طراحی سایت
تاريخ انتشار: 05 آذر 1402 - 11:16

يونس قيصي زاده : در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند...



يک کوچه براي آرامش در بوشهر

نسیم جنوب،  يونس قيصي زاده

 

ميگويند که بر سر قبر کشيشي در يک کليساي انگليس نوشته:«کودک که بودم ميخواستم دنيا را تغيير دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است، من بايد کشورم را تغيير دهم. بعدها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم خانوادهام را متحول کنم. اينک که در آستانه مرگ هستم ميفهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم.»

خيلي وقتها همينگونه است و افراد به فکر تغيير جهان و کشور و شهر خودشان هستند، بدون اينکه به فکر تغيير خودشان باشند، بدون اينکه فکر کنند به عنوان يک شهروند چه کمکي ميتوانند به بهبودي اوضاع و احوال کنند.

در مقام مدعي ديگران بودن، نمونه هستيم و به زيرپا گذاشتن حقوق شهروندان توسط ديگران سخت اعتراض ميکنيم، اما هرگاه فرصت بدست بياوريم، ممکن است به راحتي حقوق ديگر شهروندان را زير پا بگذاريم.

چند روز پيش مسافر که از ماشين پياده شد، به راننده گفت که کرايه را کارت به کارت ميکنم و رفت، راننده نگران بود که گفت که خيليها اين را ميگويند و ديگر ميروند. با مظلوميت راننده احساس همدلي کردم. موقعي که خواستم پياده شوم، دو برابر کرايه را از من طلب کرد، گفتم الان که نوبت خودت شد، ديدي چه راحت خودت هم حقوق شهروندي ديگران را زيرپا ميگذاري!

اين شده حکايت خيلي از ماها که نوبت خودمان که ميشود، فرقي با کساني که بر آنها ايراد ميگيريم، نيست.  يکي از دوستان تعريف ميکرد که فلاني تازه فروشگاه بزرگي افتتاح کرده و هر سه درختي که روبروي مغازه بوده، را خشک کرده تا تابلوي بزرگ مغازه از دور هم به چشم بخورد!

جالب اينکه همين فرد خودش به خشکاندن و قطع درختان توسط ديگران به شدت معترض بود.

خلاصه اينکه شايد بهتر باشد براي بهتر کردن اوضاع و احوال شهر و روستا و جايي که زندگي ميکنيم، اول به خودمان نگاهي بياندازيم که به عنوان يک فرد چگونه ميتوانيم به زيبايي محل زندگي و حفظ محيط زيست و  ايجاد نشاط و رفاه ديگران کمک کنيم، چگونه ميتوانيم در حد خودمان قدمي کوچک براي اينکه نشان دهيم، شهر ما، خانه ما هست، برداريم.

در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند. يک شهروند مهربان با درآمد ناچيز خودش، اين کوچه را به محلي براي خوشحالي و شادي همشهريان و گردشگران تبديل کرده است، به محلي که صفا و صميميت بوشهري را در آن حس ميکنيد، کوچهاي باريک که سرشار از عشق به انسان را در آن پيدا ميکنيد. در سنگفرش محله کوتي در بندر  بوشهر که قدم ميزنيد، سراغ عمارت دهدشتي را بگيريد، پشت اين عمارت شکوهمند،  کوچه باريک و سرسبز «ننه معصومه» است که ميتوانيد فارغ از هياهوي جهان و دلنگرانيهاي روزمره، لحظاتي در آنجا بنشينيد و با پيرزن مهربان آن کوچه همصحبت شويد، غمها را بيرون از اين کوچه بگذاريد و با خود بيانديشيد که چگونه با يک کوچه هم ميتوان دل ديگران را شاد کرد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1063)

 

برچسب ها:
يونس قيصي زاده

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین