هاشم هاشم زاده: هنوز تمامي جمعيت وارد نشده بود، که شعارهائي بر عليه استبداد و ديکتاتوري حکومت داده شد. در اين زمان مامورين گارد دانشگاه بلافاصله درب سالن را بسته و افراد بيرون را با خشم و فرياد از دانشگاه بيرون راندند.داخل سالن اما، غوغائي برپا بود. سعيد سلطانپور بخاطر همدلي با افراد بيرون که به نظر ميرسيد بعضا مورد حمله قرارگرفته و يا بازداشت شده اند، از اجراي برنامه سر باز زد و با تشويق ممتد حاضرين مواجه شد...
خاطره اي از شب هاي کانون نويسندگان
هاشم هاشم زاده
پس از برگزاري بسيار موفقيت آميز "شب هاي کانون نويسندگان" از هيجدهم لغايت بيست و هفتم مهرماه 1356 در محل انستيتو گوته در تهران، قرار شد دومين برنامه "شبهاي کانون نويسندگان" بعدازظهر بيست و چهارم آبان 1356 در سالن تربيت بدني دانشگاه صنعتي آريامهر با شعر خواني زنده ياد سعيد سلطانپور برپا شود، با اين تفاوت که در برنامه ده شبه نخست، تمامي اعضاء کانون حضور داشتند، منتها در دانشگاه صنعتي قرار بود تنها يکي از اعضاء حضور يابد.
ساعت حوالي 5 بعدازظهر، هم زمان، درب اصلي دانشگاه (که در خيابان آيزنهاور قرار داشت) و درب سالن تربيت بدني باز و سيل جمعيت حاضر که عموما از دانشجويان دختر و پسر دانشگاهها و موسسات آموزش عالي تشکيل مي شدند، به محل برگزاري جلسه سرازير شدند.
هنوز تمامي جمعيت وارد نشده بود، که شعارهائي بر عليه استبداد و ديکتاتوري حکومت داده شد. در اين زمان مامورين گارد دانشگاه بلافاصله درب سالن را بسته و افراد بيرون را با خشم و فرياد از دانشگاه بيرون راندند.
داخل سالن اما، غوغائي برپا بود. سعيد سلطانپور بخاطر همدلي با افراد بيرون که به نظر ميرسيد بعضا مورد حمله قرارگرفته و يا بازداشت شده اند، از اجراي برنامه سر باز زد و با تشويق ممتد حاضرين مواجه شد.
با گذشت زمان، بتدريج مشخص شد مامورين گارد دانشگاه که توسط افرادي از پليس ضد شورش نيز تقويت شده بود، در محوطه بيرون آماده حمله و سرکوب حاضرين در سالن است. لذا کميته اي از سوي دانشجويان دانشگاهها تشکيل و سخنگوئي (که بعدا معلوم شد شيوا فرهمند راد فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي آريامهر است) جهت اعلام مواضع و قرائت بيانيه ها تعيين گرديد.
در نخستين گام، تمامي مواد غذائي موجود در بوفه سالن، جهت تقسيم بين افرادي که ناراحتي دستگاه گوارش داشتند در جايي دور از دسترس قرار داده شد، تا صرفا بين واجدين شرايط توزيع شود.
حوالي نيمه شب، گروههاي مختلف قومي شامل: کردها، لرها، گيلاني ها (و ...) تشکيل و هر گروه، گوشه اي از سالن را جهت خواندن سرودهاي محلي انتخاب نمودند. تا آن جا که بياد دارم از دانشجويان بوشهري مقيم تهران فقط من در سالن بودم و هر چند دقيقه اي، به يکي از گروهها سر مي زدم.
قوي ترين گروه در آن شب، گروه لرها بود که بارها "دايه دايه وقت جنگه" را خواندند و البته از همراهي تمامي حاضرين نيز بهره مند بودند.
در فواصل سرود خواني دسته جمعي، پيام هائي از طريق بلندگو قرائت و اطلاع رساني از وضعيت بيرون-تا آن جا که اخباري مي رسيد- انجام مي شد.
آن شب تا صبح، خواب به چشم کسي راه نيافت. ساعت شش و نيم صبح، موج راديوئي که نزديک بلندگو قرار داشت، روي "صداي آمريکا" تنظيم شد ولي هيچ خبري در مورد آن جلسه داده نشد.
ساعت شش و چهل و پنج دقيقه، بخش فارسي راديو .B.B.C از لندن در خبري کوتاه ماجرا را پخش کرد. طبق معمول و توافق تمامي حضار، صبحانه نيز تنها به کساني که ناراحتي معده داشتند، تعلق گرفت.
کساني که عصر روز گذشته موفق به ورود به سالن نشده بودند باتفاق تعداد زيادي از مردم، شب را در پياده رو و خيابانهاي اطراف دانشگاه بيدار مانده و منتظر کوچکترين فرصتي بودند تا خود را به درون برسانند.
ساعت حدود 10 صبح، آقايان محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذين) رئيس وقت کانون نويسندگان همراه با سياوش کسرائي و يکي ديگر از اعضاء (احتمالا رضا براهني) به سالن آمدند. اعلام شد مسئولين کانون در حال پيگيري و مذاکره با دکتر عليرضا مهران، نايب التوليه(رئيس) دانشگاه هستند تا ضمن آزادي بازداشتي هاي روز گذشته، از هرگونه حمله به حاضرين در سالن به هنگام ترک دانشگاه نيز خودداري گردد. با ورود سياوش کسرائي، حضار يکصدا خواهان قرائت منظومه حماسي "آرش کمانگير" توسط ايشان شدند. وي اعلام کرد: بدليل حفظ نبودن آن شعر بسيار طولاني، از حضار عذر مي خواهد، منتها يکي از دانشجويان از ميان جمعيت کتاب شعر يادشده را بلند کرد و با فرياد، وجود کتاب شعر را اعلام نمود. کتاب دست به دست شد و در پشت تريبون بدست شاعر رسيد تا بهانه اي براي نخواندن شعر باقي نماند.
برف مي بارد به روي خار و خاراسنگ،
کوه ها خاموش، دره ها دلتنگ...
و اين چنين سياوش کسرائي آغاز به خوانش کرد.
حوالي ظهر، ظاهرا پيگيري هاي مسئولين کانون و کميته دانشجوئي نتيجه داد و اعلام شد بزودي رياست دانشگاه جهت گفتگو با حضار به سالن تربيت بدني خواهد آمد.
حدود ساعت 13 رئيس دانشگاه با چهره اي که نشان از بيخوابي و استرس داشت، در پشت تريبون قرار گرفت و پس از صحبت هائي چند، از دانشجويان و ساير حضار خواست تا با سکوت و آرامش، سالن و دانشگاه را ترک نمايند و به قضيه خاتمه دهند./ هفته نامه نسیم جنوب
آخرین اخبار
- درستايش سه استاد؛ دانشگاه تهران – دانشگاه اکسفورد – دانشگاه اردن
- نيم قرن خدمت در تعليم و تربيت فرزندان اين مرز و بوم
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
پربیننده ترین
- استانداران باید مشی اعتدال داشته باشند + تصاویر تکریم و معارفه استاندار
- آیا دانشکده معماری رونق را به بافت تاریخی بوشهر باز میگرداند؟
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- نگرانی از فروش پروانه کشتی رافائل در بوشهر
- رازواره های تایتانیک ایرانی (رافائل) برای میراث فرهنگی بوشهر + تصاویر
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- گزارش خبری و تصویری از گردهمایی معلمان استان بوشهر به مناسبت روز جهانی معلم
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- بوشهر، شهر هزارهاي دور
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- خاطرات درس و مدرسه در بندر عسلويه؛ اشک شوق
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم