصر، مستقل باقی ماندند.

دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب روزگاران (ص 508) می نویسد: «پیشروان فرقه اسماعیلیه غالباً امامت را بعد از امام جعفر صادق (ع) خاص محمد بن اسماعیل می دانستند و او را صاحب شریعت می خواندند و مدعی بودند که شریعت او ناسخ شریعت جاری است. از این رو باب اباحه را که لازمه نسخ شریعت موجود بود مفتوح کردند و برای اقامه دعوت خویش قتل مخالفان را جایز و حتی لازم شمردند و بدین گونه مثل خوارج، مایه خوف و نفرت عام واقع شدند.»

در میان گروه های اسماعیلی قرامطه در قتل مخالفان و اشاعه خوف و وحشت در سرزمین های اسلامی و تاخت و تاز به کاروان های مسافران و قوافل حاج، جنایات هولناکی را در تاریخ به نام خود ثبت کردند. دیگر گروه های اسماعیلی مانند یاران حسن صباح، تنها به قتل و ترور مخالفان خود بسنده می کردند و با مردم عادی کاری نداشتند، اما خشونت های قرمطیان به رهبری افرادی همچون ابوسعید جنابی و پسرش ابوطاهر سلیمان، مردم عادی و غیرنظامیان را نیز شامل شد. برخی از اقدامات توجیه ناشدنی و ناپسند قرامطه و به ویژه قرمطیان بحرین، از قبیل نسخ شریعت محمدی، حمله به کاروان های حجاج، تصرف و هتک حرمت حرمین شریفین و انتقال حجرالاسود به احسا (یا لحسا) مرکز حکومت قرمطیان بحرین، سبب راه افتادن موج تبلیغات منفی بر ضد شیعیان شد، با آنکه آنان با شیعه (امامیه) هیچ گونه نسبتی نداشتند و حتی با خلفای فاطمی مصر نیز درگیر و معارض بودند و خود را از فاطمیون مستقل می دانستند. 

قرامطه در سال های فعالیت خود، به خاطر اقدام به قتل حاجیان و نقل حجرالاسود به بلاد خود چنان منفور عام بودند که مخالفان، آنها را از هر فرقه دیگر برای عالم اسلام زیانمندتر و خطرناک تر می شمردند. این که برخی نویسندگان نهضت قرامطه را تلاش ایرانیان برای بازگشت به کیش باستانی و آداب و رسوم ملی دانسته اند، پنداری دور از حقیقت به نظر می رسد، زیرا نخست اینکه آنان ایرانی نبودند و بیشتر آنها را اعراب و نبطی های نواحی جنوب عراق تشکیل می داد، که به مخالفت با خلافت بغداد برخاسته بودند، اما آتش مخالفت شان پیش از آنکه به بنی عباس برسد، مردم بی گناه و غیرنظامی را در خود سوزاند و سبب تحکیم بیشتر خلافت عباسی گشت. دوم آنکه هیچ گونه تجانسی بین عقاید و اعمال قرامطه با عقاید و رسوم ایرانی و زرتشتی نمی توان یافت. گرایشات زندیکی و قول به تأویل هم آموزه های آنان را در مقابل دین زرتشتی قرار می‌دهد، که این گونه تمایلات نزد زرتشتی ها امری منفور تلقی می گشت.

رسالت انسان مسلمان در جهان امروز صلح، دوستی و مدارا، وحدت اسلامی و همزیستی دینی و مسالمت آمیز، اولویت دینی هر انسان مسلمانی را در جهان پرآشوب کنونی تشکیل می دهد. دعوت مسلمانان و شیعیان به مماشات، معاشرت نیکو و مدارا با مخالفان، خوش خلقی و ملایمت، خوش رویی، مهرورزی، ملاطفت و نگاه احترام آمیز به دیگران در جای جای احادیث و سخنان اهل بیت دیده می شود. در منابع روایی، سخنان فراوانی از امامان شیعه نقل شده که در آنها به رعایت اصول اخلاقی نظیر رفق، مدارا، حلم، حسن خلق، چشم پوشی از عیوب دیگران، خیرخواهی، ... و دوری از تعصب های سیاسی، مذهبی و ... تاکید شده است. 

نگاهی به اعمال و حرکت های گروه داعش و القاعده که بدبختانه خود را مدافع واقعی اهل سنت و جماعت می دانند و کشتار و از بین بردن شیعیان را نیز از اولویت های اصلی رفتاری خود دانسته اند، همه ما را موظف می کند که حساب اینان را از برادران اهل سنت جدا بدانیم و ضمن تحکیم وحدت و همدلی با هم کیشان مسلمان خود، به گفت و گو و مدارا و همزیستی مسالمت آمیز با همه مردم دنیا روی بیاوریم، تا بتوانیم جامعه ای صلح جو و صلح دوست از خود در انظار جهانیان به نمایش بگذاریم. 

تروریست های القاعده هیچ نسبتی با اسلام ندارند. آنان به کشتار مردم یا ربودن ایشان دست می زنند. به انفجار بمب و نارنجک در اماکن عمومی اقدام می کنند، به هواپیماربایی دست می زنند و آتش افروزی می کنند. حرکات این گونه گروه های افراطی خشن، بیشتر به اعمال راهزنان و گروه های بزهکار شباهت دارد. 

در پایان ذکر این نکته ضروری است که ترور و تروریسم جرم و جنایتی است که در مخالفت آشکار و صریح با تعالیم و مقاصد شریعت است. اعتدال و میانه روی مبنای آیین اسلام و راه پیامبر و پیشوایان دین محسوب می گردد. حرکات تروریستی ادامه راه و تفکر فرقه خوارج و دیگر گروههای انحرافی در صدر اسلام و تاریخ اسلام است و برقراری و نهادینه کردن میانه روی و اعتدال و رفق و مدارا در همه امور یک واجب شرعی.

 

برچسب ها:
سجاد واعظی

نظرات کاربران
طالب مؤذنی بيش از 10 سال قبل گفت:
درود بر استاد گرانقدر قرآن، آقای واعظی عزیز که حقیفتاً محققانه خشونت داعشی ها را کاویدند و به سیاست و قدرت خارجی ربط ندادند.
دوست شما بيش از 10 سال قبل گفت:
سلام اقای دکتر طالب موذنی
بیاد شما هستیم
دوستان شما در جم
از کنگان بيش از 9 سال قبل گفت:
ما اهل سنت ایران هیچ رابطه ای با القاعده و خلافت داعش نداریم. از برادران شیعه هم انتظار داریم حرف های تفرقه انگیز نزنند و ...
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین