راه ناهموار زندگی جوانان ایرانی

مینا درعلی: در این روزهای وانفسایی کرونایی و گرانی و تلخی اتفاقات عجیب و غریب در جهان چه طور می‌شود توصیه‌ای به جوانان کرد،که مثمر ثمر باشد و تاثیر گذار!!

جوان را اگر در رده سنی‌ای طبقه بندی کنیم که در محدوده بیست تا سی سالگی باشد، باید گفت طلایی‌ترین سالهای عمر را جوانان دارند، سالهایی پر از سرزندگی، نشاط، پر از بی قیدی نسبت به شکست و از دست دادن‌ها، پر از یاد گرفتن‌های خوب و بد و تجربه کردن‌های مثبت و منفی، فصلی از تلاش، یادگیری، پر از دغدغه آموختن و تجربه کردن، سرشار از احساسات و لبریز از دلدادگی‌های عمیق و گاه سطحی در این بازه زمانی برای جوانانی که راه را شناخته و آموخته باشند رقم خواهد خورد.

جامعه و خانواده دو رکن اساسی در آموزش و پرورش جوانان هستند که در وهله اول باید جوانان و نیازهایشان را باور کنند و در راه رسیدن و برآورده کردن آرزوها و نیازهایشان همراه با آنها باشند.

جوان در خانواده می‌آموزد که مطابق یک الگو  رفتار کند و در جامعه الگو را شخصی‌تر و خصوصی‌تر خواهد یافت و اگر شکافی بین داده‌های خانواده و یافته‌های اجتماعی برای جوان پیش آید منجر به ناامیدی، بی راهی و سقوط در ورطه پوچی و بیهودگی می‌شود،  بنابر این نقش ما در ایجاد الگوهای راستین و معنادار کردن دنیای جوان بسیار مهم است. جوانان در جامعه باید تجربه پیکار کردن با خود و ناهنجاری‌های اجتماعی و اقتصادی را بیاموزند تا راهی برای فراتر رفتن از خود و جایگاه خود را بیابند، اما جوان ایرانی با توجه به مشکلاتی که در جامعه با آن روبرو است اعم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دست و پنجه نرم کردن با آنها که راه رسیدن به آرزوهاشان را سد می‌کند و انرژی‌شان را تحلیل می‌برد کمتر به خود  و آرزوهای خود می‌پردازند.

اکنون توصیه کردن برای جوانان و پاسخگویی به این سوال که چه توصیه‌ای باید برای جوانان داشت، کمی سخت می‌شود.

بنابراین من ترجیح می دهم توصیه‌ای نکنم فقط خواهشی در حد یک مسئول اجتماعی و انسانی به جوانان این مملکت داشته باشم و آن هم این که در وهله اول نیازهای خود را بشناسند و راه رسیدن به آن را پیدا کنند زیرا که در سخت‌ترین شرایط هم راهی برای تجربه کردن، آموختن، انجام دادن خواسته، پیروز شدن و در عین حال اگر شکست خوردنی هم در کار باشد با قدرت هر چه تمام‌تر بلند شدن و دوباره تجربه کردن و ادامه دادن وجود دارد.

یکی از مهم‌ترین اصولی که انسان‌های موفق به آن پایبند بودند، پیدا کردن الگوی موفق برای خود است که در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این مهم باید سرلوحه امور ذهنی و رفتاری جوانان باشد، آنها باید باوری راستین به افراد موفق و قهرمانان و اسطوره‌ها داشته باشند تا بتوانند قدم‌های مستحکم در مسیر آنها بردارند، پس توصیه‌ای به مسئولین می کنم و آن هم این که الگوهای مناسب و قهرمانان پر توان و پرقدرت را به نحو مطلوب به جوانان معرفی کنند تا آنها دچار تزلزل در باور هایشان نشوند.

صداقت داشتن با جوانان و امور مربوط به آنها در اولویت کار ما پدران و مادران و مسئولین باید باشد تا جوان به راحتی بتواند ذهن خود را معطوف به حال کند و آینده ای پر نور و روشن برای خود رقم زند، پس زمان حال برای جوان باید راهی برای رسیدن به آینده باشد، بنابر این قدر لحظه لحظه‌های خود را بدانند و از آن به نحو مطلوب استفاده نمایند.

یکی از مهم‌ترین اصلی که جوان امروزه می‌تواند انجام دهد، آموختن از راه کتاب خواندن است، آنها  باید بدانند که مهم است  بیاموزند و دوستان خوب خود را در میان کتاب‌های پر اهمیت بیابند و سرنوشت افراد موفق را در کتاب‌ها دنبال کنند و با آنها تجربه‌های نو و جدید را بیازمایند.

شرایط اقتصادی بد این روزها نباید جوانان را به رفتن و ترک کردن وطنشان سوق دهد، هر چند به شدت سخت است که از جوانی خواست که ایستادگی کند و در مشکلات بی نهایت سخت دست و پا زند، ناامید نشود و با اعتقاد قلبی موفقیت را در دستان خود بگیرد. اما  من معتقد به این هستم که در هر تاریکی روزنه نوری هست که با چشمان تیز بین جوان می‌شود آن را یافت و دنبال کرد .

فقط یک توصیه برای جوانان دارم و آن هم این که نترسند، خدا همیشه پشت و پناه آنان هست و درست است که زندگی آزمودنی است و اما آزمودن اگر چشم انداز مثبت و مستحکمی داشته باشد، هر گونه سختی، تزلزل و شکستی در زندگی جبران پذیر است و درست است که راه رسیدن به آرزوها راهی پر از چاله چوله‌های اقتصادی و اجتماعی است اما یافتن یک ابر قدرت در درون خود این چاله ها را هموار و دست‌یابی به موفقیت را قطعی تر خواهد کرد.

 (هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و چهارم- شماره987)