طراحی سایت
تاريخ انتشار: 21 آبان 1392 - 10:02
حرف های شاعر بوشهری در زادروز 71 سالگی

بعد از 18 سال فعالیت مرا بازنشسته کردند. بعد از آن من که آن‌جا کاری نداشتم، برای این‌که آن‌ها هم کار دیگری با من نداشته باشند، سال 62 به تهران آمدم و از آن زمان با یک خودکار امرار معاش می‌کنم...

علی باباچاهی که در دوران دبیرستان از دانش‌آموزان منوچهر آتشی بوده است، در زادروز 71سالگی‌اش خاطرات آن دوره را بازگو کرد.

این شاعر که با ایسنا گفتگو کرده، درباره دوران دبیرستانش، گفت: در دوران دبیرستان یکی از معلم‌های من زنده‌یاد محمدرضا نعمتی و دیگری زنده‌یاد منوچهر آتشی بود. آقای نعمتی نقش فعال‌تری در تشویق من داشت. یک روز هم شعر بسیار ساده‌ای را که به نظرم نوعی انشا محسوب می‌شد، در کلاس خواندم که منوچهر آتشی به بچه‌های کلاس گفت، علی پنج سال دیگر شاعر خوبی می‌شود. من که فکر می‌کردم همان موقع شاعر خوبی هستم، این جمله آتشی به مذاقم خوش نیامد. به نعمتی شکایت کردم. او که بیش‌تر اهل تشویق بود، به من گفت، نه، آتشی شوخی کرده است، تو همین الآن هم یک کارو (شاعر رمانتیک معروف) هستی.

چیزی کف دست آدم نمی گذاشتند، بلکه باید چیزی در جیب شان می گذاشتیم

او در ادامه درباره دوران دانشجویی‌اش در دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز، اظهار کرد: استادان ما افراد بافرهنگی بودند، اما درک نوینی از ادبیات ایران یا جهان نداشتند. بنابراین نه تنها چیزی کف دست آدم نمی‌گذاشتند، باید چیزی هم در جیب‌شان می‌گذاشتیم. آن‌ها با ادبیات کلاسیک آشنا بودند، اما مخالف سرسخت بینش نو و معیارهای نو در شعر و ادب فارسی بودند و استعداد درک این مسائل را نداشتند. حسن آن استادان این بود که این تحمل را داشتند که به صحبت‌ها و شعرهای ما گوش می‌کردند. یکی از آن‌ها نیز به نام دکتر محمد شفیعی مخصوصا مرا تشویق می‌کرد.

بعد از 18 سال، آموزش و پرورش بوشهر مرا بازنشسته کرد

این شاعر که 18 سال به تدریس ادبیات در مدرسه‌ پرداخته، با اشاره بازنشسته‌ شدنش از آموزش و پرورش بوشهر، گفت: بعد از 18 سال فعالیت مرا بازنشسته کردند. بعد از آن من که آن‌جا کاری نداشتم، برای این‌که آن‌ها هم کار دیگری با من نداشته باشند، سال 62 به تهران آمدم و از آن زمان با یک خودکار امرار معاش می‌کنم. میزان حقوق بازنشستگی‌ام آن‌قدر کم بود که برای کسانی که مرا بازنشسته کردند، مایه شرمندگی است. در تهران در مرکز نشر دانشگاهی، مجله آدینه و همچنین نشر پاپیروس مشغول به کار شدم.

این روزها فقط می نویسیم

او در ادامه درباره فعالیت این روزهایش گفت: هر فصلی از عمر، کار خاصی را می‌طلبد. این روزها من به شغل خاصی در جایی مشغول نیستم. فقط می‌نویسم و آثارم را به ناشران مشخصی می‌سپارم. به‌جز شعر کار دیگری نمی‌کنم. کارگاه شعرم نیز سه ماه است که به دلیل مشکل جا و مکان تعطیل شده و ممکن است دوباره دایر شود.

باباچاهی سپس با اشاره به آماده شدن جلد دوم مجموعه آثارش، عنوان کرد: این مجموعه و همچنین جدیدترین مجموعه شعرم با عنوان «این کشتی پر اسرار» به‌زودی از سوی نشر نگاه برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده می‌شوند.

انتقاد از برخی شاعران جوان

او سپس درباره تحولاتی که در سال‌های اخیر در شعر به وجود آمده و دلیل این تحولات گفت: یک مرتبه فضایی به وجود می‌آید که آدم احساس می‌کند، وارد دوران دیگری شده است و این دوران با دوران قبل از لحاظ فرهنگی تفاوت‌هایی دارد. در مرحله‌ای هم باورها و اعتقادهای موجود زیر سؤال رفتند و اعتماد به وعده‌هایی که در دوران مدرنیته در غرب داده می‌شد و همچنین آن‌چه اردوگاه کمونیستم در شرق نوید آن را می‌داد، از بین رفت. این تحولات بر باورهای ما اثر گذاشت و باعث شد که دیگر آن امیدهای ایدئولوژیکی که در شعر ابتهاج و کسرایی بود، موضوعیت نداشته باشد.

باباچاهی ادامه داد: طبیعی بود که بعد از آن فضای دیگری به وجود آمد و تاریخ مصرف جزوه‌ها، کتاب‌ها و پیشنهادهای آن‌ها تمام شد. ما نیز با مسائل فلسفی جدید آشنا شدیم و آرای متناقض فیلسوفان غربی را خواندیم. با این خواندن‌ها و گزینش‌ها و همچنین با توجه به زیست فردی خود ما شاعران، وقتی ما طور دیگری فکر کردیم، طور دیگری هم نوشتیم.

این شاعر با اشاره به نسل جوانی که به پیروی از او و شاعران دیگر شعر می‌گویند، اظهار کرد: وقتی کسی کار متفاوتی انجام می‌دهد، طبعا برای عده‌ای جذابیت دارد. در میان شاعران جوان هم که نمی‌توان آن‌ها را به کم‌سوادی متهم کرد، افرادی هستند که بسیار خوب و عمیق مطالعه کرده‌اند، اما ای کاش این جوان‌ها حداقل سرفصل‌های ادبیات کلاسیک را با دقت می‌خواندند. منظور من از ادبیات کلاسیک فقط شعر نیست، نثر فارسی نیز بسیار بالنده است. البته در میان این نسل جوان افرادی هم هستند که ادبیات کلاسیک را هم خوب می‌خوانند. خواندن ادبیات کلاسیک توقع آدم را زیاد می‌کند تا هرچه را می‌نویسد، فورا شعر تلقی نکند. آن‌چه درنهایت حرف آخر را می‌زند، آمیزه‌ای از همه این خوانده‌ها و داشتن استعداد جذب و درونی کردن آن‌هاست. ما نباید با خواندن ادبیات کلاسیک متحجر شویم.
علی باباچاهی متولد 20 آبان 1321 در بوشهر است.

در بی‌تکیه‌گاهی، از نسل آفتاب، منزل‌های دریا بی‌نشان است، نم نم بارانم، عقل عذابم می‌دهد، قیافه‌ام که خیلی مشکوک است، پیکاسو در آب‌های خلیج فارس، هوش و حواس گل شب‌بو برای من کافی است، این هم یک شوخی بود، گل باران هزارروزه و گزاره‌های منفرد از جمله آثار منتشرشده این شاعر هستند.
برچسب ها:
علي باباچاهي

نظرات کاربران
محمد بيش از 10 سال قبل گفت:
باباچاهی عزیز این از بی وفایی های شهر ماست که با آنان که هویت شهر هستند بی رحمانه برخورد می کنند. امیدوارم این درد مشترک را بسرایید، آنگونه که شایسته نام و اندیشه شماست.
محمد قدسي بيش از 10 سال قبل گفت:
اقاي باباجاهي استاد عزيز ما بود در كلاس جهارم ادبي افتخار شاكردي ايشان را داشتيم وصميميت اقاي باباجاهي هيجكدام از دبيران ما نداشتند ولذت ميبرديم ساعتهاي ادبيات كه با ايشان بوديم اميدوارم هميشه مانا وشاد باشد
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین