مهرداد محمدپور - کارشناس ارشد مديريت اجرايي

 در يك تعريف حقوقي و ساده ، استاندار نماينده عالي دولت در استان است .

اگر به معناي اين تعريف ورودي سياسي صورت گيرد به نكات مهمي خواهيم رسيد .

الف ) اين شخصيت حقوقي (استاندار) مي بايستي به لحــاظ حقيقي (شخصي) سياست هاي دولت را قبول داشته باشد .

ب ) استاندار هر استان مي بايستي در راستاي سياست هاي دولت مركزي ،‌ استان تحت مديريت خود را آسيب شناسي و نهايتا به اولويت بندي موضوعات مترتب بر استان پرداخته و در آن راستا نسبت به چـيـنش تيم كاري و مديريتي استان اقدام نمايد. 

ج) اعمال سياست هاي دولت مركزي و تطبيق آن با اولويت هاي استــان از مهم ترين ماموريت هاي يك استاندار محسوب ميشود. چه بسا كه برخي از سياست هاي دولت انطباق مناسبي با اولويت هاي يك استان نداشته باشد.

د) ممكن است  كه يك استاندار در خيلي مواقع  مجبور باشد بجاي اعمال سياست هاي دولت در استان ، اولويت هاي استان را در دولت جا بياندازد! ( اين يعني درك صحيح استاندار در آسيب شناسي حوزه تحت مديريت خود).

هـ ) يك استاندار نمي تواند ونمي بايستي درعرض زمان بسيار كوتاهي مشي سياسي خود را تغيير دهد! و اگر تغيير دهد ميبايستي به مباني اخلاقي، اعتقادي و سياسي او به ديده شك نگريست.

مثال: اگر استانداري نماينده دولتي بوده كه خط مشي او سياست مقاومت و اقتصادي مقاومتي بوده است، اين استاندار نمي تواند و نمي بايستي نماينده دولتي باشد كه سياست  او گفتمان ،‌ مذاكره و تعامل است. چرا كه اگر فردي بخواهد هر دوي اين مطالب را قبول داشته باشد،  بايد به مباني اخلاقي ، اعتقادي و سياسي او بديده ابهام نگاه كرد.

نتيجه و ختم كلام : استاندار قبل از هر چيزي ميبايستي اخلاق مدار و صادق باشد.