با روي كار آمدن دولت روحاني كه موسوم است به دولت «تدبير و اميد»، مفهوم «اعتدال» در ادبيات سياسي و فضاي فرهنگي كشور مورد توجه قرار گرفته است. آنطور كه از گفتار سياسي دكتر روحاني و همكاران ايشان بر ميآيد، اعتدال در قلمرو سياست عبارت است از فرو نهادن ماجراجوييهاي سياسي و با جهانيان از در مصالحه و تعامل وارد شدن نه بر طبل خشونت و نزاع كوبيدن.
تقويت نهادهاي مدني سبب خوشبيني است |
|
منوچهر دينپرست روزنامه اعتماد: در جمعبندي سمتگيري يا جهتگيري متوليان امورفرهنگي بهطورعمده يا در سطح كلان به دو خاستگاه برميخوريم. خاستگاه گروهي كه با نگاه تساهل و تسامح به حوزه فرهنگ مينگرند و قايل به جبري بودن فرآيند تحول فرهنگي هستند و اين حوزه را مديريتناپذير و رها ميدانند. اين گروه بر اين اعتقادند كه نبايد در جهت هدايت فرهنگ گام برداشت و اصولا معتقدند نميشود كاري كرد. اين طيف در مسائل جديد از قبيل «جهانيسازي» در موضعي كاملا منفعلانه به بهانه جهاني شدن فرهنگ، خود را در مسير حركت توفنده آن قرار دادهاند. بنابراين حركت آنها نه مبتني بر آرمان است ونه چشماندازي براي آن متصور هستند. بنابراين در نهايت هدفگذاري لازم نيز از سوي اين گروه صورت نميگيرد و در مرحله اجرا نيز با تساهل و تسامح بدون توجه به مباني فرهنگي، بيشتر تابع عرفي كردن امور هستند. خاستگاه گروه دوم در سر ديگر طيف فرهنگي قرار دارد كه قايل به سختگيري زياد و تفكر كنترلآميز و نظارت بسيار دقيق در همه زمينههاي فرهنگ عمومي و حتي اخلاق شخصي هستند. برخلاف گروه نخست اين گروه از ترس هضم شدن در جريان جهاني فرهنگ، تلاش ميكند داشتههاي گذشته خويش را محصور در قالبهاي خاص كند تا از حركت توفنده جهانيسازي فرهنگي بتواند در امان باشد. اين گروه نيز هرگز توانايي قابليت تبديل آرمانها را به اهداف و سپس به برنامه ندارد و در نهايت در حيطه اجرا عقب ميماند. خوشبينانهترين حالت براي مجريان معتقد به اين تفكر، در پيش گرفتن سياست حفظ وضع موجود است. بررسي اين دو نگاه از بعد تئوريك و عملكرد اجرايي متوليان امور فرهنگي با تكيه بر همين دو ديدگاه، حركت به سمت سياست فرهنگي كه عاري از هرگونه افراط و تفريط باشد و با جهتگيري اعتدال فرهنگي آغاز شود را ضروري ميسازد. به عبارت ديگر اعتدال فرهنگي نقطه گرانيگاه سياست فرهنگي جمهوري اسلامي است. در واقع خاستگاه اعتدال فرهنگي مبتني بر نظر و سليقه شخص نيست بلكه برگرفته از متن اسلام است زيرا اسلام دين اعتدال است و فرهنگي كه تمام زواياي آن لزوما بايد براساس ايدئولوژي اسلامي هدفگذاري و اجرا شود جوهره آن امري غير از اعتدال نخواهد بود و از سويي مدل حكومتي نظام سياسي جمهوري اسلامي، مدلي تكساختي نيست كه به مقوله فرهنگ نگاهي تكسويه داشته باشد براين اساس هيچ مقولهيي در اين نظام سياسي جدا از فرهنگ و لوازم آن نبايد هدفگذاري و برنامهريزي شود. در واقع فرهنگ اكسير بخشهاي ديگر است. به شرط آنكه برپايه اعتدال عمل شود. در اين گفتوگو سعي شده تا بحث اعتدال فرهنگي را مورد بحث و بررسي قرار دهيم و وجوه تمايز آن را با دوره هشت سال گذشته بازگوييم. دكتر دباغ در بحث اعتدال فرهنگي معتقد است اعتدال فرهنگي بدين معناست كه آستانه تحمل دولت بالاتر رود و اهالي قلم و هنر با فراغت و اميدواري بيشتري كار كنند و توليدات فرهنگي خويش را به جامعه عرضه كنند؛ اصل بر برائت گذاشته شود و مميزي به حداقل برسد. بحث از اعتدال با روي كار آمدن دولت روحاني بسيار مورد توجه قرار گرفت. شما چه تصور و معنايي از اعتدال فرهنگي داريد و جايگاه اعتدال فرهنگي را در چه مقامي صورتبندي ميكنيد؟ همانطور كه اشاره كرديد با روي كار آمدن دولت روحاني كه موسوم است به دولت «تدبير و اميد»، مفهوم «اعتدال» در ادبيات سياسي و فضاي فرهنگي كشور مورد توجه قرار گرفته است. آنطور كه از گفتار سياسي دكتر روحاني و همكاران ايشان بر ميآيد، اعتدال در قلمرو سياست عبارت است از فرو نهادن ماجراجوييهاي سياسي و با جهانيان از در مصالحه و تعامل وارد شدن نه بر طبل خشونت و نزاع كوبيدن. اعتدال سياسي متضمن اعلان مواضع است به نحو سنجيده و حكيمانه و در عين حال از اصول خود عدول نكردن، به نظرم مصاحبه اخير وزير محترم خارجه با شبكه «ايبيسي» امريكا مصداقي است از اين حضور در عرصه جهاني. از اعتدال سياسي كه درگذريم، آنچه از اعتدال در حوزه فرهنگ ميفهمم، عبارت است از به كار بستن اصل مدارا و تساهل و تسامح و به رسميت شناختن و به بازي گرفتن كنشگران اين حوزه به نحو اكثري و اغلبي، دست كم اين امر يكي از مولفههاي مهم « اعتدال فرهنگي» است. همه شهروندان را به يك چشم نگريستن و حقوق بنيادين لايتخلف آنها را به حساب آوردن و لحاظ كردن از ديگر مقومات « اعتدال فرهنگي است». چون شما اشاره كرديد به بحث از اعتدال در دولت جديد، در اينجا مشخصا از سياستهايي كه دولت ميتواند در عرصه فرهنگ در پيش بگيرد، سخن ميگويم. در واقع، به عنوان يك شهروند كه عضوي از خانواده بزرگ فرهنگ در اين كشور است، درك خويش از مقوله «اعتدال فرهنگي» را توضيح ميدهم. تصورم اين است كه اعتدال فرهنگي بدين معناست كه آستانه تحمل دولت بالاتر رود و اهالي قلم و هنر با فراغت و اميدواري بيشتري كار كنند و توليدات فرهنگي خويش را به جامعه عرضه كنند؛ اصل بر برائت گذاشته شود و مميزي به حداقل برسد. به نظر ميرسد شما بر آثار و توليدات فرهنگي بيشتر تمركز داريد. يعني كنشگران فرهنگ بيشتر بتوانند آثارشان را در عرصه فرهنگ بهظهور برسانند. اما من ميخواهم گريزي به نكتهيي بزنم. يكي از مسائل كه در كشور ما همچنان حضور داشته اين بوده كه افراد معتدل با افراد تندرو غالبا در كشاكش بودند و هر ازچندگاهي برخي از اين دو عده بر مسند قدرت تكيه زدهاند. به نظر شما آيا بحث اعتدال در سابقه فرهنگي كشور ما حضور داشته است؟ يا اينكه ما امروز نياز جديدي به بحث اعتدال فرهنگي داريم و بالطبع به اين موضوع بيشتر ميپردازيم؟ تصور ميكنم سر برآوردن مقوله اعتدال فرهنگي حاصل سياستهاي هشت سال گذشته است؛ بهويژه اتفاقاتي كه در حوزه فرهنگ و سياستهاي كلان فرهنگي رخ داده است. يعني شما معتقديد بحث اعتدال واكنشي به عملكرد سياسي و فرهنگي دولت آقاي احمدينژاد بوده است؟ بله. بحث از اعتدال و تساهل و تسامح نسبت به اهالي فرهنگ در آن روزگار بروز و ظهور چنداني نداشت و به محاق رفته بود. در ابتداي روي كار آمدن دولت و دوران وزارت آقاي صفار هرندي، سياستهاي فرهنگي ديگري بر صدر نشست و قدر ديد. در دوران هشتسالهيي كه سپري شد، فراوان از مترجمان و مولفان و ناشران ميشنيدم كه با مشكلات عديده براي انتشار محصولات دست و پنجه نرم ميكردند؛ برخي از اين تضييقات را شخصا تجربه كردهام. اگر اجازه بدهيد بيشتر به كالبدشكافي اين قضيه بپردازيم. من ميخواهم به لايه معرفتي پيببرم كه باعث شد بستري براي روي كار آمدن چنين تفكري مهيا شود. ما در دوره آقاي خاتمي با چنين مشكلاتي روبهرو نبوديم چرا در آن دوران اين پايه به جد پيريزي نشد كه بعدا با مشكلات عديده روبهرو نشويم؟ اين امر بر ميگردد به ايدههاي آقاي خاتمي و نگرش ايشان به مقوله فرهنگ؛ انصافا شخص رييسجمهور و وزراي فرهنگ دولت اصلاحات به اجراي سياستهاي متساهلانه در قلمرو فرهنگ عقيده داشتند. ايشان بر اين باور بودند كه دولت بايد در حوزه فرهنگ نقش نظارتي داشته باشد، نه نقش ارشادي و هدايتي. مطابق با همين ايده، تا جايي كه مقدور بود، سياستگذاريهاي فرهنگي را در آن دوران به نيكي سامان بخشيدند، خصوصا در دوران وزارت آقاي مهاجراني. ولي اين نگاه طرد شد و به كناري رفت و ساختار نتوانست چنين نگاهي را تحمل كند؟ بله، همينطور است. در عين حال متاسفانه در دولت آقاي خاتمي نهادهاي مدني و فرهنگي پيگير و قدرتمندي هم شكل نگرفت؛ اگر اين امر در جامعه مدني محقق ميشد، اوضاع به نحو ديگري پيش ميرفت و رقم ميخورد. به نظر شما اگر نهاد مدني و جامعه مدني در كشور ما قوي بود چنين شيوهيي بر كشور حاكم نميشد؟ حداقل كمتر ميشد. بهطور مثال انجمن روزنامهنگاران بود كه فعاليت زيادي هم داشت، اما با مشكلات و موانع عديدهيي هم روبهرو بودند كه كار را سخت ميكرد. اگر ما در جامعه مدني، اتحاديه ناشران قوياي داشتيم كه حقوق ناشران و مولفان و مترجمان را مجدانه پيگيري ميكردند، وضعيت فرهنگي بهتر ميداشتيم. در عين حال، به خاطر داشته باشيم كه چنانكه آوردم، بعد نظارتي دولت اصلاحات پررنگتر از بعد هدايتياش بود. ما اكنون در مقطعي قرار داريم كه بسيار به آينده اميدواريم و اين اميد بسيار رخ نشان داده است. به نظر ميرسد در بحث اعتدال فرهنگي جايگاه عدهيي بسيار بايد پررنگ باشد و آن هم روشنفكران هستند كه اگرچه روشنفكران به چند دسته تقسيم ميشوند و من قصد ندارم چندان وارد بحث دستهبندي روشنفكران بشوم اما بايد به دقت نگريست كه عدهيي از اين دسته از كشور رفتهاند شما وظيفه اين عده را چطور متصور هستيد و براساس چه پروتكلي بايد حركت كنند؟ آنچه ميتوانم بگويم اين است كه اميدوارم مجالي پديد آيد تا آرا و نظرات مختلف طرح شود و سياستگذاران فرهنگي بتوانند بر اساس كنش و عقل جمعي تصميم بگيرند و حركت كنند. اما گفتيد كه اميدي پديد آمده، من هم بر اين باورم، اگرچه اكنون در ايران زندگي نميكنم اما خوشبختانه بسيار در رسانهها و فضاي مجازي و حقيقي خوانده و شنيدهام كه فضاي روحبخش و چشمنواز و پر از اميدي در كشور پديد آمده است. اميدواريم كه خداي ناكرده اميد مردم، نااميد نشود. ما جامعه جواني داريم كه بسيار ميتواند در عرصه فرهنگي فعال و پرتلاش باشد؛ از سوي ديگر اين جامعه جوان ميتواند در جاي خود تاثيرگذار هم باشد. عميقا بر اين باورم كه شكلگيري و احياي نهادهاي مدني و صنفي ميتواند ضمانتكننده تداوم اين اميد پديد آمده باشد. به عبارتي شما معتقديد كه وظيفه روشنفكران در اين برهه تقويت نهادهاي مدني كه در دوره گذشته بسيار لاغر و نحيف شدهاند، است؟ بله، همينطور است. بهويژه روشنفكران ميتوانند، در كنار عرضه محصولات فرهنگي خود به جامعه، اهميت اين مورد را گوشزد كنند و سنديكاهاي فرهنگي و صنفي را تقويت كنند و شهروندان را به اهميت اين موضوع بيشتر آگاه كنند، تا شهروندان اهميت آن را دريابند و مطابق با آن در زندگي اجتماعي و مدني خود عمل كنند. هرچه قدر نهادهاي مدني و صنفي قويتر باشند، بهنحو كارآمدتري ميتوانيم ايده اعتدال فرهنگي را پيش ببريم. در عين حال، اهالي فرهنگ ميتوانند از طريق نهادهاي مدني و صنفي، سياستهاي فرهنگي دولت را رصد كنند و نقاط ضعف و قوت آن را همدلانه طرح كنند تا رفتهرفته به سوي نهادينه شدن اعتدال فرهنگي حركت كنيم. از سوي ديگر توقع داريم دولت اعتدال و تدبير، بعد نظارتي كار را بر بعد هدايتي ترجيح دهد. اين بحث يك رابطه تعاملي و دو سويه است و نميتوان تكبعدي به آن نگاه كرد. بنابراين از يكسو روشنفكران به تقويت نهادهاي مدني ميپردازند و از سوي ديگر دولت با تقويت بعد نظارتي به جاي هدايتي، مجال را براي تقويت نهادهاي مدني فراهم ميكند. برخي از سخنان اخير وزير محترم فرهنگ و ارشاد درباره وضعيت مميزي در كشور، دلگرمكننده است و نويدبخش در رسيدن روزهاي بهتري براي اهالي فرهنگ. براي اينكه به تجربه تلخي كه بر سر گفتوگوي تمدنها و جامعه مدني آمد دچار نشويم و بحث اعتدال بتواند سربلند باشد بهنظر شما بحث اعتدال فرهنگي بايد از چه آسيبهايي مصون بماند؟ بحث گفتوگوي تمدنها يك نظريه بود كه آقاي خاتمي آن را در سازمان ملل طرح كردند كه خوشبختانه مورد اقبال جامعه جهاني قرار گرفت. چنانكه درمييابم، تاسيس و تقويت نهادهاي مدني تنها راه براي جلوگيري از تكرار آن تجارب تلخ است. دولتها ميآيند و ميروند؛ دولت تدبير و اميد هم چهار سال و نهايتا هشت سال عمر ميكند و ميرود و بدل به بخشي از تاريخ سياسي كشور ما ميشود. اما اگر نهادهاي مدني قوي و مستحكم شكل بگيرند، عمر درازي خواهند داشت و حيات و ممات آنها در گرو آمدن و رفتن فلان و بهمان دولت نخواهد بود. اگر نهادهاي مدني جدي و سنديكاهاي متعددي داشته باشيم، ميتوانيم به آينده فرهنگي كشور خوشبين باشيم. خوشبختانه با نسيم اعتدالي كه در كشور وزيدن گرفته، ميتوانيم نهالهاي فرهنگي خوبي بكاريم كه در آينده نهچندان دور به درختهاي تنومندي بدل شوند تا تندباد حوادث آنها را سرنگون نكند. بايد بدين امر عنايت بسيار داشته باشيم و از مجال پديدآمده نهايت استفاده را ببريم تا آن تجارب تلخ دوباره تكرار نشود: «صبا گر چاره داري وقت، وقت است». تفاوت دوران فعلي با دوران آقاي احمدينژاد در اين است كه دولت پيشين باوري به اهميت و نقش جامعه مدني نداشت و برايناساس رفتار نميكرد و به كنشگران مدني مستقل از دولت، بهاي چنداني نميداد. اين گفتوگوي من و شما اگر سال پيش مطرح ميشد، راه به جايي نميبرد، چرا كه عزمي براي جدي گرفتن و تقويت نهادهاي مدني در ميان نبود. اكنون خوشبختانه، دفتر سياست ورق آشكاري خورده و دولتي بر سر كار آمده كه به اين امور باور دارد و بر روش اعتدال تاكيد دارد. بايد از تجارب و ناكاميهاي گذشته درس گرفت و قدر اين دوران را دانست و از آن نهايت استفاده را برد و با سوداي سربالا به نهادسازي اهتمام ورزيد: زين روش بر اوج انور ميروي اي برادر گر بر آذر ميروي |
برچسب ها:
سروش دباغ
نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- بوشهر؛ پايتخت موسيقي فاخر ايران / دکتر عباس حاتمي
- بازيکني که سوت پايان بازي را دوست نداشت
- مژده مواجي، بوشهري مقيم آلمان در مصاحبه با نسيم جنوب:
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- نسيمي جنوبي
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- تلخيهايي که بايد از آنها گذشت
- شهروند صياد نمونه بوشهر
- شادياي که در کوچه ماندگار شد
- بوشهر، شهر موسيقي است / اوکلو فرامرزي
- کوچه به انتها نرسيد
- بوشهر؛ از شهر ِ موسيقي ايران تا چشم انداز ِ جهان ِ موسيقي
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- ادبيات به راستي خود زندگي است