دکتر عبدالرحیم مهرور : زنده یاد روانشاد پرویز ابراهیم زاده برادرى كه با او سالها كوچه پس كوچه ها ى محله شكرى با هم زندگی را مشق می کردیم، هر چند دست تقدير سرنوشت درابتداى انقلاب از همديگر جدايمان كرد و در غربت (آلمان) روزگار تنهايى را سپرى كرد، اما هیچگاه زمان و مکان نتوانست بودن های پرویز را حوالی زندگی، حوالی شکری وعطر بی مثال رفاقت های آن روز ها بگیرد ازما، مگر میشود شوخ طبعی و مهربانی پرویز را از خاطر برد؟..
چگونه بهار عمرمان بر باد خزان رفت
تقدیم به شادروان پرویز ابراهیم زاده و مرامش در رفاقت...
دکتر عبدالرحیم مهرور
زندگی مبارزه ایست که باید در آن چون جنگاوری باشی که هنگام آمدن مرگ پیروز میدان تو باشی.
زيرا هرتولد از پشت مرگ زنده می شود و درحبابی بنام زندگی، خیلی ها را در روزمرگی ها میبینیم در کشاکش تكرار كسالت آور بر دایره هستی اما بعضی از آنها در حافظه تاریخی مان ماندگار میشوندو با شنيدن خبر مرگشان در ترافیک خبرهای معمولاً بد روزگار ما، بهت ناباورانه احاطه ات میکند و موج این خبر تو را درسونامی غرق می سازد هرچند می دانی مرگ همیشه آرام، ما را می پاید، و همیشه در یک قدمی ماست،امابعضی ها انگار در مرگ هم زنده اند، حضورشان، و خاطراتشان همیشه تازه است .
زنده یاد روانشاد پرویز ابراهیم زاده یکی از همان انسانهاست، پرویز بخش زیادی از خاطرات ما را در محله بزرگ شکری ساخته است، برادرى كه با او سالها كوچه پس كوچه ها ى محله شكرى با هم زندگی را مشق می کردیم، هر چند دست تقدير سرنوشت درابتداى انقلاب از همديگر جدايمان كرد و در غربت (آلمان) روزگار تنهايى را سپرى كرد، اما هیچگاه زمان و مکان نتوانست بودن های پرویز را حوالی زندگی، حوالی شکری وعطر بی مثال رفاقت های آن روز ها بگیرد ازما، مگر میشود شوخ طبعی و مهربانی پرویز را از خاطر برد؟
آن روزها و شبهايى كه با بچه هاى محل دسته دسته كنار منزل مرحوم ابراهيم زاده پدر مى نشستيم و دل خوشی مان همین با هم بودن های ساده و صمیمی بود ،سال هاست که در روزگار خاکستری بدنبال آن روز ها می گردم و ای کاش می توانستم دوباره در خنکای درختان بابل شکری یکبار دیگر با هم بودن های بی تکرار را تجربه کنم، پرواز پرویز آن هم در غربت مرا در پیچاب اندوهان فرو برد و جز افسوس کلامی نمی یابم، ضمن تسلیت به خانواده محترم ابراهیم زاده به ویژه محمود عزیز، آرامش جاودان را برای پرویز آرزو دارم... روحش شاد و يادش گرامى باد.
(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و چهارم - شماره 970)
آخرین اخبار
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- 32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي به گريه مي افتادم
پربیننده ترین
- حلقه سیدزاده و یاحسینی در دانشنامه بوشهر وجود ندارد
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- مقالات نسیم جنوب در سوگ آتشی
- هزار شماره نسيم جنوب و هزاران تشکر
- استانداری فارس الحاق روستاهای هرمزگان به فارس را کلید زد
- گورستان لنج ها در بوشهر
- پيوسته نگاه به جلو و آينده اي مترقي داشتيم
- اولين روز رفتن به مدرسه بوذرجمهري بوشهر
- تصویری زیبا از بوشهر
- که بسته پایم...؟
- تصاویر سربازان انگليسي تحت فرمان انگليس در بوشهر
- دیدنی های بوشهر: کلیسای ارامنه گریگوری
- آقاي استاندار، «گذشته چراغ راه آينده است»
- آقای رئیس جمهور! بیش از این عقب ننشینید