همه کسانی که به شعرهای آتشی خصوصاً در دو سه دفتر نخست او همچون «آهنگ دیگر»، «آواز خاک» و «دیدار در فلق» اشاره کردهاند. این مسئله به طور حتم نمیتواند جدای از اقلیمی باشد که شاعر در آن رشد و نمو کرده است. طبیعت و روحیه شبانی و در کل بومیگرایی وجه غالب اغلب دفترهای شعر آتشی است و زیباییشناختی شعر او در محاصره این عناصر است...
آرمان - لیلا کردبچه : زندهیاد منوچهر آتشی یکی از شاعران تاثیرگذار معاصر بود که علاوه بر شعرش، خدمات فراوانی به ادبیات و شاعران جوان زمان خود داشت؛ آنچنانکه بسیاری از چهرهها با نظر وی به عالم ادبیات و شعر معرفی شدند. محمد ولیزاده پیشتر یادنامهای تحت عنوان «مرا تلنگر یادت بس» را که یادنامه آن شاعر سرشناس است، به انتشار رسانده که محوریت این گفت و گو در رابطه با منوچهر آتشی است.
شما پیشتر یادنامهای با عنوان «مرا تلنگر یادت بس» درباره مرحوم منوچهر آتشی و آثارش منتشر کردید. درباره این یادنامه بگویید؛ چه شد که به فکر تدوین و انتشار چنین کتابی افتادید؟
کتاب «مرا تلنگر یادت بس» کار امروز و دیروز من درباره زندهیاد آتشی نیست. درواقع، سالهاست که علاقه و دوستی با آتشی و شعرش باعث شده تا هرچیزی را که بهنوعی به زندگی و فعالیتهای ادبی او برمیگردد، پیگیری کنم. این رویکرد و کنجکاوی، شامل تمام نوشتههایی هم هست که درباره او در داخل و خارج از کشور نوشته میشود. همچنین همه نوشتههای آتشی که از سالها پیش تاکنون اینجا و آنجا آمده؛ خواه منتشر شده یا نشده. همینقدر بگویم که گستره این نوشتههای عموماً پراکنده آنقدر وسیع است که میتوانم به جرأت و دور از هرگونه شیفتگی بگویم که از لحاظ فراوانی آثار و حوزه هنری، کمتر چهره ادبی معاصر وجود دارد که در اغلب این موارد بتواند با او برابری کند.این یادنامه کوچک و ناچیز که سطری از اشعار خودِ آتشی را هم بر پیشانی دارد، شتابزده و به مناسبتی مشخص گرد آمده. درواقع، پیشنهاد گردآوری آن بهمناسبت بزرگداشت آتشی در بوشهر بوده که در زمانی بسیار محدود تهیه و منتشر شده است.
به نظر شما اهمیت کتابی که در زمان بسیار محدودی تدوین و گردآوری شده و خودتان هم به آن اشاره کردید، چیست؟
بهتر است کمیبیشتر توضیح بدهم. اینکه میگویم زمان بسیار محدودی در اختیار داشتم، واقعیتی است. شاید اگر بگویم از زمان پیشنهاد تا انتشار کتاب، یک ماه هم فرصت نداشتم، باورتان نشود و حتماً میدانید که پروسه آمادهسازی، حروفچینی، ویراستاری، طراحی، اخذ مجوز، چاپ و صحافی کتابی حدوداً 400 صفحهای در این روزها، خود چه داستان و حکایتی دارد. بهطور حتم اگر غیر از آتشی قرار بود چنین یادنامهای را برای دیگری آماده کنم، به این شکل، شدنی نبود. اشاره کردم که فیشهای من درباره او آماده بود. میماند فرم کتاب که نمیخواستم بوی بد کتابسازی بدهد!