شعري از استاد علی باباچاهي ترجمه و در مجله دوسالانه Circumference در امريکا به چاپ رسيد. در اين مجله تعدادي از شاعران دنيا به زبان خودشان شعر دارند. اين شعر استاد باباچاهي توسط مرجان مدرس، ترجمه شده است...
دکتر محمود دهقاني: با سرازير شدن گردشگران به «تنگ جيز» جاي خوشگذراني شاهزادههاي ساساني در دشت خشت کازرون استان پارس، جا دارد ميراث فرهنگي، شهرداري کُنارتخته و شهرداري خشت نکته هايي را يادآور شوند و در رسانه ها بازتاب دهند تا اين برجا ماندههاي نياکاني آسيب نبينند. اکنون که با فرارسيدن بهار و نوروز گفتگو از گردشگري است...
شهراد ميدري
بعد از اينها حق نداري باز در خوابم بيايي
حق نداري بارِ ديگر رويِ اعصابم بيايي
دست بردار از سرم، خسته نکن خود را که از نو
مثلِ تصويري سرِ خود گوشهيِ قابم بيايي
بيخودي زحمت نکش، لازم نکرده دلبرانه
سويِ تنهاييِ چينيوارِ سهرابم بيايي
کم بکش محصولِ خود را هي به رخ، اصلن که گفته؟
گونه سيب و چشم زيتون و لب عنابم بيايي
سهمِ شبهايم پس از اين هرچه تاريکي شود باز
صد شرف دارد به اينکه جايِ مهتابم بيايي
ماه و کوکب هيچ، اصلن شعلهيِ فانوس هم هيچ
خوش ندارم جايِ حتا کرمِ شبتابم بيايي
باز هم گفتي دلت کرده هوايم، چه غلطها!
تو غلط کردي بخواهي در تب و تابم بيايي
مهر تو خط خورده از دل، پس برو ديگر نبينم
بعد از اين تا نسخهيِ خطيِ نايابم بيايي
پر بکش مرغابيِ وحشي به هر سويي دلت خواست
نه! نميخواهم به جايِ قو به تالابم بيايي
هرچه بود از من گذشت و من گذشتم از خيالت
پس مبادا بعد از اين تا خلوتِ نابم بيايي
شاعر اين شعر را ديوانه کردي، دست بردار
گفته باشم حق نداري باز در خوابم بيايي
کتاب"کُنارتخته و ميراث تنگ جيز ساسانيان دشت خشت کازرون" نوشته ي دکتر محمود دهقاني در گسترهي تاريخ معماري و آثار باستاني به چاپ رسيد. در اين کتاب پيوند روزگار باستان تا زند و قاجار بررسي شده است. از ساختمان هاي آب انبار و کاروانسراهاي کُنارتخته و کمارج دوره صفوي و برجا مانده هاي دوره ساسانيان پرده بر مي دارد. نويسنده با قلمي شيوا و روان درباره استان فارس، شهر بيشاپور با طرح رومي- ايراني ساسانيان، جويبار و پله هاي سنگي تنگ جيز بُورِکي...
با ورود اين دبيران باسواد به دبيرستان ها موج جديدي از سبک آموزشي جديد و مدرن، روح تازهاي درکالبد دبيرستانهاي بوشهر دميده شد. دبيران درآن زمان از هر نظر ممتاز و قابل احترام بودند و خود نيز سعي در حفظ جايگاه خود داشتند و جامعه نيز به خوبي پذيراي آنها بود. به عنوان مثال مرحوم دکترفقيهينژاد انساني با شخصيتي علمي، خوشمشرب، خوش سيما، فوقالعاده تميز و بسيار شيک پوش بود...
- با توجه به معرفي ايران به عنوان يک کشور پرمشکل و افسرده در خارج ايران، اين کنسرتها ميتواند صورت ديگري از معرفي ايران در سطح بينالملل باشد. قطعا در معرفي بوشهر و تنوع رنگ و قوم و روحيه مردم بوشهر نيز نقش به سزايي دارد و چهره اين ديار را در ذهن مخاطبان خود، خوشتر و دلپذيرتر ميکند... اين موسيقي از بطن فرهنگ مردم اين ديار ميآيد که شنيدنش مخاطب غير بومي را برميدارد و مي اندازد وسط بوشهر...
دکتر حميد اسدپور : هفته نامه نسيمجنوب متشکل ازافراد گوناگوني است که براي خدمت به جامعه گرد هم جمع شدهاند واين افراد فقط شامل مديران نشريه نميباشند. آقاي مديرکل آگاهانه يا ناآگاهانه اتهام جمعي به يک گروه بزرگ از شهروندان وارد ساخته و باعث خسران و زيان آنها شده و به موجب قاعده لااضرار، بايستي از اين اتهامزني دسته جمعي بپرهيزد و پوزش بخواهد زيرا در نشريه نسيم جنوب سه گروه دخيل هستند که به هرسه گروه اتهام زده شده است...
مهدي جهانبحشان: اخيراً يک مقام منيع در سازمان تأمين اجتماعي در مقام قضاوت اظهار نظر کرده و با قدرت اجرايي، تشخيص دادهاند که هفته نامه نسيم جنوب، وابسته به سازمان سيا و اينتلجنت سرويس انگلستان و موساد اسرائيل، بايد امحاء و سوزانده شود.ما هم در مورد مدير مسئول و سردبير آن يعني يونس قيصيزاده تحقيق کرديم و جرمهاي نابخشودني زير را به پرونده ايشان اضافه ميکنيم..
حميد آب آذر: پرويز گفت چهار _ پنج ساله بود که پدرش محدِ عبدوي جط در آن ماجراي معروف کشته مي شود. محد عبدوي جط از شورشيان و ناراضيان منطقه دشتي و بلوک بوشکان(بخش بوشکان فعلي) که عليه خوانين زمانه خود سر به شورش برداشته بود. روزي دشمنان وي را غافلگير کرده و در خانه کپري اش با شليک گلوله اي او را کشته بودند...
قسمت دردناک ماجراي گردشگري اينه که اغلب مسافرها براي گفتگو با بوشهر به بوشهر نميآيند... حتي وقتي کنار دريا ايستادهاند سعي نميکنند صداي امواج دريا را بشنوند و هدفون بر گوش ميگذارند... بعضي وقتها خود قايقها موسيقي را بلند ميکنند و اگر گردشگري هم بخواهد صداي امواج را بشنود نميگذارند... البته صداي دريا يک مثال است و اين شامل همه حوزههاي ديگر هم ميشود...
گاليا توانگر: يکي از اين کارهاي کوچک که ميتوانيد هر روز تکرارش کنيد و نتيجه شگرف آن را ببينيد، 15 دقيقه مطالعه روزانه است. اگر روزي 15 دقيقه مطالعه و سلولهاي خاکستري خويش را درگير کنيد به پيشرفتهاي عظيم يادگيري دست خواهيد يافت. زيبايي روش يا قانون 15 دقيقه در اين است که آن قدر کوتاه است که هيچ وقت به بهانه اينکه وقت نداريد، آن را به تاخير نمياندازيد...
سيد قاسم ياحسيني: با گذشت سن و نشستن برف پيري بر سرم، يک راز بزرگ را کشف کردهام که مايلم با شما خوانندگان در ميان بگذارم. راز ساده و پيش پا افتادهاي هم هست! در يک کلمه به شما عرض کنم که کتابِ خوبِ مطلق وجود ندارد! دقت بفرمائيد عرض نکردم «کتاب خوب» وجود ندارد، بلکه گفتم کتابِ خوبِ مطلق وجود ندارد...
دکتر حمید اسدپور: از جمله کارکردهاي فرهنگي خليجفارس، انتقال و گسترش زبان فارسي در جنوب، جنوب شرقي و شرق آسيا و همچنين در شرق آفريقا ميباشد. در آغاز سکونت مهاجران ايراني در هند که به خصوص از خليجفارس راهي اين سرزمين شده بودند آثاري به زبان فارسي وجود داشت که جهت حفظ آن، ايرانيان اقدام به ترجمه آنها به زبانهاي رايج در هند نمودند. اما به تدريج زبان فارسي در همه ارکان جامعه و حکومت هند نفوذ يافت...
مردم استان عزيزم بوشهر بينظيرند. مردم سخت ميخندند ولي بايد بدوني چطور بايد آنها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را ميبوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا ميکنم...
دکتر محمود دهقاني: محبتهاي دکتر شهباز زارعي حس انساندوستي و هم نوعي را در ميان مردم دشت زنده و بيماران را قوت قلب مي دهد. برخورد اين دانشمند با مردم به گونهاي است که در کنار تلاش در برطرف کردن درد، اميد را در دل بيمار روشن مي کند. برخورد صميمي يک پزشک با بيمار، خود به تنهايي نصف معالجه است. آنچه در درازناي تاريخ باعث شده ايران برپا بماند...
حاج حميد فقيه هم آسماني شد
بدرود شاهيني وفادار
رضا سياهوشي
انساني شريف ، دلسوز و زحمتکشي که معلم زندگي بسياري در درس، مشق، ادب، معرفت و انسانيت بود.
واقعا شغل شريف، مقام والاي معلمي و مديريت مدرسه هم برازنده افراد متشخص و با اخلاقي همچون زنده ياد «فقيه» بود.
«حاج حميد» از هواداران فهيم فوتبال بود که به باشگاه و تيم مورد علاقهاش(شاهين) بسيار تعصب داشت و وفادار ماند.هميشه درکنار تيم بود، حتي در زمان تمرين و نشسته بر موتور و يا هنگام مسابقه روي سکوها.
بسيار آرام، ساکت، متين و هيچ وقت کسي را بخاطر فوتبال از خود نرنجاند. اما چه بايد کرد و گفت که بقول شاعر زيبا سخن سهراب سپهري:
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن مي گويد.
و چنين شد که دست اجل، گرماي وجود و حضور «حاج حميد فقيه» را در گرماي داغ تابستان و در آخرين روز مردادماه، از دنيا کوتاه نمود تا فقط ياد، خاطرات و تجربه خوب زيستن آن مرد دوستداشتني را باقي گذارد!
روانش شاد و يادش مانا.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1052)
مولانا استاد حميد از اعاظم و اکابر بلاد دشتي
قصه کوتاه از شاهرخ تنگسيري
ابراهيم مهدي زاده: آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اينگونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطهاي باجامعه شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟ کدام يک؟ ميگويند پديدارشناسي همة گفتمانها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين ميکند.
عليرضا مشايخ: مدرنيته در همه عرصه ها در فلورانس متولد گرديده است!؟ اغراق آميز است؟! شهري که جيوواني ويلاني( 1276-1348) مورخ، روزنگار وقايع و مرد سياست فلورانسي، جمعيت آن را ( در سال 1338) ميلادي نود هزار نفر مي داند. اقتصاد شکوفا، مديريت شهري و آزادي شهروندان رونق اين شهر را که در سده دوازدهم استقلال يافته، فراهم نموده بود. «آزادي» مهمترين عامل پيشرفت در اين شهر قلمداد مي شد!
از کودکي عاشق شعر و ادبيات بودم و هميشه کتاب هاي شعر مي خواندم تا اين که در سن 15سالگي از طرف مدرسه در مسابقه اي که مربوط به شاهنامه خواني بود شرکت کردم و مقام اول رابه دست آوردم و اين شد که راه شاهنامه خواني و شاهنامه پژوهي من آغاز شد و تقريبا در همان سال با آموزشگاه هم آشنا شدم و در حيطه ي شاهنامه خواني خردسال فعاليت کردم...
دکتر زهره عالي نسب: چه بسا زنان شجاعي كه الان به نيكي از آن ها ياد مي شوند در زمان خود به عنوان زني هنجار شكن و ناسازگار شمرده شده و او را سزاوار مرگ مي دانستند، اين قوانين و هنجارهاي مرد ساخته بيش از بيش زن را به بردگي كشاند. مدرنيته را مي توان آغاز رهايي زن از قيمويت و تسلط مرد دانست، مهمترين ثمره عصرمدرن رفع محدوديتها و رسيدن به حقوقي برابر با مردان بود..
به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند... خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند...
دوست هم دانشگاهي ام مدام اين را تکرار مي کرد که ادبيات زندگي است. من تا همين چند ماه پيش فکر مي کردم اين فقط سخني انتزاعي است. اما حالا دريافته ام که راستي خود زندگي است. من با ادبيات از انزواي خودخواسته ام بيرون آمدم و با مردم به راه افتادم. حس کردم با شعر مي توانم حرف هاي ناگفته بخشي از مردم را به تصوير بکشم...
هاشم هاشم زاده: هنوز تمامي جمعيت وارد نشده بود، که شعارهائي بر عليه استبداد و ديکتاتوري حکومت داده شد. در اين زمان مامورين گارد دانشگاه بلافاصله درب سالن را بسته و افراد بيرون را با خشم و فرياد از دانشگاه بيرون راندند.داخل سالن اما، غوغائي برپا بود. سعيد سلطانپور بخاطر همدلي با افراد بيرون که به نظر ميرسيد بعضا مورد حمله قرارگرفته و يا بازداشت شده اند، از اجراي برنامه سر باز زد و با تشويق ممتد حاضرين مواجه شد...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
ابراهيم مهدي زاده : سالهاي آغازين دهه چهل و پنجاه شمسي، سالهاي شعر و قصه و تئاتر و موسيقي و رشد ورزش و به ويژه فوتبال و آمدن تيم هاي مرکز و شروع مسابقات باشگاهي در بوشهر بود. شناخت و شکوفايي استعدادهاي جوان، بازگشت بوشهر به جمع بنادر کشور و لنگر اندازي کشتي ها با ظرفيت بالا براي صادرات - واردات صنايع و توليدات داخلي، باعث رونق اقتصادي بوشهر شد...
ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....
استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...
دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...
ابراهيم مهدي زاده: سخن گفتن در باره کارنامه هنري و شعري استاد علي باباچاهي کار ساده اي نيست. دليل آن هم نگاه پويا، نوجويي، اکتفا نکردن به داشته هاي خود و احساس خطر و بيم از تکرار است و عدم توقف. او از ظرفيت هاي نهفته، در زبان پارسي آگاه است و اين خودش، کم دستاوردي نيست. زباني که مي تواند فلسفه و موسيقي را با شعر بيان کند قطعا توان بيان عاطفه و احساس که در...
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- شیوع ۱۲.۷ درصدی افسردگی در ایران
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- تصاویری دیده نشده از بوشهر قدیم
- توسعه میدان گازی پارس شمالی و دیگر میادین مشترک از اولویت های وزارت نفت در شرایط پسا تحریم است
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- شهر باستانی توج و روستای "زیرراه" بوشهر
- طرح میدان انقلاب بوشهر، ریشخند یا نوآوری در معماری
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد