طراحی سایت
تاريخ انتشار: 14 خرداد 1400 - 19:04

 اسماعیل منصورنژاد: کار شورای نگهبان از این نظر مهم است که حاکمیت یک‌دست و یکپارچه می‌شود و از فردای پیروزی یک اصولگرا، تمام مسئولیت‌ها بر دوش همان کسانی می‌افتد که همه را جز خودشان مقصر می‌دانند. وقتی یک اصولگرا رییس‌جمهور شود، توپخانه رسانه‌های رسمی و غیررسمی اصولگرایان از جمله تلویزیون برای متهم کردن دیگران خاموش می‌شود و از آن پس کسی جز خودشان در مقابل خودشان قرار نخواهد گرفت...

حاکمیت یک‌دست و یکپارچه اصولگرایان برای قبول مسئولیت

 اسماعیل منصورنژاد

با یک نفر بر سر داستان یک‌دستی حکومت و اقدام شورای نگهبان در حذف علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و... حرف می‌زدیم و... سخن به درازا کشید و از هر دری سخنی. نتیجه این شد:

وقتی یک جناح قدرتمند و پشت صحنه؛

1 ـ تصمیم‌گیرنده اصلی باشد، 2 ـ بتواند معادلات، تصمیمات و برنامه‌های دولت رسمی را در حل بحران‌ روابط خارجی به هم بزند، 3 ـ مانع ایجاد کند و پاسخگو نباشد، 4 ـ همه را به کم‌کاری، خیانت، ناتوانی و... متهم کند، 

در مقابل:

دولت منفعل دایم گله و شکایت کند و بگوید:

1 ـ مانع‌تراشی می‌کنند، 2 ـ نمی‌گذارند کار کنیم،

 3ـ اختیار نداریم و....

با این حساب، چرا همان جناح قدرتمند خودش وارد گود نشود و همه امور را در دست نگیرد؟ 

وقتی همه امور به دست خودشان بیفتد و با حقایقی که آن‌ها را انکار می‌کنند، روبرو شوند:

1 ـ یا مشکلات را حل می‌کنند و ثابت می‌شود که هر چه می‌گفته‌اند، درست بوده است.

2 ـ یا در اداره کشور درمی‌مانند. در آن صورت، هیچ حالت بینابینی جز حل مشکلات (پیروزی) یا شکست وجود نخواهد داشت و دولت آن‌ها نمی‌تواند کسی را به عنوان «سپر بلا» و «مقصر» معرفی و از زیر بار مسئولیت مستقیم شانه خالی کند.

اقدام شورای نگهبان در حذف کسانی مانند علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری، یک کار بسیار مهم  در 4 دهه گذشته است. کار شورای نگهبان از این نظر مهم است که حاکمیت یک‌دست و یکپارچه می‌شود و از فردای پیروزی یک اصولگرا، تمام مسئولیت‌ها بر دوش همان کسانی می‌افتد که همه را جز خودشان مقصر می‌دانند. وقتی یک اصولگرا ـ فرض کنیم ابراهیم رییسی ـ رییس‌جمهور شود، توپخانه رسانه‌های رسمی و غیررسمی اصولگرایان از جمله تلویزیون برای متهم کردن دیگران خاموش می‌شود و از آن پس کسی جز خودشان در مقابل خودشان قرار نخواهد گرفت.

این منطق تجربه شده را در مقابل هر کسی با کمترین بهره هوشی قرار بدهیم، کار شورای نگهبان را در جهت یکدستی حاکمیت می‌ستاید. 

کار شورای نگهبان فراهم آوردن زمینه یک فینال پس از تسلط کامل اصولگرایان بر امور است. 

در این فینال اصولگرایان در مسابقه با خودشان و شعارهایشان یا کاملاً پیروز می‌شوند و یا کاملاً شکست می‌خورند. وقتی خودشان همه‌کاره باشند، حالت بینابین و فرسایشی وجود نخواهد داشت؛ حالتی که در زمان اصلاح‌طلبان و دولت روحانی تجربه کرده‌ایم.

البته برخی افراد ذی‌نفع که می‌دانند در دولت اصولگرایان جایی ندارند، هزار بهانه در قالب «ضرورت اصلاحات» و «دفاع از منافع ملی» می‌آورند تا بگویند اقدام شورای نگهبان در حذف این افراد درست نیست. نگرانی اغلب آن ها به خاطر این است که در فردای دولت اصولگرایان هیچ جایگاهی ندارند. هر کسی جای آن‌ها باشد، از آینده سیاسی‌ و موقعیت‌ها و امکاناتی که قبلاً داشته و دیگر نخواهد داشت، می‌ترسد. حضور آن‌ها در حاکمیت هیچ توجیه عقل‌پذیری جز این ندارد. اصلاحات امری ضروری است، اما کار آنها نیست. زیرا وارد زمین بازی می‌شوند و نمی‌توانند در مقابل حریف بازی کنند، آن وقت تیم حریف را به عنوان مقصر و مانع معرفی می‌کنند. از خودشان هم نمی‌پرسند وقتی مانع وجود دارد و شما نیز حریف آن نیستید، چرا مسئولیت را می‌پذیرید؟

برخی از آن ها این‌طور نیستند و واقعاً دلشان برای منافع ملی می‌سوزد، ولی به خاطر تعصبات حزبی و سیاسی و فرو رفتن در جانبداری مطلق، توانایی تحلیل اوضاع را ندارند و سالهاست که سوزن گرامافون آنها روی یک صفحه قفل کرده و یک بیت شعر را بارها و بارها تکرار می‌کنند: «اگر اصولگرایان حاکم شوند، کشور از هم می‌پاشد.» این منطق لولویی قانع کننده نیست.

اقدام شورای نگهبان برای پایان دادن به بازی «دولت مقتدر سایه‌نشین و غیرپاسخگو» و «دولت غیرهمسو و رسمی اما منفعل»، نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ ایران است و باید منتظر نتایج آن بود.

نشستن اصلاح‌طلبان یا هر فرد دیگری خارج از چارچوب «دولت مقتدر سایه‌نشین» (اصولگرایان) بر مسند ریاست جمهوری، تنها کارکردش، قرار گرفتن در جایگاه سیبل و تبدیل شدن به سپر بلا برای افتادن همه تقصیرها گردن آن‌ها و ماسکه کردن نقش و سهم اصولگرایان در بروز بحران‌های ملی و بین‌المللی است.

جریان اصلاح‌طلب یا هر فرد غیرهمسو در حکم دستگاه «استابلایزر»ی است که جلوی کاهش،  افزایش و نوسانات جریان را به سمت یک وسیله برقی می‌گیرد، اما بیشترین فشار به خودش وارد می‌شود و وسیله برقی را سالم و سرپا نگه می‌دارد. 

اصولگرایان دقیقاً در حکم همان وسیله برقی‌اند که سپر «بلا»یی (استابلایزری) به نام اصلاح‌طلبان دارند که تقصیرهای خودشان را هم گردن آنها بیندازند. فرض کنیم استابلایزر ضعیف شده و از کار افتاده است، اکنون باید وسیله برقی را بدون واسطه و مستقیم به برق وصل کنیم تا معلوم شود چند ماه یا سال در مقابل افت یا شدت جریان و نوسانات دوام می‌آورد.

تشخیص شورای نگهبان برای بیرون کشیدن دستگاه استابلایزر ضعیف شده از برق، بیشتر در جهت کمک به اصلاح‌طلبان است، نه کمک به اصولگریان؛ هرچند مطمئنم آن ها چنین هدف و انگیزه‌ای در حذف لاریجانی و جهانگیری نداشته‌اند و نگرانی آن ها چیزهای دیگری بوده است. 

شورای نگهبان (بدون در نظر گرفتن انگیز‌های آن از حذف دو پرشعار حرفه‌ای مانند جهانگیری و لاریجانی) خواسته یا ناخواسته به این بازی سراسر باخت و فرسایشی پایان داد و همه امور به همان کسانی واگذار خواهد شد که همه‌کاره‌اند، اما رسماً مسئولیتی نداشته‌اند که از عواقب رفتارهایشان واهمه داشته باشند. 

اقدام ناخواسته و غیرارادی شورای نگهبان مهم است و به نظرم روزهای روشن و شفافی منتظر ما است. وقت آن رسیده که وسیله برقی (اصولگرایان) بدون تلطیف‌کننده و استابلایزر (اصلاح‌طلبان) به برق وصل شود تا معلوم گردد چه‌قدر می‌تواند در مقابل شدت یا افت جریان و نوسانات مقاومت کند.

برچسب ها:
نسیم_جنوب

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین