طراحی سایت
تاريخ انتشار: 17 ارديبهشت 1396 - 10:15

خورشید فقیه : متشنج و چالش برانگیزترین بخش مناظره ی مستقیم کاندیداهای ریاست جمهوری، طرح اتهام دروغگویی و عدم پایبندی اخلاق سیاسی به دکتر حسن روحانی توسط قالیباف بود که جوّ مناظره را وارد جدی ترین فاز خود نمود. از آن جا که طرح اتهامات سنگینی نظیر دروغگویی و بی اخلاقی...

خورشید فقیه

متشنج و چالش برانگیزترین بخش اولین مناظره ی مستقیم کاندیداهای ریاست جمهوری، طرح اتهام دروغگویی و عدم پایبندی اخلاق سیاسی به دکتر حسن روحانی توسط قالیباف بود که جوّ مناظره را وارد جدی ترین فاز خود نمود.

از آن جا که طرح اتهامات سنگینی نظیر دروغگویی و بی اخلاقی آن هم به یک فرد روحانی که چهار سال است سمت ریاست جمهوری کشور را داشته و اکنون خود را برای چهار سال دیگر آماده می کند، برای بسیاری از اقشار جامعه، شائبه برانگیز شده و شبهاتی را بوجود آورده است، لذا ضروری است تا به این مهم پرداخته شده و صحت و سُقم برخی از آن ادعاها مشخص گردد، هر چند که در فرصت کوتاهی نیز آقای روحانی، خود در مقام پاسخگویی برخاست.

ادعاهای جناب قالیباف، حول سه محورزیر می چرخید:

1- اینکه روحانی در خصوص وعده ی ایجاد چهار میلیون شغل در زمان تبلیغات انتخاباتی خویش به مردم دروغ گفته و اخلاق سیاسی را رعایت نکرده است.

دکتر روحانی در پاسخ به چنین ادعا و اتهامی، اظهار داشت که «هیچ وقت چنین ادعایی نکرده است».

و اما واقعیت مساله چیست؟: با مشاهده ی فیلم تبلیغاتی چهارسال پیش روحانی، در می یابیم که ایشان رسیدن به چنین امری را مشروط به ورود ده میلیون گردشگر به ایران کرده بود. عین گفته ی روحانی چنین است: «با بیکاری می توان مقابله کرد. ما سه میلیون و سیصد هزار بیکار داریم. اگر در سال ده میلیون گردشگر وارد کشور شود، 13میلیارد درآمد ارزی به دست می آید و چهار میلیون اشتغال درست می شود». و در ادامه ی همین گفته، روحانی در یک سخنرانی در ارومیه (خرداد 95)، اظهار می دارد که دولت یازدهم به دنبال ایجاد یک میلیون شغل در سال است و باید به این هدف برسد. ولی طبق آمار ارائه شده توسط مرکز آمار ایران و با وجود تحریم های کمرشکن اقتصادی و کمبود بودجه و کارشکنی های داخلی، دولت توانسته فقط دو میلیون و هفتاد و هشت هزار شغل ایجاد کند، در صورتی که طبق اعلام همین مرکز، دولت احمدی نژاد با آن درآمد سرسام آور و بی سابقه نفتی و حمایت های همه جانبه ای که جناح اقتدارگرا از او به عمل می آورد، در مدت هشت سال فقط توانسته بود 609 هزار شغل ایجاد نماید!!

2- اینکه بابک زنجانی به ستاد انتخاباتی چهار سال قبل روحانی کمک مالی کرده است.

قالیباف: «متهم اقتصادی محکوم به اعدام، درانتخابات قبلی به شما کمک کرده است».

روحانی: «ستاد من تکذیب کرده است. یک آدم مفسد محکوم به اعدام یک ادعایی کرده. از آدم مفسد کسی نقل قول نمی کند. این دروغ محض است».

و اما واقعیت مسأله چیست؟: این ماجرا و بیان چنین ادعایی، مربوط می شود به اختلافی که زمانی میان قوه قضائیه و مجریه بخاطر کُندی روند بررسی پرونده بابک زنجانی در قوه مجریه صورت گرفته بود. روحانی در یک سخنرانی علنی، عدم رسیدگی به این پرونده را به گردن قوه قضائیه گذاشت، و رئیس آن قوه نیز در یک واکنش مقابله جویانه و تدافعی به نقل از بابک زنجانی اظهار داشت که او مدعی است که میلیاردها تومان به ستاد انتخابات رئیس جمهور کمک کرده است. هر چند که دولت این گفته را تکذیب کرد اما قوه قضائیه در جهت اثبات گفته خود هیچ سند و مدرکی ارائه ننمود. یعنی اینکه سردار قالیباف در مناظره مذکور، به ادعایی متوسل شده که اصلا اثبات نشده!!

3- اینکه دکتر روحانی به بابک زنجانی مفسد اقتصادی، بعنوان یک صادرکننده ی نمونه، لوح تقدیر داده و از او تمجید کرده است.

و اما واقعیت مسأله چیست؟ این موضوع برمی گردد به مراسمی که توسط یک نهاد اقتصادی به منظور بزرگداشت صادرکنندگان نمونه ی کشور برگزار شده بود و قرار بر این بوده که برای تشویق آنان، لوح های تقدیری تهیه و توسط رئیس جمهور به آنان تقدیم گردد. در این مراسم که چندین صادرکننده مشارکت داشته و اغلب نیز برای روحانی ناشناس بوده اند، بابک زنجانی نیز یکی از صادرکنندگان نمونه معرفی شده بود. جالب اینکه مدت ها پس از این مراسم و بعد از افشا شدن حیف و میل های زنجانی با شکایت وزارت نفت دولت روحانی از ایشان، تمامی سایت های جریان اصولگرا و برخی از شخصیت های این جناح که به نوعی با قضایای زنجانی مرتبط بوده اند، در سطح وسیعی مبادرت به انتشار عکس روحانی هنگام دادن لوح تقدیر به زنجانی نموده و در یک فرافکنی هماهنگ، تلاش نمودند تا روحانی و دولت او را نیز در این امر دخیل بدانند!؟

حال با توجه به مراتب فوق، خوانندگان گرامی بفرمایند کدامیک از این دو کاندیدای محترم دروغ گفته و اخلاق سیاسی را رعایت نکرده و زیر پا گذاشته است!؟

 

مناظره دوم 

قبل از ورود به این مبحث لازم است در مورد واژه ظاهرا نامقبول و عمل ناپسند «دروغ»، توضیحاتی به عرض برسد:

اصولا دروغ و دروغگویی، یک فعل و رفتار انسانی و ساخته ی ذهن و زبان آدمیان است که هر کسی در هر مقام و موقعیتی، در طول عمر خود و بسته به منافع و نیاز و مخمصه ای که در آن گرفتار آمده است، از آن به عنوان یک راهکار و تنها راه نجات استفاده نموده و مخصوص به زمان و اشخاص بخصوصی هم نمی باشد، و هر کسی که بگوید تا کنون دروغی نگفته است، خود بزرگترین دروغگوی دنیاست.

بنابراین اگر در این نوشتار، کسی تصور کند که تنها به افراد خاصی خدای ناخواسته اتهام دروغگویی وارد شده است، هم عاری از حقیقت است، هم می تواند حقیقت داشته باشد، ضمن آن که هیج جایی هم برای تعجب و تأیید و تکذیب هم ندارد، زیرا در این مبحث ویژه، اگر کسی هم حین انجام مناظره، فردی را در مورد خاصی دروغگو نامیده باشد، مطمئناً خود در جاههای دیگری مبادرت به دروغگویی نموده است. 

و اما بپردازیم به اصل موضوع که همان مناظره کذایی است:

1-  آقای دکتر روحانی، کمی تا قسمتی دروغ گفت وقتی که در پاسخ به اتهام قالیباف مبنی بر قاچاقچی بودن وزیر آموزش و پرورش و دختر ایشان، نفرمودند که: جناب سردار! وقتی که در دولت من، یک معلم دبستان و یا حتا استاد دانشگاه، برای امرارمعاش خویش، مجبور است سر و ته کلاس درس خود را هر چه زودتر به هم رساند تا بتواند خارج از مدرسه با ماشین از رده خارج شده ی پیکانش راهی خیابان شده و مسافرکشی نماید، شما چه انتظاری از وزیر آموزش و پرورش مملکت و دختر او دارید!؟ ضمن آنکه این موضوع در هیچ محکمه ای هم به اثبات نرسیده و حتا از سوی نهادهای رسمی کشور نیز تکذیب شده، ضمن آن که وزیر چنان معلمانی، در جایگاه شهردار محترم و قدر قدرت و خودمختار و بخشنده ی هزاران میلیارد اموال عمومی  به ثمن بخس در پایتخت است که می تواند برای برگزاری مراسم آنچنانی عروسی دختر محترمشان، یکی از پارک های عمومی پایتخت را قرق نموده و تمامی راه های منتهی به آن پارک را به منظور اجرای امن مراسم مذکور مسدود نماید!

2- آقای اسحاق جهانگیری هم از دروغگویی مبرا نبود، زیرا در جواب آقای سردار محترم که وعده ی پرداخت ماهی 250هزار تومان یارانه به بیکاران مملکت (بخوانید گدایان) می داد و آن را عملی شدنی و بحق و کاملا مبتنی بر شرع و معیارهای اقتصادی می دانست، نفرمودند: جناب سردار معزّز! شما که در دولت جناب احمدی نژادِ مقبول و محبوبتان آن هم با کسب درآمد 700 میلیارد دلاری فروش نفت، طی نامه ای به مجلس شورای اسلامی در سال 1387، پیرامون پرداخت یارانه ماهی 45500 تومان، نوشتید «روی دیگر هدفمند کردن یارانه ها بر اقشار آسیب پذیر، افزایش قیمت کالاها در سطح عمومی و به دنبال آن رشد شاخص تورمی در کشور است» و حتا هشدار می دادید که «این امر منجر به گسترش فقر و رشد محرومیت در کیفیت زندگی بخصوص در میان حقوق بگیران خواهد شد، و این امر، تنش های اجتماعی، افزایش فساد و ارتشاء، گسترش آسیب های اجتماعی، افزایش جرایم و تخلفات، تحریف پذیری جامعه و به دنبال آن شورش ها و نا امنی های اجتماعی را محتمل خواهد ساخت»، چگونه است که اکنون شما و همفکر و هم جبهه ای تان جناب ابراهیم رئیسی، مصر به پرداخت یارانه، آن هم با چنین وضعیت فلاکت بار اقتصادی که جامعه با آن دست به گریبان است می باشید!؟

البته چون بقیه سخنان و ادعاهای جناب رئیسی نیز در راستای همان فرمایشات جناب قالیباف بوده و هر دو از یک قماش و در امتداد یک خط می باشند و از یک آبشخور فکری تغذیه می نمایند، مطالب این بخش از نوشتار را شامل هر دوی آن جنابان می دانم.

بی تردید سخنان نادرست و عاری از صداقت های دیگری نیز در این مناظره از سوی دیگر کاندیداهای محترم شنیده شد که به منظور پیشگیری از اطاله کلام، فعلا به آن ها نمی پردازم.

برچسب ها:
خورشید فقیه

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین