ماهيگيري همراه با ترس و لرز
محمد ابراهيم فولادي
سال 1363 هجري شمسي بود. به اتفاق دو ملوان ديگر جهت دسترنج خود و معاش روزگار اقدام به خريد يک قايق موتوري نموديم که قيمت آن قايق همراه با موتور 40 اسپ تواتسا که سه سال پيش اوشار شده بود مبلغ 40 هزار تومان بود.
قايق در اسکله بندرگاه پهلو گرفته بود و موتور آن همراه با ماشين سواري به منزل حمل ميشد.
در يکي از روزهاي آخر پاييز که پيش بيني ميشد سه روز ديگر هوا خوار است، تصميم به صيد در دريا گرفتيم. هوا خوار شد، ظهر يکشنبه ماچله آماده کرديم که شامل مقداري نان و دمپخت ميگو بود و به سوي بندرگاه حرکت کرديم. در راه علاوه بر رانندگي به وزش باد و درختان و ابرها مينگريستم و هوا را رصد ميکردم. به بندرگاه رسيديم ساعت 5 بعدازظهر بود، هوا خوار کمي اون طرفتر چند تکه ابر سياه در آسمان نمايان بود، مرتب به ابرها خيره ميشدم و کار آماده سازي قايق هم از نصب موتور و باز کردن گسل و لنگر بستن موتور به قايق را انجام ميدادم. هوا رو به سردي ميرفت، تعدادي از قايقها به صيد رفته بودند، دو ملوان قايق کنار اسکله، نيم نگاهي به آسمان و ابرها داشتند.
بالاخره همراه با دو ملوان به نام جلال و اسماعيل دل به دريا زديم، محل صيد مونگوف روبروي اسکله بندر عامري تنگستان بود که آنجا هميشه صيادان روزي خير و برکتي داشتند.
پس از 30 دقيقه روي دريا بالاخره به محل صيد که همان منگوف دريايي بود، رسيديم. به غروب نزديک ميشديم. حالا بايد قايق در يک جاي مناسب لنگر ميشد. شخته که مانند شاقول بنايي است و بند 20متري نازک هم داشت به دريا انداختم تا يک جاي خوب جهت صيد که اونجا بين شلي و گساري بود پيدا کنم.
بالاخره با اندازهگيري، قايق در يک جاي مناسب قرار گرفت و گفتم همين جا لنگر بيندازيم.
حالا نيم ساعت تا غروب آفتاب مانده بود و قايق وسط دريا و فقط کوههاي اطراف عامري مشخص بودند و ديگر هيچ چيز نمايان نبود.
ما سريع سه نوع طعمه که شامل ماهي گواف ميگو و خساک بود کنجه کرديم، و شروع به صيد کرديم. نزديک 10 قايق پيش هم بوديم، در اولين قلاب هايي که به آب انداخته ميشد انواع ماهيهاي صبيتي، شوريده و بالول و شوم ميگرفتيم. حسابي مشغول صيد شده بوديم و هر کدام نزديک به نيم باسکت ماهي گرفتيم.
کم کم هوا تاريک ميشد، نگاهي به آسمان انداختم، ديد ابرها بالا آمده و چلچل باد قوس شروع وزيدن ميکند. در اين چهار ساعت حسابي ماهي رو کرده بود و باسکتهايمان داشت پر ميشد. ديدم ابر سياهي از روي کوههاي عامري بالا ميآيد، يکباره گفتم جلال لنگر بکش که اوضاع خيلي پسن. باد قوس قوس، اون هم بادي که از مطاف ميآمد.
قايقهاي ديگر هم گفتند جمع کنيم. در اين بين يکي از ملوانان گفت ماهي رو کرده بزار صيد کنيم که با عصبانيت گفتم من مي دانم يا تو. لنگر بکش. همه قايقها لنگر کشيدند و در حال حرکت بودند. جلال هرچي ميکرد لنگر بالا نميآمد، سکان قايق را به صورت دايره 30 متري دور لنگر چرخاندم تا يکباره لنگر آزاد شد، لنگر پشت گسار گير کرده بود و با مکافات زياد آن را آزاد کرديم و حرکت کرديم به سوي ساحل، در اين هواي طوفاني قايق بالا و پايين ميرفت. با تجربهاي که داشتم قايق را سوار موجها ميکردم و به سوي ساحل ميرفتيم. گاهي قايق يک متر يا دو متر بالا و پايين ميشد، ديگر اميدي به زنده ماندن نبود و ملوانان دست به طرف آسمان دراز ميکردند که خوشبختانه اسکله بندرگاه نمايان شد. اما وارد اسکله شدن هم تجربه ميخواست، سنگيني قايق را يک طرف قرار داديم و قايق وارد اسکله شد. در اين هنگام صورتها که رنگ پريده و چهرهها ترسيده بود، به حالت عادي درآمد.
يک گروهبان دوم که نگهبان بود گفت چرا حالا ساعت دوازده شب برگشتيد؟ گفتيم مگر تشخيص هوا نميدهي؟ تا معلوم شد اين درجهدار اهل شهر اراک است و از دريا و دريانوردي چيزي نميداند. بالاخره اين سفر دريايي با مشقت و سختي پايان يافت.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)
حال خوب؛ با فستيوال کوچه
کريم فايقيان: از ابتدا برنامه برگزاري فستيوال کوچه، اين بود که آدمها بيايدند و چند ساعتي کنار هم بشنيند و با حال خوب از اين جا خارج شوند. يعني در اين اوضاع و احوال، قبل از هر چيز در حد توانمان، اين حال خوب را به مردم بدهيم. دوم اين که اسم اين فستيوال در واقع فستيوال اقوام هست و قرار شد که اين اشتراکات اقوام را کنار هم قرار بدهيم، در کنار هم بنشينند و با هم گفتگو داشته باشند، اگر تجربهاي است کنار هم اضافهتر کنند و خاطرهسازي کنيم و در نهايت وصل شويم به همان حال خوبه و نهايتش همين باشد و بس.
بوشهر در يک جمله: بوشهر قابل توصيف نيست، بوشهر جايي که تو در آن نفس ميکشي و غير از آن جايي ديگر آن نفس به شماره ميافتد، چطور ميشود اينجا را توصيف کرد.
يونس قيصي زاده
دهها اتفاق ناگوار، ميتوانست طور ديگري اتفاق ميافتاد اگر که ما خودمان سرنوشت خودمان را مينوشتيم، اما در دنيايي زندگي ميکنيم که کنترل چنداني بر آنچه در بيرون از ما ميگذرد، نداريم. در اين صورت براي حفظ سلامتي روانيامان، چارهاي جز پذيرش آن چه رخ داده هست، نداريم. اما قبل از اين که دير شود، قدر کساني را که دوست داريم بدانيم، لحظههاي اين زندگي با هم بودن، هميشگي نيست، به خاطر مسائل جزيي، کدورت و ناراحتي و دلخوري را جايگزين عشق و دوستي و علاقه نکنيم، هواي کساني را که دوستشان داريد، در اين اوضاع پرآشوب، داشته باشيد...
عليرضا مشايخ : مهمترين ويژگي البته در اين است که سفر بايد ما را به فکر کردن در مورد آنچه ميتواند در ما تغيير دهد دعوت کند و بنابراين اگر از مونتين بپرسيم که چرا اينهمه مسافرت کرده است؟ او پاسخ خواهد داد که من بخوبي ميدانم از چه چيز فرار ميکنم اما آنچه در انتظار است، را بايد ببينم!...
يونس قيصي زاده : در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند...
به عنوان يک معلمِ دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...
سرهنگ علي رهبري: بعد از مدتي دادستان کل کشور به بوشهر آمد و دستور داد مرا و هفت افسر شهرباني دستگير کرده به زندان نيروي هوايي منتقل کنند. در آنجا براي سرگرد خلبان محمد حاجي پيام دادم که بيا که دوستت در بند است. او که به خوبي مرا ميشناخت از منزل برايمان غذا و لباس و تلويزيون آورد و در زندان برايمان امکانات فراهم کرد. بعدها سرگرد حاجي در جنگ عراق با ايران به شهادت رسيد...
فشار افروغ مديرکل اصولگراي ارشاد بوشهر بر همين دو سه نشريه منتقد و مستقل بوشهر که تاکنون باقي ماندهاند و تلاش براي بستن محل درآمدهاي آنها، گرچه در تناقض با گفتههاي رئيس دولت است، اما از آنجا که با سکوت سردار محمدزاده استاندار بوشهر همراه شده هست، اين شائبه را بوجود ميآورد که مورد رضايت و تاييد ايشان و مجموعه دولت سيزدهم در بوشهر هست!...
محمد لطفي: در انبوه دردهاي پنهان و آشکار، و عبور ثانيه ها، در هجوم انبوه اندوهان روزمرگيها، آرام از کنار مواردي مي گذريم که هر کدام خود از اساسي ترين نيازهاي جامعه شهري است، در مييابي بين ما و حداقل خواستههاي يک شهروند چقدر فاصله افتاده است، يادمان مي آورد چه آسان به نبودن ها عادت کرده ايم، چه آسان از کنار ابتداييترين نياز ها عبور مي کنيم.
ابراهيم مهدي زاده: آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اينگونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطهاي باجامعه شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟ کدام يک؟ ميگويند پديدارشناسي همة گفتمانها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين ميکند.
افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
فرزان اسدي: اوائل دهه 80 به واسطه شرايط کاري در اهواز زندگي ميکردم اما به بوشهر رفت و آمد داشتم.
هفته نامه نسيم جنوب به همراه ساير نشريات استان، از طريق خانه مطبوعات آن زمان که دکتر يونس قيصي زاده رئيس آن بود و به جرأت مي توان گفت دوره طلايي مطبوعات بوشهر بود، به دستم ميرسيد...
اسماعيل منصورنژاد: از اواخر دهه 60 و اواسط دهه 70 که شور و هيجان جنگ به خاموشي گراييد، حفره ها و شکاف ها بين دولت و ملت يکي يکي پديد آمدند و آشکار شد اگر روند اوضاع به سمت «تغيير رويه ها» در حکمراني و «اصلاح» پيش نرود...
بوشهر شهري از تضادها است. از يک سو تمام مشکلات چنگ و دندان ميشکنند و از سوي ديگر درياي پهناور و زيبا خودنمايي ميکند. در کنار دريا بودنِ بوشهر با اشتياق، دلتنگي، تجارت، مردم، طنز، غم، داستان، بيوگرافي، پيوند خورده است.بوشهريها پتانسيل و توانايي در خيلي از زمينهها را دارند که ميشود بر اساس نيازها و دادههاي شهر با همکاري و دعوت همگاني، نظرخواهي جمعي مشکلات را موشکافي و با توانمندي راه حليهايي پيدا کرد....
مردم مقصرند. البته مردمي که آش ديگ سياسي به هم مي زنند چون مردم عادي زبان بسته ها خسته و کوفته زير بار گراني و کرونا دست و پا مي زنند و نمي شود گفت مقصرند. آش سياسي بهم زنان بوشهري بد جور مقصرند، چون قدر رأي مردم نجيب بوشهر را نمي دانند و الکي آن را به هدر مي دهند. چند تا نماينده بوشهري در پارلمان اين کشور براي بوشهر سنگ به سينه زده و فرياد کرده؟ يا اگر فرياد زده اند پس چرا هنوز آب از آب تکان نخورده و استان انرژي جهان بچه هايش در سطل زباله دنبال خورد و خوراک مي گردند؟!...
احساس ميکنم که در خيلي از بوشهريها روحيه خودکم بيني وجود دارد. خودکم بيني البته که با تواضع و يا عدم اعتماد به نفس تفاوت دارد. از اعتماد به نفس بوشهريها همين بس کهمي بينيم که بوشهريها نخبگاني در بالاترين سطوح ورزشي، علمي، هنري و فرهنگي کشور و حتي جهان دارند. با اين حال، در فرهنگ عمومي بوشهريها، وقتي که نوبت ابراز خود به غير از خود و يا حتي همشهري خود ميرسد، شايد از فرط تواضع و يا ترس تکبر، منِ قوي و واقعي بوشهري ابراز نميشود....
مردم گناهي ندارند؛ اين هم نشانه خوبي و بزرگ منشي بوشهريها است. بوشهريها در گذشته باندبازي نداشتند، هرچند نشانه هايي از آن کم کم شاهد هستيم! بدون باند و عضويت در مافياي قدرت نمي توان رشد کرد و يک بوشهري هرگز سرسپرده نيست! شايد اگر دنبال گناه بوشهري مي گرديد همين نداشتن سرسپردگي و آزادمنشي بوشهري است! بوشهري هرگز زير بار زور نمي رود و حرفش را رک و روشن مي گويد. هرگز براي رسيدن به جايگاهي چاپلوسي نمي کند. مال و دارايي و دنياپرستي و ... هرگز يک بوشهري را اسير خود نمي سازد....
یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان میتوانستند شاد باشند، میتوانستند بیدغدغه به دانشگاه بروند، میتوانستند پس از فارغالتحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آنجا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دستشان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرمزده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش میتوانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...
محمد لطفی: تاریخ، جوانان را نماد بالندگی هر قوم و قبیله به حساب میآورد، سرخوش و شاداب، همسفر باسیمرغ خیال، تبدار بیقرار رویاهای خود، جوان هزاره سوم امروز با در نوردیدن گسترهی وسیع مرزهای علم و دانش و تکنولوژیهای مدرن گاه از سن و سال خود پیشتر است، این که چه قدر مقوله جوانان را جدی گرفتهایم سوالی است که ...
عبدالرضا عبدالله زاده: اولا حلقه مفقوده ای به نام برنامه ریزی و آینده نگری دلسوزانه در راستای فعالیت شاهین وابسته به شهرداری وجود دارد. با هدف بستن یک تیم برای مدت یک فصل هیچ انگیزه ای برای بازیکنان کادر فنی و ... ایجاد نمی کند، بنابراین اهداف کلان را طلب می نماید.در ثانی متولی امر باید شایستگی لازم را در حد نام و آوازه شاهین که خود صاحب مکتب است داشته باشد....
امید زاهد: برخی رویدادهای تاریخی در بوشهر قدیم پا به پای افسانه میزند، یکی از همین رویدادهای واقعی که در اواخر قرن نوزدهم واقع شد، براساس اسناد کنسولگری انگلیسی، ماجرای دلدادگی حاجی بشیرخان از خانهزادان ملک التجار بوشهری است که خانم دکتر ونسا مارتین عنوان«عشق در شرایط پیچیده» را برای این ماجرای تاریخی برگزیده است....
یونس قیصی زاده: «جورج اورول» نویسنده شهیر انگلیسی که اغلب او را با رمان سرشناس و پر فروش «مزرعه حیوانات» میشناسند، در کتاب دیگر خود به نام «آس و پاسها در پاریس و لندن» روایتی تلخ از زندگی فقرا و بیخانمانها در این دو شهر ارائه میدهد. این کتاب که در ژانویه ۱۹۳۳ منتشر شد، شرح داستان گونه رویدادهای زندگی آمیخته با فقر یک نویسنده در مسافرخانههای پاریس و اشتغالش به ظرفشویی در رستورانها و هتلها...
یونس قیصی زاده: اين تفکرات هيجانآوری است که امروزه بسياری از جوانان ما در سر دارند، اينکه قدرت خودتان را کشف کنيد تا ثروتمند شويد و يا از کائنات بخواهيد تا درآمدتان به سطح بالايی برسد و... اعتقادی که میگويد با خواستن و اراده میتوان به همه جا رسيد! اما اگر سوی نگاهمان را از کائنات کمی به طرف زمین بچرخانیم، متوجه خواهیم شد مساله به اين سادگی هم نيست که اراده کنی و ..
۱- دانشجو بایستی شرایط روز دانشگاه و اجتماع و محیط پیرامونش را به خوبی بشناسد. ۲- با روحیه نقادی و روشنگرانه در کنار آموزش و پژوهش نسبت به توانمندی ایجاد ارزش افزوده از آنها در خدمت به خود و خانواده و جامعه کوشا باشد. ۳- بهره گیری از تجربه آموزش های مجازی و منتفع شدن از برنامه ها و آموزش های تخصصی و حتی غیرتخصصی از محضر استادان و متخصصان ملی و بین المللی...
یونس قیصی زاده: توصیه «نگریستن از پنجره دیگران به اوضاع» امروزه در بحث های روانشناسی اهمیت زیادی پیدا کرده، به طوری که تاکید می شود در ارتباط و مواجه شدن با مسائل و مشکلات دیگران سعی کنیم از پنجره آن ها به بیرون نگاه کنیم و اوضاع و احوال را از نگاه آن ها ببینیم. وقتی عضوی از خانواده، اقوام، دوست و یا همکاری ما را برای شنیدن و درد دل کردن درباره مسائل و مشکلات و اوضاع زندگی اش انتخاب کرده...
امید ایران نژاد: "ادبیات بهترین دارو برای سلامت انسان است. درد را از او می گیرد و انسان را وارد دنیای تازه تری می کند". این را به آرامی از استاد" احمد آرام" گفتم که در این اوضاع و احوال خواندن ادبیات را فراموش نکنید. خب اگر متقاعد شده اید که به سراغ ادبیات و به ویژه داستان و رمان بروید، چه آثاری بهتر از آثار استاد احمد آرام. که نگران قرب و منزلت داستان ایرانی هم هست.حالا چرا آرام؟!...
عبدالخالق ماجدی : اگر بخواهیم کسانی که در ایران و یا در جهان علاقمند به نوشتن می باشند دسته بندی کنیم، شاید بتوان آن ها را به صورت کلی به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول کسانی هستند که علاقمندند زیبایی های زندگی را در تمام ابعاد هستی و وجودی، به تصویر بکشند تا دیگران با دیدن و خواندن این نوشته ها لذت...
دكتر عباس علوي نژاد: این روزها خوزستان علاوه برگرما عطش آب هم دارد و باعث اعتراضات مردمی شده و تالاب شادگان در حال مرگ است. همین وضعیت برای تالاب پریشان فارس، هامون و هیرمند سیستان و بلوچستان، خورخوران هرمزگان،گاوخونی اصفهان و چغاخور چهارمحال و بختیاری هم وجود دارد....
یونس قیصی زاده
بی آبی در جنوب کشور و از جمله خوزستان، چهره تلخی به خود گرفته است و باعث اعتراضات خیابانی شده است، آنچه این روزها مردم جنوب در گرمای کُشنده تابستان می کِشند، زجر زندگی و سختی روزگار است که به دلیل سیاست های غلط همه این سالها، گریبانگیر آنها شده است. اوضاع بحرانی اقتصاد و تورمی که روز به روز در حال افزایش هست، معیشت را بر مردم سخت کرده و آنها را حتی در دستیابی به امکانات اولیه زندگی به مشکل انداخته است. چشم انداز مثبتی که برای احیای برجام در آخرین ماههای دولت روحانی بوجود آمده بود، در ناهماهنگی بین دولت و مجلس انقلابی، بر باد رفت تا مذاکرات وین به دولت رئیسی برسد و بیم مذاکرات فرسایشی و خسته کننده، بار دیگر بر فضای سیاسی و اقتصادی کشور، سایه بگستراند.
دولت روحانی بی انگیزه و خسته از انجام امور، زودتر از موعد کار را رها کرده و وضعیت کشور در یک دوره بلاتکلیف انتقالی قرار دارد. در این اوضاع و احوال آشفته، بجای برخورد با اعتراضات مردمی، بهتر است که صدای این مردم معترض را شنید و فارغ از شانتاژ براندازان و هیاهوهای مخالفان، حق انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز شهروندان و مردم کوچه و بازار را به رسمیت شناخت و مسئولیت آن چه رخ داده و باعث اعتراضات گسترده شده را پذیرفت، و ضمن عذرخواهی از مردم، با نگاه کارشناسی و نظر تخصصی سعی شود تا تمهیدات کوتاه مدت برای رفع مشکلات اساسی همانند کمبود آب اندیشیده و بکار گرفته شود و در دراز مدت با درک واقعی توان اجرایی و امکانات دولتی و بودجه عمومی کشور، همه این مقولات برای رفع مشکلات درون کشور بکار گرفته شوند و قبل از این که نگران مردم کشورهای دیگر بود، بداد مردم کشور خودمان رسید.
حسین حشمتی : بالاخره مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایجاد هفت منطقه آزاد جدید را تصویب و به مجلس شورای اسلامی فرستاد تا در آن جا هم به تصویب برسد و جهت اجرا به دولت ابلاغ شود و این در حالی است که حسن روحانی رئیس جمهور در سفری که سال ۹۳ به استان داشت هیچ اشاره ای به موضوع...
یونس قیصی زاده
گویا کار اداره امور کشور دیگر واقعا سخت شده و جان ها دارد به لب می رسد، از نابسامانی های پی در پی که همانند تیر به سوی مان روانه میشود.
در حالی که رونمایی از واکسن های مختلف کرونا در کشور دستمایه طنزپردازی شده و هر روز تولید واکسن جدیدی مطرح می شود، اما هنوز خبری از واکسن عمومی نیست. واکسیناسیون در ایستگاه سالمندی متوقف شده و ده ها میلیون نفر دیگر، سردرگم و ماسک به دهان، در حالی که بازوهای خودشان را برای واکسن آماده کرده اند ولی خبری از آمپول نیست که نیست. برخی نیز هراسان با هزینه چند میلیون تومانی برای رسیدن به واکسن، خودشان را به کشورهایی مانند ارمنستان می رسانند که عوارض خروج آنها، درآمدی هم شده برای خزانه کشور که به جای این که پول واکسن مردم را بدهند، پولی نیز بابت تزریق واکسن هموطنان در کشوری دیگر دریافت می کنند!
در این اوضاع بیم و نگرانیِ پیک چندم کرونا که دامن گیرمان شده، قطعی مکرر برق و کمبود آب نیز دست از سرمان بر نمی دارد و زندگی را در این روزهای گرم تابستانی که در بوشهر و جنوب کشور آتش از آسمان می بارد، طاقت فرسا نموده است.
وقتی به دلیل تحریم و سوء مدیریت ها، سالهای سال میانگین رشد اقتصادی کشور صفر هست و نرخ تشکیل سرمایه منفی، معلوم است که خود را در بی برقی و نبود امکانات رفاهی و گسترش فقر و ازدیاد بیکاری و شکاف طبقاتی و تورم سرسام آور و... نشان می دهد.
دیگر توجیهات و ذکر دلایل این مشکلات اساسی نه دردی از مردم دوا می کند و نه فایده ای برای آنها دارد. مردم دیگر نه حوصله شنیدن نصایح تحمل کردن این مشکلات را دارند و نه دل و دماغی برای وعده های رفع آنها و نه گوشی برای شنیدن انداختن تقصیرات این اوضاع به گردن این جناح و آن جناح که هر چه هست به ضررشان تمام شده است. هر چه بوده و نبوده را به کنار بگذارید و برای رفع این همه مشکل مردم کاری کنید.
اگر بحث تنش زدایی هست، دست بکار شوید. اگر نیاز به رفع تحریم هاست، وقت کشی نکنید. اگر ضرورت تصویب قوانین مبارزه با فساد است، اقدام کنید. اگر می خواهید مقابل رانت خوارها بایستید کوتاهی نکنید. اگر قصد تصویب اف ای تی اف را دارید، امروز و فردا نکنید.
اوضاع سختی است، هر کاری می خواهید برای این مردم کنید، بشتابید تا هنوز فرصتی باقی مانده است.
حسین حشمتی: خطای مهم تر یکی دیگر از نامزدها، وعده پرداخت یارانه به چند میلیون نفر از هموطنان آن هم ازمحل وجوه کسر شده از چند میلیون نفر دیگر که به زعم وعده دهنده جزء اقشار مرفه جامعه محسوب می شوند و گویا فراموش کرده بود که این بحث در زمان برقراری آن یارانه مطرح گردید ولی چون مورد اعتراض مردم قرار گرفت دولت وقت ناچار شد...
یونس قیصی زاده: ما در حسرت یک زندگی معمولی روزگار میگذرانیم، زندگی که عادی باشد، بدون استرس و دل نگرانی از دست دادن ارزش پول ملی و دود شدن پس اندازمان، زندگی که بورس آن عادی باشد و یک شبه مردم را به خاک سیاه ننشاند، زندگی که تورم در آن چنان نقشی نداشته باشد که هرچه می دویم به چیزی هم نمی رسیم، زندگی که در آن شغل و درآمد کافی برای جوانان وجود داشته باشد تا با شوق و لذت به آینده خود و ازدواج و تشکیل خانواده فکر کنند..
اسماعیل منصورنژاد: کار شورای نگهبان از این نظر مهم است که حاکمیت یکدست و یکپارچه میشود و از فردای پیروزی یک اصولگرا، تمام مسئولیتها بر دوش همان کسانی میافتد که همه را جز خودشان مقصر میدانند. وقتی یک اصولگرا رییسجمهور شود، توپخانه رسانههای رسمی و غیررسمی اصولگرایان از جمله تلویزیون برای متهم کردن دیگران خاموش میشود و از آن پس کسی جز خودشان در مقابل خودشان قرار نخواهد گرفت...
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- بانگ آمد که علی را کشتند
- عشق ننه معصومه، بوشهر هست
- تصاویری از تفریح شبانه بوشهری ها
- جلسه دیرهنگام موافق و مخالفان طرح المان میدان انقلاب بوشهر
- درخواست سالاري براي خودداري از نصب بنر و درج پيام تبريك/ اقدام ادارات غيرمجاز است
- مديركل كمرگ بوشهر بركنار شد
- پای مهدی طارمی هم به تحلیل شرکت در انتخابات مجلس کشیده شد
- تصاویر آئین بازگشائی مدارس در بوشهر
- شهر سی ین ایتالیا؛ آزمایشگاه فلسفه سیاسی و دمکراسی
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- آتشسوزی در خط لوله گاز گناوه به گچساران / 3 نفر مصدوم شدند
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- عکس های منتشر نشده از پشت صحنه دلیران تنگستان
- تصاویری دیده نشده از بوشهر قدیم