محمدحسن آرش نيا: در شعر "آتشي" انسان مقهور طبيعت است و او بر دورترين و كمياب ترين مشتركات ميان انسان و طبيعت انگشت گذاشته است. در شعر وي، صنايع ادبي چندان رنگي ندارند، زيرا شعرها ذاتي هستند و سير تكاملي به صورت طبيعي طي كرده اند و نيز تغييراتي كه درشعر "آتشي" ديده مي شود، كمتر نتيجه ی فشارهاي بيروني و دگرگوني هاي اجتماعي...
محمدحسن آرش نيا
اين نوشته، ارزيابي كوتاه و شتابزده اي است درباره سه كتاب اول "آتشي" «آهنگ ديگر»، «آواز خاک»، «ديدار در فلق» كه به علت ناگهاني بودن خبر درگذشت و مجال اندک تا انتشار ويژه نامه بدين گونه نوشته شده است.
بي گمان "آتشي" يكي از قطب هاي اصلي شعر معاصر ايران و از جمله معدود شاعران معاصري است كه باعث ماندگاري و تثبيت شعر نو (شعر نيمایي) ايران شده است.
شعر او به گونه اي است كه گویي مخاطبان آن مردم تمام جنوب هاي دنياست. دشت هاي بريان، درخت هاي تشنه، پرندگان در به در و پَر سوخته و مردم ساده و صبور جنوب همه در شعرهاي او به عنوان سمبل های اجتماعي هستند. او به علت استفاده ی صميمانه از اين عناصر و به علت تأكيد بر روي وحشي كردن دنياي شاعرانه ی خود، شاعري ست غير شهري با يک جهان بيني طبيعي - تجربي كه از ديناميک ترين اجزاء طبيعت در شعرهايش استفاده كرده است.
در ميان شاعران شروع شعر فارسي از قبيل "رودكي"، "منوچهري"، "فرخي" و "فردوسي" كه هر يک در شاعري كاري منحصر به فرد ارایه نموده اند، يكي "منوچهري دامغاني" است كه با سرودن شعر ناب و نزديك ترين شعر به طبيعت، شاعر طبيعت لقب گرفته است. از آن جمله شعر «سپيده دم» با اين مطلع:
«چو از زلف شب باز شد تاب ها
فرو مرد قنديل محراب ها»
و قصيده:
«الا يا خميگي خيمه فروهل
كه پيشاهنگ بيرون شد ز منزل»
و شعر وصف شب:
«شبي گیسو فروهشته به دامن
پلاسين معجر و قیرينه گرزن»
از آن پس تاكنون كمتر شاعري مثل "منوچهر آتشي" توانسته است اين همه شعر را به طبيعت نزديک كرده و از زبان طبيعت شعر بگويد.
در شعر "آتشي" انسان مقهور طبيعت است و او بر دورترين و كمياب ترين مشتركات ميان انسان و طبيعت انگشت گذاشته است. در شعر وي، صنايع ادبي چندان رنگي ندارند، زيرا شعرها ذاتي هستند و سير تكاملي به صورت طبيعي طي كرده اند و نيز تغييراتي كه درشعر "آتشي" ديده مي شود، كمتر نتيجه ی فشارهاي بيروني و دگرگوني هاي اجتماعي و سياسي زمانه اش بوده است، بلكه اين تغييرات ناشي از دگرگوني در جمال شناسي هنر اوست.
"آتشي" در سه كتاب اولش ("آهنگ ديگر"، "آواز خاک"، "ديدار در فلق") عناصر اصلي شعرش را در مناطق روستایي از ميان توده هاي بومي و راه و رسم خاصي كه در زندگي اين مردم است، انتخاب كرده است؛ مردمي كه نوع لباس، شيوه ی سخن گفتن، سنت ها، فرهنگ شفاهي و هنرهاي عاميانه شان از تأثير فرهنگ شهري دور مانده است. او شاعر دلتنگي هاي روستا و تنهايي و گمنامي روستاییان است: «من يار آنانم كه زير آسمان كس يارشان نيست»، يا «اي نخل هاي سوخته در ريگ زاران / حسرت مياندوزيد از دشنام هر باد / زيرا اگر در شعر حافظ گل نكرديد / شعر من اين ويرانه پرچين شما باد»، يا «من راندگان بارگاه شاعران را / در كلبه ی چوبين شعرم مي پذيرم».
شعر "آتشي" معجون غم و افسردگي پُر از تمنایي است كه از ويژگي هاي مردم جنوب ايران مي باشد. او به خصوص در كتاب اولش - «آهنگ ديگر» - به محو و نابودي كليه ی زيبایي هايي كه نزد او گرامي هستند، مي پردازد و بر مرگ شان ندبه سر مي دهد. درباره ی روستاي زادگاهش كه يک شب با پاي خيال به آن جا سفر مي كند اين گونه مي سرايد: «اين است آن بهشت كه مي جستم / اين بقعه ی خرابه ی خاک آلود / زرينه گاهواره ی من اينجاست؟ / ديرينه زادگاه من اينجا بود / - گر اين سياه سوخته دل آن است / آن شورها و هلهله هايش كو / ناقوس اشتران ز چه خاموش است / غوغاي در هم گله هايش كو / كو اسب هاي چوبي من اي واي / هم بازيان هرزه كجا رفتند / ديگر صدايشان به كوچه نمي پيچد / آخر كسي نگفت چرا رفتند /- شب شير گوسفند سپيدش را / ديگر به ديگ كوه نمي دوشد / و آواز كبگ در دل كوهستان / چون چشمه هاي تازه نمي جوشد». از اين گونه مرثيه ها كه نشان داغداري سراينده آن ها به خاطر از دست رفته هاست در ساير شعرهايش به وفور يافت مي شود.
زبان "آتشي" غني است و اين غناي لفظي در هاله اي از خشونت حماسي نشسته است. ساخت دورني و بُرِش عمقي شعر "آتشي" به گونه اي ست كه براي كمتر شاعري قابل تقليد است.
اولين كتاب "آتشي" «آهنگ ديگر» در واقع آهنگ ديگري بود از لابلاي آهنگ هاي فراواني كه بعد از "نيما" سرودن آغاز كردند.
در آينده به كتاب هاي ديگر "آتشي" خواهم پرداخت.
آخرین اخبار
- نهاد خانواده دارد ميپاشد؛ شما انتظار فرزندآوري داريد؟
- عبدوي جت در قهوه خانه باغ زهراي بوشهر
- خاطره يک ظهر تابستان در بوشهر
- بي توجهي ميراث فرهنگي به سيراف باستاني
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد
- سالهاي خواندن و نوشتن
- نسيم جنوب ، کشف و پرورش نويسندگان نوپاي بوشهر
- نسیم جنوب؛ حامي جدي موسيقي محلي بوشهر
- افسوس هاي بيست و پنج سالگي «نسيم جنوب»
- ديرپا بمان
- بیست و پنج سالگي «نسيم جنوب» مبارک باد
- «نسيم جنوب»؛ نشريهاي فراسوي رسالت حرفه اي
- پاي بند به اصول و فرهنگ حرفه اي رسانه اي
- «نسيم» روح بخش بر چهره اين بندر کهنسال
- از زندانی شدن يك شهروند دلسوز، روزنامه نگار صادق و معلم رزمنده جلوگیری کنید
پربیننده ترین
- استانداران باید مشی اعتدال داشته باشند + تصاویر تکریم و معارفه استاندار
- طرح مسئولیت اجتماعی نخبگان در استان بوشهر اجرا میشود
- تصاویر جلسه شورای اداری استان بوشهر با حضور مدیرعامل شرکت پست جمهوری اسلامی ایران
- متن کامل توافقنامه هسته ای ایران و 1+5
- شاعر بوشهر ما ؛ علی باباچاهی
- شیفه و اونبار بوشهریها
- امیدوارم نسل جدید داستاننویسی بوشهر نسبت به پیشینیان یک گام جلوتر بگذارند
- شرکت آسانسور صدف ساحل (سهامی خاص)
- به دیدن فیلم سینمایی بوشهری «بالابان» بروید
- بازداشت گروهی مخالفان مذهبی شاه در بوشهر
- خاطره يک ظهر تابستان در بوشهر
- آتشی هستم دبیر زبان انگلیسی!
- دولت - ملت از نظر سقراط - افلاطون و ...
- پاییز و زمستان فصل خوب گردشگری در استان بوشهر
- تفاهم با بوئینگ در سکوت «دلواپسان»
از اینکه اشعار زیبای استاد آتشی را چنین موشکافی متبحرانه قرار می دهید بسیار سپاسگزاریم. استاد گرامی منتظر نقدهای مفید دیگر اشعار استاد آتشی هستیم.