آرامش به یک عزم عمومی نیاز دارد. در عین حال کسانی که در جامعه میتوانند سرمنشأ و اثرگذار باشند باید این مسأله را در دستورکار خود قرار دهند. این مسأله به نخبگان و تصمیمسازان کشور برمیگردد، همینطور رسانهها و فضای تعلیم- تربیت میتوانند در این زمینه اثرگذار باشند. خانوادهها هم میتوانند در این زمینه ...
شهروند| مجموعه گفتوگوهای ستون «مردم» بهدنبال آن است تا پلی میان جامعه و چهرههای فعال حوزههای گوناگون ایجاد کند. «شما میپرسید» حاوی پرسشهایی است که مخاطبان در زمینه انجام فعالیتهای مدنی، مسئولیتهای اجتماعی و کنشهای شهروندی از چهرهها دارند. شما نیز میتوانید سوالات و چهرههایی که پرسشی از آنها دارید را با ما و از طریق آدرسایمیل newspapershahrvand@gmail.com درمیان بگذارید. «محمدجواد حقشناس»، میهمان این شماره «شما میپرسید» شده تا دغدغههای اجتماعی و انسانی او در قامت یک شهروند بهبحث گذاشته شود. مدیرکل سابق سیاسی وزارت کشور، عضویت در شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و البته مدیرمسئولی ارگان این حزب یعنی روزنامه اعتماد ملی را در کارنامه دارد. ویژگی این استاد روابط بینالملل دانشگاه، آرامش در رفتار و گفتار است. سلسله علل عدمآرامش در میان برخی اهالی سیاست و تنش در گفتار و رفتار با یکدیگر، محور گفتوگو با این فعال سیاسی است.
شما بین سیاسیون، به آرامبودن مشهور هستید و این حتی در مناظرههایتان با رقبا هم به چشم میخورد. این «آرامش» از کجا میآید؟
بخشی از آن به قواعد ژنتیکی، خانوادگی و محیط تربیت مربوط میشود. من تا آنجایی که یادم هست از کودکی در مقاطع متفاوت سنی که قرار داشتم بیش از سطح سنی خودم دیده میشدم و این آرامش را همیشه همراه داشتم، این آرامش بهمرور به یک عادت تبدیل شد.
اما این قاعده در میان سیاسیون حاضر چندان بهچشم نمیخورد...
محیط سیاست بهشدت نیازمند آرامش و طمأنینه است، آرامشی که کمک کند فضا برای گفتوگو و تأمل در نظرات مخالف و درنهایت یک تعامل فراهم شود. واکنش سریع بهخصوص در عرصه سیاست شاید یکی از سوءرفتارهای سیاسی شناخته شود و ممکن است آثار زیانباری را هم برای سیاستمدار و هم برای مجموعه و کشوری که آن سیاستمدار آن را نمایندگی میکند، بهدنبال داشته باشد. طبیعی است که انتظار رود بهجای واکنشهای سریع و در عین حال مبتنیبر احساس و عکسالعمل، رفتارهای سنجیده و با رعایت همهجوانب مسأله در دستورکار قرار گیرد.
مردم از خبرنگاران یا کارکنان یک رسانه سیاسی و حزبی و فضای آن رسانه، تصور نوعی تنش دایم و مباحث جدی را دارند. در رسانه و دوران مدیرمسئولی «اعتماد ملی» نیز همین میزان آرام بودید؟
این فضا بعضا منشأ بیرونی دارد. بهعنوان نمونه، اگر بخواهم فضای آن دوران را توضیح دهم باید بگویم که من در یک وضعیت فضای فشار سهجانبه قرار داشتم. یک بخش آن از این میآمد که روزنامه اعتماد ملی، ارگان یک حزب منتقد بود و صاحبامتیاز آن هم آقای کروبی بود، بعد از ٨٤ ایشان در یک موقعیت انتقادی نسبت به دولت قرار داشت و بر همان اساس حزب اعتماد ملی با چنین رویکردی شکل گرفته بود و طبیعتا روزنامه هم همین رویکرد را داشت. طبیعتا ما در جبهه منتقد دولت وقت قرار داشتیم، دولتي كه آقاي احمدينژاد از اصولگرايان برخاسته و توانسته بود به پاستور راه يابد، هم حمايت مجلس هفتم را داشت كه با آن ردصلاحيتهاي گسترده شكل گرفته بود و هم از حمايت سيستم قضايي برخوردار بود، به هر حال يادمان باشد كه دادستان آن موقع تهران «سعيد مرتضوي» بود و وزير ارشاد هم «صفارهرندي». حالا درنظر بگيريم كه روزنامهاي ميخواهد در اين فضاي سياسي منتشر شود كه يك سمت آن، سيستم قضايي كه دادستان آن مرتضوي است و در سمتي ديگر هيات نظارت بر مطبوعات كه وزير آن صفارهرندي است و معاون مطبوعاتي هم «ملكيان» بود كه از همكاران روزنامه كيهان بود. در آن زمان مجموع اوضاع و فضاي کار خیلی سخت بود. از سوی دیگر، بچهها بهخصوص حوزه جوانان و مجموع حزب از فضای انتخابات ٨٤ تأثیر گرفته و میخواستند به رویه انتقادی خودشان با تفاوتهایی نسبت به قاعده کار آن روزهای مطبوعات، بپردازند. از سمت دیگر ماجرا هم همکاران من بودند. در آن سالها کسانی که در مطبوعات کار میکردند، خیلی جوان و پرشور بودند و طبیعتا فضا هم فضای رادیکال اصلاحطلبی بود. یادم میآید خیلی از بچهها از روزنامههایی آمده بودند که چندینبار حتی صابون توقیف روزنامه و نشریه به تنشان خورده بود. کار کردن در این فضا که مجموعهای از دوستانی که قلم میزدند- منتقد بودند و در آن طرف هم فضای تعامل و مدارا با رسانهها بالا نبود؛ سخت بود.
بیشتر شکایتها از کجا میآمد؟ آیا اشخاص هم شاکی روزنامه بودند؟
من یادم میآید زمانی که به دادگاه احضار میشدم، شاید بعد از ٤سال در حدود هزار و ٢٠٠ صفحه پرونده مطبوعاتی اعتماد ملی بود. تقریبا میتوان گفت اکثر وزرای دولت از روزنامه شاکی بودند از معاون رئیسجمهوری گرفته تا وزرایی مثل وزارت بازرگانی وقت، وزیر کشور، فرمانده نیروی انتظامی، آقای مشایی و آقای علیآبادی تقریبا کسی نمانده بود که شکایت نکند. در کل مشی من در آن دوران بهگونهای بود که همیشه باید با آرامش حرکت کنیم.
درنهایت این آرامشی که انتخاب کرده بودید شما را بههدف خاصی رساند؟
هدفگذاری که ما در آن دوران از ابتدا داشتیم این بود که کارکردن در روزنامهای که تعطیل شود هنر نیست، یک روزنامه زمانی میتواند مفید باشد که امکان انتشار داشته باشد. از طرفی دیگر هم کارکردن در روزنامهای که خواننده نداشته باشد، هنر نیست. این یعنی اینکه میبایست همیشه روی یال حرکت میکردیم. در آن مقطع خوانندگان ما علاقهمند بودند چیزهایی را در روزنامه بخوانند که آنها برای حیات روزنامه خطرناک بود. از طرفی ما باید بهگونهای مینوشتیم که خواننده را از دست ندهیم و از طرفی دیگر در عین حال خط قرمزی را رد نکنیم. اینها خیلی کار را سخت میکرد، خوشبختانه با همت بچهها و تلاشی که انجام میشد، روزنامه توانست نزدیک بههزار شماره را منتشر کند. درنهایت موافقان، کارشناسان و حتی مخالفانمان و کسانی که بهلحاظ سیاسی مشی ما را قبول نداشتند به رعایت چارچوبحرفهای و رعایت یک عملکرد مبتنیبر منافع ملی همه اذعان داشتند.
بهنظر شما جامعه امروز ما در رفتارهای روزانه، چه سمتوسویی دارد؟
آرامش به یک عزم عمومی نیاز دارد. در عین حال کسانی که در جامعه میتوانند سرمنشأ و اثرگذار باشند باید این مسأله را در دستورکار خود قرار دهند. این مسأله به نخبگان و تصمیمسازان کشور برمیگردد، همینطور رسانهها و فضای تعلیم- تربیت میتوانند در این زمینه اثرگذار باشند. خانوادهها هم میتوانند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند، امروز این آرامش مهم روزگار ما است که باید از طرق مختلف برای آن تلاش شود.
این عدم آرامش را بیشتر در چه حوزههایی حادتر میبینید؟
یکی از مشکلاتی که متاسفانه امروز ما در جامعه میبینیم، افزایش تعداد درگیریهایی است که در سطح شهر بین شهروندان وجود دارد و میزان عصبانیت بالایی که هنگام رانندگی برای افراد ایجاد میشود. این عصبانیت بهشدت از طریق آلودگیهای صوتی و توسط بوق خودروها میتوان آن را دریافت، قابل مقایسه با هیچ کشوری حتی کشورهای همسایه نیست. همینطور روابط خانوادگی متاسفانه میان پدر و مادر، پدر و مادر با فرزندان، خواهر و برادرها با یکدیگر مبتنیبر عصبانیتهایی است که درحال تبدیلشدن به عادتهای بسیار بد و تخریبکننده در فضای کشور است، تداوم و ادامه آن به هیچوجه برای کشور مناسب نیست. من فکر میکنم در تمام حوزهها نیاز به یک عزم عمومی داریم تا آرامآرام به آن فضای مطلوب برسیم که بتواند کمک کند به زندگی مناسبتر و لذت بیشتر در جامعهمان نزدیک شویم.
همانطور که به اهمیت روابط شهروندان با یکدیگر اشاره کردید، در ایجاد فرهنگ احترام به حقوقشهروندی نقش مسئولان را پررنگتر میدانید یا شهروندان؟
نمیتوان گفت کدام پررنگتر است، من فکر میکنم همه ما در این جامعه درحالزندگیکردن هستیم و در آن نقش ایفا میکنیم. حتی یک فرد عادی که در یک محیط اداری که مسئولیت ثبت نامههای اربابرجوع را دارد، اگر درست رفتار کند، میتواند در طول روز نزدیک به ٣٠٠، ٤٠٠ صد نفر را در طول روز با رضایت از اتاقش به بیرون بفرستد و اگر در رفتارش اختلال داشته باشد بهراحتی میتواند همان تعداد آدم را مثل یک گلولهآتشی از دفترش به جامعه پرتاب کند. به همین راحتی یک تصمیم نادرست در مقام شهردار تهران میتواند موجبات عصبانیت هزاران نفر را مثلا در مترو فراهم کند. بههرحال هر چقدر حوزه تصمیمگیری انسانها کارسازتر باشد، مطمئنا آثار تخریبشان هم حوزههای گستردهتری را دربر میگیرد. بنابراین من فکر میکنم کاملا یک امر درهم تنیده است، یک رفتار توأم با آرامش در جامعه میتواند به مسئولان ما هم آرامش دهد و یک مسئولی هدفش ایجاد رفاه و ثبات در جامعه است و امنیتی را که بهعنوان مهمترین دستاورد حاکمیت ما میشناسیم ایجاد کند، تصمیماتش به همان نسبت میتواند به گسترش امنیت، رفاه و لذت در سطح جامعه منجر شود. بنابراین اینها روی هم اثرات مستقیم خواهند داشت. همه باید از همدیگر مواظبت کنیم. جامعه باید مواظب مسئولانش باشد و مسئولان باید مواظب رفتارهایشان و پاسخگوی نیازهای جامعه باشند.
آخرین اخبار
- تبلوري از يک ايران مهربان و اخلاق مدار
- پرويز هوشيار؛ نويسنده و هنرمند متعهد و دلسوز بوشهري
- قوت قلب انسان دوستانه يک پزشک شهر کُنارتخته در دشت خشت کازرون
- واقعيت تلخ بيتفاوتي مديران براي رفع مشکل شيرخوارگاه در بوشهر
- سفينه فضاييِ جورج پمپيدو
- « صداتو »؛ تمنّاي آنچه خود داريم از زبان بيگانه
- بلاتکليفي بیست هزار ميليارد تومان؛ بدهي حق آلايندگي صنايع نفت و گاز و پتروشيمي به استان بوشهر!
- به جاي پلمپ کردن، به فکر رفع مشکلات باشيد
- گندمهاي ترومن در مدارس بوشهر
- ديگر توان جنگيدن با موانع ساخت شيرخوارگاه در بوشهر، را نداريم
- بازآزمايي تجربههاي شکست خورده در دانشگاهها
- رئيسعلي دلواري، نمونه کاملي از شجاعت و جسارت
- حکایت سنج و دمامزني در بوشهر
- محمد شريفيان، نابغة نوحه موسيقي
- دولت به دنبال خاموش کردن صداي منتقدان در بوشهر؟!
پربیننده ترین
- بازار ماهي فروشان، برازنده شهر بوشهر نيست
- خاطره تُوسون و شِنو تو دِرياي بوشهر
- تبلوري از يک ايران مهربان و اخلاق مدار
- نارضايتي مردم از قطع مکرر آب آشاميدني در بوشهر
- حکایت سنج و دمامزني در بوشهر
- سفينه فضاييِ جورج پمپيدو
- پرويز هوشيار؛ نويسنده و هنرمند متعهد و دلسوز بوشهري
- بلاتکليفي بیست هزار ميليارد تومان؛ بدهي حق آلايندگي صنايع نفت و گاز و پتروشيمي به استان بوشهر!
- نجات از تيرباران به لطف مردم بوشهر
- قوت قلب انسان دوستانه يک پزشک شهر کُنارتخته در دشت خشت کازرون
- کتل ملو
- آب انبار قوام و آبرساني به بندر بوشهر در قديم
- زندگی آگاهانه: دايره شايستگي
- افشای حقايق و رازهاي ناگفته از مبارزات رئیسعلی با انگلیسی ها
- مشکلات و راهکارهای حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار