نظامگسیختگی خانواده با همسانگزینی حل نمیشود
چندی پیش سامانه ملی همسان گزینی برای ازدواج فعال شد. معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان درباره این سامانه گفته است در این سامانه دختر و پسر به یکدیگر معرفی نمیشوند، بلکه جوانان به خانواده طرف مقابل معرفی خواهند شد. گفته میشود درحالحاضر ۱۱ میلیون مجرد و ۳۵۰ سایت همسریابی غیرقانونی در ایران وجود دارد. در سامانه ملی همسانگزینی چهار شبکه معرفی، مشاوره، راستیآزمایی و امنا و ارزیابان همکاری میکنند و این سامانه، از حدود یک سال پیش در تهران فعالیت خود را آغاز کرده است و بهتازگی بهصورت رسمی در تهران و در چند ماه آینده در سراسر کشور فعالیت میکند. اما در جامعه امروز و در جایی که گستردگی شبکههای اجتماعی و ایجاد شیوههای تازه آشنایی افراد برای ازدواج یکی از پدیدههای نوظهور است، این پرسش مطرح میشود که آیا راهاندازی چنین سامانههایی میتواند راهحلی برای عدم تمایل جوانان ایرانی به ازدواج یا پایداری و سلامت بیشتر ازدواج در ایران باشد؟ درهرحال، در جایی که مسئولان دولتی میگویند این مسئله جزء سیاستهای ضروری جامعه است که باید به آن پرداخته شود، جامعهشناسان نگاه دیگری به ماجرا دارند. با «سیدحسن حسینی»، جامعهشناس خانواده، دراینباره گفتوگو کردهایم؛ جایی که حسینی معتقد است: «مشکل نظامگسیختگی خانوادهها و زن وشوهرهای جوان و طلاق در میان آنها، با راهاندازی اینگونه سایتها حل نخواهد شد چون وقتی ما برنامهای را طراحی کرده و به اجرا میگذاریم، باید براساس پیشینههای مطالعات قبلی ما و نتایج حاصل از آنها باشد که با وجود اینکه ممکن است دستاندرکاران راهاندازی، چنین ادعایی داشته باشند، چنین منطقی واقعی بهنظر نمیرسد».
قبل از اینکه به موضوع وبسایتهای همسانگزینی برسیم، ابتدا بیان کنید که اساسا شکلگیری نهاد خانواده از آغاز زندگی بشر تا امروز، چه تغییراتی داشته و چرا این تغییرات رخ داده است؟
برای پاسخ به این سؤال با مقدمهای شروع میکنم که میتواند تا حدودی روشنگر باشد: در پیدایش و حیات انسان روی زمین دو روایت رایج وجود دارد؛ روایتهای دینی که منشأ حیات و خلقت را در تمامی موجودات مرحلهای و مقطعی میداند مثلا شش یا هفت مرحله خلقت که در مرتبه آخر، آدم و سپس حوا خلق میشود و ادامه داستان...، روایتهای غیردینی که عمدهترین این روایتها دو روایت فیکسیستی (مرحلهای مستقل از مراحل قبلی) و روایت ترانسفورمیستی (خلقت اتصالی و تکاملی از ایجاد تکسلولیها تا تکامل آن به انسان) دانشمندانی چون لینه و کویه فرانسوی از طلایهداران نظریه اول و لامارک و داروین انگلیسی از واضعان اصلی نظریه دوم هستند. نظریه فیکسیستی بیشتر مورد استقبال نظرات دینی در خلقت بوده است و نظریه ترانسفورمیستی با بیتوجهی بیشتری از طرف دینداران مواجه بوده و هست. در هرصورت، این نظرات متفاوت در خلقت هستی و حیوانات و ازجمله انسان، دو پایه حیاتی مشترک دارند. تغذیه برای حفظ صیانت ذات و تولیدمثل برای تداوم نسل از ویژگیهای بارز انسانی نسبت به سایر موجودات حیوانی راستقامت است، همچنین بهرهگیری از دستها برای ساختوساز و از همه مهمتر ساخت مغزی و حافظهای هر چهار ویژگی مهم هستند که از انسان موجودی متفاوت ساخته است (یعنی موجود فرهنگساز). اما حالا باید ببینیم فرهنگ چیست؟ شاید سادهترین پاسخ مردمشناسانه و جامعهشناسان به این سؤال این باشد: مجموع ذهنساختهها و دستساختههای انسان در پاسخگویی به نیازهای جسمی، روحی و محیطیاش. نیازهای طبیعی و اولیه جسمیمان تغذیه، حفاظت در مقابل خطرات طبیعی محیطی، رفع نیازهای جنسی از دوره سنی بلوغ به بعد و بهتبع آن پدیده باروری زنان و تولید نسل و... . مردمشناسان و جامعهشناسان معتقدند فرهنگ با این تعریف ساده، مجموعهای از بستههای مادی و غیرمادی است که در پاسخ به نیازهای خودمان خلق کردهایم و آنرا (institution sociale) که در فارسی به «نهاد اجتماعی» ترجمه شده است، نام گذاشتهایم. نهادهای جامعه انسانی گوناگوناند که مهمترین و پایهایترین آنها نهاد اقتصادی، نهاد خانواده، نهاد دین، نهاد قدرت و حکومت و... هستند. ویژگی بارز فرهنگ و نهادهای اجتماعی در گوناگونی آنها به نسبت محیطهای جغرافیایی و دورههای تاریخی هر گروه انسانی و تحولیافتن آنها در مرور زمان است. فرهنگ گروههای انسانی مادامی که در محیطی طبیعی منزوی بودهاند، شاهد تغییراتی بهصورت بطئی بودهاند اما مهاجرتهای انسانی جنگها و همجواریهای جوامع و گروههای انسانی با یکدیگر، امکان آشنایی نوع انسانی را با فرهنگهای همنوعان دیگرش فراهم آورده و تغییر و تحولات فرهنگی و همشکلیهای فرهنگی را در میان ابنای بشر تسهیل کرده و گسترش داده است. نهاد خانواده نیز مانند نهادهای دیگر، از اشکالی ساده شروع شده و کمکم پیچیدگیها و سادگیهای امروزی را بهدنبال داشته است. اینکه چه کسانی با چه کسانی حق ازدواج و همبستری دارند، اینکه وظایف زن و مرد در محیط زناشویی کداماند؟ اینکه فرزندان نام از پدر ببرند یا از مادر، اینکه ارزش فرزندان دختر و پسر در نزد پدر و مادر چگونه است؟ اینکه جایگاه خانوادههای زن و مرد بعد از ازدواج چگونه است؟ و... همگی در حوزههای فرهنگی مختلف متفاوت بوده و با وجود نزدیکی فرهنگها به یکدیگر که از پیامدهای دوران صنعتیشدن است، باز هم شاهد این تفاوتها هستیم؛ مثلا در فرانسه قرن بیستویکم وقتی زنی ازدواج میکند از ثبت ازدواج به بعد در کارتهای شناساییاش اسم فامیل شوهر جایگزین اسم فامیل پدریاش میشود. تشکیل خانواده و شروع زندگی زناشویی در همه جوامع جزء مهمترین اجزای فرهنگی فرهنگهای مختلف بوده است، چراکه قواعد و مراسم وضعشده در این زمینه شاهد حضور تمامعیار جامعه و بستگان زن و مرد در این مبادله اجتماعی بوده و هنوز هم هست، منتها این حضور و حساسیتها در طبقات اجتماعی مختلف در هر جامعهای متفاوت است، مثلا در همه جوامع طبقات حاکم، طبقات با توان اقتصادی بالا و روحانیان ازجمله طبقاتی بوده و هستند که حضور و نظارت بسیار بالایی در ازدواج دختران و پسرانشان دارند، چراکه با ازدواج نهتنها رابطه یک زن و مرد مشروع و قانونی میشود ولی فراتر از آن، ازدواج مبادلهای اجتماعی است که بهواسطه آن قدرت، ثروت و منزلت میان خانوادهها نیز مبادله میشود بنابراین بسیار طبیعی است که خانوادههای صاحب قدرت، صاحب ثروت و صاحب منزلت، این داشتههای خود را بهواسطه ازدواج فرزندانشان به مبادله بگذارند. در مثالهای فارسی خودمان داریم که گفته میشود: کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز که در اینجا مراد از همجنس، همجنس طبقهای و فرهنگی است.
اصولا در طول قرنها، از زمانی که نهاد خانواده و ازدواج بهوجود آمده است، تمایل برای تشکیل خانواده بین افراد چگونه است؟ آیا تمایل به ازدواج با افرادی که در حوزههایی مشابهت بیشتری با ما دارند، لزوما بیشتر دیده میشود که ما را به روش همسانگزینی راهنمایی کند؟
یکی از مباحثی که در حوزه جامعهشناسی خانواده وجود داشته (از دهه ٦٠ میلادی در قرن بیستم) این بوده است که محققان در پی مطالعه این پدیده بودهاند که ببینند بیشتر ازدواجهایی که میان افراد صورت میگیرد از نوع همسانهمسری (homogamie) است یا از نوع ناهمسانهمسری (hétérogamie) که البته این همسانی و ناهمسانی بیشتر در زمینههای اقتصادی، خلقیات فرهنگی، خصوصیات فردی ازدواجکنندگان با یکدیگر و خانوادههای آنان بوده است، که نوع ازدواجهای «هموگام» یا همسانهمسری بیشتر رواج داشته و دارد. مثلا کسانی که هموطن، هماستان، همشهری، همروستایی، همدین، هممذهب، همزبان و حتی هملهجه هستند بیشتر با هم ازدواج میکنند که البته یکی از دلایل عمده آن همجواری و نزدیکی جغرافیایی طبیعی، سیاسی، دینیشان با یکدیگر و خانوادههایشان است. طبعا همجنسی و همسانی طبقاتی، نقش تعیینکنندهای در همگی موارد فوقالاشاره دارند. در فرهنگ خودمان هم مردم اعتقاد دارند که ازدواجهای همسان، ازدواجهای موفقتری هستند.
اگر بخواهیم جامعهشناسانه، موضوع ازدواج و انتخاب همسر را بررسی کنیم، این بررسی چگونه خواهد بود و آیا این بررسی نیز گرایش به افراد همسان در ازدواج را تأیید میکند؟
من بهلحاظ مردمشناسانه و جامعهشناسانه دو ایده از دو متفکر و صاحبنظر فرانسوی را کنار هم میگذارم و گزینش همسر و ازدواج را در قالب آن دو نظر مورد بحث قرار میدهم:
اول، «کلود لوی اشتراوس» مردمشناس مشهور فرانسوی در کتاب نظامهای خانواده و خویشاوندی خود اشاره به این دارد که گزینش همسر و ازدواج، مبادلهای اجتماعی است و نه انتخابی از نوع طبیعی و ظرفیتهای طبیعی (قوای جنسی و نیاز به همخوابگی با غیرهمجنس خودمان) و به تعبیر او فرهنگ و ظرفیتهای فرهنگی بر طبیعت ما غلبه دارد و... .
دوم، «پیر بوردیو» جامعهشناس تأثیرگذار فرانسوی و مبدع اصطلاحات جدیدی است از جمله «habitus» که یکی از اصطلاحات خوب زبان فارسی برای این مفهوم معادلسازی شده کلمه «ذائقه اجتماعی» است. او همچنین از مفهوم «capital» یعنی «سرمایه» که کارل مارکس بیشتر از طرح آن منظوری اقتصادی داشته، استفاده کرده و سرمایه را در قالبهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فیزیکی و سمبلیک طرح و به تحلیل و مطالعه مسائل اجتماعی در سطح ملی و جهانی پرداخته است.
بهنظر من اگر همسرگزینی و ازدواج را که حاصل نیازهای ابتدائی و طبیعی ما در فرهنگ است امر اجتماعی و مبادله اجتماعی بدانیم (که هست) در این مبادله یک زن و مرد داوطلب ازدواج و خانوادههایشان انواع سرمایههای اشارهشده را به مبادله میگذارند که بخشی، تعلقات سرمایهای خانوادگیشان هستند و بخش دیگری داشتههای سرمایهای خودشان و از اینجاست که همچنان شاهدیم همطبقهها، با همطبقههای خود بیشتر ازدواج میکنند و همدینان و هممسلکان با همدینان و همکیشان خودشان؛ چراکه علاوه بر آنکه سرمایههای مختلف زن و مرد و اطرافیان فامیلشان بایستی با هم، همخوانی داشته باشد در اینجا ذائقه اجتماعی زن و مردی هم که میخواهند با یکدیگر تشکیل زندگی زناشویی بدهند نقش تعیینکنندهای پیدا کرده و خواهد کرد.
در ازدواجهای امروزی با مختصات ویژهای که دارند، چهچیز بیش از همه در انتخاب همسر اهمیت دارد؟
زندگیهای زناشویی امروزین از خصوصیات بارزشان بعد از تشکیل، دوری محلهای و جغرافیایی از زادگاه و محله جغرافیایی است، پس آنچه در استحکام این روابط بیش از گذشته نقش دارد خلقیات دو طرف در عمومیت زندگی اجتماعی به مفهوم عام و در حوزه زناشوییشان است و به همین دلیل ما هرچه در زمان جلو آمدهایم باید نقش تعیینکنندهتری را در انتخاب همسر آینده دختران و پسرانمان به خودشان واگذار کنیم. خانواده دختر و پسر تنها در دورههای کودکی و نوجوانی و جوانی فرزندانشان میتوانند در تلاشهای تربیتیشان بهگونهای عمل کنند که ذائقههای انتخاب همسر فرزندانشان را شکل دهند ولی در مرحله انتخاب همسر، این دختر و پسر هستند که زندگی زناشوییشان را با ذائقه شکلگرفتهشان انتخاب میکنند نه آنکه والدین فکر کنند سلیقه امروزی آنها در انتخاب همسر فرزندشان همان است که مطلوب است و نه خلاف آن. من معتقدم طبقات اجتماعی بیشتر از سایر اقشار اجتماعی نسبت به آزادیهای انتخاب فرزندانشان سختگیری میکنند چراکه ازدواج فرزندان برای آنان یعنی مبادله قدرت در حوزههای اقتصادی، سیاسی و منزلت اجتماعی، بهخصوص وقتی حوزه سیاست و دین بر یکدیگر منطبق میشوند ازدواجهای این گروههای سیاسی و اقتصادی و روحانی بسیار پرمعنا هستند و نظریه ما را ثابت میکنند. ورود به حوزه قدرت با ثروت از طریق ازدواج و حضور در حوزه ثروت به وسیله ازدواج با قدرت، از مظاهر مشهود تحولات اجتماعی در حوزه خانوادگی ایرانی هستند.
در مورد سایتهای همسریابی نظر شما چیست؟ آیا این سایتها با رویه خاصشان میتوانند در شکلگیری ازدواج موفقتر، تأثیرگذار باشند؟ آیا در دوره شبکههای اجتماعی، سایتها و اپلیکیشنهای همسانگزینی برای ازدواج میتواند کارا باشد؟
درخصوص سایتهای همسریابی و همسانیابی غیردولتی که قدمتی دیرینهتری دارد تا سایت جدیدی که دولت برای همسانگزینی باز کرده است، باید گفت که مشکل ازدواج، ازدواج زودهنگام جوانان برای جلوگیری از مفاسد دوران مجردی (که البته شخصا اعتقادی به مفسدهانگیزبودن مجردبودن ندارم)، مشکل نظامگسیختگی خانوادهها و زناشوییهای جوان و طلاق در میان آنهاست که با راهاندازی اینگونه سایتها حل نخواهد شد؛ چون وقتی ما برنامهای را طراحی کرده و به اجرا میگذاریم باید براساس پیشینههای مطالعات قبلی ما و نتایج حاصل از آنها باشد که باوجود اینکه ممکن است دستاندرکاران راهاندازی چنین ادعایی داشته باشند، چنین منطقی واقعی بهنظر نمیرسد. بهعنوان مدرسی که نزدیک سه دهه در جامعهشناسی خانواده تدریس و تحقیق کردهام، بهنظر میرسد که راهاندازی اینگونه سایتها حتی در حد مُسکنِ دردهای خانوادگیمان هم عمل نخواهد کرد. اصولا در هر حکومتی قانونگذاران و مجریان قانون باید براساس مقتضیات زمان، میزان جمعیت، تحولات اجتماعی و فرهنگی و... قوانین و مقرراتی را وضع و اجرا کنند که مردم با تصمیم و به اقتضای موقعیتشان و سلیقهشان همسرگزینی، ازدواج و زندگی زناشوییشان را سامان دهند. جامعه جوان امروزی ما نیاز بهکار، درآمد و منزلت اجتماعی دارد. چنانچه این نیازهای اساسی فراهم نباشد، با سیاستهای انتخاب همسری که دورهاش سپری شده نمیتوان عدهای را بهصورت موفق به ازدواج هم در آورد و اگر هم چنین بشود هیچ تضمینی برای تداوم مناسب و مطلوب زندگی زناشویی نیست.
