خلیل موحد : من دهها کتاب در حوزههای گوناگون و از این میان در موضوع فلسفه، تاریخ، دین، ادبیات، سیاست و آئین کشورداری خواندهام. من تاکنون هر کتابی را که خواندهام، برایم هر چند اندک، ارمغانی داشته و دست کم بر دانشم افزوده است. اما در قلمرو بالندگی بینش و نگرش و کنشم نسبت به هستی، انسان و طبیعت، با کتابهایی که مطالعه کردهام، به هیچ روی داد و ستد یکسانی نداشته و وام گیری من از آنان در سمت و سوی پیشرفت...
بکوشیم روش اندیشیدن را بیاموزیم
خلیل موحد
من دهها کتاب در حوزههای گوناگون و از این میان در موضوع فلسفه، تاریخ، دین، ادبیات، سیاست و آئین کشورداری خواندهام. من تاکنون هر کتابی را که خواندهام، برایم هر چند اندک، ارمغانی داشته و دست کم بر دانشم افزوده است. اما در قلمرو بالندگی بینش و نگرش و کنشم نسبت به هستی، انسان و طبیعت، با کتابهایی که مطالعه کردهام، به هیچ روی داد و ستد یکسانی نداشته و وام گیری من از آنان در سمت و سوی پیشرفت فکری و تعالی رفتاریام در اندازههای ناهمگون بوده است. ما میدانیم که در دانش آموزش و پرورش، یادگیری به معنای دگرگونی رفتار ( گفتار و کردار) است برون داد معنایی و کاربردی این گزاره این است که هنگامی میتوان از اثرگذاری و اثر پذیری آموزهها و خواندنیها سخن راند که بازتابی سازنده (و شاید هم ویرانگر) در زیست و رفتار آدمی داشته باشد.
مولوی: عالمی را یک سخن ویران کند / روبهان خفته را شیران کند
اما در پرسش نسیم جنوب که از کتاب و یا کتابهایی اثرگذار بر من به عنوان خواننده پرسیدهاید، منظور کتابهایی است که دستاوردهای فرخندهای برای من داشته و ذهن و دلم را فراختر و رویکردم را انسانیتر کرده است. من در گذران زیست دانشی، نگرشی و روشی خود و به ویژه در دوران سنتی و پیشا عقلی- فلسفی و پژوهشیام، وامدار نویسندگان و گویندگان فراوانی و در پیشانی آنها وامدار دیدگاههای نظری و ایدئولوژیک نویسندگان و آموزگاران روشنفکر و نوگرایان خدا باور بودهام. اما از یک سو در جغرافیای اندیشه با راه و رسم اسطوره سازی و اسطوره گرایی خداحافظی کرده و از دگر سو هرگز در مرز نواندیشان خدا باور درجا نزده و دیدگاههای درخشان و مدلل، گفتارهای پاکیزه، منطقی و مستدل و کردارهای انسانی و دادگرانهی دیگران نیز همیشه برای من الهام بخش بوده و آن را ارج نهادهام. من کتابهای متعددی خواندهام که هرکدام نه به شکل تمام عیار و بی همتا، بلکه هریک در حد و قوارهای در زایش و رویش پنداشتهایام از عالم و آدم نقش داشتهاند.
