طراحی سایت
تاريخ انتشار: 21 ارديبهشت 1400 - 13:10

دکتر عباس علوی نژاد: اکنون که سالهای اخر دهه 50 از عمرم را سپری می کنم، وقتی به گذشته برمی گردم وخاطراتم را مرور می کنم خوشحالم که بیشتر سعی وتلاشم در کنارخدمت به جامعه و مردم، کسب علم و دانش مرتبط با مسؤولیت هایم بود. از سال 1348که از روستایمان با فاصله چند کیلومتر پیاده به دبستان عنصری کاکی رفتم تا کلاس اول را شروع کنم تا تمام دوره ابتدایی همین مسیر را هر روز و...

در جستجوی علم و دانش

دکتر عباس علوی نژاد

اکنون که سالهای اخر دهه 50 از عمرم را سپری می کنم، وقتی به گذشته برمی گردم وخاطراتم را مرور می کنم خوشحالم که بیشتر سعی وتلاشم در کنارخدمت به جامعه و مردم، کسب علم و دانش مرتبط با مسؤولیت هایم بود.

از سال 1348که از روستایمان با فاصله چند کیلومتر پیاده به دبستان عنصری کاکی رفتم تا کلاس اول را شروع کنم تا تمام دوره ابتدایی همین مسیر را هر روز و گاهی هم دوبار صبح وعصر طی کردم و سال پنجم بود که پدرم برایم دوچرخه ای خرید که با آن به مدرسه می رفتم.

با پایان دوره ابتدایی به دلیل نبود مدرسه راهنمایی در کاکی بیشتر دانش آموزان ترک تحصیل کردند. من برای ادامه تحصیل راهی  برازجان شدم، سال اول راهنمایی را منزل یکی از بستگانم بودم و چهار سال بعد را در اتاقی اجاره ای با دو نفر از دوستانم از کاکی ادامه تحصیل دادم. دوری از خانواده و انجام همه کارها از تهیه غذا تا شستن لباس ها و... هم زمان با درس خواندن کار سختی برای نوجوانی در آن سال ها بود.

درسال 1358که کلاس دوم دبیرستان را در رشته علوم تجربی در دبیرستان فرخی برازجان تمام کردم، برای ادامه تحصیل به دبیرستان سعادت بوشهر رفتم که مدیر آن آقای میگلی نژاد بود و یکی از دبیران ماهم برای مدت کوتاهی شهید علی ماهینی بود که به خاطر جنگ به جبهه ها رفت و در ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران به دفاع از کشور و مردم پرداخت تا به شهادت رسید. در آن سال محل سکونتم اتاقی در مدرسه علمیه بوشهر  واقع در بازار صفا بود که مدیریت آن به عهده آیت الله سید مصطفی حسینی بود و از همان جا بیشتر با فضا و دروس مدرسه های علمیه هم آشنا شدم. اساتید آن جا مرحوم حجت الاسلام شیخ غلامحسین مجدی، مرحوم شیخ عبدالحسین نمازی و حجت الاسلام شیخ عبدالرسول دشتی بودند و حدود 10 نفری هم طلبه داشت.

سال آخر دبیرستان هم دردبیرستان دکتر شریعتی بوشهر بودم و دیپلم تجربی را آن جا گرفتم که مدیرآن جا مرحوم عبدالرسول شاکر درگاه بود.

درهمان سال های نوجوانی به خاطر علاقه ای که داشتم در تابستان ها که مدرسه تعطیل بود به عنوان معلم قرآن به سبک استاد ربانی که روش جدیدی بود، در روستاهای کاکی برای کودکان و نوجوانان وجوانان کلاس قرآن برگزار کردم و از طرف حاج سید مصطفی حسینی و واحد فرهنگی جهاد مدیریت کلاس های  آموزش قرآن  منطقه را عهده دار بودم.

اولین تجربه معلمی من در 18 سالگی در سال 1360 بود که با ابلاغ مدیرکل آموزش وپرورش استان، تدرس دینی و قرآن را در مدرسه راهنمایی ابوذر بوشهر واقع در کوی فضیلت آغاز کردم که دانش آموزان آن هم بیشتر از مهاجرین جنگ تحمیلی بودند.

با وقوع انقلاب فرهنگی دانشگاه ها تعطیل شد و با شروع جنگ تحمیلی وارد سپاه شدم و بیشتر در بخش فرهنگی و رادیو فعالیت کردم و نویسنده، تهیه کننده و گوینده برنامه جبهه وجنگ در رادیو بوشهر بودم.

درسال 1361 در اولین آزمون تربیت معلم شرکت کردم و برای رشته علوم تجربی پذیرفته شدم و به تربیت معلم شیراز رفتم و حدود یک ماهی هم در زمستان سرد آن سال در آن مرکز بودم که با درخواست مسئولین وقت سپاه آن جا را ترک کردم و عازم جبهه شدم.

درسال 1362در آزمون دانشکده تربیت مربی قم شرکت کردم و برای 6 سال هم در آن جا تلفیقی از دروس  ادبیات عرب، منطق فلسفه، تفسیر، اعتقادات، فقه، تاریخ، سیاست و اخلاق را نزد اساتید شاخص حوزه و دانشگاه آموختم  و هر وقت که دانشگاه تعطیل بود یا جبهه ها نیاز داشت برای تدریس به جبهه ها می رفتم.

در جبهه هم  معاونت آموزش را در ناوتیپ امیرالمؤمنین که یگان رزم استان بوشهر بود به عهده داشتم و مدیریت  تبلیغات، آموزش و فرهنگی را عهده دار بودم  و هم زمان برای رزمندگان عزیز کلاس های آموزشی برگزار می کردم.

 در سال 1366هم که اعلام کردند در غرب کشور نیاز به نیرو دارند به اتفاق آقای نصرالله مظفری از گناوه و جمعی از دانشجویان، درس را رها کردیم و به جبهه غرب کشور رفتیم و مدرس دوره های آموزشی در قرارگاه حمزه سیدالشهداء در آذربایجان غربی و ارومیه شدم، در همان سال برای اولین بار شهر ارومیه توسط عراق بمباران شد. 

مدتی هم در مسجد شهید عاشوری بوشهر کتاب های استاد شهید مطهری را برای جمعی از فرهنگیان و جوانان تدریس می کردم که جمعی از دبیران، جوانان ازجمله برادران جمهیری (ماندنی و فتح الله) هم در آن کلاس ها حضور داشتند.

علاقه به تدریس و آموزش به حدی در من زیاد بود که حتی در سالهای 1368و69 که در 26 سالگی فرماندار شهرستان گناوه بودم در دانشسرای تربیت معلم گناوه تدریس کردم. درسال های بعد هم در هر مسؤولیتی که بودم حتی معاون استاندار در مرکز آموزش مدیریت دولتی و دانشگاه خلیج فارس تدریس را رها نکردم.

درسال 1390 در کنکور دانشگاه عالی دفاع ملی شرکت کردم و در دومین پذیرش رشته مدیریت راهبردی دانش پذیرفته و در سال 1396موفق به دفاع از رساله و اخذ درجه دکتری شدم.

خدای را سپاسگزارم که این رویه تاکنون هم که بازنشسته شدم ادامه دارد و در سطح کارشناسی ارشد دروس مدیریتی را در دانشگاه های تهران تدریس می کنم.

این ها را نوشتم تا نسل جوان ما بیشتر  به اهمیت علم ودانش توجه کند و این مسیر نورانی و پر برکت را با مطامع مادی دنیا عوض نکند که به راستی ارزشی بالاتر از کسب دانش برای انسان نیست و هرگونه پیشرفتی برای جامعه حاصل علم ودانش است و بدون این مشعل فروزان موفقیت وپیشرفت ممکن نیست. خداوند سبحان را سپاسگزارم که در این دنیا بالاترین سرمایه ام فرزندانی هستند که تلاش در مسیر کسب علم ودانش و خدمت صادقانه به مردم اولویت اصلی آنهاست. 

به دانش گرای و بدو شو بلند

چو خواهی که از بد نیابی گزند

ز دانش در بی نیازی بجوی

و گر چند سختیت آید به روی

توانا بود هر که دانا بود 

ز دانش دل پیر برنا بود «فردوسی»


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین