رضا نکیسا: آن چه در ادامه میآید حاصل تخصص، تجربه، گام نهادن در این وادی بیانتها و اقیانوسی شرف است، که آدمی را شرف اندیشی و کنحکاوی وامیدارد، و همچنین شاید هم تحصیل و آن چه حاصل آن اندوخته و زیستنم در لابلای قفسههای کتاب در سالها دور و الفتی که به قول حضرت حافظ با رفیق خالی از خلل داشتهام (در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است ... صراحی می ناب و سفینه غزل است) بی تاثیر از آن نبوده است.
عبدالخالق ماجدی : اگر بخواهیم کسانی که در ایران و یا در جهان علاقمند به نوشتن می باشند دسته بندی کنیم، شاید بتوان آن ها را به صورت کلی به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول کسانی هستند که علاقمندند زیبایی های زندگی را در تمام ابعاد هستی و وجودی، به تصویر بکشند تا دیگران با دیدن و خواندن این نوشته ها لذت...
کارگران به نانخوری رسیدهاند!
محمدرضا تاجیک در گفتوگو با «آرمان»:
سهمخواهی دموکراتیکترین کنش سیاسی است
حمید شجاعی: بسیار آرام و شمرده سخن گفت و از اینکه بسیاری از اصلاحطلبان از گفتمان اصلاحطلبی فقط نام آن را یدک میکشند، ناراحت بود. میگفت بخشی از اصلاحطلبان بر ساحت اصلاحطلبی نشسته و جریان گسترده اصلاحطلبی را در بازی قدرت خلاصه کردهاند. با مطرح شدن مباحث اینروزها، از ترکیب «سهمخواهی» برآشفته میشود و این امر را حق بدیهی هر جریانی میداند. در عرصه سیاسی نمیتوان برخی تنگنظریها را تحمل کرد، به این دلیل روشن که شیرینی پیروزیها را از بین میبرد. جریان اصلاحات جریان نوپایی نیست که خود را مدیون اشخاص و احزاب بداند. اعتدالیون هم اگر اکنون نام و نشانی دارند از قبل حمایت کل جریان اصلاحات از آنهاست. البته در این راستا تعامل میان دولت و اصلاحطلبان ضروری است. همانطور که اصلاحطلبان روحانی را از خود میدانند و او نیز در مقاطع مختلف بر ارتباط متقابل با اصلاحطلبان تاکید داشته است. اما انتظارات برآورده نشد. گرچه اینروزها موضوع انتخاب شهردار هم بسیار مهم است و باید دید شرایط شورای شهر چگونه رقم خواهد خورد. برای بررسی اوضاع سیاسی کشور، اصلاحطلبان، تعامل دولت با اصلاحطلبان و شورای شهر، محمدرضا تاجیک، تحلیلگر سیاسی و فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده است که بخش اول آن را در ادامه را میخوانید.
تأمین مالی انتخابات کشورهایی ازجمله ایران، مانند جعبه سیاه است؛ هیچکس دقیقا نمیداند چه کسی به چه کاندیدایی از بعد اقتصادی کمک میکند. البته این یک استراتژی در نظریه بازیهاست؛ این ظن قوی است که افراد سودجو و فرصتطلب، از این بزنگاههای تاریخی به نفع خود بهره بگیرند و روی هر کاندیدا...
گراوند با بیان اینکه صلاحیت کاندیداهای شورای اسلامی شهر و روستا در استان بوشهر بهدرستی انجام شده افزود: امیدواریم هیئتهای نظارت هم بر اساس وظیفه شرعی و قانونی به وظیفه خود در بررسی صلاحیت کاندیداهای شورای اسلامی شهر و روستا عمل کنند تا یکی از خواستههای...
نخستين بویینگ برجامي در تهران
شرق گروه اندیشه: نشست «زوال اسطورهها و تاریخها» با استقبال علاقهمندان در محل مؤسسه پرسش برگزار شد. در این جلسه ابتدا صالح نجفی با عنوان «باور کن دروغ میگویم: درباره امکان تاریخ زوال» و سپس مراد فرهادپور با موضوع «شاهنامه و اسطورهزدایی» سخنرانی کردند. در این نشست احسان شریعتی نیز بهعنوان میهمان حضور داشت. آنچه در ادامه میخوانید، گزیده سخنرانیهای این جلسه است. گفتني است صرفا بخشهايي از سخنراني مراد فرهادپور منتشر شده است.
پردههای کرکرهای دفتر اینبار باز هستند و آفتاب داغ عصر تابستان از لابهلای آنها فضای اتاق را روشن کرده است. در اتاق چشمم به کتابی میافتد که روی میز مقابل محمدرضا تاجیک قرار دارد و برگهای را هم میان آن گذاشته است و به یاد ندارم که علامتگذاری بود یا اینکه مطالبی را هم در آن یادداشت کرده بود. عنوان کتاب «یک روز دیگر از زندگی» اثر «ریشارد کاپوشینسکی»، خبرنگار و عکاس و نویسنده لهستانی، است که به روایت مترجم کتاب، بهرنگ رجبی در لحظه وقوع ۲۷ انقلاب در قرن ۲۱ در کشورهای محل این رویدادها حضور داشته و از طرف خبرگزاری رسمی کشور لهستان گزارش تهیه کرده است. به گفته بهرنگ رجبی، «کتاب یک روز دیگر از زندگی» از لحظه پیروزی چپها در پرتغال و اعلام آزادی تمامی مستعمرات این کشور شروع میشود. در یک لحظه ناگهان کشور آنگولا که تا صدسال قبل هیچ فرد بومیای در مناسباتش حضور نداشته با خلأ قدرت مواجه میشود و ناگهان صدها گروه از میان مردم برآمده و مدعی قدرت و دولت و حکومت میشوند و البته فصل مشترک همه آنها کشتن اروپاییهاست. در تمام طول گفتوگو همانطور که پای خود را روی پایش انداخته بود، از شکایت تلویحیاش سخن میگفت که در جایجای این مصاحبه به آن پرداخته است. گفتوگو که تمام میشود، با لبخند کمرنگی که بر لبش نقش میبندد، رو به من میکند و میگوید که میدانم بعد از این مصاحبه، نقدهای مختلفی را، هم از جریان رقیب و هم از جریان اصلاحطلبی میشنوم، اما اشکالی ندارد! حرفها را باید گفت. موقع خداحافظی چشمم به تابلو خطی میخورد که بالای میز کارش به دیوار نصب کرده، بیتی از کلیم کاشانی البته با اندکی تغییر از اصل آن: چو محرم شدی، حافظ خویش باش/ که محرم به یک نقطه مجرم شود! با تاجیک درباره آنچه در جریان انتخابات هفتم اسفند گذشت و نیز وقایع بعد از آن گفتوگو کردیم که ماحصل آن در پی میآید.
حسین ایزدپناه : در بررسی های انجام شده بین کارکنان فعال در پروژه ها ، حدود متغییری از درصد شیوع گزارش شده است و سهم جامعه محلی حداقل معادل میانگین کشوری، یعنی 5 درصد بوده است ولی مطابق پیش بینی ها و مطابق تحولات اجتماعی و اقتصادی ممکن است این رقم افزایش یابد...
علیرضا فقیه : اگر به کتب درسی جدید نگاه کنیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم، در می یابیم که بعضاً این کتب دارای حجم بسیار زیادی برای این مدت زمان کوتاه هستند. از تعداد صفحات این کتب که بگذریم به بخش کیفیت و ارزش آن ها می رسیم. در اولین سالی که این طرح اجرا شد، یعنی سال تحصیلی 92-91، کتاب ریاضی پایه ی ششم دارای...
مرتضی رضائی: قابل پیش بینی است با بر سر کار ماندن لاریجانی در مجلس، جریان اصولگرایی با تشدد آرا مواجه شده و زمینه برای چند کاندیدایی آن ها در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری فراهم شود. اما به نظر نمی رسد که پارلمان بتواند کار موثری برای آینده ایران در این رویکرد به سرانجام برساند. این پارلمان تن به روزمرگی سیاسی خواهد داد و صرفا در فضاهایی که از بیرون از پارلمان برای آن مجاز اعلام شده...
همینگوی و سلینجر درسهای زیادی به من دادهاند. به خصوص در نوع برخوردشان با زبان. و برخوردشان با تابوهای پیش از خود. بکت هم آن کسی است که میتواند دیدگاه ما را از داستان و از زندگی دستخوش تغییر کند. اما هر نویسنده خوبی چیزی برای آموختن دارد. هر اثر خوب میتواند یک کلاس درس باشد، اگر ما...
کمپین را کارزار معنا کردهاند و پویش. اما خیلی جریانها که تصور میشود کمپین هستند یا از ابتدا قرار بوده باشند و تغییری ایجاد کنند، در حد چند شعار و تصاویر چند بیلبورد در بزرگراهها باقی میمانند. همانطور که از اسمش برمیآید، کمپین جایی برای کار است؛ فضایی برای اقدام. بر این اساس پدیدهای پویاست. با این نگاه، تعداد انگشتشماری کمپین در جامعه ایران پا گرفته و به نتیجه رسیدهاند. با «حسن نمکدوست تهرانی»، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، درباره کمپین و سوءتفاهمهای پیرامون آن گفتوگو کردهایم:
آرمان - فائزه عباسی: بالاخره دولت به نخستین وعده خود یعنی حل پرونده هستهای عمل كرد. مساله ای كه به نوعی ارتباط مستقیم با زندگی و رفاه مردم پیدا كرده بود هرچند هیچ گاه زندگی به سرنوشت توافق هستهای گره نخورده بود اما همه از طبقات پایین جامعه كه فشار اقتصادی بر روی آنها بیشترین سنگینی را داشت و طبقات بالا كه به دنبال تولید و كارآفرینی بودند. نهایتا بعد از ماهها تلاش توافق به ثمر رسید و موجی از شادی را در كشور به راه انداخت. اتفاق بزرگی بود كه قطعا تاثیرات خود را بر عرصههای مختلف به جا میگذارد اما اینكه چه تاثیری بر جامعه خواهد گذاشت و دولت را در چه موضعی قرار خواهد داد سوالاتی بود كه با استاد جامعهشناسی، غلامعباس توسلی در میان گذاشتیم. دكتر توسلی با همان صدای آرام و دلنشین به سوالات پاسخ داد. او بر اساس تجربهای كه سالها در عرصه سیاست به دست آورده بود و موی سپیدش آن را گواهی میداد اعتقاد داشت توافق میتواند مجوزی باشد برای موفقیتهای بعدی حسن روحانی. گفتوگوی «آرمان» با استاد جامعهشناسی و فعال سیاسی اینگونه آغاز شد:
از همان آغاز که با حمایت قاطعانه مردم دولت تدبیر و امید، جای بیم و امید را گرفت پیدا بود که تغییری در راه است و این شوق روز به روز در حال فزونی بود، بازتر شدن فضای جامعه و شروع مذاکرات سازنده و کثیری از اقدامات اصلاحی با تدبیر ، امید را در دلها زنده کرد تا به امروز که مزرعه ی دوساله ملت که در دستان دولت است ...
ایران و دولت های عضو گروه 1+5 پس از 22 ماه مذاکره سخت و فشرده، سرانجام در روز 23 تیر 1394 برای رفع سوء تفاهم ها در مورد برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران و همزمان لغو تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران تفاهم کردند. در نتیجه این تفاهم که با رعایت چارچوب ها...
طرح نو- لیلا مهداد| آدمی در تمام دورههایی که روی این کرهخاکی زندگی کرده، همیشه و در همهحال نظارهگر اتفاقات و رویدادهای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوده و هست که گاهی برخی از آنها یا بیشترشان از کنترل خارج بوده و بیشتر افرادی که درگیر چنین رویدادهایی بوده یا هستند، در مقابل این حوادث و اتفاقات، خود را ناتوان تصور کرده و میکنند. از اینرو، آدمی گاه به ستیز با این اتفاقات پرداخته و گاه خود را تسلیم شرایط کرده و این نکته را به خود متذکر شده است که «این سرنوشت توست و کاری از تو برنمیآید و باید همینگونه روزگار بگذرانی». تقدیرگرایی بیشتر در پیامدهای اجتماعی و سیاسی منفی نمود پیدا میکند و آنچه اجتماع را به تقدیرگرایی و تسلیم وا میدارد، درحقیقت تنبلی، کاهلی و بیایمانی به قدرت درونی خود است. درواقع فردی که خودباوری ندارد، در برابر زندگی تسلیم میشود و حاضر نیست تغییری در خود و سرنوشت خود ایجاد کند. البته در طول تاریخ اینگونه برداشت شده و نگاه به زندگی، توسط حاکمان گسترش یافته و از نظر کارشناسان امر سبب این بوده که با توسعه و گسترش این نوع نگاه، بتوان رعایا را بیشتر تحت فرمان خود نگه داشت. به همین دلیل این تفکر و بینش، توسط آنها، تقویت شده است. به هر روی تقدیرگرایی «پدیدهای اجتماعی» است که در تجربههای تاریخی و مسائل سیاسی ریشه دارد و هنوز هم در ساختار اجتماعی ایران میشود آن را دید. وجود چنین پدیدهای، این سوال را مطرح میکند که چرا این باور تا به حال در اندیشه اجتماعی ایرانیان باقی مانده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال، گفتوگویی با محمدمهدی جعفری، دین پژوه، انجام دادهایم و پرسشهایمان را با او مطرح کردهایم. آنچه در ادامه میآید، شرح پرسشهای ما و پاسخهای اوست.
رضا غیبی: توسعه صنعتی؛ این آرزویی است که در کشور ما به یک رویا تبدیل شده است و در هیچ دوره از تاریخ ٣٧ سال گذشته؛ استراتژی دولتها در راستای ر سیدن به این مهم نبوده است. این اما بدان معنا نیست که تلاشی برای رسیدن به این امر صورت نگرفته است تدوین اما بهواسطه سوء مدیریت یا دیگر مسائل راه به جایی نبرده است. دولت یازدهم نیز از زمان آغاز بهکار خود بارها وعده بازگرداندن اقتصاد به مسیر توسعه را داده است. اما امروز هیچ اتفاقی در این زمینه رخ نداده است. تا فرشاد مومنی چرایی این مسئله را نداشتن استراتژی در دولت برای برونرفت از شرایط ناگوار ایجادشده توسط دولت نهم و دهم عنوان میکند. گفتوگوی ما با فرشاد مومنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه، را در ادامه بخوانید:
مناظره ای پیرامون موسیقی و برخی مجوزهای کنسرت در استان بوشهر میان ماحوزی مدیر کل فرهنگ و ارشاد بوشهر و فکوری رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر برگزار شد. در این نشست پیروز ارجمند مدیر کل مرکز موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ، علی ریاحی نبی مشاور مدیر کل موسیقی وزارت ارشاد و جمعی ...
برآوردهکردن مطالبات گروههای مختلف و اقلیتها، از وعدههای حسن روحانی بود؛ روحانی برای تحقق وعدههایش حجتالاسلاموالمسلمین علی یونسی را بهعنوان دستیار ویژه در امور اقلیتها و اقوام معرفی کرد. بخش عمدهای از خواستهای اقوام و اقلیتهای ایرانی، بیدلیل، تبدیل به «تابو» شدهاند. وزیر اطلاعات دوران اصلاحات، کسی که از فرآیند «تابو»سازیها آگاه است و بهترین راه برای مقابله با آن را میداند، بهترین گزینه رییسجمهوری برای عمل به یکی از وعدههای انتخاباتیاش بود. علی یونسی معتقد است دولت یازدهم تا همین جای کار هم، قدمهای بلندی در برآوردهکردن مطالبات اقوام و اقلیتها برداشته؛ اما بهدلیل گستردهبودن مسایل است که این اقدامات هنوز به خوبی قابل لمس نیست. دستیار ویژه رییسجمهوری یک وظیفه مهم دیگر نیز دارد و آن، مقابله با تندرویهاست. او معتقد است باید در دو جبهه با تندروی جنگید، در داخل با آنهایی که با ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی علیه مصالح ملی گام برمیدارند و در منطقه با کسانی که نان از قِبَل تندروی وخشونت میخورند.
شرق: میگوید: «دلودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یکروز پدر، یکروزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت داییاش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادقخان که میآید، زمان هماهنگشده برای گفتوگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر داییصادق میدهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفتوگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز میشود و مرور خاطرات پسر. میگوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدستدادنش باعث شد تا تحلیلهای متفاوتی بر این ماجرا برود. به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که میرسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده میکند که نه آنروز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمیخواهد که بیاخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی میدهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم میگیرد، میگوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری میکند و چه چیزی پیش میآید، تصمیم میگیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفتوگوهای او از دهه٨٠ به اینسو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آنهم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاهها و اندیشههای امام. همین موضوع کار را برای من سختتر کرده بود. اینکه باب گفتوگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشهها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی بهسرعت پشتسر میگذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر میدادم. ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی میکرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسانپرسان به خیابانهای پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسیها مجاز است؛ چیزی شبیه به خطویژه. از کوچهپسکوچههای تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبهروی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آنسوتر از آن هم دفتر آیتالله نوریهمدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. بهسوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسههای قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسهای تصویری از امامخمینی و سیداحمد در کنار هم دیده میشد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت. تا چشم کار میکرد، کتاب بود که وسوسه و شوق خواندن به دل میانداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوبرخت بود با چند عبای قهوهای، سورمهای و عمامه مشکیرنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم بهتناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبکوسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتابهای باز و نیمهباز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه میکند و مینویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی صادق باعث شد که گفتوگو خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را میکردم به پایان برسد. برای انجام مراحل فنی گفتوگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامهریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آنروز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارتهای دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمانها، به حالوهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود.
وضعیت در بوشهر بهنظر راضیکنندهتر از استانهای دیگر میرسد. بهطوری که بیشتر تغییر و تحولات اغلب از چهرههای معتدل استان بودهاند و گفتهمیشود که استاندار رابطه خوبی با اصلاحطلبان بهویژه جوانان دارد و برخی از مشاوران و مدیران از طیف اصلاحطلب انتخاب شدهاند. بر همین اساس، معاون امور انسانی و پشتیبانی استانداری از نیروهای معتدل است. مشاور ارشد استاندار، مدیرکل آموزشوپرورش، مدیرکل میراث فرهنگی، مشاور امور جوانان، فرماندار دشتستان و قائممقام مدیرکل بهزیستی نیز از نیروهای معتدل هستند.
چندی پیش راهاندازی صفحه «بچهپولدارهای تهران» در شبکههای اجتماعی باعث ایجاد موجی از واکنشهای عمومی نسبت به این پدیده شد و گزارشهای زیادی درباره آن در روزنامههای مختلف دنیا منتشر شد؛ فراری، مازاراتی، لامبورگینی و دیگر اتومبیلهای چندمیلیاردی، خانهها و ویلاهای چنددهمیلیاردی، تجملات و میهمانیهایی شبانه با سبکی از زندگی که بهشدت متضاد با ارزشهای مسلط بود و تجملاتی که تصور آن برای ایرانیها پیش از این فقط در فیلمهای هالیوودی ممکن بود و علاقه و ژست مشهود «بچهپولدارها» برای «نمایش» ثروت. «بچهپولدارهای تهران» در معرفی این صفحه گفته بودند یکی از انگیزههایشان این است که نشان دهند ایران میتواند جای خوبی برای زندگی باشد. به نظر میرسد آنها بیش از بقیه مردم از دولتی رضایتخاطر داشته باشند که با شعار مهرورزی و حمایت از محرومان و مبارزه با نابرابری بر سر کار آمد؛ محرومانی که در دوره تحریمها در سالهای گذشته آسیب دیدند. آمار دقیقی از جمعیت این قشر زیر یکدرصدی و میزان درآمد آنها وجود ندارد. اما بهطور قطع میتوان گفت هیچیک از صنوفی که پیش از این جزو شغلهای پردرآمد محسوب میشد همانند پزشکان یا مهندسان در میان آنها نیست. این قشر عمدتا در سالهای تحریم و بازار سیاه دلالی و اقتصاد مالیهگرایی و با استفاده از رانتهای متنوع به ثروتهای نجومی یکشبه دست یافتند. برخی تحلیلگران، این طبقه خاص را در ایران (که بابک زنجانی فقط نمونهای از آن است) با الیگارشهای روسیه مقایسه کردند که در دهه١٩٩٠ از راه فساد به ثروتهای افسانهای دست یافتند. درباره ریشههای اقتصادی و تاریخی و چگونگی سربرآوردن این قشر نوکیسه در اقتصاد ایران با محمد مالجو به گفتوگو نشستیم. مالجو، اقتصاددان و پژوهشگر تاریخ اندیشه اقتصادی، اقتصاد سیاسی و تاریخ اقتصادی ایران در دوره پس از انقلاب، با رویکارآمدن دولتیازدهم طی سلسلهمقالاتی به واکاوی «اقتصاد سیاسی دولتیازدهم» پرداخت و چشماندازی از سالهای آتی زیست سیاسی-اقتصادی ایران ارایه کرد. او در این مقالات مفصل که بهتدریج در سایت «نقد اقتصاد سیاسی» منتشر شد، کوشید با شروع از تحلیلی تجریدی درباره جهتگیریهای دولتیازدهم به سوی نوعی چارچوب تحلیلی انضمامی در زمینه سیاستهای اقتصادی دولت برای بهبود فضای کسبوکار حرکت کند. گفتوگوی حاضر را میتوان در ادامه تحلیلهای او از چالشهای اقتصاد سیاسی ایران دهه١٣٩٠ خواند:
تمام روزنامهنگاران ایرانی که روزیروزگاری دانشجوی دانشکده علوم ارتباطات دانشکده علامه طباطبایی بودند گزارشنویسی را از جزوه چشم عقاب او یاد گرفتهاند و صدای بمی که میخواند: «از نایین که 250کیلومتر در جهت شمالشرقی دور شوی و دهها دوراهی و سهراهی بیتابلو را پشتسر بگذاری به جندق میرسی، در حالی که مدام دلهره داشتهای که اگر ماشین از رفتن ماند چه خواهی کرد. در جایی که توفان شن به فاصله چندساعت، تپهای را از زمین میکند، مسافری را با خاک مومیایی میکند و آبادیای را به فراموشگاه تاریخ میسپارد، تکدرختی میتواند نشان از زندگی باشد حتی بوته خاری یا نهال تاغی... .»
مدیران سیاسی استان که با مصطفی سالاری، استاندار بوشهر آمدهاند یا از مدیران دولت اصلاحاتاند یا نیروهایی نزدیک به این جریان هستند. تا اینگونه جوانترین استاندار کشور یعنی مصطفی سالاری، بهعنوان نماینده دولت بار دیگر فرصتی برای حضور فعالتر مدیران سیاسی سابق ایجاد کند. بسیاری از فعالان استان بوشهر معتقدند دولت تدبیر و امید توانسته جوانان فعال استان را بهخوبی شناسایی کند و به...
شرق: «پنج اقلیم حضور» عنوان آخرین کتاب داریوش شایگان به زبان فارسی است که درباره خصلت شاعرانگی ایرانیان است. به بهانه انتشار این کتاب، همراه با محمدمنصور هاشمی در یک عصر پاییزی میهمان او بودیم. گفتوگوی ما در خانه داریوش شایگان برگزار شد؛ خانهای مدرن، با وجوهی که به میهمان میفهماند این«جا» خانه کسی است که با تمام اصالت و البته وجوه مدرن زندگیاش، هویت شرقی - از هند تا ایران - دغدغه اصلی اوست، نظیر آنچه در آثارش نیز مشهود است. شایگان آنچه در این کتاب آمده را صرفا حاصل نگاهی از بیرون عنوان میکند و تاکید دارد دعوی هیچگونه ارزش داوری را نداشته و تنها کوشیده شاعرانگی ایرانیان را آنطور که هست نشان دهد. او در این کتاب میکوشد از خلال بررسی «فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ» ارتباط ایرانیان را با شاعرانشان پدیدهای بهغایت استثنایی و یگانه نشان دهد. هرچند این پدیده را در عین حال مانع تفکر آزاد و جهش تفکر ابتکاری آنان میداند. شایگان در این کتاب با استفاده از اصطلاح «زمان حضور»، فردوسی را مظهر اوج حماسی میداند که در آن پهلوانان تراژدیهای شاهنامه به انسان کامل بدل میشوند. خیام را مظهر تعارض در نبوغ ایرانی، مولانا را نمودی از تکامل سنت عرفانی، سعدی را نمونه اعلای «پایدیا»ی یونانی و نهایتا حافظ را تلاقیگاه ازل و ابد معرفی میکند. او که از آثار آغازین خود همواره دغدغه بازیابی هویت شرقی در برابر انسان غربی را داشته اینبار به خصلت شاعرانگی ایرانیان میپردازد که به باور او نظیری در غرب ندارد. او با تاکید بر اینکه ما همچنان در زمان شاعرانمان زندگی میکنیم و هنوز نتوانستهایم از زمان آنها خارج شویم، ایرانیان را معاصر شاعرانشان میداند، یعنی عکس آنچه به قول او در غرب اتفاق افتاده است. از اینرو، ارتباط ایرانیان با شاعران و ادبیات کلاسیکشان را با فرم «عبادی» و مواجهه غربیها با ادبیات و تاریخشان را برخوردی تحقیقاتی و انتقادی معرفی میکند. شایگان معتقد است به دلیل همدلی و همجواری فکری ایرانیان با این شاعران و همچنین به علت پاسخهایی که آنها برای تمام پرسشهای ما دارند، حضور شاعران بزرگ در عین حال که گنجینه فکری و خاطره قومی ایرانیان است، امکان طرح مساله جدید را نیز مسدود کرده. از این منظر، ایرانیان را تا حدی اسطورهزده یا افسونزده میداند. به باور او این ایدهها ضمن اینکه زیبا هستند، در عین حال به ذهن ایرانی اجازه نمیدهند از گردونه آنها خارج شوند. در آخر تاکید دارد «فراموش نکنید این کتاب به هیچ پرسشی پاسخ نمیدهد بلکه تنهاوتنها توصیفی از یک مواجهه است و البته طرح یک مساله».
روزنامهنگاری در دنیا در راس هرم شغلی قرار دارد، اما در جامعه ما هنوز به این تعریف از روزنامهنگاری نرسیدهایم. دلیلش هم این است که هنوز کتاب و کتابخوانی در نظام آموزشی ما به جایگاه واقعی خود نرسیده تا وقتیکه سرانه مطالعه و سرانه کتاب پایین است، روزنامهنگاری و روزنامهنگار بودن چیزی شبیه معجزه است.
صبح، ساعت 11 به بیمارستان پارس رفتم. خانم بهبهانی در بخش «آیسییوجنرال» بستری بود. به «آیسییوجنرال» رفتم. در آن شیشهای بود و فقط از داخل باز میشد. روی در کاغذی چسبانده بودند و نوشته بودند: «خانم سیمین بهبهانی ملاقاتممنوع میباشد.» به یکی از پرستارانی که داخل بود اشاره کردم. آمد. در باز شد.
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- ایرج صغیری، هنرمند بی بدیل کشور
- زندگینامهی خودنوشت منوچهر آتشی
- پیشینه معماری بارگاه امام حسین (ع)، در عراق
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- تصاویر مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی
- تصاویر مراسم شروه خوانی در عمارت حاج رئیس بوشهر
- تصاویر دوره آموزشی - توجیهی خبرنگاران پانا استان بوشهر
- متولی اصلی بافت تاریخی بوشهر مشخص نیست
- ضرورت شکستن دایره بسته مدیریت سنتی
- ناگفتههای نصر از ریاست دفتر فرح، فراماسونری و مریمیه
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- دیگر بار ، تبادار!
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- شهرونداني هميشه شهروند
- گزارش تصویری مراسم تقدیر مجمع اصلاح طلبان و ستاد انتخاباتی محمد باقر سعادت از شکوه حضور مردم