طراحی سایت
جستجو:

علي اسماعيلي: استقبال و شور مردم که بدون شک بدنبال مطالبه حلقه گمشده جامعه ايراني يعني شادي بود، فضاي عمارت حاج رييس را آنقدر کوچک کرد تا حضور مردم به کوچههاي تو در تو بافت قديم بوشهر بکشاند تا نواي شادي همزمان از عمارت به کوچهها کشيده شود و آنقدر اين شور و شادي به پرواز درآيد که صداي آن در گوشه گوشه جهان شنيده شود! فستيوالي که توانست فراتر از بزرگترين فستيوالهاي جهاني...

ارسال شده حدود 25 روز پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

محمدلطفي:  اينجا در پس كوچههاي زخمي تاريخ موسيقي است که زخمهايمان را ميشويد تا در روزها و قرارهاي معين ساده و بيتکلف، در اين تبعيدگاه جبر زيستن ادامه را تاب بياوريم. فستيوال موسيقي در بوشهر از مدار روحنوازي به رويدادي مستقل و به همت تعدادي هنرمند و هنر دوست، در بندر ما که سابقهاي به درازناي تاريخ در اين بخش دارد، برگزار و حالا ديگر رفته رفته از مرزها پا فراتر نهاده است...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

 صنعت گردشگري چاه نفت آينده کشورهاي جهان است. در صنعت گردشگري شادي و ابزار خنده و نشاط قرار دارد. در کشورهاي جهان امروز، تکيه بر صنعت گردشگري است اما در ايران همين که از اين صنعت حرفي به ميان مي آيد عربدههاي دروغين افراطگرايان بلند ميشود. بايد به ياد داشت عناصري حتا در صنعت گردشگري ايران هستند که به اين شوربختيها دامن ميزنند تا گردشگر غمزده ايراني را براي شادي و خنده، راهي کشورهاي همسايه کنند...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)



هالههاي غروب زيباي بوشهر

جواد غلام نژاد جبري

کافي است چند لحظه از خود فاصله بگيريد و به دور بر نگاه کنيد. جهان واقعي و طبيعت را در آغوش بگيريد، بعد متوجه هستيد که اين کار بسيار ساده در بچگي هم  انجام ميداديد و به همين علت بوده باحال دل خوش و انرژي بالا زندگي مي کرديد. همه چيز دست خودت مي باشد، فقط گاهي چيزيهاي بسيار جزيي از يادت رفته است. ارتباط با طبيعت کمک ميکند که شگفتهاي جهان هستي را درک کنيد. فقط کافيست توجه را به حضور در  لحظه حال بياوريد. آن وقت طبيعت به تو هديه ميدهد. غروبهاي بوشهر در تمام دنيا ثبت شده است و اسم رسمي دارد. هر غروب در 365 روز  سمفوني رنگ خاص خودش را دارد. مثلا در فروردين ماه تا پايان ارديبهشت ماه  هالههاي بسيار قشنگي که از چندين بافت رنگي درکنار و روي هم  هستند، به گونهاي انگار آسمان را نقاشي کرده اند. باچشم ديده مي شود. چه هديه بالاتر از اين زيبايي که خورشيد با غروب خود در آسمان و روي دريا نشان مي دهد.

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

عليرضا مشايخ : مهمترين ويژگي البته در اين است که سفر بايد ما را به فکر کردن در مورد آنچه ميتواند در ما تغيير دهد دعوت کند و بنابراين اگر از مونتين بپرسيم که چرا اينهمه مسافرت کرده است؟ او پاسخ خواهد داد که من بخوبي ميدانم از چه چيز فرار ميکنم اما آنچه در انتظار است، را بايد ببينم!...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حميد آب آذر: پرويز  گفت چهار _ پنج ساله بود که پدرش محدِ عبدوي جط در آن ماجراي معروف کشته مي شود. محد عبدوي جط از شورشيان  و ناراضيان منطقه دشتي و بلوک بوشکان(بخش بوشکان فعلي)  که عليه خوانين زمانه خود سر به شورش برداشته بود. روزي دشمنان وي را غافلگير کرده و در خانه کپري اش با شليک گلوله اي او را کشته بودند...

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 

بخشي از نياز هاي رواني نوجوانان 

فريبا بوذرجمهري 

 

لطفا من را بشنو

گاهي بايد اندکي بنشيني و شنونده درد و دل هاي نوجوانت باشي تا او بتواند از اضطراب ها، تنش ها و فشارهايي که بخشي از زندگي اش است و در اين دوره با آنها سروکار دارد برايت بگويد و تو به عنوان والد، او را در اين مسير بدون هيچ قضاوت و تمسخري همراهي و همچون دوست کنارش باشي.

 

پناهگاه امن

نوجوان نيازمند احساس امنيت، آرامش و اطمينان خاطر از اين که والدين او را درک ميکنند است. آنها در مواقع پر استرس، سرگردان به دنبال پناهگاهي امن براي خود ميگردند تا در برابر هراس ها به آن پناه ببرند و چه بهتر که اين پناهگاه امن، کانون خانواده باشد ؛ جايي که يک فرزند روزي در آن به رشد و شکوفايي ميرسد.

 

 دوستت دارم

کلماتي که به زبان مي آوريد بسيار اهميت دارند؛ آنها سراسر احساس هستند و در خود دنيايي دارند.

در هر زمان بخشي از وجود انسان ها همواره براي زندگي کردن و زنده ماندن نياز به توجه، محبت و همدلي دارد. شنيدن حرف هاي محبتآميز، حمايت کننده يا در آغوش گرفتن، براي يک نوجوان از سوي والدينش باعث دلگرمي او ميشود. گاهي بايد با به زبان آوردن گاهي هم با رفتار و در عمل، به فرزند خود يادآوري کنيد که چه

قدر براي شما مهم و با ارزش است.

هيچ چيز قوي تر از اميد کوچکي نيست که تسليم نمي شود.(مت هيگ در کتاب آرامش).

 

 

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

زندگی آگاهانه: افزايش عمر

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي توسعه فردي

ما انسانها دوست داريم زندگي طولانياي داشته باشيم. ولي تنها ميتوانيم به انتهاي عمرمان اضافه کنيم نه در جاي ديگري از آن. مثلا شما نميتوانيد دهه بيست عمرتان را بيشتر کنيد. بلکه صرفا ميتوانيد به جاي 70 سال 80 يا 90 سال عمر كنيد. يا مثلا با ورزش، تغذيه و سبک زندگي سالم سالهاي بيشتري جوان و سرحال بمانيم. اين تلاشها در جهت افزايش طول زندگي است. ولي هر چه قدر كه عمر طولاني داشته باشيم  گذر زمان در طول عمر برايمان يكسان نيست. ما در سنين مختلف تجربههاي متفاوتي از گذر زمان داريم. ابتدا در سنين کودکي زمان برايمان بسيار کند ميگذرد ولي دهههاي بعدي به تدريج سريعتر ميشود. در ميانسالي و پيري اين روند سرعت بيشتري ميگيرد طوري که يک دهه برايمان به اندازه دو سال ميگذرد.

آلن دوباتن در کتاب «ايجاد يک زندگي پرشور و هيجان انگيز» اين موضوع را ناشي از تعداد تجربيات روزانه ما ميداند. يک بچه در يک روز هزاران لحظه و تجربه متفاوت دارد و مرتب دارد از تجربهاي به تجربه ديگر ميرود.

در نتيجه زمان در چشم او گستردهتر شده و کندتر ميگذرد. برعکس آن يک نفر بزرگسال به نسبت تعداد تجربيات بسيار کمتري دارد. به همان نسبت براي يک فرد ميانسال يا پير تعداد اين تجربيات حتي ممکن است انگشت شمار باشد. يعني در طول يک روز به غير از خوردن و خوابيدن حتي با اطرافيان هم گفتگوي چنداني نداشته باشد. در اين حالت چون تعداد تجربيات روزانه کم است زمان در چشم او فشرده شده و سريعتر ميگذرد. دليل تفاوت تعداد تحربيات هم اين است که بچهها در حال شناخت دنيا هستند و همه چيز برايشان تازه و چالش برانگيز است ولي براي بزرگسالان چيز جديدي براي شناخت وجود ندارد و بيشتر کارها تکراري است.

براي حل اين موضوع برخي پيشنهاد ميكنند در بزرگسالي به دنبال تجربههاي جديد باشيد. مثلا سفر به نقاط جديد جهان، آشنايي با آدمهاي جديد يا فرهنگهاي ديگر، تجربه غذاهاي جديد، تفريحات و فعاليتهاي هيجانآور و نو. اين باور در حقيقت غير عملي و پرهزينه است. چون کمتر کسي از ما ميتواند چنين سبک زندگي مارکوپولوواري داشته باشد. از نظر اين باور تازگي ديدن چيزهاي نو است، درحالي که تازگي بايد ديدن چيزهاي آشنا با نگاهي جديد باشد.

به قول سهراب: چشمها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد. اين همان روشي است که هنرمندان با دنياي اطراف خود دارند. مثلا نقل است پل سازان هنرمند فرانسوي طوري به سيبها نگاه ميكرد كه انگار تا حالا سيب نديده است.

ما فکر ميکنيم طبيعت، شهر و آدمهاي دور و برمان را ميشناسيم درحاليکه شناختمان کاملا گذرا و سطحي است. اگر به دنياي اطرفمان مانند يك كودك دوساله نگاه كنيم چيزهاي جديد زيادي در آن ميبينيم. توجه دقيقتر به يک خوشه گندم، گوش دادن موثر به صحبتهاي يک دوست، حضور کامل در يک فعاليت بدني، انجام متفاوت کارهاي روزانه، در آغوش گرفتن عزيزان به روشي جديد، تماشاي ستارگان در شب ... همه ميتواند تجربيات جديد روزانه ما را افزايش داده و در نتيجه گذر زمان را برايمان کند نمايد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

نسیم جنوب، شهراد ميدري

 

 

 

ممنون، خدا خيرت دهد، من شر نميخواهم برو

دست از سرم بردار، دردسر نميخواهم برو

 

اي قد و بالا مرمري، اي دلرباتر از پري

بيخود چرا دل مي بري، دلبر نميخواهم برو

 

مشتاقِ من را ديدن از کالسکه ات پايين نيا

من دختري در زيرِ باران تر نميخواهم برو

 

زحمت نکش، عشوه نيا، ابرو برايم کج نکن

چاقويِ دسته دار يا خنجر نميخواهم برو

 

سيب و انار آورده اي، انجير بار آورده اي

ممنون ولي من ميوه يِ نوبر نميخواهم برو

 

گيرم که تو گنجينهاي؛ الماسي و زر، خب که چه؟

من بي نيازِ ثروتم، گوهر نميخواهم برو

 

نه تو "ماتيلدا"يي نه من "پابلو نرودا"يِ توام

آغوشِ باز و چشمِ ناز و شر نميخواهم برو

 

کمتر نشان کن در خيالاتت برايِ من نگين

بابا مگر زور است انگشتر نميخواهم برو

 

هرچند داري نقشِ خود را خوب بازي ميکني

شرمنده يِ لطفِ تو، بازيگر نميخواهم برو

 

لازم نکرده باز بنويسي : "سلام اي بهترين"

يک واژه هم از تو در اين دفتر نميخواهم برو

 

خنديدي و گفتي بداخلاقي نمي آيد به تو

گفتم قبول اما تو را ديگر نميخواهم برو

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 دکتر عبدالرحيم  مهرور: بوشهر شبه جزيرهاي در جنوبيترين خاک ايران زمين همسايه بحرين، قطر و عربستان همراه با گرمي و شرجيهاي خليج فارس با آبهاي نيلگوني که روزي خروشان و روزي ديگر آرام، خروشان از اينکه هستيم در کنارش و آرام بخاطر فرهنگ غنياش. بوشهر شهر آواها و نواها که سرآمدش جهانبخش کُرديزاده (بخشو) با صدايي دلنشين و جاودانه اي که همگان مات و مبهوت اين صوتند...

ارسال شده 9 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

آموزش رانندگي در بوشهر همراه با درس انسانيت

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

احمد عبداللهي: بعد از چند سال تدريس اداره شهرستان بوشهر او را براي مديريت دبيرستان نواب صفوي و بعد از سه سال به مديريت دبيرستان ماندگار سعادت بوشهر منصوب کرد. ايشان بعد از مديريت در دبيرستان سعادت در دبيرستانهاي طالقاني، فاطمه زهرا، شهيد مطهري و شهيد بابايي پايگاه هوايي هم تدريس نمودند و از سال 1365 به جهت اعتمادي که به ايشان بود 17 بار به طور متناوب مسئول سالن مرکزي حوزه تصحيح اوراق امتحاني دبيرستان تعيين گرديد..

ارسال شده 11 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

جعفر درايي: سال1358 اوايل زمستان بود و مدرسه باتک کلاس اول راهنمايي با23 دانش آموز در اين سال آغاز بکار نموده بودم. دانش آموزان از سه روستاي نخل تقي عسلويه و  بيدخون بودند که در سالهاي بعد از زباز و دهنو و اخند و کلات هم به اين مدرسه اضافه شدند ... اين سال مدرسه، با دو دبير اداره مي شد، من و غلامرضا اسدي که از بندر طاهري بوديم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

غلامرضا شريفي خواه: در سال 1329 خورشيدي بود که پدرم مرا براي کلاس اول در مدرسه بوذرجمهري که برگرفته از نام بزرگمهر که وزير و حکيم دوره ساساني بود، اسم نويسي کرد و اين مدرسه قديم در آخر خيابان شاپور (ليان) امروز واقع بود که سر در آن ضلع غربي  شهر بوشهر در کنار خيابان پهلوي (معلم کنوني) و بچه ها تا کلاس نهم در  اين مکان تحصيل مي کردند و سه کلاس ديگر هم براي اخذ مدرک ديپلم وارد مدرسه سعادت مي شدند.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

در ارديبهشت سال 1333، سال پس از کودتاي 28 مرداد، لويي ماسينيون مستشرق معروف فرانسوي جهت شرکت در «کنگره هزاره ابن سينا» به ايران مي آيد. وي در طي سفر خواهان ملاقات با غلامحسين صديقي مي شود، دکتر صديقي بنيانگذار جامعه شناسي در ايران، وزير کشور دکتر مصدق، و از جمله از بانيان اصلي «کنگره هزارهي ابن سينا» بوده است...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

 غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 رضا نکيسا: آدمي در هرجا بدنيا ميآيد تعلق خاطري دارد از جنس دوست داشتن، علاقه که همزاد اوست و همراهش، موطن آدمي او را چنان گهواره کودکياش در بر ميگيرد و تا کوچه و پس کوچههاي خاطرات شيرين دوران کودکياش همراهي ميکند. نوستالژي که تا آخرين لحظه حيات با او و همراه اوست.بوشهر را دوست دارم براي شعر و سرودهايش، نغمه شاعرانهاي که از اعماق جان سرچشمه گرفته و روح آدمي را نوازش ميکند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سینا برازجانی : ادبیات و شعر امروز ما مفتخر به حضور کسانی است که ضمن تأثیرگذاری در روند شعر و جریان‌سازی بین ‏دستۀ زیادی از شاعران پس از خود، گفتمان جدیدی را نیز در شعر امروز ما پدید آوردند. کسانی چون دکتر ‏رضا براهنی، یداله رؤیایی و علی باباچاهی.‏ به این دلیل، اهمیت باباچاهی صرفاً اهمیت یک شاعر نیست؛ او شاعری است نظریه‌دان و نظریه‌پرداز ‏...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: صد، دویست، پانصد، ششصد و ... تنها رقم شده اند برای ما، اما چه رقم های تلخی، رقم هایی که با اعلام شدن روزانه هر کدام، کوهی از مصیبت و غم و اندوه بر سرمان خراب می شود. این همه صدهای روزانه از تفریق بر زمین افتادن تک تک انسانها جمع می شود، داغدار شدن تک تک خانواده ها، یتیم شدن فرزندی و از دست دادن فرزندی، به عزا نشستن...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکترسیروس عباسی : من یک پزشک هستم، دو نیمه ام؛ دو نیمه شده ام! نیمه ای پنهان و نیمه ای آشکار. آن سوتر، در نیمه پنهان خود، رازدار پیوندی ناگسستنی با پرودگار جهانیان. این سو اما با آشکار خویش در پی رمزگشایی از دردها و بیماریها و ارزیابی ها و درمان‌ها ... نیمه پنهان مرا نه کسی میبیند و نه درک میکند. 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دكتر عباس علوي نژاد: این روزها خوزستان علاوه برگرما عطش آب هم دارد و باعث اعتراضات مردمی شده و تالاب شادگان در حال مرگ است. همین وضعیت برای تالاب پریشان فارس، هامون و هیرمند سیستان و بلوچستان، خورخوران هرمزگان،گاوخونی اصفهان و چغاخور چهارمحال و بختیاری هم وجود دارد....

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 امید سعیدی: ایتالیا جامی را برد که گرفتنش بسیار سخت بود ولی درس مردان مانچینی به ما مردم خاورمیانه، امید است، همیشه باید به فردا امید داشت، ایتالیای حذف شده از جام جهانی گذشته با شایستگی قهرمان یوفا ۲۰۲۰ می شود و این بهترین پیام برای ماست، مایی که مثل مردان ملی پوش ایتالیایی باید به ظهور ایرانی سربلند و موفق امیدوار باشیم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

بازگشایی دفتر انجمن موسیقی استان بوشهر

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا  کرمی:تاریخ را که نگاه می کنم، سال 1359 است. جوانی هیجده ساله هستم، پرتوان و پرانرژی، گرما و سرما نمی شناسم. معنا ی خستگی را نمی دانم. روستازاده ای ساده و بی ادعا هستم. اینک برگه ای به اندازه نصف برگ A4 به دستم می دهند: "آقای  غلامرضا کرمی  به موجب این ابلاغ به سمت کفیل آموزگار دبستان میثم تاج ملکی منصوب می شوید ... "..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ندا آل‌طيب: معترض بود باز هم. آرام نداشت. هرچند ديگر در شعرهايش آن سختي و خشونت ديده نمي‌شد و لطافت بر كلامش نشسته بود. از روزگاري كه «آهنگ ديگر» را سروده بود، سال‌ها مي‌گذشت و در اين فاصله دفترهاي شعرش پرشمارتر شده بودند؛ «آواز خاك»، «ديدار در فلق»، «بر انتهاي آغاز»...

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
بازخوانی «درد بی‌خویشتنی» نجف دریابندری با تأكيد بر پیشگفتار
این کتاب عبوس
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خیلی سخت بود، اصلا فکر نمی‌کردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها می‌گفتیم کِی ما را آزاد می‌کنید، می‌گفتند به همین زودی. می‌گفتند یک ماه دیگر. ما روزها را می‌شمردیم، یک ماه که می‌شد، می‌دیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی می‌کردند. حتی یک بار بعد از ١٠ ماه، ما را از زندان دمام خارج کردند و گفتند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
نقد و بررسي ماجراي نيمروز با حضور هاشم آقاجري و محمد امين قانعي راد و محمدحسين مهدويان
تجربه زيسته يك نسل سوخته
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: سر هر پیچ  و خمی شاگرد از رکاب بغل کامیون پائین می رفت و با سر و روی پر از گرد و خاک با چرخش دست فرمان می داد وعمه نساء کامیون را به عقب و جلو می برد و گردنه ها را پشت سر می گذاشت. راننده های مرد به او سلام می کردند و او هم در حین کلنجار با دنده وچرخاندن  فرمان کامیون در کوه و کتل، برای آن ها دست تکان میداد

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (4)

و چون احساس مرض كرد برخاست و دست على بگرفت و جمعى از اصحاب نيز به همراه آمدند و متوجه قبرستان بقيع شد و فرمود: مرا فرمان داده اند كه جهت مردگان بقيع آمرزش طلبم و چون به بقيع رسيد مردگان را خطاب نمود و فرمود: مرگ، شما را گوارا باد كه در ميان مردم نمى باشيد، فتنه ها بسان شبهاى تار متعاقب هم روى...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
عشوه می فروخت گل سرخ به رسم سال های بد - سال های پنجاه- به جیب چپ کتم. پیاده شدیم از اتوبوس. من و بهزاد و محمد. بوی شرجی می داد بوشهر در مرگ بیابانی معلم. رفتیم تا گورستان امامزاده عبدالمهیمن. بیانیه را چه کسی بخواند از بوشهر؟ سبیل های نازک محسن شریف بخواند بهزاد گفت...
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (2)

حسین شادکامی : کشتی رافائل با توجه به موقعیت حساس و بیولوژیکی که طی 33سال درون آبهای ساحلی بوشهر خفته و آغوشش را به روی نسل گونه آبزیان گشوده است و اکوسیستمی در خور توجه بوم گرایی و چرخه تولیدی تمامی گونه های آبزیان توانسته بستری مناسب از سطح تا بستر ایجاد نماید و موقعیت...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مرتضی رضائی: قرار گرفتن دانشکده معماری، در یکی از بخش هایی از شهر که به لحاظ معماری هم منحصر به فرد است و هم مشکلات عمده ای دارد، خود می تواند به عنوان یک موتور محرکه ضمن ایجاد مشوق های روانی برای اهالی محلات قدیم بوشهر، محلی برای رجوع آن ها و گرفتن مشاوره و ایده باشد. این دانشکده اگر بتواند در...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
ارسال شده بيش از 8 سال پيش در گوشه و کنار 2 ، نظر (0)

الناز بلوری فرد : دیگر ديپلم‌های افتخار و لوح‌هاي تقدير دل او و اعضاي گروهش را نمي‌برد که دل بی تاب بوشهر است و همه به عشق امواج دریایش، سکوت را چه زیبا با ریتم هایشان می شکنند. محسن شریفیان، با نوای نی آسمانی اش در دنیای هنر این سرزمین، بهشتی ساخته از صدا که دل می خواهد برای به خاطر سپردنش!...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (1)
صفحات: 1 | 2

آخرین اخبار

پربیننده ترین