طراحی سایت
تاريخ انتشار: 28 اسفند 1400 - 13:39

نسیم جنوب- حسين شادکامي: اومدن موسم عيد يه حس خوشي بيد. تو خونه ها، محله ها و شهر همه در تکاپو و جنب و جوش عجيبي مي افتادند. هرکسي از  دل، ديده  و بنيه خود  عيد را تعريف و تعبير مي کرد. عيد هم سي ما تو خونه و محله يه شور و حالي ديگه داشت. محله ما اکثراً دريانورد (جاشو و ناخدا) بودند که در رفت و آمد با ساير کشورهاي حوزه ...

نوروز سلطاني در بوشهر...

نسیم جنوب- حسين شادکامي: اومدن موسم عيد يه حس خوشي بيد. تو خونه ها، محله ها و شهر همه در تکاپو و جنب و جوش عجيبي مي افتادند. هرکسي از  دل، ديده  و بنيه خود  عيد را تعريف و تعبير مي کرد. عيد هم سي ما تو خونه و محله يه شور و حالي ديگه داشت. محله ما اکثراً دريانورد (جاشو و ناخدا) بودند که در رفت و آمد با ساير کشورهاي حوزه خليج فارس با سوغاتي ها  از انواع البسه هايي که برند بود و کمتر جايي درشهرها ي ديگر ديده مي شد. از زير پيراهن Capetan تا جاکت هاي BayFord ،Mantegol، ارسي (کفش)  BOT و Danlap پاتلون  و کاپشن ها و شلوارهايLee، Langler،Smak و پارچه هاي گل منگلي و ساده هندي و انگليسي  و انواع حلويات، چاکلت ها و شيريني هاي MakanTash   (در قوطي هاي فلزي)  و قرص هاي بي پرمه هلندي، آبنبات نعنايي، حلواي لاري  و کماچ بحريني  تا پته پريزه و ماچله باخود به همراه مي آوردند.

آماده سازي رزق وسق داخل خونه ها از تک واتک تا شستشوي البسه ها و گرد گيري و جارو کشي  همه توسط زن ها و بچه ها بود. هر کس به سهم خود به پيشواز عيد، خودشون را آماده مي کردند.

ديم (مادر) سي بوام گفته بود که گنجينه اطاق پنج دري را طبقه بندي کند تابراي کيسه هاي  50 کيلويي شکر دندون قاطري، کيسه  برنج چمپاي هندي، حلب هاي 20 کيلويي و گالن هاي 4 ليتري روغن پنج گاو هلندي، شير خشک Nedo ،شير عسلي، پنير قوطي Karaft، صندوق چاي المنيس، کارتن سس تماته و فلفل، چبريت گلدون و قيچي، انواع ادويه جات و تمر هندي و شيشه هاي شربت ويمتو و پرتقال جا باشد تا آنها را در طبقات بچيند. چلمسه ها در بلندي مي گذاشت تا دست ما بچه ها کمتر به آنها برسد. گنجبنه ظروف چيني ها با خوراکي ها از هم  جدا بود. لباس ها هم در صندوقچه اي که از چوب ساج ساخته بودند و کم کم جايش را به صندوق هاي فلزي رنگارنگ که جاي جفت و قفل داشت، داد . بوام (پدرم) اي سفر يک جفت بوريايي دو لايه اي که نرم ، طيف و رنگي ، از بحرين آورده بود. ديم (مادر) بعد از خانه تکاني و رفت رو و کنار گذاشتن تک ها (حصيري که از برگ درخت خرما مي بافتند) ، جفت بوريايي را کف اطاق مجلسي تازه سيمان کاري کرده بوديم پهن کرد و رويش چند تا پتو دو لايه  دور تا دور انداخت و بالشت هايي که با روبالشتي هاي دور پرپري که به رنگ هاي صورتي و آبي و سبز بهاري کم رنگ که عکس طاووس و گل رز رويش نقش بسته و روش نوشته بود «صباع الخير»، دور اطاق مجلسي  تکيه به ديوار چيد.

مجلسيمون مثل خونه خان ها شده بيد. اطاق مجلسي ما بيش از شش طاقچه که با پرده هاي گل گلي رنگي پوشانده بود. که پشت پرده ها، پيچانه تشک ها، پتوها و بالشت ها و صندوقچه ها قرار مي گرفت. دو تا گنجينه که يکي مخصوص ماچله و ديگري ظروف چيني و سه تا پنجره چوبي که مشرف به کوچه و حفاظ ميله اي  داشت که تو اين ايام بوي نسيم بهاري از تو کوچه به داخل خونه مي آورد.

دلم مي خواست همسايه هامون هر چه  زودتر مي اومدن، براي ديد و بازديد تا ما هم بتوانيم تو مجلسي بنشينيم و بازي کنيم و دلي از عزا درآريم.

روزهاي عيد، بزرگترها با ما بچه ها مهربانتر از هميشه بودند، مي بوسيدن روي ما را و نوازشمان مي کردند، عيدي مي دادند و چشم  خود را روي شيطنت بازي هاي ما مي بستند. از گرفتن عيدي ها قلک هاي سفالي مان را پر مي کرديم. هرچند که طبيعت رنگ عوض مي کرد، بوي بهار توي محله، کوچه و خانه ها از درختان نارنج، ترنج، ليمو، گل ياس و ساير درختان که در سراي هر خانه نهال داشتند پر کرده بود و هر خانه اي بوي مخصوص مي داد.

زن و مرد از بزرگ و کوچک با لباس هاي نو و قشنگ و گل منگلي خودشون ژيگول کرده،که  مثل طبيعت رنگوارنگ شده بيدند، در رفت و آمد با چهره هاي بشاش و شاداب به ديد و بازديدها از همديگر و عيد ديدني مي رفتند.

معمولا اين رسم و رسوم تا دو هفته اي ادامه داشت. در ايام عيد اگر هوا سرد مي شد. ديم (مادر) هميشه  برايمان اين بيت شعر را مي خوند: نوروز سلطاني دوصد کنده بسوزانيد/ آمد نو زمستاني.    

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و چهارم، شماره ۹۹۶)

 


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین