یادداشت های ناپل (2)
علیرضا مشایخ: نبرد ایسوس در نوامبر سال ۳۳۳ در منطقه سیلیسی (آناتولی در ترکیه) نزدیک ایسوس رخ داده و به همین نام معروف شده هر چند که به آن نبرد درخت خشک نیز می گویند. طی این نبرد سپاهیان داریوش سوم از صحنه نبرد می گریزند! رنگهای بکار گرفته شده در تابلو که نخست بر روی زمین قرار داشته نیز عبارتند از زرد و سفید و قهوه ای - قرمز مشکی - خاکستری که برای برجسته کردن افراد یا ابژه ها مورد استفاده قرار گرفته اند...
یادداشت های ناپل (2)
نبرد ایسوس یا درخت خشک
علیرضا مشایخ - پاریس

نبرد ایسوس در نوامبر سال ۳۳۳ در منطقه سیلیسی (آناتولی در ترکیه) نزدیک ایسوس رخ داده و به همین نام معروف شده هر چند که به آن نبرد درخت خشک نیز می گویند. طی این نبرد سپاهیان داریوش سوم از صحنه نبرد می گریزند!
رنگهای بکار گرفته شده در تابلو که نخست بر روی زمین قرار داشته نیز عبارتند از زرد و سفید و قهوه ای - قرمز مشکی - خاکستری که برای برجسته کردن افراد یا ابژه ها مورد استفاده قرار گرفته اند. صورت الکساندر وضوح بیشتری از صورت داریوش دارد و چشمهایش به نحو بارزی برجسته است! شاید بتوان چرایی آن را در نقاشی ای که در سینه الکساندر نقش بسته جستجو کرد: تصویری از مدوس یا مدوسا که یکی از اساطیر یونانی که معنای حافظ را با خود دارد و از اساطیری است که کسی نمی توانسته به چشمهایش خیره شود.
اهمیت نبرد داریوش سوم و اسکندر چنان بوده که برای آن چندین تابلو نقاشی شده، اما احتمالا این اثر سرامیکی یکی از قدیمی ترین آنها میباشد. این اثر از جنبه های متعدد قابل بررسی بوده اما اهمیت آن در این است که شاید بتوان آن را یکی از صحنه های دراماتیک تاریخ کشورمان دانست. این درست است که ما در این نبرد و نبردهای بعدی شکست خورده ایم، اما این نقاشی نشانه ای از شکست در خود ندارد و البته از نظر تاریخی نیز درست است زیرا پس از رها کردن میدان نبرد، داریوش تقاضای صلح دارد و این الکساندر هست که پیشنهاد صلح را نمی پذیرد و در جنگهای بعدی شکست نیروهای داریوش سوم رخ میدهد.
برجسته تر آن که فداکاری جنگجویان ایرانی را در نبرد نشان می دهد. در واقع سوژه تابلو نشان می دهد که همین فداکاری جنگجویان ایرانی مورد توجه نیروهای الکساندر بوده است.
احتمالا این نقاشی کمی بعد از نبرد کشیده شده یعنی زمانی که هنوز خاطرات در حافظه آدمها زنده است و نشانه ای از دروغگویی در آن دیده نمیشود. نقاش چنان مورخی بی نظر در تلاش است که جدای از صحنه هایی که برای نبردها میتوان تصور کرد ویژگی منحصر به فردی که روایت شده را سوژه اصلی طرح خود قرار دهد.
