گفت وگو با وی را در زیر میخوانید:
جنابخان اکنون یک شخصیت کاملا زنده است که درباره همه چیز نظر دارد، آواز میخواند، شاد میشود و گاهی دلتنگ میشود. این شخصیت چقدر محصول مشاورههای شماست و چقدر همفکریهای امیر سلطاناحمدی و تیم فکری «خندوانه» کمک کرده اند؟
قاعدتا شکل گیری یک شخصیت محصول یک تیم است؛ تیم عروسک گردانی، تیم ایدهپردازی، صداپیشگی و طبیعتا حضور یک نفر مثل رامبد جوان اهمیت بسیاری دارد. مسلما در کنار اینها بخش مهمی از شخصیت وی نیز محصول زندگی و تجربیات من در شیراز و بودن در کنار جنوبیهاست.
گاهی هم به خاطر علایق شما به یک حوزه مثل ورزش، بعضی گرایشهای جنابخان پررنگتر شده و او خیلی فوتبالی میشود.
علاقه خودش است به من ربطی ندارد (با خنده).بالاخره در جهان واقعی علاقه سازندگان یک شخصیت روی آن تاثیر میگذارد اما نگاه همه سازندگان جنابخان این است که او مستقل باشد. ما سعی کردیم خود را کنار بگذاریم و بگوییم که جنابخان سلایق خاص خود را دارد و ممکن است از چیزی بدش بیاید که محمد بحرانی، رامبد جوان و یا عروسک گردانان دوست داشته باشند و یا برعکس باشد. جنابخان طبق قواعد کاراکتری خودش جلو میرود. محمد بحرانی یک شیرازی است که تئاتر خوانده و در این زمینه ادامه تحصیل داده است. درحالیکه جنابخان یک لبوفروش دوره گرد است که جنگ را هم تجربه کرده و ما تجربهها و سلایق متفاوتی داریم. به طور مثال در فوتبال جنابخان به عنوان یک جنوبی پاری سن ژرمن را خریده و طرفدار آن است و در تیمهای ملی طرفدار برزیل است اما من یک آلمانی دوآتشه و هوادار بایرن مونیخ هستم. اگر بایرن مونیخ با پاری سن ژرمن بازی داشته باشد قطعا من و جنابخان دست به یقه خواهیم شد.
این انتخاب شما بود که سلیقه ورزشی جنابخان فرق داشته باشد؟
این مساله خود به خود پیش آمده است، ممکن بود شخصیت جنابخان هم هوادار آلمان میشد اما قواعد کاراکتری ایجاب میکرد که او به عنوان یک جنوبی، هوادار برزیل باشد بنابراین نه من سلیقه خودم را تغییر دادم و نه جنابخان. من، رامبد و تیم فکری برنامه انتظار داریم که جنابخان سلیقه شخصی خود را داشته باشد.
شما و یا جنابخان در «خندوانه» غیر از سوژههای بکر و به روزی که انتخاب میشود و ممکن است کسی به آنها نپردازد روی موضوعاتی دست میگذارید که طبقه متوسط جامعه با آنها درگیر است؛ موضوعات روتین جامعه که حتی گاهی از شبکههای مختلف سیما هم آنها را میشنویم اما یک تفاوت وجود دارد که شما پرداختی جذاب و طنازانه به این موضوعات دارید و از کلیشهها و نصیحتها فراتر میروید.
من نقد و نظری درباره برنامههای دیگر دوستان ندارم اما طبیعتا ما سعی میکنیم از ادبیات فاخری که از مردم دور است پرهیز کنیم. درواقع همان دایره واژگانی مردم کوچه و خیابان را به کار میبریم چون جنابخان هم یکی از همین مردم است. او یک فرد از طبقه متوسط رو به پایین با یک زندگی سخت و گذشته تلخ است. اگر بخواهیم طبق تقسیم بندی شما جلو برویم، بله باید گفت هم به اتفاقات روز واکنش نشان میدهیم و هم بدون اینکه جبهه گیری چپ و راست داشته باشیم به وقایع قابل نقد، انتقاد میکنیم.
ولی اصلا قرار نیست جنابخان سیاسی باشد.
خیر. ممکن است جنابخان حرف سیاسی بزند اما جهت گیری چپ و راست ندارد و هر جا به نظرش جای انتقاد داشته باشد انتقاد میکند.
من پشت صحنه برنامه «خندوانه» دیدم که واقعا هیچ متن از پیش تعیین شدهای وجود ندارد و شما و رامبد جوان تنها درباره موضوعات گفت وگو میکنید و البته پیش از این هم این موضوع گفته شده است اما این بداهه پردازیها چگونه شکل میگیرد؟
طبیعتا بخشی از دیالوگها از ذهن خود من میگذرد و کاری به عنوان دیالوگ نویسی نداریم. غیر از اشعاری که برای مهمانان آماده میشود متن دیگری نداریم اما ایده پردازیهایی داریم که در اتاق فکر و صحنه شکل میگیرد و بعد در صحنه شروع به کار میکنیم. امیر سلطان احمدی هم گاهی در ضبط برنامه در کنار من حضور دارد و در لحظه جملاتی را به من میگوید. به هر حال ایدهای از من یا از دوستان آغاز میشود و باقی ماجراها را به صحنه میسپاریم تا ببینیم با پارتنری که رامبد جوان است اتفاقات چگونه رقم میخورد.
جنابخان این شبها قطعاتی را میخواند که مربوط به هر خطهای از ایران است و این یکی از ویژگیهایی است که باعث شده جنابخان را از سراسر ایران دوست داشته باشند. در فصلهای قبل اشعاری که جنابخان میخواند بیشتر به شیراز و جنوب کشور منحصر میشد اما اکنون این شعرها بسط پیدا کرده است و جنابخان با لهجههای مختلف موسیقیهای متفاوتی را اجرا کرده و میخواند.
هدف ما بود که این اتفاق زودتر رخ بدهد و در شروع فصل ۳ تا حدی این انتقاد را داشتیم که موسیقیها تکراری شده است و ما هم سعی کردیم سراغ موسیقی نواحی مختلف برویم که زمینه آن هم با دعوت از مهمانان مختلف که قومیتهای مختلفی را شامل میشدند، فراهم شد. اتفاقا از این موسیقیها استقبال زیادی هم صورت گرفت، هم از طرف آن قومیت و هم از طرف قومیتهای مختلف که دیگر موسیقیها را میشنیدند. به طور مثال شبی که جنابخان موسیقی کردی خواند، بسیاری از دوستان عرب، لر و یا حتی دوستان فارس من پیامکهایی زدند که چقدر موسیقی کردی زیباست. این واکنشها احساس بسیار خوبی را برای ما پدید آورد و حس رضایت بخشی بود که از طریق یک دریچه زیبا مثل موسیقی، اقوام به یکدیگر احساس بهتری داشته باشند.