طراحی سایت
تاريخ انتشار: 18 شهريور 1394 - 06:51
خورشید فقیه نویسنده کتاب "بندر ریگ درمبارزه با استعمار" در مصاحبه با نسیم جنوب:

جنگ و اختلاف و دشمنی در میان خوانین و مالکین سرزمین های مختلف ایران و به مناسبت های مختلف، از قدیم الایام وجود داشته و در طول تاریخ تداوم داشته است و فقط مربوط به زمان میرمهنا نمیشود، وقتی که میرمهنا و همراهان بندر ریگی او در حال جنگ با بیگانه ای مدعی بخشی ازسر زمینش بوده، آن هایی که فرمودید، در اتحادی با هلندیان، با او وارد مبارزه و جنگ میشوند، خوب طبیعی است که در چنان معرکه ای، مقابله و دشمنی با هم میهن نیز پیش می آید، که آمد!

 

با انتشار کتاب "بندر ریگ درمبارزه با استعمار" خورشید فقیه، نویسنده و پژوهشگربوشهری که ویرایشی جدید است ازچاپ اول کتاب "زوال دولت هلند درخلیج فارس با ظهورمیرمهنای بندرریگی" ایشان، برآن شدیم تا با توجه به نظرات مختلف و مخالف و بعضا متضادی که پیرامون این اتفاق تاریخی و برداشت های نویسنده از آن، در بین صاحبنظران مطرح گردید و تا کنون نیز ادامه دارد، گفتگویی داشته باشیم با مولف کتاب. آنچه درسطور بعدی ملاحظه خواهید کرد، حاصل گفتگوی هفته نامه نسیم جنوب با ایشان است:

- آقای فقیه ! قبل ازهرسخنی، بشما خسته نباشید میگوئیم و دست مریزادی بخاطرتوجه وعلاقه شما به تاریخ و گذشته های مردم ایران زمین و بخصوص اهالی مناطق جنوبی آن که متاسفانه به علل مختلف همچنان مهجور مانده و کمتر مورد عنایت پژوهندگان مطرح کشورقرارگرفته و میگیرد.

- من هم ازشما و مجموعه ی هفته نامه وزین نسیم جنوب که از بدو تاسیس تا کنون، سهم بزرگی در شناساندن قابلیت های موجود در این شهر و استان، و نیز اطلاع رسانی نسبت به رخدادهای مجموعه ی استان در تمام زمینه های تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ...داشته است، صمیمانه تشکر میکنم.

- لطفا با توجه به اینکه شما قبلا مبادرت به چاپ و انتشاراین کتاب نموده اید، بفرمائید چه ضرورتی برای چاپ مجدد آن بود؟

- چاپ نخست کتاب که با تیراژ 1800نسخه توسط انتشارات شروع درسال1383منتشر شد، سریعا، مورد اقبال عمومی قرار گرفت و دراندک مدتی نایاب گردید، ضمن آنکه هنوز هم درخواست کنندگان زیادی داشت. فکر میکنم علت این امر و استقبال نیز نوع نگاه و نظرتحلیلی من پیرامون موضوع کتاب بود که حول مبارزات اهالی بندرریگ با بیگانگان استعمارگر دور میخورد. چون ظاهرا، هم این نوع پرداختن به یک حادثه تاریخی، و هم معرفی یک رهبر ناشناخته و گمنام اما تاثیر گذار، آنهم با یک چنان طول و تفصیل و جزئیات نگری، تا اندازه ای برای بسیاری ازخوانندگان تازگی داشت. آن هم درباره ی قضایای 250 سال پیش در جنوب ایران و بخصوص بندرریگ که تا به آن زمان کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته بود. همانطورکه میدانید، انتشارآن کتاب، باعث دامن زدن به مباحث و طرح دیدگاه های مختلفی در بین صاحب نظران شد که تا به آن زمان کمتر کسی نسبت به آن حساسیتی از خود نشان داده بود. اتفاقا همین هفته نامه نسیم جنوب، یکی ازبازتاب دهندگان اصلی آن نظرات و مباحث بود و باعث معرفی بیشتر کتاب شد.

- بله کاملا یادمان هست و اتفاقا چه مباحث آموزنده و جنجال برانگیزی هم براه افتاد. ولی آیا انگیزه شما برای تجدید چاپ کتاب، فقط همین نایابی آن بود؟

- این، یکی ازعلت ها بود. ولی به باور من، با همه ی آن بقول شما جنجال هایی که صورت گرفت، هنوز حق مطلب آنگونه که باید و شاید اداء نشده است. می بایست بیش از اینها اذهان را تحریک کرد و قلم ها را به نوشتن و زبان ها را به گفتن تحریک نمود. همانطور که مطالعه فرموده اید، در این نسخه جدید، علاوه بر افزودن مطالبی که بعدها به آن ها دسترسی پیدا کرده ام، تعدادی از همان مقالات و نقدهای منتقدین گرانقدر نسخه اول را نیز دربخش ضمائم این کتاب باز نشر کرده ام، بخصوص مقاله ارزنده ی پژوهشگرِجوان هم اقلیمی جناب آقای علیرضا خلیفه زاده که بحق میتوان آن را مکمل هر دو نسخه این کتاب به حساب آورد، و همینطور نظریه عالمانه استاد گرانقدر تاریخ و خلیج فارس شناس برجسته ی کشور جناب آقای دکتر احمد اقتداری ... 

- اصولا چه ویژگی و اهمیتی در قیام میرمهنا و مبارزه اهالی بندر ریگ، شما را تا به این اندازه مشتاق و پیگیر پرداختن به آن کرده است؟

- بیش ازهر چیز، استعمار ستیزی و مبارزه ی ثمر بخش و مستمر آن در دفع و رفع شرّ همیشگی یکی ازقدرتمند ترین کشورهای استعماری آن روز جهان از سر مردم ایران و خلیج فارس که اگر صورت نمیگرفت، معلوم نبود که ما اکنون درچه بخش ازجغرافیای سیاسی جهان قرارداشتیم. قیامی که به قول استاد و پژوهشگر برجسته ی کشورمان جناب آقای دکتراحمد اقتداری، درحدّ مبارزه امامقلی خان قشمی در بیرون راندن پرتقالی ها ازجزیره هرمز است.

- ولی برخی اعتقاد دارند که مبارزه میرمهنا و همراهان او، نه با یک کشوراستعمارگر، بلکه بایک شرکت تجاری هلندی و یا انگلیسی بوده که آمده بودند تا در ایران و طی قراردادی با شاه مملکت به امر داد و ستد بپردازند...

- اجازه بفرمائید، صراحتا بگویم به اعتقاد من، آن برخی که میگوئید، یا اصلا از تاریخ 3-4ذقرن اخیر ایران و جهان کاملا بی اطلاعند و یا اینکه به عمد سعی درذپنهان نمودن واقعیت ها را دارند. امروز کدام فردی پیدا میشود که برای یکبار حتا بطور گذرا و سرسری، تاریخ اروپای پس از انقلاب صنعتی را خوانده باشد و نداند که با افزایش تولید کالا آنهم به برکت ابزارهای مدرن و جدیدی که اختراع شد و باعث اشباع بازارهای داخلی کشورهای اروپای صنعتی گردید، کشور گشایی و مستعمره گیری آنان نیز به بهانه دسترسی به بازارهای بکر و مواد اولیه فراوان دیگر قاره ها، صورت گرفته است. و بازکدام تاریخ دانی است که نداند اروپائیان در بدو امر در کسوت شرکت های تجاری، پای خود را به پنج قاره جهان گشودند و با بهره وری از ضعف علمی و ساختاری کشورهای ظاهرا میزبان، سال ها و بلکه قرن ها بر آن کشورها بطور مطلق و چپاولگرایانه حکومت کردند. اتفاقا یکی ازاین شرکت ها، همین شرکت هند شرقی هلند مورد نظر ماست  که برای نمونه فقط سیصد سال بر بیش ازسه هزار جزیره اندونزی و میلیون ها نفر از مردم آن حکمرانی جابرانه ای اعمال نمود و آن کشور را هند هلند نامگذاری کرد. مگر همین شبه قاره پهناور هند را انگلیسی ها تا 50-60 پیش سال بوسیله شرکت تجاری هند شرقی بریتانیا در اختیار تام و تمام نداشتند.

اینکه بگوئیم چون اینها در ابتدا طبق عقد قراردادهایی با پادشاهان این کشورها بساط حکمرانی و اقتدارشان را گسترده اند، پس ملت های در بند و غارت شده ی آنان حق مخالفت و یا فسخ اختیاری و یا قهری آن قراردادها را ندارند، تکرار تلقینات همان استعمارگران است. چون در غیراین صورت، ما اکنون باید اجساد پوسیده ی بزرگان استعمار ستیزی مانند ماهاتما گاندی و دکتر مصدق خودمان را از گور بیرون بیاوریم و بسوزانیم!

- ولی آن دو بزرگوار، هرگز برای رسیدن به اهدافشان مبادرت به راهزنی نکردند، درصورتی که میرمهنا مدام مرتکب چنین اعمالی میشده.

-  مطمئن باشید اگر آنان نیز درشرایط و موقعیت زمانی و مکانی میر مهنا قرار داشتند، راهی جز این نداشتند . ضمنا فراموش نکنید که درجنگ و مبارزاتی ازاین نوع، محاصره و وارد نمودن خسارات اقتصادی بمنظور در تنگنا قراردادن دشمن، یک امر طبیعی و مرسوم بوده و هست. مگر امروزه از این حربه استفاده نمیشود؟ چرا امروزه همان کشورهای استعماری تغییر شکل داده، برای اینکه مردم ایران را به زانو درآورند و تسلیم خواسته های چپاولگرایانه خود نمایند، سال های مدید است که مردم و مملکت ما را تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی قرار داده اند!؟ آیا این نوعی دزدی و راهزنی محسوب نمیشود!؟ 

- یعنی بنظر شما، مبارزه میرمهنا با هلندی ها، واقعا یک مبارزه رهایی بخش و ضد استعماری بوده و نه پیگیر منافع شخصی!؟

- من پاسخ این سئوال شما را با این نوشته ی ابوالحسن غفاری کاشانی، کاتب ویژه و محرم اسرار کریمخان زند و نویسنده تاریخ گلشن مراد میدهم که اتفاقا ایشان برای خوشایند پادشاه زند، بدترین القاب و نسبت ها را درکتابش به میرمهنا داده است. او می نویسد : "جزیره ای است موسوم به خارگ که مشتمل بر عمارات رفیع و چشمه های خوشگوار و بیشه های وسیع و در آن محل مرغوب، یکی از وکلای فرنگ که از جانب پاددشاه ولندیس افرنگ ( هلند)، متوجه معاملات و داد و ستد، و به نحوی که قانون آن طایفه است که درهر جا که لنگر اقامت اندازند به ضبط آن ناحیه بپردازند، اسلحه و یراق بسیار در آنجا مهیا و مرتب سازند، او را نیز اسباب و یراق زیاده از حد بود، و مهنا، دلتنگ و مکدّر در تمهید و تدبیر استخلاص جزیره خارگ از تصرف وکیل فرنگ بود ". و اما گیریم که بقولی میرمهنا پیگیرمنافع شخصی خودش بوده که ایراد چندانی هم بر آن وارد نیست، ولی آیا جزیره خارگ، صرفا متعلق به میرمهنا بوده و یا بخشی ازسرزمین ایران که او و اجدادش نسل اندرنسل از جانب پادشاهان ایران بر آن حکمروایی میکرده است و موظف به حفظ و نگهداری اش!؟ خوب در این صورت، مگر میان منافع و مالکیت ارضی میرمهنا و حکومت و ملت ایران تمایزی را میتوان دید جز اینکه پادشاه زند، بی خیال آنچه برسر قسمتی از سرزمینش خواهد آمد بوده، ولی میرمهنا بقول غفاری کاشانی "دلتگ و مکدر در تمهید و تدبیر استخلاص جزیره خارگ از تصرف و کیل فرنگ"!!

- نظرتان درمورد پدرو مادر و برادر کشی میرمهنا چیست؟ مخالفان میرمهنا معتقدند که آیا میشود چنین انسان قسی القلبی دلش برای آب و خاک و سرزمینش بسوزد و نگران باشد؟

- اولا چرا نمیشود؟ مگر نادرشاه افشار که برای حراست و حتا گسترش سرزمین ایران جنگ های فراوان برون مرزی با بیگانگان کرد، پسر و بسیاری ازبستگان خود را کور نساخت و نکشت؟ مگر شاه عباس صفوی که برای حراست از ایران در مقابل جهانخواری های امپراطوران عثمانی، سال ها جنگید و مبارزه نمود و پیروز شد، فرزند خود را نکشت و برادرش را کور نساخت؟ و همینطور آقا محمدخان قاجار و ده ها نمونه های تاریخی دیگر؟ و اما برگردیم به حقیقت مساله، مختصر بگویم اینکه پدری فرسوده و فرتوت هم به لحاظ جسمی و هم فکری، طی  قراردادی مبهم و موسّع التفسیر، بخش مهمی از خاک کشورش را که متعلق به تمامی مردم ایران بوده، در اختیار یک نظامی تاجر پیشه ی مرموز و زرنگی مثل کنیپ هاوسن هلندی قرارمیدهد که بقول نویسنده تاریخ گلشن مراد، وکیل پادشاه کشورش بوده، آن هم به گونه ای که ایشان مدعی مالکیت برجزیره میشود، آیا عمل درستی انجام داده است؟ اگر فرزند او و یا هریک از شهروندان این مملکت بخواهد با این بخشش مملکت بر باد ده مخالفت کند، مستوجب عتاب و خطاب است؟ حالا شما به این عمل نابخردانه میرناصر وغایی پدر میرمهنای جوان نوزده ساله، عمل شنیع و دور از عرف و مذهب و غیرت ایرانی، بخشیدن و اهدای نامزد و یا معشوقه ی پسر به یک متجاوز فرنگی کافر که شهرت به زنبارگی هم داشته است اضافه کنید و بعد کلاهتان را قاضی نمائید که اگر شما بودید چه میکردید. البته من، هم دراین نسخه اخیر، و هم در جلد اول، مفصلا به این موضوع پرداخته ام.

- مخالفت و جنگ و ستیز میرمهنا با حاکمان بوشهر و گناوه و حتا کریم خان زند را چگونه توجیه میکنید!؟

- توجیه نمیکنم، بلکه توضیح تاریخی مستند به اسناد و مدارک و منابع معتبر میدهم. ببینید، اولا جنگ و اختلاف و دشمنی در میان خوانین و مالکین سرزمین های مختلف ایران و به مناسبت های مختلف، از قدیم الایام وجود داشته و در طول تاریخ تداوم داشته است و فقط مربوط به زمان مورد بحث نمیشود، ثانیا وقتی که میرمهنا و همراهان بندر ریگی او در حال جنگ با بیگانه ای مدعی بخشی ازسر زمینش بوده، آن هایی که فرمودید، در اتحادی با هلندیان، با او وارد مبارزه و جنگ میشوند، خوب طبیعی است که در چنان معرکه ای، مقابله و دشمنی با هم میهن نیز پیش می آید، که آمد!

- البته سئوال و ابهامات درموردعمل میرمهنا زیاد است که اگر فرصتی بود دردفعات بعدی به آن ها خواهیم پرداخت. ولی آیا شما حاضرید در یک مناظره رویا رو با مخالفان نظریه خودتان شرکت کنید؟

- حتما، منتها با این شرط که آنان ثابت کنند که حداقل ده جلد کتب تاریخی معتبر مربوط به تاریخ حداقل 400 ساله اخیر ایران را خوانده باشند، چون درغیر اینصورت و با یک کتاب خوان های مدعی، هیچ نتیجه ای جز شنیدن مقادیری سفسطه و لفاظی و ازاین شاخه به آن شاخه پریدن های منحرف کننده بحث، حاصل نمیشود.

- ممنون از وقتی که گذاشتید. واما سخن آخر؟

- ممنون از شما. ولی جا دارد دراین فرصت، از جناب آقای سید محمد حسین سید زاده عزیز، مدیر حوزه هنری که با بزرگواری هرچه تمام تر و با احساس مسئولیتی ستودنی، موجبات چاپ این اثر را فراهم کردند ، سپاسگزاری ویژه ای نمایم.

برچسب ها:
میرمهنا

نظرات کاربران
احمد بيش از 9 سال قبل گفت:
ای کاش دیگرانی که دیدگاه های دیگری دارنددیدگاه های خود راطرح می کردند.همان طورکه مادرباره ی رییس علی دلواری به طورشفاهی دیدگاه هایی متعددی می بینیم ولی درعرصه ی فرهنگ مکتوب یک دیدگاه ثبت وضبط شده وسایردیدگاه هارابه محاق فراموشی برده است.
علی رسولی بيش از 8 سال قبل گفت:
سلام. عمل خویشاوندکشی افرادی مانند میرمهنا را با ملاک های آن دوره زمانی باید دید و قضاوت کرد نه با عینک امروز.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین