طراحی سایت
تاريخ انتشار: 24 شهريور 1395 - 00:27
تفکر انتقادی چیست؟

 

  

سهیلا ناظری|  احتمالا بارها با واژه «تفکر انتقادی» برخورد کرده‌اید، اما معنی آن چیست؟ بعضی افراد ممکن است تصور کنند به ایرادگرفتن و اشکال‌تراشی از ایده‌های دیگران برمی‌گردد اما معنی این اصطلاح این نیست. به‌طور کلی، تفکر انتقادی ایجاد و پرورش یک فاصله احساسی و عقلانی بین خودتان و ایده‌ها و نظرات است -چه این نظرات متعلق به خودتان باشد، چه دیگران- تا بتوانید حقیقت، اعتبار و معقول بودن مسأله‌ای را بهتر ارزیابی کنید.
تفکر انتقادی تلاش برای ایجاد ارزشیابی‌هایی منطقی و قابل‌اطمینان است تا ببینیم که چه چیزی را می‌توانیم منطقی باور کنیم و چه چیز را نمی‌توانیم. در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می‌شود، چون در آن ارزش شک‌گرایی به ساده‌لوحی یا تعصب، منطق بر ایمان، علم بر فرضیه و عقلانیت بر خواسته اندیشی نشان داده می‌شود.
با توضیح برخی از خصوصیات و ویژگی‌های لازم برای منتقدانه فکرکردن، توضیح مفهوم تفکر انتقادی نیز ساده‌تر خواهد شد.
بی‌تعصبی
کسی که می‌خواهد منتقدانه درمورد چیزی مثل سیاست فکر کند باید از تعصب به دور باشد. برای این منظور باید قبول کند که ممکن است حق با دیگران باشد و خودش اشتباه فکر کند. خیلی وقت‌ها افراد به بحث و جدل درمورد نظرات‌شان با دیگران می‌پردازند و حتی لحظه‌ای به این فکر نمی‌کنند که ممکن است خودشان اشتباه کنند.
البته ممکن است بیش از حد بی‌تعصب شوند و تا جایی پیش روند که هیچ ایده‌ای را بااعتبار ندانند و نتوانند حقیقت را به آن نسبت دهند. ما باید قبول کنیم که ممکن است حق به جانب طرف مقابل باشد و آنها باید تلاش کنند دلیل ادعای خود را ثابت کنند و اگر این‌کار را نکردند می‌توانیم آن افکار و ادعاها را باطل کرده و حقیقت نپنداریم‌شان.
تفاوت گذاشتن بین احساس و منطق
حتی اگر دلایل منطقی و تجربی مشخصی برای قبول یک ایده در دست بود، احتمالا دلایل احساسی و روانشناسی هم برای قبول آن داریم- دلایلی که ممکن است خیلی از آن مطلع نباشیم.  در تفکر انتقادی این مسأله اهمیت زیادی دارد که یاد بگیریم بین این دو تفاوت قایل شویم، چون احتمال دخالت دومی در اولی بسیار زیاد است.
دلایل احساسی ما برای قبول چیزی ممکن است کاملا قابل درک باشد اما منطق پشت آن باور درست نباشد، دیگر نباید اعتقادمان را منطقی بدانیم. اگر قرار است واقعا با دید تردید و عادلانه به اعتقادات‌مان نظر کنیم، آن‌وقت باید بتوانیم احساسات‌مان را کنار گذاشته و منطق و استدلال را به تنهایی تعریف کنیم.
بحث کردن از روی علم نه جهالت
از آن‌جا که همیشه روی اعتقادات‌مان سرمایه‌گذاری‌های احساسی و روانشناسی هم می‌کنیم، عجیب نیست که بدون در نظر گرفتن علم و منطق آن، جلو رفته و از عقایدمان دفاع کنیم. گاهی بعضی افراد با این‌که می‌دانند چیز زیادی درمورد یک موضوع نمی‌دانند به پشتیبانی از آن برمی‌خیزند.
کسی که قصد تمرین کردن تفکر انتقادی را دارد نباید تصور کند که همه چیز را درمورد یک موضوع می‌داند. چنین فردی باید حتی به طرف مقابلش در بحث اجازه دهد نکته جدیدی درمورد آن موضوع به او بیاموزد.
 احتمال، قطعیت نیست
ایده‌هایی هستند که درست‌اند و ایده‌هایی هم هستند که قطعا درست‌اند اما واقعیت این است که نمی‌توانیم درمورد درستی اکثر مسائل قطعیت داشته باشیم، مخصوصا آن مسائلی که موضوع بحث بسیاری از مذاکرات و مناظرات هستند.
وقتی کسی تفکر انتقادی را تمرین می‌کند، باید به یاد داشته باشد این‌که می‌تواند یک نتیجه‌گیری داشته باشد احتمالا درست است، نه قطعا. برخی حقایق نیازمند یک عقیده محکم و راسخ هستند اما برای حقایق احتمالی، نظر تجربی و آزمایشی بسنده می‌کند، این یعنی باید آن را با همان قدرت شواهد و دلایل آن قبول کنیم.


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین