طراحی سایت
تاريخ انتشار: 26 ارديبهشت 1395 - 13:35

الناز بلوری فرد : دیگر ديپلم‌های افتخار و لوح‌هاي تقدير دل او و اعضاي گروهش را نمي‌برد که دل بی تاب بوشهر است و همه به عشق امواج دریایش، سکوت را چه زیبا با ریتم هایشان می شکنند. محسن شریفیان، با نوای نی آسمانی اش در دنیای هنر این سرزمین، بهشتی ساخته از صدا که دل می خواهد برای به خاطر سپردنش!...

 

الناز بلوری فرد

 

بوشهر، شهر شرجی و دریا، شهر صبور خفته به دامان آب، سوگندی بر حقانیت آفتاب و رنگ. شهر دوبیتی های فایز و اشعار مفتون که با شیشه های رنگی و شناشیل و کوچه پس کوچه های بافت کهنش دل میبرد آنچنان که باد قاصدکی را. 

از میان سرزمین کهن ایران زمین و از لابلای زاگرس سرافراز که بال میگشایی به سوی خلیج نیلگون پارسی، عطر بندر در تک تک سلول هایت می دود و سرمست می شوی از نوای مرغان دریایی، نوای جاشوهای دریا و صدای امواج بی تاب. به بازار که می شوی همه جا ریتم است و رنگ و دوباره رنگ است و ریتم. گویی بوشهر، شهر موسیقی و رنگ است. شهر صداهای هزارتوی تاریخ ایران زمین. شهری با قدمتی به بلندای آفتاب درخشان، شهری به نام لیان. 

لیان! لیان! لیان! چشمانت را می بندی و آرام تکرارش می کنی و زیر لب زمزمه اش، طعم شوری آب دریا را از دو شیار باریک روی گونه ات که آرام و بی پروا  چون رودی از چشمانت جاری شده اند حس می کنی و به یاد غربت لیان در لیان می افتی!

چطور می شود از سرزمین موسیقی و رنگ و دریا و فرزند آن خاک و خورشید باشی و نوایت همه نوای سرزمین مادری ات و سازت، کوک دریا  اما در همان سرزمین، مهجور باشی و مغموم؟

وقتی استاد حسین علیزاده، از شهنوازان و دلسوزان موسیقی ایرانی، برای اجرای قطعاتی از موسیقی عشق، به بندر آمد، پدرانه از حفظ هویت ایرانی گفت و حس خاصی که  همیشه هنرهای جنوب و به ‌ویژه منطقه بوشهر به مخاطب منتقل می‌کند. از شرجی و گرمای بوشهر تا قلب های گرم و مهربان مردمان خونگرمش روایت کرد و در میان موسیقی آسمانی اش به لیان که رسید، لحظه ای سکوت به اندازه نت گردی در میان یک قطعه برای تغییر دستگاه موسیقیایی از شادی به غم! در مضرابش نشست. بغض فرونشسته ای در گلوی بندر، بغضی به بزرگی و نامداری لیان که قامت هر اهل دلی را می تواند خم کند. 

استاد علیزاده از موسیقی به عنوان سمبل مردم هر منطقه گفت و اینکه در بوشهر موسیقی‌ای داریم که غمش خنجر به دل می‌زند و شادی‌اش آدمی را به آسمان می‌برد و با تمام قلبش، زیبا صدای سازش را به فرزند لیان تقدیم کرد. به همان فرزندی که چون پرندگان مهاجر، نوای دلنشین موسیقی سرزمینش را به گوش دنیا رسانده و چه ناباورانه در شهر خفته به آغوش آب، نوای نی اش مهجور است و ممنوع!

دیگر ديپلم‌های افتخار و لوح‌هاي تقدير دل او و اعضاي گروهش را نمي‌برد که دل بی تاب بوشهر است و همه به عشق امواج دریایش، سکوت را چه زیبا با ریتم هایشان می شکنند. محسن شریفیان، با نوای نی آسمانی اش در دنیای هنر این سرزمین، بهشتی ساخته از صدا که دل می خواهد برای به خاطر سپردنش! شاید این همه زیبایی حاصل همان دردهایی است که استاد علیزاده عزیز با تمام وجود نازنینش در شهر آفتاب درخشان، احساس کرد.

به امید صبح صادق بوشهر که حال فرزند لیان، حال خوش بیات اصفهان باشد در دستگاه شور. 


نظرات کاربران
برسام بيش از 6 سال قبل گفت:
چه قلمی! عالی بود
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین