طراحی سایت
جستجو:

این مَشکی که نفس برآمده از شُش‌ها در آن دمیده می‌شود و نوایش بر جان می‌نشیند امروزه دیگر یک ساز نیست؛ بلکه یک نمادست که بیانگر بخشی از فرهنگ و تاریخ و آداب رسوم ما‌ است، از آیین‌های سُرور تا نغمه‌ی جانسوز حاجیونی و هدف اصلی هم نمود و ترویج آن است که با آن میسر می‌شود....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان می‌توانستند شاد باشند، می‌توانستند بی‌دغدغه به دانشگاه بروند، می‌توانستند پس از فارغ‌التحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آن‌جا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دست‌شان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرم‌زده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش می‌توانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: خردادماه سال ۱۳۵۱ ، امتحانات ترم آخر کلاس دوم یا همان کلاس یازده شروع شده بود ، بچه‌های هنرستان حاج جاسم اگر از نظر درس خواندن کمی تنبل بودند ولی در رشته‌های  فوتبال و تئاتر و موسیقی و به طور کل هنر بسیار فعال و زرنگ بودند. یک روز بعد از اتمام یکی از امتحانات، همکلاسیم  آقای علی درخشانیان که پدرش از بانیان مسجد زیارتی‌های بوشهر بود خبر داد که امسال قرار است سنج و دمام ببریم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

غلامرضا شریفی خواه : در شب‌های فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عده‌ای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)
من حبیب کارجو هستم، متولد سال۱۳۳۵ در شهرآبادان. من دریک خانواده پرجمعیت کارگری به دنیا آمدم. ما در محله شاه آباد که یک محله کارگری شرکت نفت و در میان مردمی که شادی های شان را با یکدیگرتقسیم می کردند زندگی می کردیم. آبادان درآن زمان نماد ایران جدید و جوان بود، مردم از همه شهرها با فرهنگ های مختلف برای کار و زندگی به آبادان می آمدند و همین باعث شکل گیری فرهنگی منحصر بفرد در این نقطه از خاک خوب خدا شد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

یونس قیصی زاده:پس رعایت حقوق شهروندان چه می‌شود وقتی که برای هر مشکلی فقط فشار بر آنها را در برنامه می‌گذارید؟ عوارض گرفتن و مالیات ستاندن از مردم هم راه و روشی دارد و این طور نیست که میانگین حقوق‌ها را ١٠ درصد اضاف کنید و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت را ۶٢ درصد، اینطور نیست که هرجا کم آوردید، عوارضی بتراشید و مالیاتی اضافه کنید...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در جوانی به باربادوس سفر کرده بودم.  باربادوس میان اقیانوس اطلس و دریای کارائیب از سرزمین‌های فرا دریایی دریانوردان اسپانیایی در شرق کشور و نزوئلا قرار دارد. پس از آن به دست انگلیسی‌ها افتاد و سرانجام چند هفته پیش نیز استقلال خود از انگلستان را اعلام کرد. در این آبخوست زیبا، توفان موسمی دانه و تخم گیاهان و بوته‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (2)

همه كتابهايي كه خوانده‌ام به نوعي در زندگاني‌ام اثر گذاشته‌اند. بسياري‌شان را خوانده‌ام كه الان در اين لحظه در يادم نیستند و لكن برخي از آنها در یاد دارم. از يك منظر هر كتابي براي خواننده‌اش اثراتي دارد.كتابها به دنيا مي‌آيند؛ هر کدام از ما به فراخور شرایط خویش، سعادت دستیابی به اندکی‌شان را می‌یابیم؛  با برخی از ایشان دمخور و دوست می شویم … با ما و در ما تا هستیم می مانند و برخی نیز تا ابد در روح و روان و کالبدمان جاویدان می شوند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالمجید زنگویی: باز هم به دام حیله و تزویر و خشم و خشونت و انتقام جویی قرون وسطایی طالبان درافتادن، باز هم در ملاء عام به گناهی موهوم و تهمتی ناروا، ضربه های شلاق وحشیانه را تحمل کردن، باز هم از وحشت زندان و اعدام و هزار درد بی درمان دیگر، خانه و کاشانه و خویشان و بستگان را وانهاده و زحمت مهاجرت به ناکجاآباد را برگزیدن...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: با وجود لایروبی و شستن آب انبارها، آبی که در آن ذخیره می شد پس از مدتی جایگاه لار و حشرات و پشه ها می شد و کرم می زد. در بعضی مواقع در آب انبارهای خانه های بزرگ بچه قورباغه هم دیده می‌شدکه بهش جوجوک میگفتن، قبل از مصرف حتما آب را صاف می کردند..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

یونس قیصی زاده

بر اساس گزارش رسمی وزارت رفاه، «بیش از یک سوم ایرانیان در فقر مطلق زندگی می‌کنند»، معنی این گزارش این است که حدود ٣٠ میلیون نفر ایرانی به زور نانی برای خوردن دارند و از عهده حداقل نیازهای زندگی خود هم برنمی‌آیند!

اما این آمارهای وحشتناک درباره فقر و زجر  جمعیت زیادی از کشور که به دنبال تحریم‌های اقتصادی و قهر با دنیا، فساد‌های سازمان یافته، اختلاس‌های کلان و رانت‌های  وحشتناک و... به وجود آمده، به چه درد می‌خورد؟ مردم که روزانه دارند کوچک شدن سفره معیشتی خودشان را می‌بینند و مرتب از نیازهای خود برای گذران حداقلی زندگی، می‌کاهند و این آمارها را با جان و پوست خود حس می‌کنند. می‌ماند مسئولان کشوری که باید با دیدن این آمارها و گزارش‌ها از منابع مورد وثوق نظام، به فکر تجدید نظر در سیاست‌های قبلی که منجر به ایجاد چنین حجم بزرگی از فقر در کشور شده است، باشند که نه تنها چنین چیزی دیده و شنیده نمی‌شود که روز به روز نیز با اصرار به ادامه آن سیاست‌ها، بر تعداد شاخص‌های فلاکت نیز افزوده می‌شود.

دوگانگی عجیبی است که از یک طرف زندگی واقعی و آمارهای رسمی ماه به ماه وضعیت اقتصادی کشور را خراب‌تر نشان می‌دهند و از طرف دیگر دولتمردان تازه به قدرت رسیده، وعده رسیدن ایران به ده قدرت برتر اقتصادی دنیا در ده سال آینده را می‌دهند، در حالی که در مجموع نرخ رشد اقتصادی کشور در ده سال گذشته صفر بوده است. به جای وعده دادن صدای بلند فقر در کشور را بشنوید.

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در سلامی و کلامی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: درب کلیسای بوشهر (کلیسای گئورگ مقدس) باز بود و بر عکس همیشه شلوغ پلوغ، پاسبانی اونجا ایستاده بود و از رفتن افراد به داخل کلیسا جلوگیری می کرد. پدرم جلو رفت و با پاسبان که از هم قطارهای قدیمش بود (پدرم پاسبان بازنشسته بود) سلام علیک و احوالپرسی کرد و ماجرای شلوغی کلیسا ازش جویا شد. توضیح داد به خاطر این که میخوان از دروازه اول میدون مصدق تا محله بهبهونی، کنار دریا خیابون بکشند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

دکتر سجاد بهزادی: یک طلاق به ازای هر دو ازدواج؛ صدای فروپاشی جامعه را نمی شنوید؟ براساس آمار اعلامی سازمان ثبت احوال کشور، در استان‌های تهران، البرز و مازندران به ازای هر دو ازدواج، یک طلاق صورت می‌گیرد، به طوری که نسبت ازدواج به طلاق در دو استان تهران و البرز پایین‌ترین تعداد در سطح کشور است.

یک فقیر مطلق به ازای هر سه ایرانی؛ صدای فروپاشی جامعه را نمی شنوید؟...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

یونس قیصی زاده : تا حالا حس کرده اید که بزرگترین لذت زندگی برای یک نفر چه می تواند باشد؟ در فیلم سینمایی «بیدارگری» که بر اساس خاطرات واقعی یک روان پزشک ساخته شده است، آقای لنارد لوو (با بازی درخشان رابرت دنیرو) که در نوجوانی به دلیل یک بیماری، فعالیت عادی زندگی اش متوقف شده و به حالت بی حرکتی رفته بود و اکنون با درمان دکتر مالکوم (با بازی رابین ویلیامز) در میانسالی توانسته است به طور موقت سلامتی خود را به دست آورده و از زندگی مجسمه ای و بدون حرکت خارج شود... 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسین نوری فیروزی: وقتی داشتم یزله های بوشهری را بررسی و بازسازی میکردم در یکی از روستاها یکی از ضرب المثل های بوشهری به صورت عملی به چشم دیدم " اسیر مختک و پا بست لوله ". بله در زمان دور تعداد بچه را در هر خانواده ثروت آن خانواده محسوب می کردند، لذا بعضی ها پشت سرهم بچه می ساختند تا ثروت زندگیشان بیشتر شود...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

هادی اخلاقی: و از میان این همه، اینان که رفتند هر یک، یک تن بودند در هزاران دل. اینان که اکنون جاری سیلابی سهمگین گشته اند مردانی بودند که می ساختند. ساخته بودند بسیار؛ انسان ها را و زمین را. و می گفتند و می آموختند و هریک خودش را در ساختن هزاران تن هزاران بخش کرده بود و صدای زندگی را بسیار کشیده و آموخته بودند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مسعود شكوهي: حاج حسین خمیسی هم آسمانی شد. به همین سادگی و در ناگهانی‌ترین شکل... غلبه اندوه این خبر در تمام جانم رسوخ کرده و تمام تاب و توانم را حتی برای تسلی دادن سلب کرده است. درک دوری ابدی از دوستی دیرین که بیش از سه دهه چون برادری بزرگ و دلسوز به من نزدیک بود، بسیار دشوار است، اگر نگویم که غیر ممکن است...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا حاجی نژاد: یکی از مشکلاتی که پیش از مدیریت مرحوم پوربهی، در دبیرستان سعادت داشتیم هنگامی بود که مهمانان خارج از استان از دبیرستان سعادت بازدید می کردند. در چنین مواقعی، از جناب آقایان کنین، دکتر مشایخی، مرحوم نبوی و برخی از دبیران صاحب نظر دیگر درحکم راهنمای مهمانان استفاده می کردیم.

 اما با مدیر شدن مرحوم پوربهی این مشکل حل شد. او با صدای رسا و آگاهی از تاریخ آن مجموعه قدیمی، زینت آرای مجلس می شد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مصطفی یوسفی :  خوزستان که چشم طمع نااهلان بدان دوخته است همواره پاره تن ایران مانده و ۸ سال سینه سپر کرد و ویرانی کشید و «برای آن که ایران نامی جاودان بماند، خون دل ها خورد.» سفره ی کرمش را پهن کرد و نفت و آب و گاز و فولادش را داد تا ایران آباد شود… آری «خوزستان دینش را به اسلام ادا کرد.»

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

معلم مدارس جزیره شیف، بنه اسماعیل، بنه خاطر، پورسینا امامزاده، فروغی جفره و... نوحه خوان برجسته شنبدی، بهبهانی، حسینیه سید محمد، توحید و باغ ملا.

هم محلی، همکار و همراه مرحوم بخشی (در یک مقطع نوحه خوانی ده مسجد شهر و حومه بوشهر توسط این ‌دو نوحه خوان از محله باغ ملا انجام می‌شد، هرکدام پنج محل و هر دو از شاگردان زنده یاد آقا سید علی مهیمنی)...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

هلنا سعادتمند: حیوان تنومند تکانی به خود داده به زور از باطلاق راهی میجست و خود را بالا می کشید. چشمان درشتش را به اطراف چرخاند، اندام غرق در گل و لای خود را بسوی درختی کشاند. شاخهایش را به تنه درخت سایید و تکیه داد، زبانی به دور دهان خشک و تشنه اش کشید،صدای بلندش در سراسر هور پیچید،گویی شکایت آدمیان را به کائنات می برد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

یونس قیصی زاده : عجیب است که ژست و شعارتان رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم باشد ولی وقتی صندلی های مجلس را تصاحب می کنید، تمام تلاشتان را برای ایجاد محدودیت برای همین مردم بکار می گیرید، آن هم زمانی که مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها و سوء مدیریت ها در کشور، مردم را جان به لب کرده و منتظرند تا...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

یونس قیصی زاده

بی آبی در جنوب کشور و از جمله خوزستان، چهره تلخی به خود گرفته است و باعث اعتراضات خیابانی شده است، آنچه این روزها مردم جنوب در گرمای کُشنده تابستان می کِشند، زجر زندگی و سختی روزگار است که به دلیل سیاست های غلط همه این سالها، گریبانگیر آنها شده است. اوضاع بحرانی اقتصاد و تورمی که روز به روز در حال افزایش هست، معیشت را بر مردم سخت کرده و آنها را حتی در دستیابی به امکانات اولیه زندگی به مشکل انداخته است. چشم انداز مثبتی که برای احیای برجام در آخرین ماههای دولت روحانی بوجود آمده بود، در ناهماهنگی بین دولت و مجلس انقلابی، بر باد رفت تا مذاکرات وین به دولت رئیسی برسد و بیم مذاکرات فرسایشی و خسته کننده، بار دیگر بر فضای سیاسی و اقتصادی کشور، سایه بگستراند.

دولت روحانی بی انگیزه و خسته از انجام امور، زودتر از موعد کار را رها کرده و وضعیت کشور در یک دوره بلاتکلیف انتقالی قرار دارد. در این اوضاع و احوال آشفته، بجای برخورد با اعتراضات مردمی، بهتر است که صدای این مردم معترض را شنید و فارغ از شانتاژ براندازان و هیاهوهای مخالفان، حق انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز شهروندان و مردم کوچه و بازار را به رسمیت شناخت و مسئولیت آن چه رخ داده و باعث اعتراضات گسترده شده را پذیرفت، و ضمن عذرخواهی از مردم، با نگاه کارشناسی و نظر تخصصی سعی شود تا تمهیدات کوتاه مدت برای رفع مشکلات اساسی همانند کمبود آب اندیشیده و بکار گرفته شود و در دراز مدت با درک واقعی توان اجرایی و امکانات دولتی و بودجه عمومی کشور، همه این مقولات برای رفع مشکلات درون کشور بکار گرفته شوند و قبل از این که نگران مردم کشورهای دیگر بود، بداد مردم کشور خودمان رسید.

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در سلامی و کلامی ، نظر (0)

سیاوش گرمسیری نژاد: در تمامی این شرایط و در حالی که پایمال شدن حقوق خود را با گوشت پوست استخوان حس می کنیم به بهانه های واهی ما را از داشتن هر گونه تشکل کارگری به بهانه های مختلف و خلاء قانونی دور نگه داشته اند. چه کسانی از وجود انجمن های صنفی کارگری یا نمایندگان کارگری متضرر می شوند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

جمیل رزمی : فرشید جان‌احمدیان از نیمة دوم دهة هفتاد با چاپ مقالات و نقدهای ادبی، همکاری‌اش را با مطبوعات محلی بوشهر شروع کرد و در ادامه نقدهایش را در مطبوعات سراسری به چاپ رساند. وی در آشنایی با چهره‌های سرشناس ادبی و علمی شهر دامنه این داد و ستدها را توسعه داد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

دکتر عباس عاشوری نژاد : جان احمدیان که خود از انسان های عاشق این روزگار است، شخصیتی مهربان و قابل احترام است که پیوسته در عرصه فرهنگ بوشهر حضوری فعال دارد. من از دور و نزدیک شاهد فعالیت های او هستم و به حضورش در عرصه فرهنگ و ادب استان...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

سعید درگی: با باز شدن درب کلاس یکباره سکوت شد، آقای ناظم بود و شخصی ناشناس، ناظم که آشنا بود پس همه سرها به ‌سوی ناشناس چرخید و بر چهره‌اش خیره ماند. ایشان آقای آتشی هستند دبیر زبان شما!  ناظم این را گفت وکلاس را ترک کرد. بعدها فهمیدم که خودش هم نمی‌دانست چه کس را معرفی نموده است!..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

حسین حسنی بختیاروند: شرکت‌های پیمانکاری در بدو ورود نیروی کار با آنان قراردادی سفید امضا می‌بندند، و حتی اجازه‌ی مطالعه‌ی متن قرارداد را هم به شخص کارگر نمی‌دهند و جالب است که فرم تسویه حساب و رضایت از کارفرما را در همان ابتدا از کارگران اخذ می‌کنند! این نخستین مرحله‌ی نقض حقوق کارگری ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اقتصادی ، نظر (1)

از ابتدای فعالیت خیریه تاکنون تمام تلاش خود را برای گسترش فرهنگ مهرورزی و جلب اعتماد خیرین و مردم برای دستگیری از نیازمندان داشته ایم و خدای بزرگ را شاکرم که مردم مهربان ما به این خیریه اعتماد کردند و ما را در قدم های بزرگی که برداشته شده، یاری نموده اند. اما متاسفانه هستند افرادی که ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)

رسالت سینما یا حداقل سینمایی که من و تیم تولید این فیلم بر خود متصور بودیم مساله انسان است و حالا این انسان یا انسان ها، افرادی هستند که در شعاع زندگی من بوده اند و با آن ها مواجه بوده و هستم و اشتراکات بسیاری نیز با آنها دارم. که ترجمه آن می شود جنوب و مختصرترآن بوشهر. اما این فیلم از یک نقد اجتماعی حرف می زند..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

غلامحسین دریانورد: صبح روز عملیات کربلای چهار بود؛ با دوربینم منتظر بودم که با قایقی به آن طرف اروند بروم؛ جایی که یکی دو گردان از ناوتیپ، در حال کارزار با دشمن بعثی بودند. گاهی خمپاره‌ای و گاهی ویراژ هواپیمایی نیز چاشنی این انتظار می‌شد. هنوز دقایقی نگذشته بود که دوستانی آمدند. هر کدام مسئولیتی در ناوتیپ داشتند ظهراب هم در میان‌شان بود و مثل همیشه با قامتی که افراشته بود

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

جعفر درایی : پنجم مهرماه ۵۸ به کنگان رفتم تا مکان تدریسم را مشخص کنند. در ابلاغ نوشته بود مدیر و دبیر علوم و ریاضی مدرسه سلمان فارسی بندرعسلویه؟! گفتم چرا هم مدیر و هم دبیر؟! گفته شد مدرسه تازه تاسیس است و فقط یک کلاس دایر می شود. دو روز بعد رفتم و سوال کردم چگونه باید به عسلویه رفت. گفتند از گاراژ اتومیهن بلیط بگیر. با خوشحالی رفتم و تقاضای بلیط نمودم..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

صدیقه بحرینی : در شهریور ۶۴ به سوی کنگان محل خدمتم حرکت کردم، نقل مکان به دیاری که برایم با خاطرات شیرین و به یادماندنی همراه شد. اول مهر، آماده و آراسته، با شور و شعفی زایدالوصف و با کمی دلهره و با یک سری وسایل کمک آموزشی به سوی مدرسه حرکت کردم می بایست سه خیابان طی ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

احمد سبحانیان: یستم آبان ماه ۱۳۶۰ اینجانب عضو اولین گروه فارغ التحصیلان مراکز تربیت معلم پس از پیروزی انقلاب بودیم که اولین ابلاغ محل کارم را از دست آقای پیروی مسئول آموزش اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر  بعنوان دبیر علوم تجربی مدرسه راهنمایی آزادی چاهکوتاه که آن زمان از نظر مسافت آخرین روستا دارای مدرسه راهنمایی در شهرستان بوشهر بود، دریافت نمودم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

علی بهی پور: سال 1364 کوچه های میدان تجریش را گشتیم تا مدرسه را پيدا کردیم. من و دوستم  که اهل‌ فسا بود هر دو در دانشکده هنر شهید مطهری تجريش تحصیل میکردیم. هر دو را برای تدریس به "مدرسه راهنمایی یاسر"  فرستادند. تجربه مان، درسهای معلمی بود که خوانده بودیم وکمی خاطرات معلمان دوران مدرسه مان، اندکی هنر که‌ در دستانمان مخفی کرده بودیم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7

آخرین اخبار

پربیننده ترین