اسماعیل منصورنژاد: اینکه چرا نام «19 حزب فعال» بوشهری در لیست وزارت کشور نیست، پرسشی است که وزارت کشور و استانداری بوشهر باید به آن پاسخ دهند. همچنین، این لیست هیچ اشارهای به وجود «43 حزب ثبت شده در بوشهر» نمیکند و کسی نمیداند آدرس این احزاب کجاست؟...
اسماعیل منصورنژاد- روزنامه نگار
درخبری به نقل از معاون محترم سیاسی و امنیتی استاندار بوشهر در برخی سایتها آمده بود: «استان بوشهر 43 حزب سیاسی ثبت شده دارد که از این تعداد تنها 19 حزب فعال هستند.»
43 حزب که بماند، اما در متن خبر، نامی از «19حزب فعال» و گردانندگان آنها نبود. نگارنده هر چه گشت و از اهالی مطبوعات پرسید، نتوانست «مکان و آدرس» این «19 حزب فعال» و هویت سیاسی و فکری آنها را کشف کند. (کاری هم به 24 حزب دیگر نداریم که هویتشان از یک پوشه و چند نام فراتر نمیرود.)
پورتال وزارت کشور در جدولی با عنوان «ليست جامع احزاب و تشكل هاي سياسي داراي پروانه»، نام 5 حزب و تشکل بوشهری را درج کرده است. آدرس یکی از آنها یک «سوپرمارکت» در بوشهر است. یکی دیگر در یک «خانه شخصی» در شهر بوشهر قرار دارد. یک حزب دیگر هم هرچند عنوان بوشهر بر خود دارد، اما آدرسش در یکی از کوچههای تهران و در یک «منزل شخصی» است. یک حزب بوشهری دیگر هم در این لیست وجود دارد که از آدرس و نام مسئول آن هیچ خبری نیست و حتی وزارت کشور هم نمیداند مسئول آن کیست و آدرسش کجاست.
علاوه بر شهر بوشهر، یک حزب هم در برازجان است که صندوق پستی، شماره تلفن و فکس دارد. یک وبلاگ شخصی نیز همین لیست را در سال 91 و تحت عنوان «به روز» منتشر کرده است.
اینکه چرا نام «19 حزب فعال» بوشهری در لیست وزارت کشور نیست، پرسشی است که وزارت کشور و استانداری بوشهر باید به آن پاسخ دهند. همچنین، لیست وزارت کشور هیچ اشارهای به وجود «43 حزب ثبت شده در بوشهر» نمیکند و کسی نمیداند آدرس این احزاب کجاست، گردانندگان آنها چه کسانیاند و هویت سیاسی و فکریشان چیست؟
کاری به «احزاب غیرفعال» نداریم، اما هویت یک حزب سیاسی «فعال» و ماهیت برنامههای آن زمانی معلوم میشود که نشستهای عام یا خاص داشته باشند و اخبار این نشستها از طریق رسانهها به اطلاع همه برسد.
تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، از سه ـ چهار سال پیش تاکنون، چند بار اصلاحطلبان واصولگرایان (هردوتحت همین عنوان و نه حزب) به خاطر انتخابات ریاست جمهوری و پسایند آن در بوشهر دور هم جمع شدند. در همین مدت، چند بار نیز نمایندگان و دفاتر احزاب مرکزنشین در استان بوشهر (به خاطرانتخابات) با حضور کسانی که از تهران میآمدند، گرد هم جمع شدند. شاید فعالترین افراد سیاسی استان، دانشجویان پرشور وهیجانی باشند که گاهی وقتها تحت عناوین گوناگون نشستهایی با موضوعات موردعلاقهشان برگزار میکنند و فعالیتهایشان منحصر به انتخابات نیست. اینها نیز خود را تحت عنوان «جنبش» یا «انجمن اسلامی» معرفی میکنند، نه «حزب». اگرهم این تشکلهای دانشجویی «حزب» باشند، اسمی از آنها در لیست وزارت کشور نیست.
استان بوشهر هر تعداد «حزب سیاسی» که داشته باشد، صحنه سیاسی آن بیانگر واقعیتی دیگر است و با ساختار و تشکیلات حزبی منافات دارد.
بر اساس اطلاعاتی که اغلب داریم، دراستان بوشهر «محافل بسته»ای وجود دارد که عدهای را براساس برخی اشتراکات دورهم جمع میکند. گردهماییهای «خانگی» این «محافل» اغلب محصول «وضعیتهای اضطراری» (قبل و بعد از انتخابات) و کلاً به منظور جمعآوری سیاهی لشکر برای تبلیغات انتخاباتی و معرفی دوستانشان به عنوان رییس فلان اداره و یا اعتراض به عزل و نصب کسی است که یا مورد علاقه آنهاست و یا مورد غضب آنها. بسته به آن که کدام جریان پیروز شود، فعالان آنها دست به کار شده و شروع به مهرهچینی میکنند. گاه نیز به خاطر تفکرات محفلی و باندی، مهرههایی را میچینند که نه سیاست را به درستی میدانند و نه با فرهنگ و اجتماع آشنایی درستی دارند. گاه همین محافل، ازآدم های مورد علاقهشان بتهای فرهنگی وسیاسی میسازند و عزل آنها را «فاجعه» و نصبشان را هم «معجزه» قلمداد میکنند. اگر به کسی تمایل پیدا کنند، او را به اوج میرسانند و اگر هم از کسی خوششان نیاید، او را در نهان یا آشکار تا حضیض پایین میآورند. ماجرای «علاقه» و «نفرت» سیاسی گاه ـ به خاطر اختلافات درونگروهی ـ تا جایی پیش میرود که از دوستان خودشان هم متنفر میشوند.
آشکار است که این محافل بسته ـ آن طور که در یک حزب مرسوم است ـ نمیتوانند «عضو» داشته باشند و افراد آنها از «حلقه محفل» فراتر نمیروند. محفل به خاطر «خصوصی» بودن، نیاز به «عضو» هم ندارد. اگر هم نعوذبالله نیاز به عضو داشته باشند، به خاطر ویژگیهای محفلی و باندی، فکرمیکنند اگر کسی وارد «محفل» آنها شود، به او «امتیاز» دادهاند؛ هرچند ورود به این «کاست» بسته، «اکیداً ممنوع» است.
ولی همین محافل میتوانند در ایام انتخابات عدهای را با برخی مفاهیم و شعارها دور خود جمع نمایند. وقتی هم که انتخابات تمام شد، چه پیروز شوند و چه شکست بخورند، چون از«هویت حزبی» بیبهرهاند، کاری به نظرات و خواستههای سیاهیلشکرهای انتخاباتی ندارند. اما در هر دو حالت (شکست یا پیروزی)، ممکن است نشستی هم برگزار کنند و در لابلای سخنرانی، میوه و شیرینی و شامی هم به سیاهی لشکری بدهند که تا انتخابات بعدی کسی کاری با آنها ندارد. چنین محافلی کارکرد حزبی ندارند، بلکه صرفاً زمانی فعال میشوند که انتخاباتی در کار باشد و خواستههای آنها پیرامون «عزل و نصبها» محقق شود. «عضوگیری» از دید آنها یعنی جمعآوری افراد برای تبلیغات انتخاباتی. بعید میدانم «19حزب فعال» یا 24 حزب «غیرفعال» در بوشهر تا کنون برای عضوگیری اطلاعیه داده باشند. (ضمن اینکه تعداد احزاب فعال یا غیرفعال در استان بوشهر محل مناقشه است.)
«شفافیت» ویژگی مهمی است که هر حزب باید داشته باشد. اما محفلها چون ویژگیهای حزبی ندارند، از«شفافیت» نیز بیبهره و در هالهای از ابهاماند. این وضع شامل «همه» محافل و «برخی» افراد میشود که در صحنه سیاسی استان (با عناوین گوناگون) حضور دارند. وقتی که شفافیت نباشد، «حزب» و «هویت سیاسی» مشخصی هم وجود ندارد.
سربسته عرض کنم: به عنوان نمونه، برخی افراد که قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در برخی شبکههای اجتماعی «در هر حال» حرف از «تحریم انتخابات» میزدند، پس از پیروزی شیخ حسن روحانی، تغییر موضع دادند. برخی دیگر تفکرات ادعاییشان چیز دیگری است، اما سر از جایی درمیآورند که با ادعاهایشان ناسازگار است. یک نفر زمانی «اصولگرا» بوده، اما همین که در«دولت اعتدال» گوشه چشمی به وی نشان میدهند، «اعتدالگرا» میشود و عامل مشکلات کشور را کسانی معرفی میکند که خودش هشت سال جزیی از آنها بوده است.
یکی دیگر که مدعی «لیبرالیسم» (با همه الزاماتش) است، ناگهان «اعتدالگرا» (از نوع سیاسی و نه فکری)اش از آب درمیآید. یکی که تا دیروز خود را طور دیگری معرفی میکرده ـ اما همین که مسئولیتی به او میدهند ـ کاملاً تغییر میکند و ادعاهای دیروزش را با آب پاک میشوید. و... به قول عربها: «هکذا دوالیک...» (یعنی همین طور بگیر و برو تا آخر...)
این وضع و چنین رفتاری ریشه در فضای ناواضح و غیرشفافی دارد که خبری از «حزبگرایی» و «هویت سیاسی» در آن نیست. (در باب این گونه رفتارهای دوگانه که محصول فضای مهآلود «محفلی» است، حرف های دیگری هم هست که از بیان آنها خودداری میکنم.)
با این وصف و اوضاع، «حزب» در استان بوشهر به چه معناست و «19حزب فعال» شامل چه کسانی است؟ مرامشان چیست و چه میخواهند؟ حزب باید «مکان و تابلو» داشته باشد، «دبیرکل و اعضا» داشته باشد، «نشست» منظم داشته باشد، «بولتن» یا نشریه داشته باشد، بودجه و «وضعیت مالی شفاف» داشته باشد و احتمالاً «مالیات» هم بدهد.
از اینها گذشته، فعالیت حزب نباید منحصر به زمان انتخابات باشد، بلکه باید درباره هر موضوعی برنامه و موضع داشته باشد. اگر این «19حزب فعال» دراستان بوشهر وجود خارجی دارند و از چنین ویژگیهایی برخوردارند، باید اطلاعرسانی کنند. اما در حال حاضر، گزارش معاون محترم سیاسی و امنیتی استاندار، چیزی را درباره مفهوم و هویت «حزب سیاسی» در بوشهر توضیح نمیدهد. چه بسا منظور از حزب در استان بوشهر، همان سر و صداهای فصلی ـ محفلی (و تحرکات اخیر) باشد که فقط در سال انتخابات به گوش میرسد؛ به ویژه این که قرار است در پایان سال جاری، انتخابات مجلس برگزار شود.
بر اساس شواهد و قرائن، به نظر میرسد «فعالیت حزبی» در استان بوشهر واقعیت نداشته باشد و آنچه را که می بینیم، برخواسته از کنشهای محفلی و بدون نام وعنوان است که ازقضا نتایج نامطلوبی هم به دنبال دارد. تفکر«باندی و محفلی» که معمولاً براساس نخبهکُشی و بها دادن به «خودی»ها (هرچند کارنابلد و ناشی) بنا شده است، اولین نتیجه عدم حضور احزاب در استان بوشهر است.
علاوه بر این، برخورد نامناسب با سیاهی لشکرهای انتخاباتی از سوی محافل همه جریانهای سیاسی، یکی دیگر از این پیامدهای نامطلوب و اخلاقکُش است. برخی آدم های «محفلی» با شعارها و عناوین گوناگون عدهای اغلب «صادق» و البته «ساده لوح» (صاف و ساده) و یا بعضاً «رِندِ فرصتطلب» (دورو و غیرشفاف) را در ایام انتخابات دور خود جمع میکنند و بدون این که تاریخ مصرفشان را به آنها یادآور شوند، ثمره تلاشهای آنان را به نام خود ثبت کرده و سپس رهایشان میکنند. به همین دلیل، سیاهیلشکرهای «فرصتطلب» که به امید میز و دفتری وارد کارزار شده ـ اما دست خالی برگشتهاند ـ از فردای همان روز علیه همپیمانان دیروز وارد عمل میشوند و بعضاً با قهر، دعوا، جنجال، افشاگری و اخلاقکُشی، شایعهسازی و... سر از یک محفل یا باند دیگر درمیآورند و یا خودشان محفل جدیدی بنا میکنند.
ناراحتکننده ونامطلوبتر، بیتوجهی به آن بخش از سیاهی لشکر «صادق» و بی غل و غشی است که بدون چشمداشت وارد میدان شدهاند و انتظار دارند از نظرات مشورتی آنان در جهت بهبود اوضاع کشور استفاده شود و افراد سالم و کارکشته (بدون توجه به معیارهای محفلی) بر مصدر امور بنشینند. ولی در کمال ناباوری، پس از انتخابات، آنها را مچاله کرده و دور میاندازند.
چنین رفتاری حتی با یک کودک بی زبان هم برازنده نیست؛ چه رسد به اینکه طرف حسابشان فردی بالغ، عاقل و «صادق» باشد و بنابر تشخیص فردی و ادعاهای طرف مقابل وارد فعالیت برای نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود و دست آخر نیز با یک عدد موز، یک بستنی و مقداری خوراکی او را روانه خانهاش کنند. ثمره چنین رفتاری با افراد صادق، سرخوردگی و ناامیدی است. این سرخوردگی و ناامیدی، فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی استان را بیمار و بیحال میکند. این پیامدهای ناخوشایند، محصول «حزب» نیست؛ بلکه نتیجه کارکردهای «محفلی» و «باندی» در عرصه سیاست است.
شاید یکی از دلایل این وضع آشفته و مبهم، نبودن زمینه مناسب برای فعالیت حزبی در استان بوشهر باشد. این دلیل برای فعالیتهای حزبی افراد منتسب به اصولگرایان پذیرفته نیست؛ ولی تا حدود زیادی یکی از موانع اصلاحطلبان در عرصه فعالیتهای حزبی است.
اما مهمترین دلیل این آشفتگی و ابهام، علاوه بر نبودن «حزب شفاف»، فراهم بودن زمینه برای زدن «یکی به میخ و یکی به نعل» است. وقتی فضای سیاسی مبهم و ناخوانا باشد، افراد «دو رو» و «فرصتطلب»ی پا میگیرند که بنا بر ضرورت و استراتژی «ابن الوقت»ی، هر روز به رنگی در میآیند و کسی نمیداند فکرشان چیست و چه میخواهند.
دلایل شیوع این بیماری سیاسی، فکری و فرهنگی را ابتدا باید در جامعهای جستجو کرد که بستر فرهنگی و سیاسی آن به ظهور و بروز «دورویی» و «فرصتطلب»ی مجال میدهد. وقتی در جامعهای (بنا به دلایل گوناگون) شفافیت سیاسی و فکری نباشد، برخی از ترس به خودسانسوری پناه برده و عدهای فرصتطلب نیز به سمتی میروند که منافعشان اقتضا میکند. اما در جوامعی که هر کسی بتواند بدون تبعات ناخوشایند، براحتی خودش را مانند کف دست به دیگران معرفی کند، چنین اتفاقی رخ نمیدهد و محفل برپا نمیشود. در چنین جامعهای، دروغهای سیاسی، شایعات و اخلاقکُشی شکل نمیگیرد، فرصتطلبان رشد نمیکنند، کسی فریب دیگری نمیخورد و نهایتاً جامعه بازیچهی دست عدهای ابنالوقت نخواهد شد.
دغدغه اصلی نگارنده، صرفاً تلاش برای آن است که فضایی شفاف فراهم شود تا فرصتطلبان تکثیر نشوند و «اخلاق و دیانت» نیز در سایه «تفکرات محفلی» و فضای غیرشفاف و بیحزبی بر باد فنا نرود. رواج تهمت و افترا به انسانهای بیگناه و رشد فرصتطلبان (بی اعتقاد به تمام اصول شناخته شده اخلاقی) که بعضاً آتش تهیه جنگ اتهامزنی و شایعه پراکنی را در شبکههای موبایلی و اینترنتی فراهم میکنند و هر روز یک نفر را در تیررس تهمتهای ناروا قرار میدهند، نتیجه سنگینی «تفکرات محفلی» بر جامعه است، نه تشکیلات حزبی.
شاید «محفل» دلیل خوبی برای زیست سیاسی در سایه باشد. به سه دلیل: 1 ـ اگر برخی افراد و جریانها به عنوان «حزب شفاف» وارد میدان سیاست شوند، چه بسا به خاطر برخی تفکرات که مورد استقبال عام نیست، در راه تحقق اهدافشان موفق نشوند. 2 ـ اگر برخی بخواهند آزادانه و متناسب با تفکرات خودشان وارد فعالیتهای سیاسی شوند، چه بسا عوارضی را متحمل شوند که خارج از توان آنها باشد. 3 ـ عدهای فرصتطلبِ و بدون تفکر سیاسی، به خاطر فضای غیرشفاف و بدون حزب، ماهی منافع خود را در آب گلآلود شکار میکنند. شاید همین سه دلیل باعث میشود تا محفل سیاسی شکل بگیرد. در محفل نیز میدانیم که چه میگذرد. علاوه بر این، «محفل» (به هر دلیلی که شکل بگیرد) متعهد و مسئولیتپذیر نیست و در نتیجه بازخواست هم نمیشود.
در هر حال، آن چه که در ساحت سیاسی بوشهر دیده میشود، «حزب» نیست. مفهوم «حزب» در بوشهر یادآور داستان معروف مثنوی مولاناست که پهلوانپنبهای نزد خالکوب رفت و از وی خواست تا نقش شیری بر بدنش خالکوبی کند؛ اما همین که اولین سوزن بر بدنش نشست، دردش گرفت و از خالکوب پرسید: این کجای شیر بود؟ خالکوب گفت: یال شیر بود. پهلوانپنبه گفت: یال ضرورتی ندارد، برو سراغ عضوی مهمتر. خالکوب از دُم شیر شروع کرد، اما دوباره دردش گرفت. پهلوانپنبه دوباره گفت: دُم ضرورتی ندارد، برو سراغ عضوی مهمتر. و... بالاخره به علت درد سوزن، درخواست حذف اعضای غیرضروری شیر از سوی پهلوانپنبه به جایی رسید که «شکم» شیر نیز ضرورتی نداشت. شاه بیت این داستان ارزشمند مثنوی چنین است:
شیر بی یال و دم و اِشکم که دید؟
این چنین شیری خدا کی آفرید؟
مرجع:پیغام
آخرین اخبار
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- 32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي به گريه مي افتادم
پربیننده ترین
- تصاویری دیدنی از بخشو نوحه خوان سینه زنی بوشهری
- حلقه سیدزاده و یاحسینی در دانشنامه بوشهر وجود ندارد
- مقالات نسیم جنوب در سوگ آتشی
- استانداری فارس الحاق روستاهای هرمزگان به فارس را کلید زد
- دیدنی های بوشهر: کلیسای ارامنه گریگوری
- آقاي استاندار، «گذشته چراغ راه آينده است»
- آقای رئیس جمهور! بیش از این عقب ننشینید
- عکس های دیدنی از كودتای 28 مرداد سال 32
- اعتدال دولت در خطر خودزنی و سلب اختیار کردن از خود
- پورفاطمی: فارسی ها در کمین دستیابی به عسلویه هستند
- براستی محمود ابراهیم زاده که بود؟
- دیدار نوروزی اهل فرهنگ با ایرج شمسی زاده + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- هفته نامه نسیم جنوب شماره 746
- درباره کنسرت "لیان" و دلواپسان بندر: آیا زمان عبرت فرا نرسیده است؟!