«ربع قرن با نسیم جنوب»

نسيمي جنوبي

مينا درعلي

وقتي قراراست که براي هزارمين شماره يک نشريه مطلبي بنويسي دست و دلت مي لرزد که چه بايد نوشت تا در خور اين همه تلاش و پشتکار يک نشريه باشد، آن هم نشريه اي که سالهاي پر کنشي در حوزه سياسي، اجتماعي، ورزشي و بيشر از همه هنري را داشته است!

به زبان ساده است که در اين فضاي متزلزل بتوان ربع قرن انتشار يک نشريه را در دستورکار خود قرار داد و با  ديدگاهي ثابت و روندي رو به رشد خود را همواره حفظ کرد و دستور دل را به عقل  کشاند وعشق را در قالب کلمات به عاشقان اين شهر و ديار هديه داد.

«نسيم جنوب» را در اين راه موفق مي دانم زيرا که کليه افراد عاشق بوشهر در نسيمي توفاني قلم هاي خود را در راه باز کردن راهي براي شناساندن بلند مرتبگي اين ديار به کلمات بي روح کوبيده اند و روحي نو بر کاغذ هاي سپيد  و صفحات نوراني بي محتواي مجازي دميده اند و تا هزارمين شماره خود راه آزادگي و آزاد انديشي را به مردم هديه داده اند.

اين نشريه امسال دارد نيم قرني خود را جشن مي گيرد و در اين جشن افراد زيادي سهيم هستند، همه آن عزيزاني که در ارسال مطلب به اين نشريه کوتاهي نکردند، دست اندرکاران نشريه از جمله سردبير  و مدير مسئول، نويسندگان، خبرنگاران و چاپخانه ها  و...

 «نسيم جنوب» در راه رسيدن اين شهر و استان  به جايگاهي شايسته و در خورگام هاي زيادي را برداشته، از جمله تاسيس و راه اندازي نشست هاي هفتگي يا مناسبتي ادبي، سياسي، فرهنگي و حتي دوستانه براي شناسايي افراد توانمند مهجور مانده تا ايجاد بسترهاي رشد ادبي و فرهنگي، هنري و بعضاً سياسي استان و همگامي با ساير استان ها و مرکز و حتي ايجاد دوستي ها و همساني با حلقه هاي ادبي، سياسي و فرهنگي جا افتاده و صاحب نام و قدرت در سطح کشور که دستيابي براي اکثر جوان ها سخت و بعضاً دست نيافتني بود.

اين نشريه خاطرات زيادي را برايم رقم زده، از جلسات تخصصي ادبي استاد آتشي گرفته تا جلسات بسيار صميمانه استاد آرش نيا که در دفتر نشريه  و در دل دوستداران ادبي برگزار مي شد تا گردهمايي هاي دوستانه اي که با صاحبان فکر و انديشه و دوستداران خطوط سياسي مشترک، اديبان و فرهنگيان استاني و فرا استاني، قهرمانان ورزشي و موسيقيدانان و ساير رشته هاي هنري برگزار مي شد، تا جمع شدن همه آدم هاي دغدغه دار به دورهم و به اشتراک گذاشتن تجربيات و نگاه هاي نو و انديشه هاي بکر براي يک گام برتر رفتن ازخود و شنيدن و گفتن خاطرات و خنديدن با خوشي هاي جمع و هم درد شدن با درد هاي آن ديگراني که همه نسيمي از جنوب بودند و در دل اين مملکت و مردم مي وزيدند.

بارها براي عضو اين گروه بزرگ بودن را دست آوردي براي خود مي دانم که توانسته توقعات مرا از يک فضاي ژورناليستي حرفه اي برآورده کند و مرا به چالش هايي حرفه اي براي نوشتن مقالات و نقد هاي ادبي بکشاند.

آن گذشته هاي خيلي دور وقتي که به ساختار اين نشريه نگاه مي کردم، راز موفقيتش را در جديت و پشتکار سر دبير آن مي دانستم، کسي که اين حرفه را خوب مي شناسد و مي داند که دستي بر آتش داشتن در اين وادي چه بايدها و نبايدهايي را دارد و بعضاً تاوان سرپيچي از اين قاعده مندي را هم پرداخت کرده است!

بعدها که نزديک تر به اين خانواده ژورناليستي شدم  حضور يک نفر ديگر را در راه موفقيت اين نشريه يافتم، کسي که نامش هم سرلوحه اين نشريه قرار گرفته و همچون مدير اجرائي بي صدا، راه هاي سخت مديريت داخلي و هماهنگي هاي نشر و توزيع را عهده دار است.

«نسيم فقيه» زني مقتدر و بي حاشيه است که در آرامشي در خور يک خانواده فرهنگي، علاوه بر ايفاي نقش مادري دلسوز و همسري فداکار، همراه بي نظيري براي نشريه نسيم جنوب است که راه هاي دشوار اين نشريه را در کنار سردبير آن به انجام مي رساند.

«نسيم» خصوصيات يک زن جنوبي را دارد، زني که سختي هاي راه هرگز او را از پاي در نمي آورد و با خريدن مشکلات اين نشريه بر جان خود، همچون نسيمي بر روح خانواده خود مي وزد.

بايد به اين زن صبور و لايق افتخار کرد، زني که کمتر از او و توانمندي هايش نامي به ميان آمده، اما همه خوب مي دانيم که اگر بتوان بر اين اعتقاد عمومي و عامه صحه گذاشت که «پشت هر مرد موفقي زني قرار دارد»، من به جرات مي گويم که در پشت اين نشريه موفق، زني چون «نسيم فقيه» قرار دارد که با مديريت عالي خود راه هاي سخت را براي رسيدن به هدف که همانا چاپ و انتشار نشريه است هموار تر نموده است.

درود بر خانواده «نسيم جنوب» و تبريک بابت  چاپ هزارمين شماره آن.

(ویژه هزارمین شماره نسیم جنوب)

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و پنجم، شماره ۱۰۰۰)