طراحی سایت
جستجو:

ماهيگيري همراه با ترس و لرز

محمد ابراهيم فولادي

سال 1363 هجري شمسي بود. به اتفاق دو ملوان ديگر جهت دسترنج خود و معاش روزگار اقدام به خريد يک قايق موتوري نموديم که قيمت آن قايق همراه با موتور 40 اسپ تواتسا که سه سال پيش اوشار شده بود مبلغ 40 هزار تومان بود.

 قايق در اسکله بندرگاه پهلو گرفته بود و موتور آن همراه با ماشين سواري به منزل حمل ميشد.

در يکي از روزهاي آخر پاييز که پيش بيني ميشد سه روز ديگر هوا خوار است، تصميم به صيد در دريا گرفتيم. هوا خوار شد، ظهر يکشنبه ماچله آماده کرديم که شامل مقداري نان و دمپخت ميگو بود و به سوي بندرگاه حرکت کرديم. در راه علاوه بر رانندگي به وزش باد و درختان و ابرها مينگريستم و هوا را رصد ميکردم. به بندرگاه رسيديم ساعت 5 بعدازظهر بود، هوا خوار کمي اون طرفتر چند تکه ابر سياه در آسمان نمايان بود، مرتب به ابرها  خيره ميشدم  و کار آماده سازي قايق هم از نصب موتور و باز کردن گسل و لنگر بستن موتور به قايق را انجام ميدادم. هوا  رو به سردي ميرفت، تعدادي از قايقها به صيد رفته بودند، دو ملوان  قايق کنار اسکله، نيم نگاهي به آسمان و ابرها داشتند.

بالاخره همراه با دو ملوان به نام جلال و اسماعيل دل به دريا زديم، محل صيد مونگوف روبروي اسکله بندر عامري تنگستان بود که آنجا هميشه صيادان روزي خير و برکتي داشتند.

پس از 30 دقيقه روي دريا بالاخره به محل صيد که همان منگوف دريايي بود، رسيديم. به غروب نزديک ميشديم. حالا بايد قايق در يک جاي مناسب لنگر ميشد. شخته که مانند شاقول  بنايي است و بند 20متري نازک هم داشت به دريا انداختم تا يک جاي خوب جهت صيد که اونجا بين شلي و گساري بود پيدا کنم.

بالاخره با اندازهگيري، قايق در يک جاي مناسب قرار گرفت و گفتم همين جا لنگر بيندازيم.

حالا نيم ساعت تا غروب آفتاب مانده بود و قايق وسط دريا و فقط کوههاي اطراف عامري مشخص بودند و ديگر هيچ چيز نمايان نبود.

ما سريع سه نوع طعمه که شامل ماهي گواف ميگو و خساک بود کنجه کرديم، و شروع به صيد کرديم. نزديک 10 قايق پيش هم بوديم، در اولين قلاب هايي که به  آب انداخته ميشد انواع ماهيهاي صبيتي، شوريده و بالول و شوم ميگرفتيم. حسابي مشغول صيد شده بوديم و هر کدام نزديک به نيم باسکت ماهي گرفتيم.

کم کم هوا تاريک ميشد، نگاهي به آسمان انداختم، ديد ابرها بالا آمده و چلچل باد قوس شروع  وزيدن ميکند. در اين چهار ساعت حسابي ماهي رو کرده بود و باسکتهايمان داشت پر ميشد. ديدم ابر سياهي از روي کوههاي عامري بالا ميآيد، يکباره گفتم جلال لنگر بکش که اوضاع خيلي پسن. باد قوس قوس، اون هم بادي که از مطاف ميآمد.

 قايقهاي ديگر هم گفتند جمع کنيم. در اين بين يکي از ملوانان گفت ماهي رو کرده بزار صيد کنيم که با عصبانيت گفتم من مي دانم يا تو.  لنگر بکش. همه قايقها لنگر کشيدند و در حال حرکت بودند. جلال  هرچي ميکرد لنگر بالا نميآمد، سکان  قايق را به صورت دايره 30 متري دور لنگر چرخاندم  تا يکباره لنگر آزاد شد، لنگر  پشت گسار گير کرده بود و با مکافات زياد آن را آزاد کرديم و حرکت کرديم به سوي ساحل، در اين هواي طوفاني قايق بالا و پايين ميرفت. با تجربهاي که داشتم قايق را سوار موجها ميکردم و به سوي ساحل ميرفتيم. گاهي قايق يک متر يا دو متر بالا و پايين ميشد، ديگر اميدي به زنده ماندن نبود و ملوانان  دست به طرف آسمان دراز ميکردند که خوشبختانه اسکله بندرگاه نمايان شد. اما وارد اسکله شدن هم تجربه ميخواست، سنگيني قايق را يک طرف قرار داديم و قايق وارد اسکله شد. در اين هنگام صورتها که رنگ پريده و چهرهها ترسيده بود، به حالت عادي درآمد.

يک گروهبان دوم که نگهبان بود گفت چرا حالا ساعت دوازده شب برگشتيد؟ گفتيم مگر تشخيص هوا نميدهي؟ تا معلوم شد اين درجهدار اهل شهر اراک است و از دريا و دريانوردي چيزي نمي‌‌داند. بالاخره اين سفر دريايي با مشقت و سختي پايان يافت.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)

ارسال شده حدود 13 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

خيام در زندگي شخصي اونجوري که در تاريخ آمده، خلق تنگي داشته و کم حوصله بوده و جواب سوالش نميشد کرد. اما اگر در اين زمانه ما ميبود، حتمن ميگفت تنها گروهي که بعد از چند صد سال مرا درک کردهاند، همين شما بوشهريها بوديد که به آواز طرب، خوش هستيد و بي دغدغه ديروز و فردا، امروز را خوش داشتهايد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

حسين حشمتي: و اما مسئله مهم تر وضعيت درمان اعم از بستري يا سرپايي است که اين يکي ديگر، آن قدر نازل و آبکي عرضه مي شود که 90 درصد از گروه هدف که تعداد آنان با احتساب افراد خانواده، به بيش از دو ميليون نفر تخمين زده مي شود مراتب نارضايتي و اعتراض خود را بارها به صورت کتبي و شفاهي به اطلاع مقامات عالي رتبه صندوق  رسانيده اند اما مشکلات نه تنها رفع نگرديده بلکه روز به روز بدتر شده است...


ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

بيشترکه نگاه ميکنم ميبينم که مردم اين ديار همچون نياي خويش پاي در رکاب راستي گذاشتهاند تا به کژي نيارايند. نگاهم را اين بار از هر سو به سمت امواج ناآرام رها مي سازم، نيمه خوانان را مشعوف از دل درياييشان مي بينم که چه زيبا وحزنانگيز ميخوانند و پاسخ ميشنوند «هياما هياما ...» و اينجا کران تا بيکران  رنج است و اندوهي که بغض نشود ...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

نسیم جنوب، بهناز  بيات : چندين سال هست که دانش آموزان را براي بازديد علمي به رصد خانه در روستاي گورک ميبريم ولي هر سال دريغ از پارسال، بجاي رسيدگي و افزودن وسايل  جديد جهت ارتقاء سطح علمي بازديدکنندگان، متاسفانه با ازبين رفتن و خرابي وسايل آنجا روبرو ميشويم و جوانان علاقمند به نجوم که آنجا هستند و وقت ميگذارند را بيانگيزه ميکنند، بطوري که مطلع شدم به اداره آموزش پرورش و دانشگاه خليج  فارس جهت رسيدگي و تعمير تلسکوپ آنجا ا طلاع داده شده و مسئول دانشگاه خليج فارس وعده داده که اقدام ميکنند   ولي تا پايان آذرماه، هيچ اقدامي جهت رسيدگي و تعمير تنها تلسکوپ آسماننما انجام نشده است. ناگفته نماند که تعدادي از جوانان علاقمند که در آنجا به آموزش مراجعه کنندگان  مشغول هستند، به اميد استخدام چندين سال هست با رصد خانه همکاري ميکنند  که يکي از جوانان توانمند در حيطه جهاني نجوم ساکن بوشهر  که سالهاي قبل در رصدخانه فعاليت ميکرد  بدليل بي توجهي  و عدم درآمد کافي، به کار آزاد روي آورده  است. واقعا حيف از اين همه استعداد که ناديده گرفته شود. از طرفي بدليل اينکه رصدخانه درآمد کافي ندارد و بدهکار اداره برق ميباشد، چندين بار تهديد به قطع برق شده که در حال حاضر با قسطبندي هزينه برق را ميپردازد.

وظيفه خود دانستم به اميد رسيدگي به امور رصد خانه اين چند خط  را بنويسم که با تعمير تلسکوپ در گورک بجاي بلااستفاده ماندن، مورد استفاده قرار گيرد و باشد که مسئولين مربوطه با کمک به در پر داخت هزينههاي   جانبي رصد خانه، جان تازهاي به اين مکان بدهند تا رصد خانه همچنان پا برجا بماند.

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست وششم، شماره 1066)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)



هالههاي غروب زيباي بوشهر

جواد غلام نژاد جبري

کافي است چند لحظه از خود فاصله بگيريد و به دور بر نگاه کنيد. جهان واقعي و طبيعت را در آغوش بگيريد، بعد متوجه هستيد که اين کار بسيار ساده در بچگي هم  انجام ميداديد و به همين علت بوده باحال دل خوش و انرژي بالا زندگي مي کرديد. همه چيز دست خودت مي باشد، فقط گاهي چيزيهاي بسيار جزيي از يادت رفته است. ارتباط با طبيعت کمک ميکند که شگفتهاي جهان هستي را درک کنيد. فقط کافيست توجه را به حضور در  لحظه حال بياوريد. آن وقت طبيعت به تو هديه ميدهد. غروبهاي بوشهر در تمام دنيا ثبت شده است و اسم رسمي دارد. هر غروب در 365 روز  سمفوني رنگ خاص خودش را دارد. مثلا در فروردين ماه تا پايان ارديبهشت ماه  هالههاي بسيار قشنگي که از چندين بافت رنگي درکنار و روي هم  هستند، به گونهاي انگار آسمان را نقاشي کرده اند. باچشم ديده مي شود. چه هديه بالاتر از اين زيبايي که خورشيد با غروب خود در آسمان و روي دريا نشان مي دهد.

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين حشمتي:  از جمله ديدني هاي جذاب شهرهاي تاريخي، بازار سُنتي آن است که بوشهر نيز از اين پديده قديمي بينصيب نمانده است کما اين که بازار قديمي که ساخت آن را به زمان حکمراني دريابيگي نسبت مي دهند، داراي معماري قاجاري است و درمحله دهدشتي قرار دارد که به قول معروف از شيرمرغ تاجان آدميزاد در آن جا وجود دارد...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نگاهي به فيلم «تفريق» ساخته ماني حقيقي: گريه بيوقفه آسمان

مژده غضنفري

«تفريق» ساختهي ماني حقيقي هرچند در ايده نمونههاي خارجي زيادي دارد (فيلمهاي همزاد يا همشکل يا Double) اما در اجرا و کارگرداني با اينکه کار نسبتا دشواري نيز بوده است، قابل قبول است. فيلم جهاني نمايشي خلق ميکند تا کارگردان راههاي تفسير را باز نمايد. دو خانوادهي هم شکل (زن و شوهري مشابه) معرفي ميشوند که در واقع يک خانوادهاند اما از دو طبقهي اجتماعياند، تا فيلمساز اين امکان را داشته باشد که در دل روايتي نمايشي حرفش(مانيفيستاش) را بيان کند.

