طراحی سایت
جستجو:

بزرگداشت روز بوشهر از طرف انجمن بوشهريهاي مقيم تهران

روز جمعه 18 اسفند، مراسم بزرگداشت روز بوشهر و تجليل از اعضاي برجسته انجمن شادروانان مهدي علوي و پرويز هوشيار، در سالن گردهم پارک شقايق سعادت آباد تهران برگزار شد. سنج و دمام آغاز گر برنامه بود که توجه حاضران در مراسم را به خود جلب کرد.

مراسم با سخنراني شيخياني شروع  شد و با صحبتهاي خانم علوي ادامه يافت. سپس کشاورز عضو دشتستاني انجمن، از ويژگي انجمن گفت واز شادروانان علوي و هوشيار تجليل کرد. کليپي از چگونگي انتقال و نصب اولين دستگاه چاپ در بوشهر از زبان شادروان علوي پحش شد و بعد ازآن کليپي ديگردر شرح فعاليت هاي شادروان پرويز هوشيار که توسط رحمان برزگر توليد شده بود همزمان با نوازندگي گروه هامون هوشيار (به ياد پدر) پخش شد.

سپس گروه موسيقي ميرشکاري، ملودي ويژن را با ترانههايي باگويش بوشهري اجرا کردند.

در ادامه برنامه با واگويي خاطراتي از شادروان پرويز هوشيار از زبان خواهرش زيبا هوشيار دنبال شد، تا نوبت به جولايي رسيد که در سخناني شرح جگونگي تشکيل انجمن را بيان کرد. شعر خواني رکني و باستي به خيام خواني گروه ميرشکاري ختم شد. همراهي حاضرين با گروه موسيقي، همه را به وجد آورد بود.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور : مگر ميشود روي دريايي از گنجهاي متنوع نفت و گاز و شيلات و انرژي اتمي و نخيلات زندگي کنيم و نکبتها و آلودگيهايش از آن مردم نجيب جنوب باشد ولي خوشيها و رانتهاي جيب پر کنش براي ديگران باشد؟ راستي اين چه عدالت فريبندهايست که هميشه در شعارهاي دولت مردان نهفته است! مگر ميشود درآمدهاي کلان هزاران هزار ميلياردي براي رفاه و آسايش استانهاي بزرگ کشور هزينه شود ولي رنجها، آلودگيها و بيماريهايش (سرطانهاي خوني و تنفسي) براي مردمان جنوب باشد!...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مکتب بوشهر درادبيات داستاني ايران

 

به مناسبت روز بوشهر  جلسهاي با عنوان نظريه پردازي پيرامون ادبيات داستاني بوشهر در تالار فردوسي دانشکده ادبيات دانشگاه خليج فارس بوشهر برگزار شد. دکتر حميد اسدپور سخنران اين جلسه بود و  دکتر بشير علوي از دانشگاه فرهنگيان و  دکتر ليلا رضايي از دانشگاه خليج فارس به عنوان نقدکنندگان اين سخنراني حضور داشتند. دکتر عبدالمحمد موحد نيز دبير جلسه بود.

دکتر اسدپور با بيان شاخصهها و نيز تبيين ويژگيهاي داستان نويسي در بوشهر گفت: مکتب داستان نويسي بوشهر مکتبي متمايز و پيشرو در ادبيات داستاني ايران است و قرار دادن آن تحت عنوان مبهم مکتب جنوب غير منصفانه است و دقيق نيست..

وي ادامه داد که اين  ايده که بوشهرداراي مکتب متمايز و مستقل در ادبيات داستاني ايران است را در سال 1397 مطرح کرده وآن را در قالب کتابي در سال 1398 به مديريت وقت حوزه هنري بوشهر براي انتشار تحويل داده است که متاسفانه عليرغم داوري نزد صاحبان نظر در اين حوزه و اخذ تاييديههاي آنان، هنوز از طرف حوزه هنري در جهت چاپ اين کتاب که عنوان آن مکتب بوشهر ميباشد اقدامي نشده است.

دکتر اسدپور به بيان دلايل خود براي طرح مکتب بوشهر در ادبيات داستاني و متمايز بودن آن از ساير مکتبهاي موجود در زمينه ادبيات داستاني شده پرداخت و سپس ويژگيهاي مکتب بوشهر در ادييات داستاني را برشمرد.

بعد از وي، ناقدان ضمن بيان نقطه نظرات خويش و طرح پرسشهايي بر لزوم تفکيک مکتب بوشهر در داستان نويسي از مکتب جنوب تاکيد کردند.

در ادامه حاضران به طرح پرسشهاي خود پرداختند.

در پايان دکتر اسدپور با ذکر اين نکته که مابايد به شکل عقلايي و منطقي به تبيين ابعاد تاريخي وفرهنگي استان بوشهر پرداخته و به نوعي برند سازي کنيم، گفت مکتب بوشهر در ادبيات داستاني يک برند و نشان غني و استثنايي به شمار ميرود و سرمايههاي وزين ادبيات داستاني ايران به اين مکتب جريان ساز تعلق دارند‌‌.

دکتر اسدپور با بيان اينکه تاريخ، جغرافيا، اقتصاد و معيشت، مناسبات اجتماعي، سنت و آئينهاي مخصوص در کنار بازرگاني و دريانوردي از جمله عوامل موثر بر ظهور و تداوم مکتب بوشهر در داستان نويسي است افزود: تنوع در سبک و گستردگي موضوعات مطرح شده در داستانهاي اين مکتب به همراه شيوههاي گوناگون بيان و روايت داستان از جمله خصوصيات بارز اين مکتب است. مکتب بوشهر در داستان نويسي مکتبي برابري خواه و جامعهگرا ميباشد که بازتاب روزگار و درد و رنج و شاديهاي مردم اين خطه است. در ادامه وي به بيان  ويژگيها و معرفي نمايندگان اين مکتب پرداخته و آن را مکتبي پيشرو در ادبيات داستاني ايران برشمرد و  داستان نويسان مکتب بوشهر را داراي رسالتي مترقيانه در جهت انعکاس وجدان عمومي جامعه دانست و تاکيد کرد که در بوشهر برند و مکتب معتبر و ممتازي در حوزه داستان نويسي و شعر ايران زمين است.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

ماهيگيري همراه با ترس و لرز

محمد ابراهيم فولادي

سال 1363 هجري شمسي بود. به اتفاق دو ملوان ديگر جهت دسترنج خود و معاش روزگار اقدام به خريد يک قايق موتوري نموديم که قيمت آن قايق همراه با موتور 40 اسپ تواتسا که سه سال پيش اوشار شده بود مبلغ 40 هزار تومان بود.

 قايق در اسکله بندرگاه پهلو گرفته بود و موتور آن همراه با ماشين سواري به منزل حمل ميشد.

در يکي از روزهاي آخر پاييز که پيش بيني ميشد سه روز ديگر هوا خوار است، تصميم به صيد در دريا گرفتيم. هوا خوار شد، ظهر يکشنبه ماچله آماده کرديم که شامل مقداري نان و دمپخت ميگو بود و به سوي بندرگاه حرکت کرديم. در راه علاوه بر رانندگي به وزش باد و درختان و ابرها مينگريستم و هوا را رصد ميکردم. به بندرگاه رسيديم ساعت 5 بعدازظهر بود، هوا خوار کمي اون طرفتر چند تکه ابر سياه در آسمان نمايان بود، مرتب به ابرها  خيره ميشدم  و کار آماده سازي قايق هم از نصب موتور و باز کردن گسل و لنگر بستن موتور به قايق را انجام ميدادم. هوا  رو به سردي ميرفت، تعدادي از قايقها به صيد رفته بودند، دو ملوان  قايق کنار اسکله، نيم نگاهي به آسمان و ابرها داشتند.

بالاخره همراه با دو ملوان به نام جلال و اسماعيل دل به دريا زديم، محل صيد مونگوف روبروي اسکله بندر عامري تنگستان بود که آنجا هميشه صيادان روزي خير و برکتي داشتند.

پس از 30 دقيقه روي دريا بالاخره به محل صيد که همان منگوف دريايي بود، رسيديم. به غروب نزديک ميشديم. حالا بايد قايق در يک جاي مناسب لنگر ميشد. شخته که مانند شاقول  بنايي است و بند 20متري نازک هم داشت به دريا انداختم تا يک جاي خوب جهت صيد که اونجا بين شلي و گساري بود پيدا کنم.

بالاخره با اندازهگيري، قايق در يک جاي مناسب قرار گرفت و گفتم همين جا لنگر بيندازيم.

حالا نيم ساعت تا غروب آفتاب مانده بود و قايق وسط دريا و فقط کوههاي اطراف عامري مشخص بودند و ديگر هيچ چيز نمايان نبود.

ما سريع سه نوع طعمه که شامل ماهي گواف ميگو و خساک بود کنجه کرديم، و شروع به صيد کرديم. نزديک 10 قايق پيش هم بوديم، در اولين قلاب هايي که به  آب انداخته ميشد انواع ماهيهاي صبيتي، شوريده و بالول و شوم ميگرفتيم. حسابي مشغول صيد شده بوديم و هر کدام نزديک به نيم باسکت ماهي گرفتيم.

کم کم هوا تاريک ميشد، نگاهي به آسمان انداختم، ديد ابرها بالا آمده و چلچل باد قوس شروع  وزيدن ميکند. در اين چهار ساعت حسابي ماهي رو کرده بود و باسکتهايمان داشت پر ميشد. ديدم ابر سياهي از روي کوههاي عامري بالا ميآيد، يکباره گفتم جلال لنگر بکش که اوضاع خيلي پسن. باد قوس قوس، اون هم بادي که از مطاف ميآمد.

 قايقهاي ديگر هم گفتند جمع کنيم. در اين بين يکي از ملوانان گفت ماهي رو کرده بزار صيد کنيم که با عصبانيت گفتم من مي دانم يا تو.  لنگر بکش. همه قايقها لنگر کشيدند و در حال حرکت بودند. جلال  هرچي ميکرد لنگر بالا نميآمد، سکان  قايق را به صورت دايره 30 متري دور لنگر چرخاندم  تا يکباره لنگر آزاد شد، لنگر  پشت گسار گير کرده بود و با مکافات زياد آن را آزاد کرديم و حرکت کرديم به سوي ساحل، در اين هواي طوفاني قايق بالا و پايين ميرفت. با تجربهاي که داشتم قايق را سوار موجها ميکردم و به سوي ساحل ميرفتيم. گاهي قايق يک متر يا دو متر بالا و پايين ميشد، ديگر اميدي به زنده ماندن نبود و ملوانان  دست به طرف آسمان دراز ميکردند که خوشبختانه اسکله بندرگاه نمايان شد. اما وارد اسکله شدن هم تجربه ميخواست، سنگيني قايق را يک طرف قرار داديم و قايق وارد اسکله شد. در اين هنگام صورتها که رنگ پريده و چهرهها ترسيده بود، به حالت عادي درآمد.

يک گروهبان دوم که نگهبان بود گفت چرا حالا ساعت دوازده شب برگشتيد؟ گفتيم مگر تشخيص هوا نميدهي؟ تا معلوم شد اين درجهدار اهل شهر اراک است و از دريا و دريانوردي چيزي نمي‌‌داند. بالاخره اين سفر دريايي با مشقت و سختي پايان يافت.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين شادکامي : در تعطيلات عيد نوروز با دوستان و همکلاسيهايمان، ظهرها به سينما فانوس و بعدازظهر  کنار ساحل دريا قدم ميزديم و عکس يادگاري از کشتي رافائل گرفتن و کافه نگرو رفتن  و کيک و بستني و يا آب هويچ بستني خوردن، به جاي  کافه پالوده حيدرک و شام نيز ساندويچي گبگو تو ششم بهمن و يا ساندويچ دروازه سر ميدون و پاتوق حسين آقا، به جاي سمبوسه و پکوراي  علي پکورايي که تغيير درخوردنيها با دوستان

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مژده مواجي : به طرف ايستگاه مترو که راه افتادم، تراکتورها دورتر شده بودند و صداي بوقشان بهطور مبهم شنيده ميشد. سوار مترو شدم و در گرمايِ مطبوع داخلِ آن، جايي براي نشستن پيدا کردم. در اين ساعت زود صبحگاهي اغلب افراد شاغل به سر کار ميروند. خيليها سرشان توي گوشيشان بود. بقيه هم بهندرت صدايي ازشان بيرون ميآمد و مثل من اينوآنور را نگاه ميکردند.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

چالشهاي كوتاه مدت

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

بر اساس قانون پاركينسون مدت زمان انجام هر كاري همانقدر است كه ما براي آن در نظر ميگيريم. اگر براي كاري كه يك روز انجام ميشود يك هفته در نظر بگيريم دقيقا يك هفته به طول ميانجامد. حال اگر براي كاري زمان پايان در نظر نگيريم احتمال دارد هيچوقت تمام نشود. اين موضوع باعث ميشود خيلي از كارهايمان را نتوانيم تمام كنيم. يك روش خوب براي انجام ضربتي كارها و اتمام پروژههايمان در كوتاه مدت تعريف چالشهاي كوتاه مدت براي آنها است.

دليل موثر بودن چالشها اين است كه وقتي در يك دوره كوتاه خود را مجبور به انجام فقط يك كار ميكنيم كارهاي ديگر را كنار ميگذاريم و تمام تمركز و انرژي خود را بر همان كار ميگذاريم؛ خيلي از عادتهاي مضر مثل اتلاف وقت با گوشي، تلويزيون، همنشينيهاي تكراري و بيهدف را كنار ميگذاريم؛ هدفي كه از آن چالش داريم به ما انرژي و انگيزه ميدهد؛ ضمن اينكه بخاطر زمان كم وقتمان را براي انجام بينقص كارها به هدر نميدهيم. چند زمينه كه ميتوان براي آن چالش تعريف كرد:

چالشهاي آموزشي. شايد شما هم اين تجربه را داشته باشيد كه حافظه رايانه خود را پر از دورههاي آموزشي مانند يادگيري زبان انگليسي، آموزش نرمافزارهاي كاري و هنري كردهايد ولي هيچوقت سراغ آن نرفتهايد. براي اينكه بتوان يك دوره آموزشي بلندمدت را تمام كرد نياز به تبديل آن به عادتي روزانه يا حداكثر هفتگي است كه لازمه آن هم يادگيري ساخت عادت است. ولي راه آسانتر اين است كه شما همان دوره را بصورت حضوري يا آنلاين شركت كنيد. در اين صورت شما در چالشي قرار داريد كه مجبوريد جلسات را شركت كنيد و تمرينها را هم انجام دهيد. احتمالا هزينه آن بيشتر از آموزش آفلاين است ولي به نتايج و خروجي آن ميارزد.

چالش ورزشي و تندرستي. ورزش هم از مقولاتي است كه عادت آن خيلي دير ساخته ميشود. چون با خستگي و درد جسماني همراه است مغز با ما همراهي نميكند. ولي انداختن خود در يك چالش مقطعي ميتواند براي ورود شروع خوبي باشد. مثلا شركت در مسابقات ورزشهاي همگاني يا همراهي با يك گروه كوه نوردي براي صعود به يك قله محلي. همين چالشهاي كوتاه ميتواند شما را كمكم به ورزشكار تبديل كند. چالش كوتاهمدت به شدت مناسب رژيمهاي غذايي تندرستي است. مثلا چالش يك هفته نخوردن قند، چالش ده روزه نخوردن گوشت و پروتئين حيواني.

چالش كتابخواني. ميتوانيد چالشي تعريف كنيد كه به مدت يك هفته روزي يك كتاب بخوانيد. اگر كتاب قطوري داريد كه سالهاست دوست داريد بخوانيد براي خود چالشي چند روزه (بسته به حجم كتاب) تعريف كنيد و آنرا تمام كنيد. فقط بايد دوره چالش كوتاه باشد.مثلا اگر در حالت عادي فكر ميكنيد كتابي را در سه روز تمام ميكنيد اين زمان را به نصف كاهش دهيد.

خلاصه كلام اينكه اگر كاري را مدتهاست ميخواهيد انجام دهيد و قابل اتمام در يك دوره كوتاه است چالشي براي آن تعريف كنيد و در يك هفته يا ده روزه تمامش كنيد. بعدا كه به پشت سرتان نگاه ميكنيد هر كدام از اين چالشها مانند فتح يك قله است.

    (هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

شعري از استاد علی باباچاهي ترجمه و در مجله دوسالانه Circumference در امريکا به چاپ رسيد. در اين مجله تعدادي از شاعران دنيا به زبان خودشان شعر دارند. اين شعر استاد باباچاهي توسط مرجان مدرس، ترجمه شده است...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حماسه حقپرست: موسيقي بوشهر؛ خود به تنهايي ميتواند پنجره اي گشاده رو به درياي فرهنگ و هنر باشد تا با تابيدن نور و نوا و سازها و آوازهايش، ديرينگيِ يک تاريخ را واگويه کند! چه؛ بوشهر، به راستي شهرِ موسيقي است و چشم انداز ِ جهان موسيقي نيز هم توانست باشد! حضور بزرگان ملي و جهاني در موسيقي بوشهر و موسيقي بوشهر، تحقيقات و پژوهشها و جستار موسيقايي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

موفقيت نه به هر قيمتي

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

 

موفقيت خيلي خوب است ولي به هر قيمتي خوب نيست. يكي از مشكلات ما انسانها اين است كه هر کدام از يك طرف بام ميافتيم. عدهاي هيچ تلاشي براي موفقيت در زندگيشان نميکنند. برخي هم براي رسيدن به موفقيت زندگي خود را نابود ميكنند. در مورد روشهاي رسيدن به موفقيت همه جا صحبت ميشود. ولي تقريبا کسي در مورد آسيبهاي موفقيت غيرارگانيک صحبت نميکند. حال ببينيم چرا رسيدن به موفقيت با هر قيمتي ميتواند آسيبرسان باشد.

انسان تمايل زيادي دارد که در هر کاري زود به نتيجه برسد. فکر ميکند اگر به جاي پنج يا ده سال تلاش آرام و مستمر، آن تلاش را بصورت فشرده در يك سال انجام دهد همان نتيجه بدست ميآيد. نتيجه اينكه در آن يك سال قيد همه چيز را ميزند؛ تفريح، استراحت، خواب، خانواده، دوستان و كلا زندگي. فارغ از اينكه اين روش معمولا جواب نميدهد، آنچه در مقابل از دست ميدهد معمولا قابل جبران نيست. اگر موفقيت را رشد و تغيير مثبت دروني انسان تعريف كنيم، بنا بر ذات انسان و طبيعت حيات همه چيز در يك نظم آرام و تدريجي بدست ميآيد. مانند رشد و نمو موجودات كه با سرعتي مشخص رخ ميدهد و دستكاري در آن به نتايج غيرمنتظره ميرسد.

بنابراين حتي اگر بپذيريم كه ميتوان با كم كردن زمان به موفقيت رسيد، باز هم آسيبهاي ناشي از آن را نميتوان حذف كرد. تمام تلاش ما براي موفقيت در زندگي در اصل براي اين است كه زندگي بهتري داشته باشيم. اگر براي رسيدن به موفقيت به زندگي آسيب بزنيم نقض غرض است.

يكي از آسيبهاي ناشي از تلاش زياد و فشرده از بين بردن قابليت توليد خود است. مغز و بدن حد مشخصي از فشار را ميتواند تحمل كند. وقتي بيش از حد به آنها فشار ميآوريم يا نتيجه خوب نميدهد يا آسيبي ميبيند كه بعدا قابل جبران نباشد. آسيب ديگر موفقيت به هر قيمتي، به اطرافيان است. اگر وقت كافي براي خانواده خود نگذاريم بعدا قابل جايگزين شدن نيست. والدين ما هميشه كنارمان نيستند، فرزندان ما در كودكي بايد دستشان را بگيريم و همسرمان نميتواند دوري ما را به قيمت حضورمان درآينده تحمل كند.

در نتيجه اگر پروژهاي را شروع كردهايد كه نياز به تلاش زياد و پيوسته دارد سعي كنيد بيشتر از شش ماه زندگيتان را براي آن تعطيل نكنيد، چون آسيبزننده است.

مورد آخر هم موفقيت به قيمت بدبختي ديگران است. اين را ديگر همه ما ميدانيم. دنيا يك سيستم بسته است و هر عملي از ما سر بزند تاثير آن بالاخره جايي به خودمان ميرسد. نتيجه كارهاي ما بايد براي دنيا سودمند باشد تا دنيا جاي بهتري براي خود و ديگران باشد. شايد در كوتاهمدت آثار مثبت يا منفي كارهايمان به ما برنگردد ولي در بلندمدت حتما برميگردد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1076)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر بندري تجاري، تاريخي، فرهنگي با هزاران راز و رمز  نهفته در سينه و چهره، داراي معماري فاخر و کهن، موسيقي محلي غني و زنده، با مردماني اصيل و مهمان نواز، از کوچه پس کوچههاي سنگ فرش، گلي، نمناک، سبخ زار و تنگ و باريکي که از يک طرفش بادهاي موسمي با نسيمي خنک و در مواردي همراه با گرمي و شرجيهايي که در بازار ماهي قديمش با يزلههاي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (1)

غلامرضا شريفي خواهدبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

برگزاري تورهاي بوشهرگردي در قالب نخلستانگردي و بازديد از کارگاه صنايعدستي، بازديد از نيايشگاه مُند، کلوتهاي مند و آرامگاه جهازها، کوه نمک جاشک و بوشهرگردي در بافت تاريخي شهر بوشهر از جمله برنامههاي سومين فستيوال موسيقي کوچه بود. کارگاه تخصصي گردشگري با عنوان «مکتب کوچه» از جمله برنامههاي شاخص فستيوال بود...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

بزرگترين کاري که اين جشنواره انجام ميدهد، اين است که فرهنگ آداب و معاشرت مردم بوشهر را نشان ميدهد و باز بودن در خانهها به روي مهمان را به تصوير ميکشد. اينکه مهمانان فستيوال سر سفره بندرنشينان مينشينند و غذا ميخورند، فرصتي براي رشد فرهنگ، بوم و زيست بوشهريها است...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

ماندگاري فرهنگ و آيينهاي بوشهر با فستيوال کوچه

شاهين بهرام نژاد

ما چند دوست و رفيق بوديم که دغدغههايمان فرهنگ و آيينهاي بوشهر بود، در چند سال پيش هسته اين کار را بنيان گذاشتيم و دو دوره را برگزار کرديم و بعد از آن شرايط کرونا پيش آمد و وقفه افتاد، امسال هم تلاش دوستان باعث شد که دوباره اين فستيوال برگزار شود.

آن قدر که ما از تولد تا مرگمان، در بزم و رزممان، در سوگ و در سورمان و... آيين داريم و در مناسبتهاي مختلف اين آيينها به شکل بسيار زيبايي به عنوان يک ميراث معنوي برگزار ميشود، بيم اين ميرود که براي نسلهاي جديد و تازهمان ناشناخته بماند و فرسايش پيدا کند. جرقه برگزاري فستيوال کوچه از اين جا شروع شد و گفتيم براي ماندگاري اين فرهنگ و آيينها چه کار کنيم؟ اين شد که به اين نتيجه رسيديم که فستيوال کوچه را برگزار کنيم.

فرهنگ يک حيطه بسيار گسترده است از پوشش، خوارک، آيين و حتي لهجه، قصهها و حتي آدمهاي يک جا و به چيز خاصي منحصر نميشود. در جشنواره کوچه سعي شد تا به چند مولفههاي مختلف فرهنگ بوشهر و اقوام پرداخته شود.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

موثر در حوزه هنر و موسيقي

ابراهيم تمهيد: بعد از چهار سال مجددا شاهد اجراي فستيوال کوچه بوديم. اميدواريم که اين رويداد بيشتر مطرح و به عنوان يکي از فستيوالهاي مهم کشور، بيش از اين مطرح شود. اکثر مهمانهايي که داريم از سراسر کشور هستند و حتي از خارج از ايران هم آمدهاند. اين فستيوال در حوزه هنر و موسيقي موثر است و اميدواريم در ادامه شاهد برگزاري اين فستيوال در سالهاي سال باشيم.

يک کلمه در مورد بوشهر: بوشهر سي ما عشقن و شرجي.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

استقبال بي نظير از فستيوال موسيقي کوچه در بوشهر

سيروس خباز ثابت: بعد چندين سال در بوشهر فستيوال موسيقي کوچه، به همت عزيزان اهل هنر در بوشهر برگزار شد و يکبار ديگر بوشهر بر سر زبانها افتاد. موسيقي اقوام در اين چند شب رويايي، برگزار شد. همه اهل دل در سراسر ايران شاهد بزرگترين رودررويي موسيقي اقوام در بوشهر بودند. چه استقبالي بدست آمد از سراسر ايران بخاطر اين فستيوال موسيقي در بوشهر، جمعيت فراواني آمده بود. ابتکار جالبي بود تاکنون هيچ شهري از ايران نتوانسته بود در اين مدت کوتاه اين جمعيت را براي اجراي يک فستيوال فرهنگي و هنري بخود ببيند. البته اگر از مهماننوازي مردم بوشهر بگذريم، خود بوشهر هم واقعاً ديدني است، کوچه پس کوچههاي چهار محل اين شهر ديدن دارد. گرچه در شب آخر اين فستيوال، مردم بوشهر شرمنده مهمانان عزيز شدند! مگر ميشود اين شش شب بخوبي و خوشي برگزار شود، و جلوي برنامه اختتاميه را بگيرند؟!

به هرحال اميدواريم که فستيوال موسيقي کوچه، در سالهاي آينده هم در بوشهر برگزار شود و بدين طريق بوشهر در ايران، پرچم دار اين گونه فستيوال موسيقي کوچه باشد.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

از فستيوال کوچه، عکسها و ويدئوهايي در فضاي مجازي منتشر ميشود که هرکجاي ايران باشيد و آن را ببينيد شما را به جاي ديگري از ايران پرتاب ميکند.جماعتي کنار هم نشستند و اين موسيقي است که همچون گرماي جنوب دلتان را به شوق ديدن اجراها گرم ميکند. سومين دوره فستيوال موسيقي کوچه در شهر ساحلي بوشهر برگزار ميشود...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

زماني که دور اول فستيوال برگزار شد، واقعيت اين بود که بوشهر آنچنان چهرهاي در گردشگري و ميان مقاصد سفر در بين مردم نداشت. اما بعد از اين رويداد و انتشار فيلمها و خاطرات افراد مختلف از آن، آنقدر چهره بوشهر تغيير پيدا کرد که بسياري از افراد منتظر فرارسيدن اسفند و برگزاري اين رويداد بودند که به هواي آن به بوشهر سفر کنند...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

علي اسماعيلي: استقبال و شور مردم که بدون شک بدنبال مطالبه حلقه گمشده جامعه ايراني يعني شادي بود، فضاي عمارت حاج رييس را آنقدر کوچک کرد تا حضور مردم به کوچههاي تو در تو بافت قديم بوشهر بکشاند تا نواي شادي همزمان از عمارت به کوچهها کشيده شود و آنقدر اين شور و شادي به پرواز درآيد که صداي آن در گوشه گوشه جهان شنيده شود! فستيوالي که توانست فراتر از بزرگترين فستيوالهاي جهاني...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

زمستون فصل منه

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

«زمستون فصل منه» جملهاي است از مربي اوج موفقيت توني رابينز. منظور رابينز اين است که من مرد شرايط سخت هستم. او معتقد است شرايط سخت او را قويتر ميکند و باعث تمايز او از ديگران شده و بعدا هم در شرايط سخت مشابه مشکلي نخواهد داشت. اين جمله فقط براي انسانها مصداق ندارد. كسب و كارها، موجودات زنده و خيلي از برساختههاي انساني هم از اين قائده پيروي ميكنند. هر پديدهاي كه بتواند زمستان سخت را پشت سر بگذارد در بهار بعد رشد بالايي را تجربه ميكند. ضمن اينكه در زمستانهاي بعدي هم مشكلي نخواهد داشت. ولي متاسفانه ما انسانها بنا به طبيعت خود هميشه دنبال راحتي هستيم تا سختي. حتي كساني كه زندگي و شرايط سخت آنها را تبديل به انسانهاي موفقي كرده است هم اين موهبت را از فرزندان خود دريغ كرده و آنچنان آنها را در ناز و نعمت غرق ميكنند كه بعدا در زندگي خود توان عبور از مشكلات را ندارند.

يك تجربه شخصي. من حدودا 23 سال پيش وارد بازار كار شدم. با يك مدرك ليسانس زبان انگليسي و تقريبا هيچ مهارت ديگري. آن زمان مصادف بود با شروع اولين پروژه در پارس جنوبي به نام فاز 2 و 3. در سومين باري كه به دروازه اصلي آن به نام «گيت هفت» با نامه اداره كار مراجعه كردم بعنوان افسر ايمني در شركت هيونداي استخدام شدم. حقوق آن روز من تقريبا دو برابر يك كارمند دولت بود. در پنج سال بعد از آن هم در شركتهاي ايراني و خارجي با حقوق بالايي كار ميكردم.

اين شرايط خوب باعث شد دنبال يادگيري بيشتر يا تلاش براي ورود به عرصه ديگري نباشم. تا اينكه دوره ركود و تحريم و خروج شركتهاي خارجي از ايران شروع شد. به يكباره  به يك كارمند معمولي تبديل شدم كه مهارت خاصي به غير از انگليسي و كارهاي اداري نداشتم. بيكار شدم و وقتي هم كار پيدا كردم نصف حقوق دو سال پيشم را بهم پيشنهاد دادند. حداقل ده سال تلاش و ممارست لازم شد تا شرايطي مشابه روز اول را دوباره بدست بياورم. اين تجربه شخصي نتيجه ورود به بازار كار در زمان رونق و راحتي بود. البته با چاشني اشتباهات شخصي و كمي هم بدشانسي.

شبيه اين حالت ميتواند براي كسب و كارها هم رخ دهد. مخصوصا استارتآپها يا كسبهاي نوپا. اگر در دوره رونق اقتصادي شروع كنند خيلي زود و راحت به سود ميرسند. نياز به بازاريابي آنچناني ندارند و تا زماني كه شرايط خوب وجود دارد آنها هم مشكلي ندارند. ولي به محض اينكه شرايط ركود اقتصادي و دوران سختي فرا ميرسد خيلي از آنها توان مقاومت ندارند و از بين ميروند. در مقابل آنهايي كه در شرايط سخت شروع كردهاند چون با مشكلات بيشماري جنگيدهاند تا بقاي خود را تضمين كنند بعدا در شرايط خوب از بقيه سبقت بلندي ميگيرند. ضمن اينكه در دورههاي ركود بعدي هم مشكلي نخواهند داشت.

نكته نهايي اينكه فرصت استفاده از شرايط سخت را از دست ندهيد و از آن فرار نكنيد. اگر اولين حقوقتان آنقدر پايين است که رويتان نميشود به کسي بگوييد، يا کسب و کار نوپايتان مشتري ندارد، اين نشانه خوبي است که براي رسيدن به شرايط بهتر بحنگيد و رشد کنيد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1074)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

خيام در زندگي شخصي اونجوري که در تاريخ آمده، خلق تنگي داشته و کم حوصله بوده و جواب سوالش نميشد کرد. اما اگر در اين زمانه ما ميبود، حتمن ميگفت تنها گروهي که بعد از چند صد سال مرا درک کردهاند، همين شما بوشهريها بوديد که به آواز طرب، خوش هستيد و بي دغدغه ديروز و فردا، امروز را خوش داشتهايد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 حضور در بيش از  ده نمايشگاه انفرادي و گروهي در سطح استان و خارج از استان و برگزاري بيش از 50 ورکشاپ نقاشيخط در سطح استان، ارسال چندين اثر نقاشيخط در گالريهاي کشور ابوظبي و در حال حاضر در آموزشگاه هنري مشغول به تدريس اين هنر هستم.تازگي هم نمايشگاه گروهي بنده به همراه 15 نفر از هنرجوهايم در عمارت تاريخي دهدشتي برگزار شد که با استقبال کمنظيري روبرو شد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

بشير علوي: گريز از جنگ و پيشآمدهاي آن، راه نجات زن، مشکلات و گرفتاريهاي زنان بهويژه در برابر مردان، و ذهن قوي و جستجوگر زنان از جمله مؤلفههايي هستند که در داستانهاي کوتاه اين مجموعه يافت ميشوند. نوع پردازش به متن و زبان، و شيوه برخورد با شخصيتها و نحوة بيان مشکلات و بروز دادنِ آنها نوعي نگاه زنانه را به متن نشان ميدهد؛ نگاهي که از ديد يک نويسندة زن نميتواند پنهان بماند...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

غمگينترين بخش آموزش فردي

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

غمگينترين بخش آموزش رشد و توسعه فردي اين است که آنهايي که بيشترين نياز به آموزش را دارند کمترين ميل به يادگيري و رشد را نشان ميدهند. دقيقا برعکس در جبهه مقابل آنها که رشد بالايي داشته و زندگي موفق و شادي دارند بيشترين نياز به آموزش را حس ميکنند. سقراط اين موضوع را جهل فرهيخته ناميده است. او ميگويد من از بقيه داناترم چون به ناداني خود پي بردهام ولي ديگران همينقدر هم نميدانند.

وقتي در اواخر سال 1398 تصميم گرفتم وارد عرصه آموزش موفقيت و توسعه فردي شوم سه دليل داشتم: ابتدا بخاطر خودم بود که دهها سوال بيپاسخ در زندگي داشتم. دوم بخاطر خانواده، دوستان و نزديکانم كه ميتوانستم آنچه ياد گرفتهام را با آنها به اشتراك بگذارم، سوم كمك به مردم جامعه و کشورم. به هر حال در اين چند سال به اندازه يک کتابخانه کتاب جديد مطالعه کردم، آموزشهاي زيادي خريداري کردم، در دورههاي مختلفي شركت كردم و تا جاي ممکن که وقتم اجازه ميداد براي نشر آموزشها تلاش کردم. مانند همين ستون «زندگي آگاهانه» که با مساعدت نسيم جنوب عزيز تا الان بصورت مرتب مقالات کوتاه در آن منتشر ميشود.

در اين مدت بيشترين مراجعه را افراد رشد يافته و موفق به من داشتند. برعکس آنهاييکه فکر ميکردم نياز به آموزش بيشتري دارند با وجود مشاوره رايگان من مراجعهاي نداشتند. همزباناني با هزار کيلومتر فاصله از کشور افغانستان وبسايت «بهبود من» را در گوگل پيدا كرده و بعد از استفاده از مطالب رايگان آموزشي پيام تشکر ارسال ميکنند، ولي براي برخي از افراد دور و برم حتي يکبار هم سوالي پيش نيامده که از من بپرسد. به نظر من اين موضوع فقط يك دليل دارد. افراد رشديافته آنقدر براي يادگيري تجربي سختي كشيدهاند كه قدر آموزش را ميدانند. ولي آدمهاي عادي يا از آموزش فردي خبر ندارند يا اعتقادي به آن ندارند. متاسفانه بيشتر مردم فكر ميكنند آموزش فقط آموزش فني است براي يافتن كار و پيشرفت شغلي.

درحاليکه آموزشهاي روانشناسي فردي علاوه بر اينكه بطور غيرمستقيم بر شغل و درآمد فرد تاثير ميگذارد، كيفيت زندگي او را هم بالا ميبرد. آموزشهايي مانند هدفگذاري، برنامهريزي و مديريت زمان، افزايش انگيزه، افزايش اراده و انرژي، اعتماد به نفس، عزت نفس، خودباوري، ساخت عادت، غلبه بر کاملگرايي و اهمالکاري، سرسختي، تابآوري، حل مسأله و تصميمگيري، تفکر انتقادي، تفکر سيستمي، ارتباط موثر و دهها موضوع ديگر نه فقط جيب شما را پرپولتر ميکند که لذت شما از زندگي را هم بيشتر ميكند. اين آموزشها بر زندگي، روابط، کار و درآمد شما اثر مثبت ميگذارد.

در نتيجه يكي از وظايف مدرسان و مربيان رشد فردي اين است که آنقدر آموزشهاي رايگان را همه جا پخش كنند تا بالاخره به دست افراد عادي هم برسد، از آن استفاده كنند، تاثير آن را بر زندگي خود ببينند و نظرشان در مورد آموزش عوض شود. ما چه ميدانيم، شايد يك ويديو كوتاه، يك فايل صوتي يا مقالهاي كوتاه به دست كسي برسد كه همان مشكل را دارد و به اين وسيله وارد دنياي آموزش شود و راهحلي براي مشكلش پيدا كند.

بنابراين از شما دوست عزيز خواهش ميکنم هرگاه مطلبي آموزشي را مفيد تشخيص دادي براي کساني که ميشناسي هم ارسال کن. شايد کسي فقط به همين تلنگر نياز داشته باشد تا دنياي جديدي بر روي او باز شود.

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

معماري بوشهر، برخلاف معماري کويري، ساختمان هم با بيرون کار ميکند هم با درون. معمار، کاملا رها و بيتکلف، فضاها را خلق ميکند و اصلا اسير تقارن و تصلب غيرضرور نيست. معمار ضرورتي نميبيند اثر خود را با رنگ و تزيين ولخرجانه بيارايد. اين خود بنا و اثر است که زيباست نه رنگ و لعاب آن. شايد کمي بيانصافي باشد که زيبايي معماري بوشهر را در حد شيشههاي رنگي هلاليها در و پنجرهها خلاصه کنيم..

ارسال شده 2 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

پيسوهاي کمياب (دلفين) در ساحل بوشهر ....

جواد غلام نژاد جبري : 15 عدد دلفين گوژپشت اقيانوس هند در سال 1392 در بوشهرشناسي شده است که شامل مادر و فرزندان نابالغ و بالغ در کنار يکديگر بودهاند و با دلفين هاي بندر نخيلو مشترک هستند.

دلفين گوژپشت اقيانوس هند از سال 2015 به عنوان گونه در معرض خطر انقراض(EN) در ليست قرمز اتحاديه بينالمللي حفاظت از محيط زيست (IUCN) قرار گرفته است و به واسطه حضورش در زيستگاه ساحلي با عمق کمتر از 25 متر به شدت در معرض تهديد عوامل انساني مانند ادوات صيادي قرار دارند. بعد از 9 سال در کنار  ساحل ريشهر 3 عدد از آن 15 عدد که شامل 1 مادر و دو فرزند هستند، درحال زيستند. مسير حرکتي اين 3 دلفين حد فاصله ساحل ريشهر تا ساحل جفره ميباشد.

البته اگر مثل آن 12 عدد دلفين در تورهاي ماهيگيري گير نکنند ميتوانند زاد و ولد کنند... .

محيطزيست بوشهر و شيلات بوشهر بايد حد فاصله حرکت اين دلفينهاي کمياب که فقط 3 عدد از آنها باقي مانده را محافظت کنند و تورهاي ماهيگيري در مسير حرکت اين دلفين ها را ممنوع کنند. دلفينها در اکوسيستم دريا بسيار نقش مهمي دارند. خانه آبزيان در دريا مي باشد، دريانوردان به دريا و آبزيان احترام بگذاريد. صيادان صيد بيرويه و زيستگاه‌‌هايي که آبزيان در خطر انقراض هستند را رها کنيد. دريانوردان در دريا زباله نريزد. مردمي که از ساحل استفاده ميکنيد در کنار ساحل زباله هاي خود را رها نکنيد. «به دريا احترام بگذاريد، به آبزيان احترام بگذاريد، زباله در دريا نريزد».

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

عالي بازدار:  پس از دريافت ديپلم و خدمت سربازي درخواست کار به اداره کل فرهنگ بنادر و جزاير خليج فارس در بوشهر داد تا به کسوت معلمي درآيد. از مدير مدرسه ماندگار سعادت استعلام شد تا نظرش را درباره ايشان اعلام کند. مرحوم سيد ضياء الدين بلادي مدير وقت مدرسه نامهاي به اداره کل فرهنگ نوشت و دانشآموز ديروزش را مورد تاييد قرار داد و معرف ايشان شد...

ارسال شده 2 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مژده مواجي - آلمان : حدود ساعت دو بعدازظهر به محل قرارمان روبروي دفتر نشرية «آسفالت»، نشرية بيخانمانها در شهر هانوفر، رسيديم. مسئول پروژة گروه کاريمان در اداره برنامه ريخته بود که يکي از مسئولان آنجا بهنام پتر گروه ده نفري ما را در شهر بگرداند و از بيخانمانهاي شهر برايمان صحبت کند.

ارسال شده 2 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي‌اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري‌هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي‌نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم‌زاده)، سال‌هاي سخت و سخت‌تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

شهراد ميدري

 

بعد از اينها حق نداري باز در خوابم بيايي

حق نداري بارِ ديگر رويِ اعصابم بيايي

 

دست بردار از سرم، خسته نکن خود را که از نو

مثلِ تصويري سرِ خود گوشهيِ قابم بيايي

 

بيخودي زحمت نکش، لازم نکرده دلبرانه

سويِ تنهاييِ چينيوارِ سهرابم بيايي

 

کم بکش محصولِ خود را هي به رخ، اصلن که گفته؟

گونه سيب و چشم زيتون و لب عنابم بيايي

 

سهمِ شبهايم پس از اين هرچه تاريکي شود باز

صد شرف دارد به اينکه جايِ مهتابم بيايي

 

ماه و کوکب هيچ، اصلن شعلهيِ فانوس هم هيچ

خوش ندارم جايِ حتا کرمِ شبتابم بيايي

 

باز هم گفتي دلت کرده هوايم، چه غلطها!

تو غلط کردي بخواهي در تب و تابم بيايي

 

مهر تو خط خورده از دل، پس برو ديگر نبينم

بعد از اين تا نسخهيِ خطيِ نايابم بيايي

 

پر بکش مرغابيِ وحشي به هر سويي دلت خواست

نه! نميخواهم به جايِ قو به تالابم بيايي

 

هرچه بود از من گذشت و من گذشتم از خيالت

پس مبادا بعد از اين تا خلوتِ نابم بيايي

 

شاعر اين شعر را ديوانه کردي، دست بردار

گفته باشم حق نداري باز در خوابم بيايي

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

تحمل نه شنيدن

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

نقل است آلبرت اليس بنيانگذار رويكرد عقلاني هيجاني در روانشناسي در جواني براي اينكه تحمل نه شنيدن در شروع ارتباط با خانمها را در خود بالا ببرد چالشي براي خود طرح كرد كه به پارك مركزي نيويورك برود و به صد خانم پيشنهاد بدهد. او اين كار را انجام داد و با اينكه هدفش ايجاد ارتباط نبود باز هم هيچ خانمي به او پاسخ مثبت نداد. ولي توانست با اين چالش تحمل نه شنيدن خود در ايجاد ارتباط با جنس ديگر را بالا ببرد.

تحمل نه شنيدن در کليت زندگي ما و جنبههايي مانند كار، روابط، رضايت دروني و دستاوردهاي بيروني مهم است. اگر فقط يك ويژگي باشد كه بقاي ما روي كره زمين را تضمين كند همين تحمل نه شنيدن است. چون باعث ميشود هيچوقت گرسنه يا تنگدست نمانيم. هيچ ويژگياي مانند تحمل نه شنيدن ما را رشد نميدهد. با شنيدن هر نه مقداري از کمرويي و ضعف شخصيتي ما کم شده و به سرسختي، روحيه، اميدواري و مصممتر شدن ما اضافه ميشود.

نه شنيدن تجربهاي ناخوش است و كسي وجود ندارد كه از آن خوشحال شود. همين هم باعث ميشود ما كمتر خود را در موقعيتي قرار دهيم كه نه بشنويم. در نتيجه، فرار از نه شنيدن تحملمان را كمتر ميکند و در اين چرخه مرتب نزول كنيم. ولي براي كسب دستاوردهاي ارزشمند در زندگي لازم است آنقدر نه بشنويم تا به بله برسيم. متاسفانه راه ديگري وجود ندارد.

امروزه مهمترين كاربرد تحمل نه شنيدن در كار فروش است. بازاريابان، ويزيتورها و فروشندگان اگر در صد پيشنهاد يك بله بشنوند فكر ميكنند موفق بودهاند. توجه داشته باشيد 99 نفر به شما نه بگويند چه حالي خواهيد داشت؟ ولي همين نه شنيدنها فرد را رشد داده و بزرگ ميكند. متاسفانه در فرهنگ گذشته ما به اين خصلت پوستکلفتي ميگفتند که بار منفي داشت. شايد دليل آن اين بود كه اين نه را به خود ميگرفتند. در حاليكه شما در هر موردي كه نه ميشنويد جوابي است براي همان پيشنهاد نه هيچ چيز ديگر در وجود شما. حتي اگر پيشنهاد شما رابطه باشد فرد مقابل فقط به رابطه با شما پاسخ منفي داده است نه شخصيت شما. كسي كه توانايي نه شنيدنش پايين باشد در واقع به نوعي از نازکي رواني دچار است. ريشه آن هم به اين باور برميگردد كه انتظار دارد دنيا در مقابل خواستههاي او بله بگوييد. در حاليكه واقعيت دنيا چنين نيست. دنيا هيچ دين يا بدهي به ما ندارد و معمولا هم پاسخش منفي است. ولي اگر اين واقعيت را بپذيرد ميتواند آنقدر درخواست كند تا تا به پاسخ مثبت برسد. به قول استاد سخن سعدي: بلندي از آن يافت كو پست شد / در نيستي كوفت تا هست شد.

خوشبختانه بالا بردن تحمل نه شنيدن هيچ فرمول يا پيچيدگي خاصي براي يادگيري ندارد. فقط كافي است در زمينهاي كه برايتان سخت است آنقدر پيشنهاد دهيد و نه بشنويد تا تحملتان بالا برود. توصيه من اين است مدتي براي شركتي كار ويزيتوري انجام دهيد. ابتدا با شنيدن هر نه حالتان بد ميشود. ولي كم كم ناگيرايي پيدا ميكنيد و فكرتان صرفا متمركز بر پيشنهاد بعدي ميشود. بعد از آن ديگر از شنيدن هيچ نهاي ناراحت نميشويد.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1070)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر سعيد معدني : همهي ما به نوعي هر سال و هر ماه و هر روز فقيرتر و فقيرتر مي شويم و برخي از خرجکردها را کم ميکنيم وبه طبقهي پايينتر سقوط ميکنيم. براي مثال هر سال مطبهاي دندانپزشکي خلوتتر و خلوتتر مي شوند، چرا که جامعه توان پرداخت هزينههاي اينچنيني را ندارد. دوستي به خاطر هزينه بالا آنقدر رفتن به دندان پزشکي را عقب انداخت که ماه پيش...

ارسال شده 3 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

 دکتر يونس قيصيزاده: سالها پيش براي کوتاه کردن موهايم نزد يکي از پيرايشگران جوان ميرفتم که روحيه شاد و دل خوشي داشت و با تعريف خاطرات شيرين، لحظات خوبي را در هنگام کار براي مشتريان، رقم ميزد. تا اينکه يک بار با در بسته محل کارش روبرو شدم و تا چندين ماه هم بر سر کارش حاضر نشد. بعد از مدتي ديدم که برگشته و مشغول به کار است. يک روز در هنگام...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36

آخرین اخبار

پربیننده ترین