دیودور مورخ یونانی که در قرن اول قبل از میلاد مسیح می زیسته می نویسد که الکساندر با نگاهش به دنبال داریوش بود تا او را یافته و بتواند مستقیما به او حمله ور شود، خیلی زود او را یافت که در میان گارد مخصوص قرار دارد و سعی کرد بتواند به او نزدیک شود، اما محافظان داریوش با تن های خود از زخم خوردن داریوش جلوگیری نمودند (دیودور کتاب هفدهم ۳۳، ۵-۸). همین نکته ارزشمند یعنی فدا شدن سرباز(ان) پارسی در دفاع از داریوش است که نقاش از آن بهره برده است. اسکندر و سربازانش به نزدیک کالسکه حامل داریوش رسیده اند، نیزه ای به قصد کشتن داریوش رها شده که به سربازی پارسی که فدایی داریوش بوده اصابت میکند یا او خودش را در مسیر نیزه قرار میدهد! و دیگر فدایی نیز اسبش را در کنار کالسکه داریوش قرار میدهد تا در موقع لزوم بتواند از صحنه دور شود.
داریوش که ناظر صحنه است از فداکاری سرباز فدائیش متاثر شده و به همین منظور چشمهایش باز مانده و دستهایش به طرف او دراز شده اند در واقع نقاش برای اصالت بخشیدن به این صحنه از افسانه ربودن پرسفونه توسط هادس برادر بزرگ زئوس ایده گرفته که در مقبره معروف به نام پرسفون در قرن چهارم ق م نقاشی شده است.
نکته دیگر در اثر که شایسته بررسی است سربازانی میباشد که نگاهشان تفسیر پذیر است. در واقع چهار سرباز در امتداد هم قرار دارند که میتوانیم چشمهایشان را مشاهده نمائیم که همه شان در حال دیدن اسکندر هستند و ترس از مواجهه با مرگ یا انتظار مرگ را در چشمانشان بخوانیم، مدوس یا مدوسا این جا با الکساندر یکی شده اما ایو پرین (با استفاده از کتاب ژان پی یر ورنان با نام مرگ در چشم ها) جنگجویی که در کنار کالسکه داریوش در بستر مرگ است و عکسش در سپرش منعکس شده را مورد دقت قرار داده و می آورد که چهره رنگ پریده و نگاهش مرگی غریبانه را نشان میدهد و نه آن گونه که فکر میکنیم ترس از مواجهه با مرگ( پرین ص ۹۹)
(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و چهارم- شماره 971)
مرتبط:
» مسأله امنیت شغلی نیروهای طرح درمان بوشهر به مجلس کشید [حدود 1 سال قبل]
» قصۀ پرغصۀ افغانستان و آیندۀ این کشور [حدود 1 سال قبل]
» حال و هوای روزهای انقلاب در بوشهر + تصاویر [بيش از 8 سال قبل]
» نسيمي جنوبي [11 ماه قبل]
» هدفم را کامل می شناختم و برای رسیدن به آن پشتکار داشتم [بيش از 8 سال قبل]
» یادی از معلمان بوشهر در روز جهانی معلم [حدود 1 سال قبل]
» گزارش تصویری یازدهمین سالکوچ منوچهر آتشی در بوشهر [بيش از 6 سال قبل]
» نسيم جنوب؛ ماندگار در تاريخ [11 ماه قبل]
نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
آخرین اخبار
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- 32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي به گريه مي افتادم
پربیننده ترین
- تصاویری دیدنی از بخشو نوحه خوان سینه زنی بوشهری
- حلقه سیدزاده و یاحسینی در دانشنامه بوشهر وجود ندارد
- مقالات نسیم جنوب در سوگ آتشی
- استانداری فارس الحاق روستاهای هرمزگان به فارس را کلید زد
- دیدنی های بوشهر: کلیسای ارامنه گریگوری
- آقاي استاندار، «گذشته چراغ راه آينده است»
- آقای رئیس جمهور! بیش از این عقب ننشینید
- عکس های منتشر نشده از پشت صحنه دلیران تنگستان
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- عکس های دیدنی از كودتای 28 مرداد سال 32
- اعتدال دولت در خطر خودزنی و سلب اختیار کردن از خود
- پورفاطمی: فارسی ها در کمین دستیابی به عسلویه هستند
- براستی محمود ابراهیم زاده که بود؟
- دیدار نوروزی اهل فرهنگ با ایرج شمسی زاده + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده