ايرانجوان و سوگواره فوتبال بوشهر  

    مجيد غاله 

فعل نخواستن به بهترين شکل خود صرف شد، ماموريتي ناتمام که غايتش آن طور که مدنظر بود پيش نرفت، با اين وجود سرانجامش تقريبا با نابودي تيم ريشه‌دارشهر اولين‌هاي کشور همراه بود که بايد به ليگ استاني سقوط مي‌کرد، اين افتضاحي سلسله وار و خزنده که مي توان آن را سوگواره فوتبال بوشهر ناميد که با همراهي و هماهنگي مدعيان باشگاه فرهنگي و ورزشي ايرانجوان بوشهر در حال محقق شدن بود، اما همان که مي‌خواستند خوشبختانه نشد و البته در مخيله کسي هم نمي‌گنجيد حتي آنهائي که هواداران  را به حيا کن رها کن وادار کرده بودند، همگي در افول فعلي و حال بيمارش سهيم و شريک هستند، زيرا  علاوه براين که  يکديگر را خوب پوشش داده و حمايت نموده بودند، موجب حسرتي بزرگ همراه با روسياهي براي فوتبال بوشهر شدند. چون تنها دلخوشي هواداران، توپ گرد و زمين‌هاي ورزشي‌اش مي باشد، در همين راستا متاسفانه شاهد کمترين واکنش و موضع گيري اصولي در اين فرايند تباهي و سقوط سال‌هاي گذشته از سوي مسئولين ورزشي استان بوشهر و حتي هواداران هم نبوديم، البته دستگاه ورزش استان با توجه به سبقه گذشته خود سال‌هاست که فعاليتي در راستاي خواست مردم و اقتدار فوتبال بوشهر انجام نداده و در  آينده هم گامي موثر بر نخواهد داشت که اضطرار دارد در اين مورد تجديد نظر اصولي صورت دهند زيرا  مشخص است که براي آقايان بود و نبود جايگاه ايرانجوان  تفاوتي ندارد، آن هم وقتي که در برابر افول و نابودي فوتبال اين شهر در گذشته، منفعل بوده وحرکتي فعال، موثر و پيشگيرانه انجام نداده‌اند. 

به هر حال بايد اذعان نمود که درخصوص سقوط سريالي تيم فوتبال ايرانجوان در ادوار گذشته، به بخشهائي اشاره مي شود که مهمترين آن‌ها  مربوط است به حوزه ستادي ورزش استان که به وظايف ذاتي خود در سال‌هاي گذشته و در افول و سقوط اين باشگاه وحتي شاهين بوشهر به درستي و به موقع عمل نکرده و قصوراتي داشته زيرا بر اين باورند که جايگاه فوتبال بوشهر به ويژه ايرانجوان هر جائي باشد فرقي وتاثيري در بخش مديريتي دستگاه خود نداشته و نخواهد داشت، به اين علت، سقوطي که ضرري متوجه حوزه ستادي ورزش استان نکند پس صعودي هم به دنبال نخواهد داشت، و چه نيازي به ورود کردن و مساعدت لازم.  

بخش ديگري هم بر مي‌گردد به صاحبان اين باشگاه که به نحوي خود را موسس يا مالک يا هيئت مديره مي‌نامند که رسم اماني بودن باشگاه انتظار است که املاک آن را در راستاي منافع باشگاه و در ماهيت باشگاه‌داري صرف کنند.

ضمناًَ سالها گذشته از ميزان درآمد و اموال و املاک باشگاه  کسي باخبر نيست و مسئولينش هم اجباري به شفاف سازي، اطلاع رساني و در جريان قرار دادن مردم و هواداران ندارند.

آقايان متولي ورزش استان چه دستگاهي بايد براي حل مشکلات فعلي باشگاه ورود کند؟ چرا شما با استفاده از اختيارات قانوني خود و بدون فوت وقت به وضعيت فعلي باشگاه ايرانجوان که نياز به تغييرات ريشه‌اي از صدر تا ذيل دارد اقدام عملي انجام نمي دهيد؟ چرا با راهکاري قانوني و با مشخص نمودن  اعضاي هيئت مديره جديدي که آزمون پس داده باشند و در فرايند تيره روزي‌هاي باشگاه نقشي نداشته‌اند اقدام نمي‌کنيد؟

متولي ورزش استان، شما با تعيين وضعيت موسس و مديرعامل، نقش خود را در کيفي کردن فعاليتهاي آينده باشگاه ايفاء و هواداران باشگاه را از اين همه حقارت و کوچک شدن نجات داده و باشگاه را به اقتدار گذشته خود برگردانيد. شايد اين حرکت شما جبران مافات نموده  ودل مردم را به دست آورده و شاد نمائيد.

بايدايرانجوان را از اين حالت خارج کنيد، اين باشگاه نياز به خوني تازه دارد که در رگهايش به جريان در آيد، پس فکر تازه، مديريت نو، عوامل نو، نياز امروز ايرانجوان است.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1052)