ماني حقيقي آشکارا نگاه مثبتي به شرايط جامعه و روابط و خانوادههاي امروزي ندارد. جامعهاي که در آن، طرفِ پرخاشگر، متوهم، عصبي، ناراحت، غمگين و افسرده، طرف ديگر که خيرخواه، مصلح، شوخ و شنگ، همراه، شاد و غيرمتوهم است را نابود کرده است، يا حتي به بيان ديگر جنبههاي مثبت آدمها در تاريکي و آتش در حال سوختن است تا آدمها به دليل وضعيت نابسامان جامعه با تمام جنبههاي منفيشان در حال زندگي در کنار همديگر باشند. با اينکه ابري در آسمان نيست اما هميشه باران ميآيد و صداي رعد و برق هم شنيده مي شود. آفتاب از زندگيها رخت بربسته، و وضعيتِ جامعه، زندگي و روابط فِيک و جعلي شده است.

کودکِ فيلم (نماينده نسل جديد) البته کماکان عاشق بازي، فوتبال و شادي است و صد البته متوجهي اين وضعيت نابسامان خانوادگي نيز هست (پسربچه ميداند که زن جديدِ همشکل ِمادرش، مادر واقعياش نيست) پس با همهي سياهي شايد اميدي وجود داشته باشد. سکانس پاياني و سوختن دو طرف مصلح و شاد در آتش و ديالوگي که رد و بدل ميشود کمي لوس به نظر ميرسد، اما اين هم ميتواند نقطهي اميدي براي تماشاگر باشد.

فيلم با اينکه درامي خانوادگي و در عين حال روانشناختي است و تلاش دارد دو طبقهي فرودست و متوسط را در کنار هم به تصوير بکشد اما برخلاف درامهاي خانوادگي اخير سينماي ايران وجهي مستندنما ندارد و فيلمساز کاملا جهاني غيررئال و نمايشي را ميسازد. در عين حال «تفريق» فيلمي به شدت انتقادي است و فاجعهي روابط امروزي را به فاجعهي شرايط سياسي، اجتماعي کشور مرتبط ميداند و تنها اميد باقي مانده اين است که جوانترها آگاهند و طبيعتاً دانستن پيششرطِ اول براي تغيير است.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 بعد از دوندگيهاي بسيار زياد بالاخره سال 1400 زمين به ما تحويل داده شد و کار ساخت را شروع کرديم. فوندانسيون که تمام شد متاسفانه شهرداري پروژه را درست در حين بتن ريزي ستونها به بدترين وجه ممکن متوقف کرد و ما به اجبار چند ده ميليون بتن را توي بيابان تخليه کرديم. از آبان ماه سال 1400 تاکنون اين پروژه همچنان متوقف است و هر چه دويديم به بن بست رسيديم و به حال شهر و استانمان تاسف خورديم...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

حاج حميد فقيه هم آسماني شد

بدرود شاهيني وفادار

 رضا سياهوشي

انساني شريف ، دلسوز و زحمتکشي که معلم زندگي بسياري در درس، مشق، ادب، معرفت و انسانيت بود.

واقعا شغل شريف، مقام والاي معلمي و مديريت مدرسه هم برازنده افراد متشخص و با اخلاقي همچون زنده ياد «فقيه» بود.

«حاج حميد» از هواداران فهيم فوتبال بود که به باشگاه و تيم مورد علاقهاش(شاهين) بسيار تعصب داشت و وفادار ماند.هميشه درکنار تيم بود، حتي در زمان تمرين و نشسته بر موتور و يا هنگام مسابقه روي سکوها.

بسيار آرام، ساکت، متين و هيچ وقت کسي را بخاطر فوتبال از خود نرنجاند. اما چه بايد کرد و گفت که بقول شاعر زيبا سخن سهراب سپهري:

مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد.

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن مي گويد.

و چنين شد که دست اجل، گرماي وجود و حضور «حاج حميد فقيه» را در گرماي داغ تابستان و در آخرين روز مردادماه، از دنيا کوتاه نمود تا فقط ياد، خاطرات و تجربه خوب زيستن آن مرد دوستداشتني را باقي گذارد!

روانش شاد و يادش مانا.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم- شماره 1052)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 نادر اقدام:  صبحها بعد از اتمام بازي به خصوص در روزهاي گرم تابستان بستگي به بازيهاي رايجي از قبيل چوکيلي، هاکي، هفت سنگ، جزبازي، گل بگيرشده، تنگسه، فرفره و کاغذ هوا که دستساز خود بچهها بود، تيرمايه بازي، دوچرخه سواري، گاري بازي، و تشتک بازي به دريا ميرفتيم. معمولاً روبروي تجارتخانه مرحوم محمد ملکمي (پدر مرحوم هوشنگ) و کنار کارخانه يخسازي مرحوم وزيري (پدر محمد) از پلههاي سنگي...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 سالار شهنواز - فرزند جاودان ياد همايون شهنواز: حدود ظهر به بوشهر رسيدم و مستقيم به ميدان ريسعلي دلواري رفتم. حال و هواي شهر برايم جالب و ديدني بود. ظهر روز جمعه در خرداد ماه هوا به شدت گرم ولي درخشش آفتاب، آسمان نيلي رنگ، امواج دريا، زيبايي ساحل بوشهر بسيار مسحورکننده بود. آنچنان که متوجه گذشت زمان نشدم. پياده در حاشيه ساحل مي گشتم و ميرفتم و از اين منظره بي بديل عکس مي گرفتم...بر سر مزار مرحوم پدرم فاتحه خوانده و با يادي از دلاوريهاي «دليران تنگستان»  به موزه رئيسعلي دلواري سري زديم...

ارسال شده 9 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

دکتر زهره عالي نسب:  چه بسا زنان شجاعي كه الان به نيكي از آن ها ياد مي شوند در زمان خود به عنوان زني هنجار شكن و ناسازگار شمرده شده و او را سزاوار مرگ مي دانستند، اين قوانين و هنجارهاي مرد ساخته بيش از بيش زن را به بردگي كشاند. مدرنيته را مي توان آغاز رهايي زن از قيمويت و تسلط مرد دانست، مهمترين ثمره عصرمدرن رفع محدوديتها و رسيدن به حقوقي برابر با مردان بود..

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگوييکي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنينگنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباشبه شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبربدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحدبه ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژادمعلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)

 

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

جميل رزمي بي شک براي فوتبال پرفرازونشيب  ايران طارمي بايد يک جورايي مثل يک اقيانوس عميق باشد، مادامي که او انديشه اي عميق و دريايي داشته باشد مي تواند در مستطيل سبز باگل زدن، پاس گل، خلق موقعيت هاي گلزني، بازي هاي زيبا هيجان و شادي را به  سکونشيان استاديوم دراگائو هديه کند و قطعا او اين توانايي را دارد که همچون اسطوره هاي اين باشگاه سال ها درخاطرات تماشاگران بي شمار فوتبال پرتغال محبوب باقي بماند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

ابراهيم مهديزاده: در سايه روشن شيشه هاي رنگي و هلالي کلاس، هنوز صداي مردانه آتشي از توي راهروهاي دبيرستان قديمي و کهنسال سعادت به گوش مي رسد. سالهاي اول دبيرستان و هجوم ناشناخته‌ ها...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

عليرضا مشايخ: بيست و پنج سال از آغاز به کار هفته نامه «نسيم جنوب» مي گذرد. اگر چه در جهان ايراني استمرار براي هدف، عادتي مرسوم نيست، استمرار در جهان مطبوعات ايراني امري نادرتر است! براي پاسخ به چرايي و چگونگي اين استمرار بيست و پنج ساله، به دو مطلب مهم بايد توجه کرد: نخستين مطلب در فهم ازمطبوعات نهفته است و دوم شخصيت پديد آورنده يا پديد آورندگان!...


ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مردم مقصرند. البته مردمي که آش ديگ سياسي به هم مي زنند چون مردم عادي زبان بسته ها خسته و کوفته زير بار گراني و کرونا دست و پا مي زنند و نمي شود گفت مقصرند. آش سياسي بهم زنان بوشهري بد جور مقصرند، چون قدر رأي مردم نجيب بوشهر را نمي دانند و الکي آن را به هدر مي دهند. چند تا نماينده بوشهري در پارلمان اين کشور براي بوشهر سنگ به سينه زده و فرياد کرده؟ يا اگر فرياد زده اند پس چرا هنوز آب از آب تکان نخورده و استان انرژي جهان بچه هايش در سطل زباله دنبال خورد و خوراک مي گردند؟!...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

دکتر حسين آرامي: براي اين که قدر بوشهري بودن را بيشتر بداني و مزهاش را بيشتر بچشي بايد از بوشهر بيرون بروي، برج مقام را پشت سر بگذاري، بروي به شهرهاي ديگر، به استانهاي ديگر، خودت را در روابط با انواع آدمها محک بزني، خودت را در آيينه نگاه ديگران ببيني، در نگاه کويريها، در نگاه کوهستانيها، در نگاه جنگليها....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

به عنوان یک جوان ایرانی آرزو دارم که شایسته سالاری در کشور نهادینه شود و شرایط برای ورود جوانان شایسته به عرصه‌های مختلف کشور فراهم شود و هر جوان صاحب ایده حمایت شود تا بتواند کسب و کار خودش را راه اندازی کند و کارآفرین باشد. امید دارم تا بیش از این به اندیشه‌های جوانان خوشفکر و امتحان پس داده‌ای که توانایی خود را نشان داده‌اند اعتماد شود تا بتوانند آینده ایران عزیزمان را پربارتر سازند..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
مطالعه یک کتاب باید بتواند مردم را به کشف یک زندگی معنادار و موفق یاری رساند تا بتوان از تاثیر آن گفت. در دوران‌های زندگی بشر حوادث گوناگونی رخ داده است که نویسندگان توانسته‌اند با بیان و قلم خود آیندگان را برای عبرت گرفتن یاری رسانند.  بنابراین کتابی که شخصیت انسان و جامعه را متحول کند و راه بیداری را نشان دهد و مطالعه آن حس رضایت را در خواننده افزایش دهد می‌تواند به عنوان کتابی موثر از آن یاد کرد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
به سمتی می رود که احساس کرده است دستی را در لابلای موج ها دیده است. بله احساس و حدس او درست بوده است و این دستی که از دور دیده بود کسی جز ملک زاده ناخدای اتوبوس دریایی نبود که با موج ها می جنگید تا راهی به ساحل پیدا کند و برای نجات مسافرانش کمک بیاورد. هر چند که طی این مسیر طولانی در این هوای خراب غیرممکن بود ولی ناخدای اتوبوس با وجود زخمی بودن خود را به خطر انداخته بود...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

من از كوچكترين دري كه امكانش وجود داشت، وارد سينما شدم؛ ساخت يك فيلم تلويزيوني در صداوسيماي مركز بوشهر. من حتي نگفتم دروازه‌اي بزرگ برايم بگشاييد. از يك در كوچك، حتي مي‌توانم بگويم از يك شكاف كوچك وارد شدم. آن روزها جشنواره فيلم فجر بخش ويدئويي هم داشت؛ اثر من تقدير شد و جايزه گرفت و همين امر، باعث شد تا مسير هموار شود...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: اين تفکرات هيجان‌آوری است که امروزه بسياری از جوانان ما در سر دارند، اين‌که قدرت خودتان را کشف کنيد تا ثروتمند شويد و يا از کائنات بخواهيد تا درآمدتان به سطح بالايی برسد و... اعتقادی که می‌گويد با خواستن و اراده می‌توان به همه جا رسيد! اما اگر سوی نگاه‌مان را از کائنات کمی به طرف زمین بچرخانیم، متوجه خواهیم شد مساله به اين سادگی هم نيست که اراده کنی و ..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر عبدالصالح خزائی: امنیت اجتماعی و موئلفه‌های آن مانند نظم عمومی، انسجام و مشارکت عمومی، سلامت جسمی و بهداشت روحی روانی و مهارت‌افزایی افراد، بالا رفتن شاخص امید به زندگی نفش مهمی در رشد و بالندگی تک تک افراد جامعه و سپس جامعه پویا دارد. در بررسی و ارزیابی مولفه‌های بهداشت روان افراد، عوامل اجتماعی مانند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سید قاسم یاحسینی: نخست علی باباچاهی یک شهروند بوشهری است. این تولد در استان بوشهر فقط یک اتفاق فیزیولوژیکی و جغرافیایی صِرف نبوده است. بوشهر، فضای جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوشهر، عمیقاً در ساختار افکار، ایماژ ذهنی، ساختار شعری و کنش فرهنگی و روشنفکری باباچاهی تأثیر همه جانبه ای داشته و گذاشته است...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

هادی اخلاقی: و از میان این همه، اینان که رفتند هر یک، یک تن بودند در هزاران دل. اینان که اکنون جاری سیلابی سهمگین گشته اند مردانی بودند که می ساختند. ساخته بودند بسیار؛ انسان ها را و زمین را. و می گفتند و می آموختند و هریک خودش را در ساختن هزاران تن هزاران بخش کرده بود و صدای زندگی را بسیار کشیده و آموخته بودند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مسعود شكوهي: حاج حسین خمیسی هم آسمانی شد. به همین سادگی و در ناگهانی‌ترین شکل... غلبه اندوه این خبر در تمام جانم رسوخ کرده و تمام تاب و توانم را حتی برای تسلی دادن سلب کرده است. درک دوری ابدی از دوستی دیرین که بیش از سه دهه چون برادری بزرگ و دلسوز به من نزدیک بود، بسیار دشوار است، اگر نگویم که غیر ممکن است...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدی: دوستی داشت درباره مرتضی صحبت می کرد نمی دانست که من و مرتضی و یوسف و محمد، هم قصه هستیم.مرتضی آخر هفته ها بعضی اوقات می آمد خوابگاه ما ... نمی خواستم درباره مرتضی بنویسم ولی یک دفعه مثل همیشه چه نجیبانه وارد متن من شد. چه قدر مرتضی نجیب بود. خیلی ... .

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمود آرامش: خبر تلخ بود و ناگوار،  حاج غلامرضا منفرد پدر معنوی فوتبال شهرستان دشتی و شاید به نوعی استان بوشهر، سه شنبه نوزدهم مرداد ماه هزار و چهارصد پرواز کرد تا خود را به همسرش مرحوم خیری خواجه خورموجی، مادر معنوی فوتبال ما برساند! و چه زیباست این وصال. اگر نام ایرانجوان بر تارک فوتبال  دشتی با عزت و احترام می درخشد، بدون شک نام حاج غلام عزیز و همسر ایشان پیوند عجیبی بر این تلالو  دارد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

دکتر فرهاد عباسی: همراهش گفت بچه‌ها و خانمش بیمار بوده‌اند و او طی مراقبت از اونها کووید گرفته، او در حق خانواده فداکاری کرده بود و ما هم باید در حق او فداکاری می‌کردیم. سطح هوشیاری به عدد سه رسیده بود. شک کردم نکنه اتفاقی در مغز افتاده باشه، سی‌تی و ام‌آرای کردیم و ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

بهزاد هراتی: سرنوشت واژگان با اتحاد و پیوستگی ویژه ای توسط نویسندگان و اهل قلم رقم می خورد تا بهترین دارایی و ارزشمندترین میراث ماندگار در قالب یادداشت، مقاله، شعر، کتاب و دیگر نوشته ها برای مخاطبان شکل گرفته و پایه ریزی شوند و  با چینش و صف آرایی و نقش پذیری بالایی...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

از ابتدای فعالیت خیریه تاکنون تمام تلاش خود را برای گسترش فرهنگ مهرورزی و جلب اعتماد خیرین و مردم برای دستگیری از نیازمندان داشته ایم و خدای بزرگ را شاکرم که مردم مهربان ما به این خیریه اعتماد کردند و ما را در قدم های بزرگی که برداشته شده، یاری نموده اند. اما متاسفانه هستند افرادی که ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)

 

یونس قیصی زاده

 

گویا کار اداره امور کشور دیگر واقعا سخت شده و جان ها دارد به لب می رسد، از نابسامانی های پی در پی که همانند تیر به سوی مان روانه میشود.

در حالی که رونمایی از واکسن های مختلف کرونا در کشور دستمایه طنزپردازی شده و هر روز تولید واکسن جدیدی مطرح می شود، اما هنوز خبری از واکسن عمومی نیست. واکسیناسیون در ایستگاه سالمندی متوقف شده و ده ها میلیون نفر دیگر، سردرگم و ماسک به دهان، در حالی که بازوهای خودشان را برای واکسن آماده کرده اند ولی خبری از آمپول نیست که نیست. برخی نیز هراسان با هزینه چند میلیون تومانی برای رسیدن به واکسن، خودشان را به کشورهایی مانند ارمنستان می رسانند که عوارض خروج آنها، درآمدی هم شده برای خزانه کشور که به جای این که پول واکسن مردم را بدهند، پولی نیز بابت تزریق واکسن هموطنان در کشوری دیگر دریافت می کنند!

در این اوضاع بیم و نگرانیِ پیک چندم کرونا که دامن گیرمان شده، قطعی مکرر برق و کمبود آب نیز دست از سرمان بر نمی دارد و زندگی را در این روزهای گرم تابستانی که در بوشهر و جنوب کشور آتش از آسمان می بارد، طاقت فرسا نموده است.

وقتی به دلیل تحریم و سوء مدیریت ها، سالهای سال میانگین رشد اقتصادی کشور صفر هست و نرخ تشکیل سرمایه منفی، معلوم است که خود را در بی برقی و نبود امکانات رفاهی و گسترش فقر و ازدیاد بیکاری و شکاف طبقاتی و تورم سرسام آور و... نشان می دهد.

دیگر توجیهات و ذکر دلایل این مشکلات اساسی نه دردی از مردم دوا می کند  و نه فایده ای برای آنها دارد. مردم دیگر نه حوصله شنیدن نصایح تحمل کردن این مشکلات را دارند و نه دل و دماغی برای وعده های رفع آنها و نه گوشی برای شنیدن انداختن تقصیرات این اوضاع به گردن این جناح و آن جناح که هر چه هست به ضررشان تمام شده است. هر چه بوده و نبوده را به کنار بگذارید و برای رفع این همه مشکل مردم کاری کنید. 

اگر بحث تنش زدایی هست، دست بکار شوید. اگر نیاز به رفع تحریم هاست، وقت کشی نکنید. اگر ضرورت تصویب قوانین مبارزه با فساد است، اقدام کنید. اگر می خواهید مقابل رانت خوارها بایستید کوتاهی نکنید. اگر قصد تصویب  اف ای تی اف را دارید، امروز و فردا نکنید. 

اوضاع سختی است، هر کاری می خواهید برای این مردم کنید، بشتابید تا هنوز فرصتی باقی مانده است.

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در سلامی و کلامی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4

آخرین اخبار

پربیننده ترین