طراحی سایت
تاريخ انتشار: 29 تير 1394 - 19:21
  آرمان-احسان انصاري: درهاي بسته دوباره به روي ايران باز شده است. اين را مي‌توان از نگاه مردم در كوچه و خيابان‌ها به وضوح مشاهده كرد. بيم‌ها و ناكامي‌ها به شور و اميد ودل نگراني‌ها به آرامش تبديل شده است. فياض زاهد اين اميد را به«نقطه رهايي» تعبير مي‌كند. مي‌گويد: «ايران پس از توافق هسته‌اي در تمامي زمينه‌ها پوست اندازي خواهد كرد». شمرده و با طمأنينه سخن مي‌گويد اما نمي‌تواند شور و شعف ناشي از اين اتفاق بزرگ را پنهان كند. در عين حال متذكر مي‌شود: «ما نه بايد از اين توافق دچار توهم شويم و نه اينكه مرعوب شويم. مبادا حجم زياد اقبال، اميد، سرمايه‌گذاري و آزاد‌سازي دارايي‌ها «بهمني» شود و برسر برنامه‌هاي مديريت شده دولت آقاي روحاني فرو ريزد». در ادامه متن گفت‌وگوي «آرمان» با دكتر فياض زاهد تحليل گير مسائل سياسي و چهره برجسته اصلاح‌طلبي را از نظر مي‌گذرانيد. 
  با به نتيجه رسيدن توافق هسته‌اي حسن روحاني در يكي از مهم‌ترين مقاطع تاريخ معاصر ايران قرار گرفته است. با اين وجود بايد دولت را به دو دوره قبل و بعداز توافق نهايي تقسيم‌بندي كنيم. به نظر شما اين دو دوره چه تفاوت‌هايي با هم دارند؟
 بنده هم با تقسيم‌بندي شما موافقم و معتقدم كه حتي مي‌توان عملكرد نظام را به دوران پيش و پس از توافق هسته‌اي تقسيم‌بندي كرد. بدون شك توافق هسته‌اي مي‌تواند نقشي را در آينده ايران ايفا كند كه قطعنامه598 در چشم‌انداز آينده نظام جمهوري اسلامي بازي كرد. جامعه ايران پس از قطعنامه598 وارد يك مقطع جديد از زندگي خود شد و ما حتي شاهد بوديم كه اين تغييرات در شعر، تئاتر، سينما، معماري و سياست نيز تغييرات زيادي به وجود آورد. به همين دليل جامعه ايران پس از توافق هسته‌اي يك پوست اندازي جديد در همه عرصه‌ها خواهد داشت. گروهي كه به درست يا غلط نام خود را گفتمان «مقاومت» گذاشته بود پس از انتخابات رياست‌جمهوري سال92 از سپهر سياسي ايران كنار گذاشته شد. به همين دليل توافق هسته‌اي به معناي پايان موقت و نسبي پوپوليسم سياسي در ايران خواهد بود. مردم ايران در انتخابات رياست‌جمهوري سال92 كه من از آن به عنوان يك رفراندوم براي ساختن آينده ايران نام مي‌برم بين گفتمان اعتدال و گفتمان«مقاومت»، گفتمان اعتدال را انتخاب كردند تا مسير آينده كشور با محوريت تدبير مديريت شود. مردم ايران در انتخابات رياست‌جمهوري سال92به گفتماني كه با كشورهاي جهان چالش و تنش ايجاد مي‌كرد«نه» گفتند و خواستار تعامل سازنده با دنيا شدند. گفتمان اعتدال داراي دركي انساني‌تر و بعدي جهاني‌تر است. پيروزي احمدي‌نژاد در سال84 براي برخي كه همچنان در سوءتفاهم مثبت بودن روش‌هاي راديكال قرار داشتند نوعي حماسه و دستاورد بزرگ تلقي مي‌شد. به همين دليل اين نوع نگرش به مدت
8 سال آثار خود را در حوزه‌هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و بين‌المللي نشان داد. دولتي كه مدعي بود نفت را به سر سفره مردم مي‌آورد و درآمدي بالغ بر 750ميليارد دلار داشت، در نهايت يك جامعه فقير و از نظر فرهنگي درهم شكسته و از نظر اجتماعي بحران‌ساز را به دولت بعد از خود تحويل داد. در نتيجه مطالبات، پشتوانه اجتماعي آقاي روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري مسير و خط مشي آينده دولت را مشخص مي‌كرد. آقاي روحاني خيلي زود به اين نكته پي برد كه بدون حل مسائل بين‌المللي و حل پرونده هسته‌اي ايران كه عملأ ارتباطات اقتصادي، سياسي و فرهنگي ما را با كشورهاي جهان دچار اختلال كرده بود نخواهد توانست گره از مشكلات داخلي باز كند. شرايط كنوني جامعه جهاني نسبت به گذشته تغييرات زيادي پيدا كرده است. شرايط امروز به مانند دوران جنگ سرد نيست كه يك كشور دور خود ديوار بكشد و تلاش كند به تنهايي به خود كفايي دست پيدا كند. در وضعيت كنوني اغلب كشورهاي جهان با سرمايه‌گذاري در كشورهاي ديگر به فعاليت اقتصادي و سياسي مي‌پردازند و سيستم‌هاي اقتصادي كشورها به يكديگر متصل شده است. به عنوان مثال يك اميرزاده اماراتي باشگاه منچسترسيتي را خريداري مي‌كند يا اينكه يك سرمايه‌دار روس باشگاه چلسي انگلستان را خريداري مي‌كند. اينگونه اقدامات به معناي اين نيست كه امنيت كشور با سرمايه‌گذاري كشور ديگر زيرسوال مي‌رود يا اينكه اتوريته آن كشور مورد خدشه قرار مي‌گيرد. در نتيجه نگرش قديمي نسبت به مفهوم مالكيت و استقلال از بين رفته است. در شرايط كنوني جهان در عين بزرگي روز به روز براي بشر كوچك‌تر مي‌شود. بنابراين اگر ما نتوانيم تغييرات جهان را درك كنيم و خود را با آن تطبيق دهيم دچار خسارت‌هاي بزرگ خواهيم شد. آقاي روحاني نيز به اين مسائل آگاهي دارد و به خوبي تاثير حضور موثر در عرصه بين‌المللي را درك مي‌كند. به همين دليل توافق هسته‌اي ظهور دوباره پوپوليسم وافرادي به مانند محمود احمدي‌نژاد را به تاخير می‌اندازد يا غيرممكن مي‌سازد. 
 چرا توافق هسته‌اي را به معناي پايان پوپوليسم مي‌دانيد؟
 من معتقدم در «ميان مدت» پوپوليسم توانايي بازگشت به عرصه قدرت را در ايران ندارد. مردم ايران دوباره ودر كوتاه‌مدت «هوس»اقبال به پوپوليسم نخواهند كرد و اين ميل در ميان مردم از بين رفته است. بازگشت پوپوليسم تنها در شرايطي محقق خواهد شد كه نسل كنوني از بين برود و نسل آينده خاطرات اين دوران را فراموش كند و دوباره به دليل فقر در زيرساخت‌ها وفقدان ايدئولوژي و جهان‌بيني معقول از طرف نيروهاي پيشرو، فضاي سياسي به دست نيروهاي «فرودست» بيفتد. پوپوليسم همواره پايه اصلي خود را بر روي دوش نهادهاي فرودست قرار مي‌دهد تا نهادهاي فرادست را به چالش بكشد. همواره نيروي گريز از مركز «حاشيه» تلاش مي‌كند به اين وسيله «متن» را درگير خود كند. من مطئمن هستم كه در ايران در كوتاه‌مدت و ميان مدت ديگر شاهد چنين اتفاقي نخواهيم بود. اگر قبل از توافق هسته‌اي شما اين سوال را عنوان مي‌كرديد كه آيا خطر بازگشت احمدي‌نژاد به قدرت جدي است؟بنده در پاسخ مي‌گفتم«بله» ممكن است جدي باشد. اما در شرايط كنوني كه تدبير دولت آقاي روحاني نتيجه گرفته وايران با كشورهاي قدرتمند جهان به توافق و تفاهم رسيده است، توافق هسته‌اي زمينه تحقق آرمان‌هاي دولت آقاي روحاني به مردم را فراهم خواهد كرد. بنابراين دولت آقاي روحاني از امروز به مدت شش سال فرصت خواهد داشت كه از بازشدن درهاي جهاني و ديده شدن افق‌هاي جديد بين ايران و كشورهاي غربي به معناي رابطه با اروپا و ايران وشرق به معناي رابطه با ژاپن و كره جنوبي استفاده كند. 