در چند دهه ی جاری اما علاوه بر خوانش آفریدههای نوشتاری دیگر که هرکدام به گسترش و ژرفای فکری نگارنده یاری رساندند و در همین جا درود و سپاس خود را پیشکش نویسندگان آن نوشتارها میکنم، بیش از پیش، به خوانش و ژرفنگری فزونتر در برخی پدیدارهای فلسفی، عرفانی و ادبی کلاسیک و پرآوازه نیز کامیاب شدم که از آن میان می توان از"دوره ی آثار افلاطون"، "مثنوی مولوی" و "شاهنامه فردوسی" نام برد. به باور من، چون در این سه پدیدار- مانند بسیاری پدیدارهای نوشتاری دیگر - آموختنیهای فراوانی است، این شایستگی را دارند که دانشوران و کتاب خوانها به ویژه دانشوران علوم انسانی دست کم یک بار آثار یاد شده را خوانده و در آن اندیشه کنند. البته در شناساندن نوشتارهای نظری که شاید خوانش آن فکر ما را والا کند و چه بسا انگارههای ذهنی ما را پاک دگرگون سازد، میتوان دفتری پر از نام کتابهای روشنگرانه را رو کرد. ولی با لحاظ کردن سایر لایههای زندگی امکان مطالعه همه آن بسیار دشوار است. به گمان من همان گونه که "ایمانوئل کانت"به ما یادآور میشود یاید بیش از آن که به آموختن اندیشهها بپردازیم باید روش اندیشدن را بیاموزیم. معرفی آثار افلاطون برای مطالعه نیز بیشتر با چنین رویکردی است؛ زیرا افلاطون افزون بر گمانه زنی در باره ی پرسشهای بنیادین هستی، چند و چون دانش بشر، چیستی فضیلت، عدالت، زیبایی، عشق، شجاعت، دینداری، سخنوری، دوستی، هنر و شعر، روان و مرگ، سیاست و آئین شهرداری و...، این پرسش و پاسخها را به روش گفت و شنود و دیالکتیکی با خواننده به اشتراک مینهد و خرد آدمی را به جنبش و تفکر انتقادی و برون فکنی دانستههای درونی وامیدارد. در اینجا شایان بازگو کردن است که شناساندن آثار اندیشمند یونان باستان و آفریده سترگ مولوی و ارمغان مانای فردوسی به معنای همنوایی نظری و همگرایی کرداری اینجانب با همهی درون مایهی آن آثار نیست.
من با وجود توشه گیری از خوان گستردهی این نام آوران عرضه اندیشگی، در حد توان کوشیدهام بینش عقلی و روش انتقادی را پاس داشته و به حقیقت وفادار باشم و حقیقت را بیشتر از کسان دوست بدارم. بنابراین، پیشنهاد من برای خوانش این کتابها و هر کتابی دیگر، به مفهوم جا گذاری خرد تحلیلی و برهانی نیست. در چارچوب روش شناسی اندیشیدن، خوانش کتابهای منطقی مانند "منطق صوری" نوشته "محمد خوانساری"، " درس هایی در فلسفه علم الاجتماع " نوشته "عبدالکریم سروش "، "تبیین در علوم اجتماعی " نوشته "دانیل لیتل "، برگردان عبدالکریم سروش " و "کلیات فلسفه" نوشته "ریچارد پاپکین"و "آوروم استرول"، برگردان "سید جلال الدین مجتبوی "نیز پیشنهاد میشود.
آخرین اخبار
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- 32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي به گريه مي افتادم
پربیننده ترین
- تصاویری دیدنی از بخشو نوحه خوان سینه زنی بوشهری
- حلقه سیدزاده و یاحسینی در دانشنامه بوشهر وجود ندارد
- مقالات نسیم جنوب در سوگ آتشی
- استانداری فارس الحاق روستاهای هرمزگان به فارس را کلید زد
- دیدنی های بوشهر: کلیسای ارامنه گریگوری
- آقاي استاندار، «گذشته چراغ راه آينده است»
- آقای رئیس جمهور! بیش از این عقب ننشینید
- عکس های دیدنی از كودتای 28 مرداد سال 32
- اعتدال دولت در خطر خودزنی و سلب اختیار کردن از خود
- پورفاطمی: فارسی ها در کمین دستیابی به عسلویه هستند
- براستی محمود ابراهیم زاده که بود؟
- دیدار نوروزی اهل فرهنگ با ایرج شمسی زاده + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- هفته نامه نسیم جنوب شماره 746
- درباره کنسرت "لیان" و دلواپسان بندر: آیا زمان عبرت فرا نرسیده است؟!