طراحی سایت
تاريخ انتشار: 28 مرداد 1394 - 09:45
دکتر صادق زیباکلام

 سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه از ساعت 8 صبح تا 12 صبح كه كودتاگران موفق مي‌شوند راديو و بعد از آن كاخ نخست وزيري را بگيرند و به اماكن طرفداران جبهه ملي و توده‌اي‌ها مثل باشگاه‌ها، سالن‌ها و چاپخانه روزنامه‌هاي آنها حمله ‌كنند طرفداران دكتر مصدق كجا بودند؟ رهبران جبهه ملي كجا بودند؟ فرداي كودتا ...

درباره‌كودتاي 28‌مرداد تحقيق آكادميكي نشده است 
 
آرمان- كياوش حافظي: 62 سال پيش دوران نخست‌وزيري پيرمحمد احمدآبادي، دكتر محمد مصدق، با كودتاي 28مرداد به سرآمد. در اين روز ديگر خيابان‌هاي تهران هيچ كدام از شعارهاي زنده‌باد مصدق را به خود ندید. در عوض درست مثل ابر و باد و مه و خورشيد و فلك، همه نيروهاي ضد ملي در كار بودند تا شعبان بي‌مخ‌ها در خيابان‌ها فرياد جاويد شاه سر دهند. البته امكان ندارد نامي از كودتاي 28 مرداد بيايد و انگلستان، پير استعمار را در ذهن‌ها تداعي نكند. در اين خصوص «آرمان» با شخصي به گفت‌وگو نشسته است كه همیشه بیش از هرچیز، از مخالفت با استكبارستيزي مي‌گوید. از صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران، راجع‌به ماجراي اختلاف بين دكتر مصدق و آيت ا... كاشاني سوالاتی می‌پرسیم. او تاكيد مي‌كند كه در طي اين 62 سال پژوهشي علمي در اين مساله صورت نگرفته. متن اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 
 
 فكر مي‌كنيد چه عواملي باعث اتفاقات 28‌مرداد 2331شد؟
بنده معتقدم با وجود اينكه 62 سال از كودتاي 28مرداد مي‌گذرد چندان كار منصفانه و بي‌طرفانه‌اي در اين خصوص صورت نگرفته است. روايتی مي‌گويد: «اين كودتاي آمريكايي - انگليسي دولت دكتر مصدق را سرنگون كرد و نفت را كه دكتر مصدق و آيت ا... كاشاني ملي كرده بودند به غربي‌ها بازگرداند، رجال ملي و ميهن‌پرست و احزاب قلع و قمع شدند، مطبوعات مستقل بسته شدند و در 25 سال بعدي يعني از 32 تا 57 كه انقلاب شد شاه مجري برنامه‌ها و دستورات آمريكايي‌ها بود. به همين دليل كشاورزي و صنعت ايران نابود شد و آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها جلوي رشد و توسعه ملي ايران را گرفتند.» اين روایت قبل از انقلاب وجود داشت. اين روايت كم و بيش ادامه پيدا كرد اما با يك تفاوت؛ قبل از انقلاب نسبت به نقش مرحوم آيت ا... كاشاني نسبت به كودتاي 28مرداد و مسائلي كه بين ايشان و دكتر مصدق پيش آمد نگاه منفي و منتقدانه‌اي وجود داشت. آيت‌ا... كاشاني كه در ابتدا به مليون پيوسته بود بعد‌ها از مصدق فاصله گرفت و در مورد كودتاي 28مرداد سكوت كامل اختيار كرد. به خاطر مجموع اين مسائل نگاهي كه در بين مبارزان و مخالفان رژيم شاه وجود داشت نگاهي منفي بود. اين نگاه منفي ادامه داشت. هنوز جايي به نام آيت ا... كاشاني نشده بود اما طولاني‌ترين خيابان پايتخت يعني خيابان وليعصر كه از ميدان راه آهن تا پل تجريش امتداد دارد به نام دكتر محمد مصدق شد. به تدريج جرياناتي شروع به موضع‌گيري به نفع آيت‌ا... كاشاني كردند. اين جريانات به تدريج گفتند: «مصدق مصدق‌السلطنه بود، مصدق مجلس را قبل از كودتا منحل كرد، مصدق مي‌خواست از خود در تاريخ يك قهرمان باقي بگذارد، مصدق پوپوليست بود.» چنين ادبياتي به تدريج در يكي دو سال اول انقلاب رواج پيدا كرد تا جايي كه اسم خيابان‌هايي را كه به نام دكتر مصدق شده بود به تدريج برداشتند. در بسياري از شهرستان‌ها، خيابان‌هايي كه به نام دكتر مصدق بود را به نام آيت‌ا... كاشاني تغيير دادند. لذا يك سري جريانات سعي كردند تصويري كه ابتداي انقلاب و 25 سال بعد از كودتاي 28 مرداد از دكتر مصدق شكل گرفته بود را کمرنگ كنند. اين يك بعد ماجرا بود، بعد ديگر نيز اين است كه درباره اينكه كودتاي 28 مرداد چگونه اتفاق افتاد اصلا تحقيق آكادميكي صورت نگرفته و تنها روايتي كه وجود دارد اين است كه «كودتا به وسيله آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها رخ داد، دكتر مصدق و احزاب طرفدار ايشان دچار سستي شدند و حزب توده و سايرین خيانت كردند.» در رابطه با كودتاي 28 مرداد فقط اينگونه به مساله نگاه مي‌شود كه آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها زورگو هستند و نفتي كه مردم ايران به رهبري آيت ا... كاشاني ملي كرده بودند را آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها در جريان كودتاي 28 مرداد پس گرفتند. 
 شما به مسائل بين آيت‌ا...‌كاشاني و دكترمصدق اشاره كرديد. علت اين اختلاف‌ها چه بود؟ 
نمي‌شد رژيم گذشته تغييركند. برخی نمی‌پذیرفتند ميان فردی به نام دكتر مصدق كه كراوات مي‌زد و صورت خود را اصلاح مي‌كرد قهرمان ملي مبارزه شود. بنابراين طبيعي بود كه سره و ناسره و حق و باطل همه به هم آميخته شد و بر اختلافات دامن زد. اينكه من مي‌گويم راجع به خود كودتا كار زيادي صورت نگرفته به همين مورد هم برمي‌گردد كه اساسا با وجود محبوبيتي كه ملي شدن نفت داشت و از جانب مردم، دانشجويان، بازاريان، روشنفكران، معلمان و روحانيون مورد حمايت قرار مي‌گرفت چه شد كه كودتا اتفاق افتاد و مساله ديگر اين است كه طرفداران دكتر مصدق كجا بودند؟ چون كودتا به اين صورت نبود که صبح 28 مرداد وقتي مردم از خواب بيدار شدند مشاهده كردند ارتش جاهاي حساس و مهم را گرفته و سر چهارراه‌ها ايستاده است، سبزه ميدان پر از نيروهاي نظامي باشد يا دكتر مصدق و اعضاي دولت بازداشت شده باشند. كودتا اصلا اينگونه صورت نگرفت بلكه از ساعات اوليه صبح دسته‌جات 100 تا 200 نفره از مناطق جنوب شهر تهران به سمت خيابان‌هاي مركزي مثل بازار و بهارستان حركت مي‌كردند و جاويد شاه مي‌گفتند. تعداد اين جمعيت تا ساعت 10 - 10 و نيم به چندين هزار نفر رسيده بود و دو ساعت بعد يعني حدود 12 يا 12 و نيم، چندين هزار نفر شده بودند. سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه از ساعت 8 صبح تا 12 صبح كه كودتاگران موفق مي‌شوند راديو و بعد از آن كاخ نخست وزيري را بگيرند و به اماكن طرفداران جبهه ملي و توده‌اي‌ها مثل باشگاه‌ها، سالن‌ها و چاپخانه روزنامه‌هاي آنها حمله ‌كنند طرفداران دكتر مصدق كجا بودند؟  رهبران جبهه ملي كجا بودند؟ فرداي كودتا يعني 29مرداد ما هيچ واكنشي از افراد تأثیرگذار نمي‌بينيم كه كودتا را محكوم كنند. اينها سوالاتي است كه ما تا به حال به آنها نپرداختيم. ايضا ‌در روند جدايي كه بين آيت ا... كاشاني و دكتر مصدق پيش مي‌آيد چرا عده‌اي از اعضاي جبهه ملي جدا مي‌شوند؟ به عنوان مثال مي‌توان به حسين مكي، مظفر بقايي، شمس قنات‌آبادي و خود آيت ا... كاشاني اشاره كرد. البته در عين حال افرادي بودند كه با تمام وجود مثل شهيد دكتر سيد حسين فاطمي، دكتر غلامحسين صديقي، دكتر مهدي بازرگان و مرحوم داريوش فروهر در كنار دكتر مصدق ايستادند. اما به هرحال بعضي افراد حتي قبل از كودتا از دكتر مصدق جدا شده بودند. نكته بسيار مهم در سال‌های گذشته اين بوده است كه در اين سال‌ها همه توجه به اين بوده كه بگوييم آمريكا و انگليس كودتا كردند. به اين ترتيب کمتر بررسي عادلانه و منصفانه‌اي از كودتا يا اختلافات دكتر مصدق و آيت‌ا... كاشاني صورت گرفته و بیشتر تاکیدات بر اين است كه آمريكايي‌ها دست به كودتا زدند. 
 اتفاقا يكي از سوال‌ها به همين موضوع استعمار برمي‌گردد. منتها قبل از اينكه بخواهيم وارد آن شويم به موضوع روس‌ها بپردازيم. گفته مي‌شود شوروي هم در كودتا به صورت غيرمستقيم تاثير گذاشته است. به عنوان مثال قبل از كودتا و در زمان دولت دكتر مصدق از خريد نفت ايران خودداري مي‌كند يا از پرداخت طلاهايي كه به ايران بدهكار بوده جلوگيري مي‌كند و بعد از كودتا اين اقدامات را جبران مي‌كند. در اين مورد چه نظری دارید؟
به‌طور كلي نهضت ملي شدن صنعت نفت كه به راه افتاد، مذهبيون، بازار، دانشجويان و روحانيون از آن حمايت مي‌كردند اما نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه جريان چپ از آن حمايت نكرد. اتحاد جماهير شوروي هم از آن حمايت نكرد. در صورتي كه به هرحال ملي شدن صنعت نفت يك حركت ضداستعماري و ضدامپرياليستي بود انتظار مي‌رفت هم حزب توده و هم شوروي از آن حمايت كند. اين چندين دليل دارد كه چرا جريان چپ از اين نهضت حمايت نكرد. دليل نخست آن است كه حزب توده نسبت به جبهه ملي و دكتر مصدق احساس رقابت مي‌كرد. اين حزب احساس مي‌كرد جبهه ملي و دكتر مصدق توانسته‌اند افراد تحصليلكرده‌اي كه پيش از ملي شدن صنعت نفت از حزب توده حمايت مي‌كردند را به سمت خود بكشانند. در واقع آنها ملي شدن صنعت نفت را ابزاري براي پيش افتادن دكتر مصدق و جبهه ملي مي‌ديدند. اتحاد جماهير شوروي هم از ملي شدن صنعت نفت حمايت نكرد. به اين دليل كه روس‌ها معتقد بودند شرايط ايران مانند سيبي است كه عنقريب از درخت خواهد افتاد. شوروي معتقد بود مصدق و اصلاح‌طلبان باعث بقاي رژيم مي‌شوند. در حالي كه اگر شاه و دربار همچنان به حكومت در ايران ادامه دهند دير يا زود آن‌قدر وضعیت ايران آشفته مي‌شود كه دچار ناآرامي بحران و انقلاب مي‌شود و به اصطلاح خروشچف اين سيب رسيده مي‌شود و از درخت مي‌افتد و ايران در دامن اتحاد شوروي مي‌افتد. آنها مصدق و جبهه ملي را خروس بي‌محلي مي‌دانستند كه سقوط رژيم شاه را به تاخير مي‌اندازد. دليل سوم هم اين بود كه روس‌ها متوجه شده بودند دكتر مصدق به همان ميزان كه از انگليس‌ها فاصله دارد به همان ميزان نيز بنا ندارد در برابر شوروي كرنش كند. در واقع اينگونه نبود كه دكتر مصدق بگويد آمريكا نه، انگليس نه، شوروي آري. البته اين را هم بايد اضافه كنيم كه برخي از لیدرهای حزب توده تئوري‌هاي توطئه‌اي داشتند كه معتقد بودند ملي شدن نفت دعوايي بين انگليس و آمريكاست. آنها دكتر مصدق و جبهه ملي را آمريكايي مي‌دانستند كه هدفشان اين است پاي آمريكايي‌ها را به نفت ايران باز کنند. آنها اعتقاد داشتند دربار و مجلس طرفدار انگليس هستند يا در واقع پايگاه سنتي انگليس در ايران است و اين نيروهاي تحصيلكرده كه اطراف دكتر مصدق هستند آمريكايي هستند. در حقيقت حزب توده يا حداقل برخي از رهبران اين حزب نهضت ملي شدن صنعت نفت را دعواي آمريكا و انگليس مي‌دانستند و معتقد بودند ما بايد به فكر منافع زحمتكشان باشيم و نگذاريم دعواي آمريكا و انگليس به نام جرياني ملي در كشور باشد. مجموعه اينها باعث شد نه اتحاد شوروي و نه حزب توده از نهضت ملي شدن صنعت نفت حمايت نكنند. در آن 28 ماهي كه دولت دكتر مصدق برسر كار بود بيشترين مخالفت‌ها با اين دولت از سوي حزب توده صورت مي‌گرفت چون مصدق معتقد بود بايد در كشور آزادي كامل وجود داشته باشد و اين آزادي شامل همه، از جمله حزب توده مي‌شد. در دوران دكتر مصدق جلوي فعاليت سياسي هيچ كس ‌ گرفته نشد و عملا حزب توده در آن 28 ماه هم قدرت زيادي پيدا كرده بود و هم عليه دكتر مصدق بود. البته دست‌‌ آخر برخي از رهبران حزب توده نسبتا تغيير موضع داده بودند و بعد از 30 تير به دكتر مصدق نزديك شدند اما همين‌ها هم اقليتي بودند. در نهايت جريان چپ هيچگاه از ملي شدن صنعت نفت حمايت نكرد. 
 در مساله استعمار با توجه به اينكه شرايط زمان تغيير كرده است گروهي معتقدند در دنياي جديد استعمار جديدتري در راه است اما عده‌اي هم اعتقاد دارند كه الگوي استعمار- استقلال در جهان امروز ديگر كاربردي ندارد. نظر شما چيست؟
استعمار يك واقعيت تاريخي است كه وجود داشته است. اما اينكه ما بخواهيم همه ناكامي‌هاي خودمان را سر استعمار بريزيم به نظر من فرار از پذيرش واقعيت‌هاي تاريخي است. برای مثال گفته مي‌شود كه بعد از كودتاي 28 مرداد سال 32 تا سال 57 كه انقلاب شد تمام برنامه‌ها ضدملي و باعث بدبختي مملكت بوده است، در صورتي كه اين نیاز به کنکاش بیشتری دارد. سوال من از كساني كه مي‌گويند استعمار، استكبار و امپرياليسم در آن 25 سال جلوي پيشرفت و ترقي ايران را گرفت اين است كه بعد از چه کردیم. 
 استعمار به شيوه جديد را قبول نداريد؟
من نمي‌دانم كه استعمار به شيوه جديد عمل مي‌كند يا نه. چيزي كه من مي‌دانم اين است كه ظرف سه دهه گذشته يك سري از كشورها كه تا 30 يا 40 سال پيش از نظر رشد و توسعه اقتصادي جايگاهي در دنيا نداشته‌اند يك سري برنامه‌هاي توسعه اقتصادي را در دنيا به اجرا گذاشته‌اند و توانسته‌اند از محدوده كشورهاي در حال توسعه خارج شوند و به كشور‌هاي توسعه يافته صنعتي تبديل شده‌اند. برزيل، آرژانتين، شيلي، مكزيك، هند، مالزي و تركيه تا 30 سال پيش از نظر توسعه اقتصادي كشورهاي خيلي پيشرفته‌اي نبوده‌اند. تركيه امروز بزرگ‌ترين صادر‌كننده محصولات نساجي به اروپاست. مالزي بزرگ‌ترين صادر‌كننده لوازم صوتي و الكترونيكي است. شما مي‌گوييد استعمار نو آمده جلوي فلان كشور را گرفته و نگذاشته موفق شود. سوال من اين است كه چرا اين استعمار نو جلوي مالزي را نگرفته است؟ ممكن است شما بگوييد جلوي عربستان را گرفته است. پاسخ من به شما اين خواهد بود كه ربطي به استعمار نو و استعمار كلاسیك ندارد. يك سري اصلاحات اقتصادي بايد در كشورها صورت بگيرد. همه كشورهايي كه دست به اين اصلاحات اقتصادي زده‌اند امروزه كشورهاي موفقي شده‌اند. 
 به عنوان سوال آخر اين را مي‌پرسم. مي‌گويند بايد تاريخ درس عبرت باشد. ما چه درسي مي‌توانيم از كودتاي 28 مرداد بگيريم؟ آيا اصلا عبرتي براي نسل امروز وجود دارد؟
من بايد روي سرتان آب سرد بريزم. چون من اصلا اين سوال را كه بايد از تاريخ درس بگيريم را قبول ندارم. اگر قرار بود بشر، چه ايراني، چه آمريكايي و چه همه ابناي بشر از تاريخ درس بگيرند جرج بوش نبايد به عراق و افغانستان حمله مي‌كرد، همچنين بسياري از نظام‌هاي ديكتاتوري بايد از تاريخ درس مي‌گرفتند و به مردمشان زور نمي‌گفتند، البته كنجكاوي باعث مي‌شود كه ما بخواهيم بدانيم در گذشته چه اتفاقي افتاده است. اما درباره 28 مرداد مي‌توانم بگويم صرف نظر از اينكه چقدر مي‌توان از آن درس گرفت بايد فهميد چرا 28 مرداد اتفاق افتاد. 
برچسب ها:
صادق زیباکلام

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین