- اوضاع و احوال تحقیقات نشان می دهد که مردم ایران چندان با کتاب و کتابخوانی رابطه خوبی ندارند برخی به فقر فرهنگ مطالعه اشاره می کنند نظر شما چیست؟

- من هم بر این باورم که مردم ایران را باید «مردم بی کتاب» خواند زیرا در کشوری با جمعیت حدود  80 میلیون نفر در یکی دو سال اخیر تیراژ کتاب تا سطح  پانصد نسخه در هر چاپ سقوط کرده است و این نشان می دهد که مردم ایران اعم از عالم و عامی روزانه و یا هفتگی کتاب نمی خوانند و با کتاب اساسا بیگانه شده اند، این در حالی است که در اوایل انقلاب تیراژ متوسط کتاب ها صد هزار نسخه در هر چاپ بود و برخی کتابهای دکتر شریعتی چند میلیون تیراژ داشتند . 

- به نظر شما بی اعتمادی مردم به کتاب هایی که منتشر می شود و ممیزی قبل از انتشار چه تاثیری در عدم استقبال  از کتابخوانی را دارد؟

- تصور عامه کتابخانه های ما چنین است که کتابهایی که در ایران منتشر می شوند از فیلترهای متعددی گذشته و مورد سانسور قرار می گیرند، این فیلترها عبارتند از خودسانسوری نویسنده، دخل و تصرف ناشر و ممیزی ارشاد. به همین دلیل نیز بسیاری از فرضا رمان خوان های خارجی و حتی ایرانی فکر می کنند مشغول خواندن رمان های سانسور شده هستند و در این تلقی نیز به اندازه زیادی باید به آن ها حق داد. به عنوان مثال در دولت گذشته دوازده کتاب من مورد ممیزی قرار گرفت و گاه چنان ممیزی خنده دار و مضحک بودند که من از خیر چاپ شان گذشتم.

- برخی نیز به گران شدن قیمت کتاب در ایران اشاره می کنند. به نظر شما گرانی کتاب چقدر در عدم مطالعه کتاب موثر است؟

- کتاب از یک پیتزای مخصوص و یا دوبل برگر ارزان تر است. ما کتابخوان نیستیم وگرنه کتاب نسبت به کالاهای دیگر چندان گران نیست. یک کتاب معمولی با وجود سرسام آور بودن هزینه های چاپ و کاغذ و نویسنده، حداکثر ده تا پانزده هزار تومان قیمت دارد. این در حالی است که یک پیتزای مخصوص حدود 20 هزار تومان قیمتش است. پس می بینیم که ما کتابخوان نیستیم اما پیتزا خور هستیم. درد باید در جایی دیگری جست و جو کرد هر چند کتاب گران است اما وقتی که یک کفش دویست هزار تومان و یک مانتو 150 هزارتومان و یک ساندویچ معمولی  و نوشابه 15 هزار تومان است، نمی توان از گرانی کتاب نالید!

- گرفتاری های مردم و مشکلات روزمره آنان تا چه اندازه باعث می شود مردم از کتاب و کتابخوانی فاصله بگیرند؟

- مردم به خصوص جوانان حاضرند ساعت ها با وایبر، اینستگرام، اینترنت و انواع و اقسام بازی های کامپیوتری وقت بگذرانند اما نوبت به کتاب که می رسد همه وقت کم می آورند! اگر کسی اهل کتاب باشد در تاکسی، اتوبوس و هنگام پخش آگهی های تلویزیونی (که الحمدالله روز به روز به زمانش افزوده می شود) هم می تواند کتاب بخواند. من رمان های فراوانی را در همین به اصطلاح وقت های مرده خوانده ام، علی الخصوص که این روزها که کتاب های صوتی بسیار زیادی در بازار هستند که اگر دست های ما نیز مشغول باشد، مثلا در مواقع رانندگی و آشپزی با گوش هایمان می توانیم کتاب بشویم. بنابراین بهانه ی گرانی کتاب  و یا کمبود وقت توجیهی است برای کتاب نخواندن هر چند که مردم این روزها چنان گرفتارند کم کم خودشان را دارند فراموش می کنند، کتاب پیشکش! 

- وضعیت را چگونه می بینید؟

- به باور من خواندن کتاب از نان شب هم برای یک کشور یک کشور توسعه نیافته ای چون ایران واجب است ولی وااسفا که با وجود تبلیغات بسیار زیاد، روز به روز ملت ایران از کتاب و کتابخوانی دورتر و دورتر می شوند و این نگرانی وجود دارد که نوه های ما نام کتاب را فقط در وایبرهایشان که در آن زمان ها فوق پیشرفته تر خواهد بود، به عنوان یک کالای منسوخ و منقرض شده در ایران جست و جو کنند!

- در حال حاضر مشغول چه کتاب  و کاری هستید؟ 

- من در حال حاضر نوشتن 6 کتاب در حوزه دفاع مقدس، تاریخ بوشهر و تاریخ جنبش زنان در ایران هستم.