همانطورکه میبینید، غیر از مقدمه خودم، کتاب را در سه فصل «در شناخت منوچهر آتشی»، «نقد و نوشتههایی بر مجموعه شعرهای منوچهر آتشی» و «به یاد منوچهر آتشی» گردآوری کردهام. فصل نخست، جدای از کتابشناسی دقیق، زندگینامه خودنوشت او را آوردهام که کمتر دیده شده. فکر کردم بهتر است خواننده کتاب، علاوه بر اینکه دو سه شعر از هر مجموعه شعر او را میخواند، نقد و نوشتهای درباره آن هم روبهرویش باشد. از بین نقدهای متعددی که بر هرکدام از مجموعههای آتشی نوشته شده، یکی را همراه کتاب کردهام. نقدها و نوشتههایی از نادر نادرپور، محمدعلی سپانلو، رضا براهنی، محمد مختاری تا جوانترهایی مثل کامیار عابدی، حافظ موسوی و دیگران که اغلب زمان نگارش این نقد و نوشتهها به حول و حوش انتشار هر مجموعه شعر برمیگردد. این کار کمک میکرد و میکند که خواننده علاوه بر اینکه سیر شعر و شاعری آتشی را مرور کند، با بهترین اشعار هر کتاب هم آشنا شود. این شیوه را در فصل دوم پیش گرفتم. فصل سوم هم نزدیک به 30 نوشته را شامل میشود که همگی به یاد آتشی نوشته شدهاند. در واقع خیلیها پس از درگذشت او، خاطرات و نوشتههای خود را قلمیکردهاند که اغلب آنها را در نشریات و روزنامههای مختلفی که مشغول به کار بودهام، منتشر کردهام. بعضی هم تا امروز منتشر نشده بودند و در این یادنامه آمدهاند.با این حساب، فکر کنم که حضور این آثار و افراد در کتاب به اهمیت آن افزوده است، خصوصاً با این طرح و فرمت و همانطورکه گفتم با محدودیت زمانی که داشتم، به نظرم مجموعهای فراهم شده است که حداقل میتواند جوابگوی خواننده علاقهمند به یکی از جنبههای زندگی هنری زندهیاد آتشی، یعنی شعر، باشد.این را هم بگویم که واکنشهای مثبت و خیلی خوبی بعد از انتشار کتاب دریافت کردهام که شنیدن آنها برایم خوشایند بوده است. به نظرم همین که کتاب در این وانفسای نشر، یکی دو سال پس از انتشار تجدید چاپ هم شده، نمیتواند بد باشد.
در ابتدای «مرا تلنگر یادت بس»، کتابشناسی مرحوم آتشی را هم آوردهاید. در بین آثار معرفی شده از آتشی، علاوه بر مجموعههای شعر که عمده اشتهار او به آنهاست، چندین اثر ترجمهشده نیز به چشم میخورد. چرا ترجمههای آتشی به اندازه شعرهایش دیده نشد؟
میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد و اصلیترین آن اینکه آتشی هیچوقت، ترجمه را مثل شعر جدی نگرفت. یعنی هیچوقت بهصورت حرفهای به کار ترجمه نپرداخت. این نکته چه در ترجمه شعر و چه در ترجمه داستان، رمان و نمایشنامههایی که انجام داده، صدق میکند. برای نمونه، رمان «فونتامارا» ایگناتسیو سیلونه را یادآوری میکنم که از قضا تحسین و توجه خیلیها را هم به دنبال داشت. این اولین کتابی است که آتشی ترجمه و منتشر کرده و شرح ترجمه آن را، هم خود آتشی و هم دکتر سیمین دانشور روایت کردهاند و ماجرای آن را اینجا تکرار نمیکنم. فقط به این اشاره کنم که آتشی پس از اخذ لیسانس زبان انگلیسی در سال 1343، برای اینکه ذوق و هنر خود را در ترجمه بیازماید، در یکی از دیدارهایش در منزل سیمین دانشور و جلال آلاحمد، با کتاب «فونتامارا» آشنا میشود و بعد از مدتی هم ترجمه آن را منتشر میکند. یا ترجمه کتاب شعر «لنینِ» مایاکوفسکی در سال 1357 که خود حاشیه و ماجرایی دیگر دارد و اصلاً برآمده از اینکه آتشی بهعنوان یک اثر جدی در حوزه ترجمه به آن نگاه کند، نبوده است.
منوچهر آتشی در بخش عمده فعالیتهای ادبیِ خود، در نشریات ادبی نیز فعالیت داشته و حتی در بخشهایی مثل پاسخ به نامهها، به نقد و نظر و ارائه آرا و عقایدش در باب شعر میپرداخته. شما بر آن مطالب اشراف دارید. درباره ارزش و اهمیت آن بخش از نوشتههای آتشی بگویید. آیا برنامهای برای گردآوری و انتشار نوشتههای مذکور دارید؟
کاملاً درست است. از شما هم ممنونم که به این نکته در زندگی هنری آتشی توجه کردید. روزنامهنگاری و فعالیت مطبوعاتی آتشی با اینکه گسترده، با اهمیت و تأثیرگذار بوده، اما مغفول مانده و به آن پرداخته نشدهاست. به یقین میگویم و این ادعا قابل بررسی است که اگر آتشی، شهرت شاعریاش را نداشت، با نقدها و نوشتههای مطبوعاتیاش میتوانست از جایگاه مناسبی در بین مطبوعاتیها برخوردار شود؛ هرچند این وجه از کار او در سایه شاعریاش قرار گرفتهاست. از مسئولیت صفحه شعر «فردوسی» در اوایل دهه 40 بگیرید تا هفتهنامههای «تماشا» و «سروش» و «آیینه جنوب» و «نسیم جنوب» و ماهنامه «کارنامه» و حتی «دینگ دانگ» (مجلهای که در روزهای آخر عمر درصدد انتشارش بود و یکی دو شمارهای از آن را آماده انتشار کرده بود)، همه و همه گستردگی فعالیت مطبوعاتی آتشی را نشان میدهد و هرکسی که با فضای مطبوعاتی و ادبیات ما آشنایی داشته باشد، به اهمیت و ارزش کار او واقف است.معلمیو کشف و پرورش استعدادهای شعری خصوصاً دستگیری شاعران جوان شهرستانی از ویژگیهای دوره مسئولیت آتشی در نشریات و مجلات ادبی است. آتشی همیشه در کنار چاپ و انتشار آثار، نقش معلمیخود را در مواجهه با شاعران جوان حفظ میکرد و چه با راهنمایی آنها از طریق پاسخ به نامههایشان (مانند کارهایی که در «تماشا» و «آیینه جنوب» میکرد) و چه با برگزاری کارگاه در دفتر آن مجلات (مثل کارگاه شعر «کارنامه»)، حمایت همهجانبه خود را از آنها اعلام میکرد. گاهی در پاسخ به نامه و نوشتههای یک جوان نوآمده و ناشناخته که استعدادی را در او مییافت، صفحهای از نشریه و هفتهنامه را به آن اختصاص میداد که دیگران را بسیار به کار میآمد. این نوشتههای آتشی که حکم توصیههایی ارزشمند به شاعران جوان را دارد و همین امروز هم فهم آن برای هر شاعر جوانی سودمند است، مثل دیگر آثار او تدوین و گردآوری کردهام که در دفترهایی مجزا و در سری مجموعه آثار او در اختیار دوستداران شعر قرار خواهد گرفت.
آتشی در دوره طولانیمدت فعالیتش در نشریات ادبی بهخصوص مجله «تماشا»، شاعران بسیاری را معرفی کرد. از آن شاعران کدامشان امروز هم در عرصهاند و فعالیت جدی ادبی دارند؟
اگرچه آتشی در برخی از سالها، فعالیت مطبوعاتی حرفه اصلیاش نبوده، اما هر جا که حضور داشته، چشمه شیرینی فراهم ساخته که در ذهن خیلیها از جمله علاقهمندان به شعر و ادبیات نقش بسته است. شما اگر همین دوران حضورش در مجله «تماشا» را در نظر بگیرید، میبینید که چقدر مهم و تأثیرگذار بوده. جریان «موج ناب» حاصل آن ایام است که سرپرستی و راهنمایی آتشی باعث شد که تعدادی از شاعران جوان آن روز که عموماً جنوبی و خوزستانی بودند، به شعر ایران معرفی شوند. یارمحمد اسدپور، آریا آریاپور، سیروس رادمنش، سیدعلی صالحی و هرمز علیپور برخی از این اسامیهستند که غیر از زندهیاد سیروس رادمنش که وفادارترین آنها هم به آن جریان و هم به شخص آتشی بود، بقیه در قید حیاتاند.
به نظر شما که با ابعاد گوناگون کار آتشی آشنایی دارید، پس از شعرهایش، کدام جنبه از فعالیتهای ادبیاش را در خور توجه بیشتری میدانید؟
همانطور که ذکرش رفت، آتشی برخلاف بعضی از همنسلان شاعر خود، غیر از شاعری در دیگر حوزهها هم حضور کم و بیش فعالی داشت. ترجمه، فعالیت مطبوعاتی و معلمیو آموزگاری شعر و راهنمایی شاعران جوان که ذکرش رفت. بازیگری و همکاری در سینما و تلویزیون هم در کارنامهاش دیده میشود، بهطوری که بازی در فیلم مشهور «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی را تجربه کرده بود. در برخی کارهای تلویزیونی همچون سریال مهم «دلیران تنگستان» به کارگردانی همایون شهنواز کمک و مشورت داد. پژوهش ادبی هم همینطور. اما به نظرم بعد از شعر و شاعری، نقد و نگاه ادبی آتشی از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار است؛ مسئلهای مهم که اغلب در لابهلای صفحات روزنامهها و مجلات از دیدهها پنهان مانده. و این جدای آن پنج کتاب خواندنی در نقد و بررسی اشعار نیما، شاملو، اخوان، فروغ و سهراب است. در بین بیشمار نقد و نوشتههایی که در طی سالها از او منتشر شده، بوده نقدهایی که مسیر زندگی شعری یا داستانی شاعر یا داستاننویسی را تغییر داده. امیدوارم به زودی با انتشار این بخش از آثار او، چهره دیگری از منوچهر آتشی در ادبیات ما نمایانتر شود؛ چهرهای که از این حیث و در بین شاعران معاصر، یادآور احمد شاملوست.
در شعر معاصر، پس از نیما، بیشترین جلوه حضور عناصر بومیرا در شعر آتشی میبینیم. اصالت روستایی و بومیگرایی، اساساً از ویژگیهای شعر آتشی است. این ویژگی را تا چه اندازه متأثر از نوع زندگی و منشهای ذاتیِ آتشی میدانید.
بر این نکته خیلیهای دیگر از جمله رضا براهنی در «طلا در مس» اشاره کرده و صحه گذاشتهاند. یا همه کسانی که به شعرهای آتشی خصوصاً در دو سه دفتر نخست او همچون «آهنگ دیگر»، «آواز خاک» و «دیدار در فلق» اشاره کردهاند. این مسئله به طور حتم نمیتواند جدای از اقلیمی باشد که شاعر در آن رشد و نمو کرده است. طبیعت و روحیه شبانی و در کل بومیگرایی وجه غالب اغلب دفترهای شعر آتشی است و زیباییشناختی شعر او در محاصره این عناصر است.
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- موضوع انشا: جوانی
- بار ديگر نسيم اميد و پيروزي بر سرزمين بيدار دلان ايران اسلامي وزيدن گرفت
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- خواهان رفع تبعیض وهمسان سازی حقوق بازنشستگان سالهای مختلف هستیم
- تولد مادر اصلاحات در بوشهر
- احمد رزمي ، مينياتورفوتبال ايران
- تصمیم ملی شدن صنعت نفت، نتیجه اراده ی سیاسی یک ملت
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- شهرونداني هميشه شهروند
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- ساروج کوبان در بوشهر