پرسشی که پیش میآید این است که در زمانی که نقش خانوادهها در انتخاب همسر برای فرزندانشان در جامعه جدید ایرانی تقریبا سپری شده است، آیا ایجاد این واسطه جدید و دخالت دولت در امر تشکیل خانواده جوانان میتواند مفید باشد؟
وقتی که ما از کمرنگشدن نقشهای خانوادگی اکثریت دختران و پسرانمان در همسرگزینی و ازدواج میگوییم، دولت در چنین وضعیتی تصمیم گرفته است جایگزین خانواده شود؟
دولتهای ما در طی دورانی که بر ما گذشته به نقشهای محوله و اصلی خود نپرداختهاند و آن اینکه با انفجار جمعیتی در دهه٦٠ از دهه ٧٠ باید به فکر ایجاد شغل و درآمد و تأمین مسکن، بهداشت و درمان و... جمعیتهای جوان پا به عرصه نهاده دهه ٨٠ میبودند که، از آنها غافل ماندهاند و حالا با این کارهای تبلیغاتی میخواهند مشکلگشایی ازدواج جوانان و تشکیل خانواده و از اختلافات زناشویی هم جلوگیری کنند؟
وقتی در جامعه بحران اقتصادی است، مراکز تولید تعطیل میشوند، صادرات خارجی به بازارهایمان سرازیر میشود و نهتنها قدرت جذب شاغلان جدید را نداریم بلکه شاغلان در مشاغل هم (بهخصوص جوانترهایشان که قراردادهای کارشان پادرهواست) از کار کنار گذاشته میشوند و منبع درآمدی (بهخصوص برای مردانمان که مطابق با قانون مدنیمان در صورت ازدواج باید نانآور خانواده باشند) وجود ندارد یا از بین میرود، چگونه میتوان همسرگزینی و ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی را به بحثی ازرمقافتاده بهنام همسانگزینی تقلیل داد؟
البته ما هرچه در زمان به جلو آمدهایم، بحث همسانگزینی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است، آنهم همسانگزینی متفاوت از دوران گذشتهمان، همسانگزینیای که مبتنیبر شناخت و انتخاب کسانی باشد که از فردای روز عقدکنانشان میخواهند برای طول عمرشان دلپذیرترین محیط را از محیطهای مختلف اجتماعی که عضوش هستند، فراهم بیاورند.
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- موضوع انشا: جوانی
- بار ديگر نسيم اميد و پيروزي بر سرزمين بيدار دلان ايران اسلامي وزيدن گرفت
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- خواهان رفع تبعیض وهمسان سازی حقوق بازنشستگان سالهای مختلف هستیم
- تولد مادر اصلاحات در بوشهر
- احمد رزمي ، مينياتورفوتبال ايران
- تصمیم ملی شدن صنعت نفت، نتیجه اراده ی سیاسی یک ملت
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- شهرونداني هميشه شهروند
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- ساروج کوبان در بوشهر