 پس از توافق هسته‌اي گروه‌هاي سياسي داراي تفسير مختلفي از توافق هستند و برخي از گروه‌هاي تندرو همچنان با بدبيني نسبت به توافق هسته‌اي نگاه مي‌كنند. دولت آقاي روحاني براي تفسير مناسب و عقلايي از اين توافق چه اقداماتي بايد انجام بدهد؟
 ما بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه تندروها به هر حال تفسير خاص خود را ارائه مي‌كنند. پس از توافق هسته‌اي نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي غرب را متهم به باج دهي به ايران كرد. دليل اين مساله هم اين بود كه اسرائيل به هيچ چيز جز ناكامي و از بين رفتن توان هسته‌اي و اقتصادي ايران راضي نيست. در نتيجه چنين واكنش‌هايي كاملأ طبيعي است. در فضاي داخلي كشور هم عده‌اي با توافق مخالفت مي‌كنند كه نمي‌توان اين عده را ساكت كرد. شايد مزه دموكراسي هم به همين نكته باشد كه منتقدان دائمي يك دولت حتي موفقيت‌هاي يك دولت را ناديده بگيرند و دولت را مورد نقد قرار بدهند. بنده معتقدم وجود «منتقد ناآرام» خيلي بهتر از «فضاي قبرستاني» است. با اين وجود بايد به اين نكته اذعان كنيم كه اين اقليت كارآيي لازم را در انتقال مفاهيم خود به افكار عمومي از دست داده است. هنگامي كه برخي نمايندگان تندرو در اين باره اظهارنظر مي‌كنند يا اينكه برخي رسانه‌هاي خاص نسبت به اين دستاورد مهم ملي موضع‌گيري مي‌كنند تكليف مردم مشخص مي‌شود و مردم راحت‌تر مي‌توانند سره را از ناسره مشخص كنند. به همين دليل نمايندگان جبهه پايداري كه بيشترين مخالفت‌ها را با دولت آقاي روحاني از خود نشان داده‌اند در هر كجا كه قرار بگيرند افكار عمومي در مقابل آنها خواهد ايستاد. نكته ديگر كه در اين زمينه داراي اهميت زيادي است حمايت مقام معظم رهبري از تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي است. سخت‌گيري‌هايي كه ايشان در لحظاتي كه مذاكرات به گره برخورد مي‌كرد انجام مي‌داد اتفاقا سبب ‌شد محمد جواد ظريف در مذاكرات دارای دست برتر باشد. اگر كشورهاي غربي متوجه مي‌شدند كه ايران براي رسيدن به توافق بسيار مشتاق است و به مذاكره نياز دارد مطمئن باشيد به ما رحم نمي‌كردند و از هيچ گونه كارشكني و سنگ اندازي كوتاهي نمي‌كردند. ما خواستار تعامل با جامعه جهاني هستيم. اما اين يك اصل اساسي در مناسبات جهاني است كه اگر قدرت كافي در اختيار نداشته باشيد در مناسبات قدرت «له» خواهيد شد. آن چه «جهان امروز» ما را بر مبنایش تفسير مي‌كند توازن قدرت است. اما اين توازن قدرت تنها با موشك و كلاهك هسته‌اي به وجود نمي‌آيد. همين كه قدرت‌هاي جهاني سال‌ها پاي مذاكره با ايران ايستادند به اين معنا است كه به قدرت و توانايي ما ايمان دارند وبراي ما در كيك قدرت جهاني سهم قائل هستند. نكته مهم در اين زمينه اين است كه پس از توافق هسته‌اي نه بايد «مرعوب» و نه بايد «متوهم» باشيم. مساله مهم اين است كه مسئولاني كه بايد درباره پرونده هسته‌اي ايران تصميم‌گيري مي‌كردند به درستي اين كار را كردند. مساله پرونده هسته‌اي ميلياردها دلار به اقتصاد ايران صدمه وارد كرد. اگر اين رقم‌ها قيمت عزت، مقاومت و سربلندي ما بوده مشكلي نيست. اما از امروز به بعد ما بايد تلاش كنيم عقب ماندگي‌ها را جبران كنيم. ما در شرايط كنوني مي‌توانيم يك كشور الهام بخش در بين كشورهاي منطقه باشيم. ايران در اين «نقطه رهايي» كه «نقطه صفر» پايان پرونده هسته‌اي است مي‌تواند شروعي دوباره داشته باشد. 
 چرا توافق هسته‌اي را به«نقطه رهايي» تعبير مي‌كنيد؟
 من معتقدم توافق هسته‌اي مي‌تواند نقطه آغاز يك تحول بزرگ براي ايران در داخل و خارج از كشور باشد و تاريخ جديدي را براي كشور رقم بزند. ما در شرايط كنوني در نقطه‌اي ايستاده‌ايم كه مي‌تواند الهام بخش آينده باشد. ما يك ملت استثنائي در منطقه هستيم كه نزديك به 150سال سابقه مبارزاتي در مقابل استعمار و استبداد دارد اما هيچگاه روزي به نام «روز استقلال» نداشته است. ما هيچ‌وقت مستعمره هيچ كشوري نبوده‌ايم به همان شكل كه هيچگاه در تاريخ بزرگ خود «بت پرستي» و «برده داري» نكرده‌ايم. ما داراي تاريخ پيچيده‌اي در گذشته هستيم. پس از توافق هسته‌اي ما نبايد متوهم باشيم. در جهان امروز هيچ كشوري نمي‌تواند دور خود ديوار بكشد و به تنهايي به دنبال خودكفايي باشد. در شرايط كنوني كشور روسيه هم تحريم شده است. با اين تفاوت كه اقتصاد روسيه از اقتصاد ايران قوي‌تر است. ولاديمير پوتين با پوست خربزه‌اي كه زيرپايش قرار گرفت در باتلاق اوكراين غرق شد و تمام دستاوردهاي بيست سال گذشته اش را از دست داد. در نتيجه ما نبايد نسبت به اين توافق دچار توهم شويم. همچنين نبايد مرعوب باشيم. ما بايد خودمان باشيم و با توانايي‌هاي دروني در مسير آينده حركت كنيم. عملكرد محمدجواد ظريف هم به همين شكل بود كه نه از مذاكره با وزراي قدرت‌هاي جهاني دچار توهم شد و نه اينكه مرعوب آنها قرار گرفت. ظريف به خوبي به اين نكته آگاهي داشت كه ايران قدرت تعيين‌كنندگي در مذاكرات دارد. ما در بهترين زمان ممكن عاقلانه‌ترين تصميم را اتخاذ كرده‌ايم. نقطه رهايي توافق هسته‌اي اين امكان را به ما مي‌دهد كه ايران قدرتمند جديد را در حوزه سياست، فرهنگ، اقتصاد و روابط بين‌المللي تعريف كنيم. 
 مديريت دوران پساتحريم چه ويژگي‌هايي دارد و آقاي روحاني بايد چه سياست‌هايي را در اين زمينه در دستور كار خود قرار بدهد؟مساله ديگر اينكه آقاي روحاني بسياري از شعارهاي خود در دوران مبارزات انتخاباتي مانند تقويت نهادهاي مدني را به دليل پرونده هسته‌اي به تاخير انداخته است. در اين زمينه چه اقداماتي بايد انجام شود؟
 آقاي روحاني تاكنون از نظر ادبيات سياسي، روح فرهنگي و نگرش اجتماعي به آنچه كه به مردم وعده داده است پايبند بوده است. گفتمان آقاي روحاني در تعارض مستقيم با گفتمان محمود احمدي‌نژاد و همچنين در تعارض مستقيم با گفتمان سنتي و افراطي در ايران قرار دارد. با اين وجود ايشان تاكنون از هيچ كدام از وعده‌هاي انتخاباتي خود عدول نكرده است. متاسفانه بايد بين آقاي روحاني و كابينه ايشان تفكيك قائل شويم. روحاني يك رئيس‌جمهور تنهاست. در ابتدا به نظر مي‌رسيد آقاي روحاني قصد دارد به مانند مقتداي سياسي خود آيت‌ا... هاشمي در دهه هفتاد تمام بار سياسي دولت را به دوش بكشد، اما پس از مدتي مشخص شد كه كابينه آقاي روحاني زياد با ايشان همراه و همگام نيستند. به نظر من آقاي روحاني يا در انتخاب‌هاي اوليه خود دقت كافي نكردند و انتخاب‌هاي سطح پاييني انجام دادند يا اينكه اين استراتژي تعمدا انتخاب شد كه آقاي روحاني را در دوران پساتحريم و با مديراني جديد كمك كند. به همين دليل اين احتمال وجود دارد كه آقاي روحاني در ادامه مسير تصميم بگيرد كابينه خود را ترميم كند. در چنين شرايطي ممكن است كساني وارد كابينه شوند كه شجاعت همراهي با كابينه را داشته باشند. متاسفانه برخي از اعضاي كابينه آقاي روحاني در دو سال گذشته به دليل ترس از استيضاح و مقابله با تندروهاي مجلس در يك لاك دفاعي مطلق فرو رفته بودند كه حتي به دولت اجازه نمي‌داد قدم از قدم بردارد. نكته ديگر اينكه به نظر مي‌رسد آقاي روحاني براي برخي وعده‌هايي كه به صورت خاص به مردم داده در پشت پرده اقداماتي را صورت داده است. با اين وجود حسن روحاني پس از توافق با حسن روحاني قبل از توافق تفاوت‌هاي معناداري خواهد داشت. همواره در ايران هر كدام از روساي جمهور پس از گذشت دو سال از عمر دولتشان محبوبيت خود را از دست مي‌دهند. اين در حالي است كه حسن روحاني در شرايط كنوني و با توجه به توافق هسته‌اي بيش از گذشته در بين مردم محبوب شده است. به همين دليل در وضعيت كنوني اين امكان براي آقاي روحاني وجود دارد كه با دست پرتري به سراغ تحقق مطالبات مدني و سياسي مردم برود. نكته ديگر كه به مسائل اقتصادي باز مي‌شود اين است كه ما هنوز از نظر زير ساخت‌ها، تجهيزات و برنامه‌ريزي براي دوران پسا تحريم آماده نيستيم. ما به دليل تحريم مجبور شديم به انضباط مالي روي بياوريم. به همين دليل اگر پول‌هاي بلوكه شده ايران آزاد شود و ما همچنان انضباط مالي خود را حفظ كنيم براي همگان اين نكته مشخص مي‌شود كه دولت حسن روحاني در يك راهبرد استراتژيك و براي گذار از دوران تحريم سياست انضباط مالي را انتخاب كرده است. همچنين براي همگان اين نكته مشخص مي‌شود كه دولت تدبير و اميد به ناچار و از سر اضطرار تن به اين برنامه‌ها نداده است. اگر با بازگشت پول‌هاي بلوكه شده به ايران دوباره ريخت و پاش‌ها آغاز شود و دوباره پروژه‌هاي بي‌هويت و بي‌معنا كليد بخورد نشان‌دهنده اين مساله خواهد بود كه سياست انضباط مالي دولت يك سياست هدفمند و آينده نگرانه نبوده است. به همين دليل در مقطع كنوني نقش تيم اقتصادي دولت حسن روحاني با محوريت اسحاق جهانگيري بسيار كليدي خواهد بود. مبادا حجم زياد، رجوع، اقبال، اميد، سرمايه‌گذاري و آزاد‌سازي دارايي‌ها «بهمني» شود و برسر برنامه‌هاي مديريت شده دولت آقاي روحاني فرو ريزد. توصيه من اين است كه آقاي روحاني بلافاصله پس از تصويب توافق هسته‌اي توسط سازمان ملل يك تيم منسجم و قوي را براي تدوين برنامه‌هاي شش سال آينده خود تشكيل دهد. آقاي روحاني بايد به اين نكته آگاهي پيدا كند كه دو سال پيش رو فرصت خوبي است كه وي بتواند زيرساخت‌هاي برنامه‌هاي خود را ساماندهي كند و در چهارسال دوم رياست‌جمهوري خود به سمت اقدامات نرم افزاري حركت كند. 
 موفقيت يا عدم موفقيت دولت حسن روحاني در مديريت پسا تحريم چه ارتباطي به اصلاح‌طلبان پيدا مي‌كند؟
اگر اين دولت زمين بخورد بدون شك اصلاح‌طلبان زمين خورده‌اند. حسن روحاني در مقطع زماني كنوني نوك پيكان آرمان اصلاح‌طلبي و جريان تحول خواه ايران است. به همين دليل اصلاح‌طلبان هيچ گونه بديل و جايگزيني براي حسن روحاني انتخاب نكرده‌اند. اصلاح‌طلبان معتقدند كه حسن روحاني انتخاب درستي بوده و به درستي در اين زمينه سرمايه‌گذاري كرده‌اند. تاكنون نيز وي به آرمان‌هاي اصلاح‌طلبي وفادار بوده است. اصلاح‌طلبان به دليل هم‌صدا نشدن با افراطيون در دو سال گذشته از انتقاد بي‌محابا نسبت به عملكرد دولت خودداري كردند. با اين حال و پس از گذشت دو سال از عمر دولت و همچنين موفقيت در پرونده هسته‌اي زمان آن رسيده كه ما «آيينه» را در مقابل آقاي روحاني قرار بدهيم تا ايشان نگاهي به خود، كابينه و اقداماتي كه در گذشته صورت داده است بيندازد. 
 شما از ترميم كابينه در دوران پسا تحريم سخن گفتيد. به نظر شما كابينه آقاي روحاني در چه نقاطي نياز به تغيير و ترميم دارد؟
 كابينه آقاي روحاني در برخي قسمت‌ها نيازمند تغيير و ترميم است. نخست اينكه كابينه ايشان كابينه كهنسالي است و اين مساله به دولت صدمه وارد مي‌كند. دوم اينكه برخي از وزراي آقاي روحاني برخلاف آب شنا مي‌كنند. براي من همواره اين مساله لاينحل باقي مانده كه چرا آقاي نعمت‌زاده تحت فشار جبهه پايداري حميد رحماني را از رياست شركت دخانيات بركنار كرد. حميد رحماني يكي از مديران لايق و توانمند دولت اصلاحات بود و دوران وي را دوران طلايي دخانيات در ايران لقب داده‌اند. در نتيجه بركناري يك مدير لايق تنها به دليل پايگاه و پيشينه سياسي آن، عملي غيرمنصفانه بوده است. همچنين همواره اين سوال براي من وجود داشته است كه چرا وزير ورزش و جوانان هيچگاه حوزه جوانان را فعال نكرد. همچنين هيچگاه جواب اين سوال را متوجه نشدم كه چرا وزير ورزش علاقه زيادي به باشگاه‌هاي پرسپوليس و استقلال دارد و ساعت‌ها از وقت خود را صرف اين باشگاه‌ها مي‌كند. اين وضعيت در وزارت كار و تعاون اجتماعي نيز حاكم است و به نظر مي‌رسد كه در اين وزارت‌خانه ما با نوعي فقر سازماندهي و ناتواني در حوزه اجرايي روبه رو هستيم. بنده به وزير كشور آقاي رحماني فضلي توصيه مي‌كنم حتما در حوزه مديران مياني دولت و استانداران تجديد نظر كند. متاسفانه بسياري از استانداراني كه در دولت تدبير و اميد انتخاب شدند از مديركل‌هاي مخالف دولت در زير مجموعه خود استفاده كردند. 
 پيش بيني شما از واكنش تندروها نسبت به توافق هسته‌اي چيست؟
تندروها قطعأ اين توافق را نخواهند پذيرفت و به‌شدت به هجمه‌هاي خود نسبت به آقاي روحاني و محمدجواد ظريف ادامه خواهند داد. اتفاقأ اين مساله به سود آقاي روحاني و اصلاح‌طلبان خواهد بود. جريان تندرو به خوبي به اين نكته آگاهي دارد كه اقبال افكار عمومي نسبت به توافق و دولت تدبير و اميد سبب خواهد شد آقاي روحاني دست برتر را در فضاي سياسي كشور داشته باشد و اين مساله سبب ناخشنودي آنها خواهد شد. نكته ديگر اينكه توافق هسته‌اي ايران را مجددا به آغوش جامعه جهاني خواهد برد. هرچه تندروها به حملات خود عليه دولت شدت ببخشند به همان اندازه ريزش آنها در انتخابات مجلس بيشتر خواهد شد. مطمئن باشيد هيچ نماينده‌اي با مخالفت با توافق هسته‌اي دوباره از حوزه انتخاباتي خود وارد مجلس نخواهد شد. 
 آيا توافق هسته‌اي كليد ورود اصلاح‌طلبان به عنوان جريان اصلي حامي آقاي روحاني به مجلس آينده خواهد بود؟
 رابطه اصلاح‌طلبان و حاكميت در سال88 دچار مشكلاتي شد كه اين وضعيت در انتخابات رياست‌جمهوري سال92 تاحدودي ترميم شد. اصلاح‌طلبان در سال88 دچار اشتباهات فاحشي شدند. به همين دليل اصلاح‌طلبان بايد در يك فضاي شفاف به ديالوگ با حاكميت بپردازند و ايرادات و مشكلات خود را بپذيرند. من معتقدم در شرايط كنوني اين اتفاق رخ داده و اصلاح‌طلبان به بازنگري در عملكرد خود مشغول هستند. در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان به صورت چراغ خاموش در حال نزديك شدن به خاستگاه اصلي‌شان هستند. اصلاح‌طلبان برآمده از جريان چپ خط امامي هستند. اصلاح‌طلبان فرزند معنوي امام هستند. اصلاح‌طلبان جنگ را اداره كردند و سپس خرابي‌هاي جنگ را بازسازي كردند. در نتيجه اصلاح‌طلبان نمي‌توانند با حكومتي كه امام خميني به وجود آورده است مرزبندي داشته باشند. برخي اختلاف‌ها در درون خانواده طبيعي است كه نبايد به آن به چشم خروج از حاكميت نگريست.
برچسب ها:
فياض زاهد

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین