قصه کوتاه
عزّتو
شاهرخ تنگسيري
غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي که چپي از خط احمدسياه نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني. هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي نقاشي غنو رو ديوار ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .
قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن. يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ ايي آخري هم نهاد تو دست خداکرم که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو با شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو. خداکرم از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين. غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.
هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن، او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش، حالا غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن. يه سر شو تا صبح خداکرم پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در سرا رو سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني، کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات زغال بليط عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف مچ سفت غنو نميشه.
شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر شلال سر غنو کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر غنو خلاص شد. غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».
غنو سه ماه تموم مث ميت رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد. تا روزي که با بُنگِ اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد، حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم، تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.
برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد.
جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل مجبور به طلاق عزتو شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)
رضا سياهوشي: ميپرسيم چرا و واقعا چرا بودجه تيم هاي پايتخت و بخصوص استقلال و پرسپوليس بيش از هزار ميليارد مي باشد اما تيم هاي استاني و ريشه داري مثل شاهين بوشهر، برق شيراز، ابومسلم مشهد، سپيدرود رشت و ... هيچ حمايتي نمي شوند؟! استان کرمان داراي معدن مس مي باشد و چندين تيم را تحت پوشش قرار داده (مس کرمان، مس رفسنجان، مس شهر بابک) ولي در استان بوشهر که سرشار از منابع و معادن فراوان و بخصوص گاز و نفت مي باشد ، تيم با قدمتي مثل شاهين اين وضعيت دارد!
دکتر عبدالرحيم مهرور: از نسيم شمال تا نسيمجنوب در امتداد فرهنگي روشن، روان و سليس براي بدست آوردن آزاديهاي اجتماعي و سياسي با پشتوانه مردمي که طالب حقطلبي و پاسخگويي دولتمردان هستند و خون دلها خوردهاند، نبايد فردي که شايد ناخواسته طالب قدرت از طريق تهديد و ارعاب بوده و براي نشريات قانوني خط و نشان ميکشد، بر مسند قدرتي باشد که قطعا در جامعه با فرهنگ استان بوشهر سرخورده و منزوي ميشود...
دکتر سيروس عباسي: کبد دومين اندام بزرگ بدن ماست. بزرگترين ارگان درونشکمي است. کبد نقش مهمي در سيستم گوارش دارد. کبد يا همان جگر، پرکارترين ارگان بدن است و حتي در هنگام خواب کامل هم از پيچيدگي و تراکم کارهايش کم نميشود. تا همين امروز بيش از سيصد عملکرد پيچيده در گوارش، خون، سم شناسي، ايمني بدن، ترميمي، نورون شناسي، تعادل و تمرکز و خواب و بيداري و … مربوط به کبد شناسايي شده اند...
دکتر محمود دهقاني: سنگ نگارهي باز مانده از روزگار ساسانيان در تنگ قنديل چنارشاهيجان که ديرينگي آن به هفده سده مي رسد، در گذر از دستبرد سوداگران بازار آثار باستاني، مورد بيمهري مسئولان نيز ميباشد. ميراث فرهنگي و گردشگري که جايگاه آن از سازمان به وزارتخانه ترقي داده شد براي بهبود نگهداري از برجا مانده هاي باستاني بود وگرنه چه نيازي داشت نام وزارت ميراث فرهنگي بر آن بگذارند. اين وزارتخانه مسئول است تا از برجا ماندههاي باستاني نگهداري کند...
رسول نوروزي: در آن قتلگاه تنها مانده بوديم و بقول بوشهريها نه راه پيش داشتيم و نه راه برگشت، آتش عراقيها هم شديدتر شده بود و گويا در زميني به آن بزرگي تنها متوجه ما شده بودند، دمدماي سحر شده بود و از محورهاي چپ و راست خودمان صداي فرياد عراقي را ميشنيديم و براي تضعيف...
در اين شماره نسيم جنوب با توجه به نقش و جايگاه شادروان رضا ماهيني که از نسل دوران طلائي فوتبال بوشهر بود، به طور ويژه و از زواياي مختلف، پذيراي مطالب و سوگنامه دوستان و همبازيها و ورزشنويسان بويم، تا اداي احترامي کرده باشيم به ورزشکاراني که با وجود محروميت وکمبودها، خاطرات زيبا و به ياد ماندني را براي مردم بوشهر رقم زدند...
دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...
اسماعیل منصورنژاد: کار شورای نگهبان از این نظر مهم است که حاکمیت یکدست و یکپارچه میشود و از فردای پیروزی یک اصولگرا، تمام مسئولیتها بر دوش همان کسانی میافتد که همه را جز خودشان مقصر میدانند. وقتی یک اصولگرا رییسجمهور شود، توپخانه رسانههای رسمی و غیررسمی اصولگرایان از جمله تلویزیون برای متهم کردن دیگران خاموش میشود و از آن پس کسی جز خودشان در مقابل خودشان قرار نخواهد گرفت...
دکتر سعید معدنی: ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی بود. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی سالهاش شاهد ظهور و سقوط دولتهایی بوده است. فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومتها دارد...
علی اسماعیلی: کمی به گذشته تر برگردیم. به شعارهای دوستان در تغییر در ساختار مدیریت شهری، به بهبود اوضاع شهر، به شعارهائی که در تراکت های خود چاپ کردند و هر شب از کف خیابان باغ زهرا و درب متینگ های آنان یا باد می برد یا پاکبان زحمت کش شهرداری در سطل زباله می کرد!! و همچنان وعده ها را باد می برد و اعضا را یاد ....
دكترعلي پولادي ريشهري : اگر بر اساس اعمال فشارها و ناديده گرفتن واقعيت ها و حقوق مردم، از سوی هیات نظارت استان نیز تصميم به تأييد انتخابات پر از تخلف و تقلب گرفته شود، باعث آسيب به اعتماد عمومي و سرمايه هاي اجتماعي مي شود و تقلب و تخلف را در انتخابات پیش رو، امري رايج خواهد كرد و حساسيت موجود را نسبت به...
قالیباف چندین مرتبه ادعای ارزانبودن زمینهایی را که در گذشته به روحانی و جهانگیری فروخته شده، تکرار کرد. در سال ٦٧ روحانی زمینی را به قیمت دومیلیونو ٣٠٠ هزار تومان خریداری کرده که قیمت در همان سال همین بود. حتی این قیمت گرانترین قیمت در آن سالها محسوب میشده است...
دکتر محمود دهقانی: سر هر پیچ و خمی شاگرد از رکاب بغل کامیون پائین می رفت و با سر و روی پر از گرد و خاک با چرخش دست فرمان می داد وعمه نساء کامیون را به عقب و جلو می برد و گردنه ها را پشت سر می گذاشت. راننده های مرد به او سلام می کردند و او هم در حین کلنجار با دنده وچرخاندن فرمان کامیون در کوه و کتل، برای آن ها دست تکان میداد
شرق گروه اندیشه: نشست «زوال اسطورهها و تاریخها» با استقبال علاقهمندان در محل مؤسسه پرسش برگزار شد. در این جلسه ابتدا صالح نجفی با عنوان «باور کن دروغ میگویم: درباره امکان تاریخ زوال» و سپس مراد فرهادپور با موضوع «شاهنامه و اسطورهزدایی» سخنرانی کردند. در این نشست احسان شریعتی نیز بهعنوان میهمان حضور داشت. آنچه در ادامه میخوانید، گزیده سخنرانیهای این جلسه است. گفتني است صرفا بخشهايي از سخنراني مراد فرهادپور منتشر شده است.
براساس طرح ستاد مبارزه بامواد مخدر، دانش آموزان معتاد نباید از مدرسه اخراج شوند بلکه باید شیوه درمان و بازگشت آنها به جامعه دنبال شود. باتوجه به کنجکاوی قشر جوان و نوجوان امروز مصرف مواد مخدر برای قشر دانش آموز ناشناخته نیست به همین دلیل ارتقای سطح آگاهی جامعه برای...
بابك شاكر : مراسم يادمان سوگ استاد محسن شريف به همت جامعه ادبي و خانواده استاد شريف در بوشهر برگزار شد. نويسنده اي در استانداردهاي قلمي شريف كه حتي صاحب كتاب سال برتر بود و چهره اي ماندگار .... همه بودند و تلاش كردند. اما دريغ از اداره اي كه متصدي امور فرهنگي استان بود و دريغ از حمايت و همكاري...
درسالهای اخیر اخباری مبنی بر اینکه کسانی قصد بیرون کشیدن این کشتی از عمق دریا به روش تکه تکه کردن آن و فروش آنها را دارند، در رسانه ها و سایت های مجازی منتشر شد. در پی پخش این اخبار در رسانه ها، شماری از انجمن ها و دوستداران محیط زیست و صیادان دراستان بوشهر با امضای توماری چندین متری و ارسال...
گفتوگو با صادق خرازي جذابيتهاي خاصي دارد به ويژه آنكه معمولا صريحتر از تصور صحبت ميكند و طعنه ميزند. او اينبار به ساز و كار شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان معترض است و ميگويد اين اعتراض را طي نامهاي به رييس دولت اصلاحات به عنوان رهبر اين جريان تقديم كرده است. او همچنين از اينكه برخي اصلاحطلبان پيشتر راديكال، امروز پرچم اعتدال بلندكردهاند استقبال ميكند و آن را نشانه بلوغ فكري سياسيون ميداند اما معتقد است ايده آنها مبني بر حمايت بيقيد و شرط از روحاني مخالف روح دموكراسيخواهي است و انتخاب كانديداي اصلاحطلبان براي انتخابات رياستجمهوري آينده بايد برآمده از يك روند دموكراتيك باشد روندي كه مذاكره با شخص حسن روحاني در آن نقشي حساس دارد. خرازي به مذاكره با روحاني خوشبين است چرا كه ميگويد او امروز بيش از ٩٢ به اصلاحطلبان نياز دارد. او برخي عقبنشينيهاي دولت را محصول فشار سنگين مخالفان ميداند و ميگويد اين فشار را به شما بياورند عقبنشيني كه ميكنيد هيچ دو معلق هم روي آن ميزنيد! در حالي كه او آماده ميشد تا براي ادامه درمان راهي سفر شود چند ساعتي در منزلش ميهمان بوديم.
نحوه مواجهه اصلاحطلبان با انتخابات رياستجمهوري آنقدرها هم روشن و شفاف نيست كه پيش از اين تصور ميشد. عدهاي معتقدند بدون اما و اگر بايد از همين امروز اعلام كنيم كه تنها و تنها از حسن روحاني حمايت ميكنيم. در مقابل، عدهاي ديگر ميگويند تداوم حمايت اصلاحطلبان از روحاني بايد منوط به بررسي عملكرد وي و آغاز گفتوگوهاي سازنده با روحاني و دولتمردانش باشد. آنها حمايت بيچون و چرا از روحاني را معادل نفي نقد او ميدانند و معتقدند مسدود كردن راه نقد دولت با اعلام حمايت بيچون و چرا عدول از هويت اصلاحطلبانه است. هويتي كه در بطن خود نقد قدرت را دارد و در طول سالها بارها و بارها به خاطر همين نقد قدرت هزينه داده است. علي شكوريراد، دبيركل حزب اتحاد ملت ايران اسلامي از جمله كساني است كه ميگويد ما در جستوجوي كانديداي انتخابات ٩٦ نيستيم و به طور طبيعي كانديداي ما روحاني است. اما اين دليل نميشود نقايص و اشتباهات دولت را نبينيم و گوشزد نكنيم. شكوري راد همان طور كه از او انتظار ميرود صريح و بيپرده صحبت ميكند. از فرآيند انتخابات ٩٢ و چگونگي رسيدن به نام روحاني تا انتخابات مجلس و اتفاقات درون حزب اتحاد پروايي ندارد تا جزييات را بگويد و اشتباهات را بپذيرد .
علیرضا غلامی: قطعا طی کردن این هفت خوان رستم، مرد سالاری از جنس همین مردم میطلبیده و اکنون که این امر محقق شده باید نقش خود را در این عرصه ایفا نماییم. پس قبل از هر چیز و حتی مهم تر از منطقه آزاد تغییر در باورهایمان هست که بله مدیران و مسئولین ما هم میتوانند موفق...
ناهيد مولوي
هفتم اسفند كه به پايان رسيد اصلاحطلبان مست پيروزي بودند. زير توپخانههاي تخريب كه آنها را انگليسي خوانده بود با دستاني بسته و با تكرار و پا درمياني تاثيرگذارترين چهرهشان توانستند ردصلاحيتهاي گسترده را بلاموضوع كنند و با سربازهايشان ژنرالهاي اصولگرا را شكست دهند و تمام كرسيهاي پايتخت را از آن خود كنند. بيترديد هفتم اسفند ميتواند يكي از تاريخيترين پيروزيهاي اصلاحطلبان شمرده شود، پيروزياي كه بعد از دعواهاي سياسي و پرهزينه سال ٨٨ و در ادامه ٢٢ خرداد ٩٢، ميتواند كمي فضاي سياسي كشور را به سوي تعادل پيش ببرد. در اين ميان اما يك نفر هست كه كمي از فضاي پيروزي فاصله گرفته است و بيش از آنكه بخواهد از دلايل اين پيروزي مهم و اثراتش سخن بگويد به زواياي ديگري ميانديشد، زوايايي كه يا از ديد بسياري از فعالان سياسي پنهان است يا اگر برايشان رخنمايي هم كرده باشد فعلا سكوت انتخابشان است. اين روزها در سر مردي كه در روزگار اصلاحات مغزش مورد هدف گلوله قرار گرفت ايدههايي رژه ميروند كه در نظر اول شايد كمي دست نيافتني باشد اما زماني كه بحث را آغاز ميكند و همه زواياي آن را واكاوي ميكند متوجه ميشويم كه طرح اين موضوع ميتواند دغدغه همه چهرههايي باشد كه به آيندهاي متفاوت براي ايران ميانديشند. سعيد حجاريان بعد از هفتم اسفند بيش از آنكه در كنار همفكران و دوستانش از طعم پيروزي اصلاحطلبان لذت ببرد در كنار اصولگراياني ايستاده كه شكستي سخت را تجربه كردهاند و آنطور كه خودش ميگويد ميخواهد با اصولگرايان همدردي كند و اين همدردي را باز شدن دريچهاي براي گفتوگو با اصولگرايان ميداند تا بتوان يك طرح ملي را در قالب آن پيش برد و پله به پله تغييراتي بنيادين در قانون انتخابات ايران داد. افقي كه او به آن خيرهشده بسيار دور است و خودش هم در طول اين گفتوگو به آن اعتراف ميكند اما به نظر ميرسد از نگاه او زمان صحبت درباره اين مساله فرار سيده است. حجاريان ريشه مشكلات در سپهر سياسي ايران را حزب گريزي ميداند و معتقد است طرحي كه اين روزها فكرش را مشغول كرده ميتواند همه گروههاي سياسي كشور را از اصلاحطلب تا اصولگرا به تشكيل حزب وادارد تا درون احزاب افرادي ورزيده پرورش پيدا كنند. مردي كه عنوان تئوريسين اصلاحات را بر دوش ميكشد معتقد است بايد قدم به قدم فرم انتخابات در ايران را تغيير داد و در اين ميان صحبتهايش گريزي هم به قانون استاني شدن انتخابات ميزند، قانوني كه توسط شوراي نگهبان رد و مسكوت ماند. او ميگويد: در قدم اول مجلس دهم بايد قانون استاني شدن انتخابات را به صحن بازگرداند و با رفع ايراداتش آن را تصويب كند و اگر شوراي نگهبان دوباره اقدام به رد آن كرد به مجمع بفرستند و تاييدش را بگيرند. در سراسر اين گفتوگو براي ما ابهامات بزرگي ايجاد ميشد و او با صبر درمورد همهشان جواب ميداد و براي درك بهتر موضوع بارها از مدل انتخابات در اروپا، امريكا و حتي تركيه و پاكستان مثال ميآورد. حجاريان معتقد است سطح پارلمان در اداره امور كشور پايين آمده و ايجاد انتخابات حزبي ميتواند مجلس را به راس امور برگرداند و سطح سياستورزي در ايران را كه به عقيده بسياري در دهه اخير پايين آمده ارتقا بخشد. كساني كه با سعيد حجاريان هم كلام شده باشند به خوبي ميدانند به دليل وضعيت جسمي ويژهاي كه دارد صحبت طولاني برايش مقدور نيست اما اين بحث به قدري برايش مهم و اساسي بود كه زمان اين گفتوگو به دو ساعت كشيد. اگرچه اين گفتوگوي طولاني نميتواند پاسخگوي همه سوالاتي كه در ذهن مخاطبان به وجود خواهد آورد باشد اما بيترديد ميتواند آغازگر بحث جديدي در فضاي سياسي كشور باشد و به مرور تبديل به دغدغه افرادي شود كه پاسداري از نهاد انتخابات و تغيير به سوي پيشرفت در عرصه سياست ورزي را در ذهن خود دارند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با سعيد حجاريان را در ادامه بخوانيد.
خانه و موزه شهید رئیسعلی دلواری در شهر دلوار به فاصله 45 کیلومتری جنوب بوشهر واقع گردیده است . در این موزه 94 جنگ افزار و سند تاریخی مربوط به حماسه های مردم استان بوشهر در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و خلیج فارس به نمایش درآمده است. این موزه دارای 23 اتاق به مساحت سه هزار و 750 متر مربع و ...
برخی نوازندگان گروه مجبور به انجام تست تشخیص هویت و حتی تست اعتیاد شدند/ دوست داشتیم فضای جدید و مخاطبان جدید داشته باشیم / اگر یک روز زودتر تبلیغات کنیم، دادگاهی می شویم / مسئولین جشنواره موسیقی فجر دوست نداشتند ما باشیم / مشکل اجراها در بوشهر / سعی دارند به ما بفمهانند که ادامه ندهید و...
مولود حاجيزاده/ اين روزها رفت و آمدش به تهران بيشتر به كارهاي شخصياش محدود ميشود تا براي سخنراني؛ اواخر خردادماه بود كه «محسن رناني» در تارنماي شخصي خود اعلام كرد كه پس از يك سال كه هفتهاي يك سخنراني در كشور داشت، تا پايان سال ٩٤ در هيچ كجا سخنراني نخواهد كرد. با اين حال به بهانه انتشار نسخه كامل كتاب «اقتصاد سياسي مناقشه اتمي ايران» كه نيمه نخست سال از طريق تارنماي رسمياش منتشر شد، در تهران به گفتوگو با استاد اقتصاد دانشگاه صنعتي اصفهان نشستيم. در دفتري كه در آن خبري از فضاي سنگين همايش ها و مراسم هاي اقتصادي كه طي سالهاي قبل در آن به سخنراني مي پرداخت نبود.شروع گفت و گو در خصوص موضوع كتاب بود؛ از مساله نفت در خاورميانه گرفته تا نظريه جنگ خداحافظي در اين منطقه؛ موضوعي كه به عقيده او از ابتدا غرب به واسطه آن هدف مشخصي را در خاورميانه دنبال ميكرده است. البته اين گفتوگو به نظريات مطرحشده در كتاب محدود نماند و به مسائل جاري اقتصاد ايران نيز كشيده شد. صحبت از بحران اقتصادي و سياسي در كشور ميشود كه همين موضوع پاي مسائل اجتماعي و موضوع آب را هم به بحث باز ميكند. اما به اعتقاد رناني براي عبور از تمام اين مسائل و بحرانها كه كشور را در معرض آسيبي بزرگ قرار دادند، تنها يك گزينه پيش رو قرار دارد و آن باز شدن فضاي گفتوگو ميان جامعه و نظام است، فضايي كه سالهاست بسته است. او در عين حال برمبناي نظريات نهادگرايي خود بر لزوم فعال شدن نهادهاي مدني در جامعه نيز تاكيد دارد؛ نهادهايي كه براي ايجاد جريان گفتوگو در جامعه، نهتنها يك نياز كه يك الزام هستند. مشروح اين گفت و گو را در اينجا مي خوانيم.
شرق: اول کتاب «گفتهها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبانآوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چهجور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکتهسنج نباشم» از نمایشنامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفتهها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی میتواند باشد برای ورود همراه با نکتهسنجی و نگاه انتقادی به نوشتهها و آثار سینمایی گلستان تا حتیالمقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این دو حد افراطی دیدهاند و سنجیدهاند. یا او را ستایش کردهاند و از او اسطوره ساختهاند و میراث او را به «زبانآوری» و «تکنیک» تقلیل دادهاند و یا او را دشنام دادهاند صرفا به این دلیل که به راههای متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکتهسنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آنطور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچکس شاید هنوز آنطور که باید آغاز نشده است و از اینروست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» میگردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفتهاند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاقها و آدمها و آثار هنری، شیوهای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه میگویند و تنندادن به تکرار گفتههای دیگران، پذیرش بیچونوچرای دیدگاههای او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قدوقامت طبیعی که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است بهجای پاگذاشتن بر راههای رفته، راه تازهای بگشاید و با ذخیرهای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا میتواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش میتوان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبانآوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجههای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که میگویم هنوز نهفقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آنطور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفتهها» که مجموعهای است از مقالهها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفتوگوی بلند قاسم هاشمینژاد با او درباره داستانهایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدیدچاپشده ترجمههای اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتیشکستهها» که ترجمههای گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفتوگویی که میخوانید بهمناسبت همین تجدیدچاپها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفتوگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفتوگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفتوگو میگوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشتههایی مستند هستند از آدمهایی که واقعا وجود داشتهاند و وقایعی که واقعا اتفاق افتادهاند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران بهحساب میآیند. مستندهایی که صرفا نشاندادن واقعه نبودهاند بلکه «دیدِ» سازنده و «چهجوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفتوگوی پیشِ رو میگوید: «واقعیتهایی که اتفاق افتاده آنقدر فوقالعاده و انترسان است که قصهنوشتن ضرورتی ندارد.» گفتوگو با ابراهیم گلستان را میخوانید.
محمدعلی بختیاری : بسیاری از ما بدلیل زشتی و خشونت فقر سیاه، نمیتوانیم وجود آن را باور کنیم و در واقع نمیخواهیم که باور کنیم و گمان میکنیم تنها تعداد انگشت شماری در جامعه به این مشکلات گرفتارند که آن هم قابل چشم پوشی است! در حالی که اینگونه نیست و امروزه فقر و بدبختی و بیچارگی ...
تدبیری بیندیشید که معلمان- عاشقان تعلیم و تربیت- با دستگاه تعلیم و تربیت رابطه قوی و منطقی برقرار کنند و یکی از راه حل ها ، نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور است. ما می دانیم که امروز از درآمدهای افسانه ای 1000 میلیارد دلاری در طول حیات دولت نهم و دهم خبری نیست، اما سوالمان...
تیام یابنده فیلمساز بوشهری، که در دوره قبلی اکران فیلمهای کوتاه در گروه هنر و تجربه، فیلم «impression-xps160» را بر روی پرده داشت، در بزرگترین جشنواره فیلم کوتاه آمریکا با فیلم «رنگان ۹۹» برگزیده شد.جشنواره بین المللی فیلم کوتاه پالم اسپرینگز، جایزه ویژه هیات داوران بخشی به نام «پلی بر فراز مرزها» را به فیلم «رنگان ۹۹» ساخته تیام یابنده اهدا کرد. حامی این جایزه شرکت HP است و پاداش کسب آن...
آیا رواست کسانی این مسند را عهده دار گردند که دیدگاههای آنان در تضاد کامل با افکار ، عقاید و شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور می باشد؟ مگر ریاست جمهور بارها خود تاکید نکردند که کسانی که دیدگاههای آنان در تضاد با آرا اکثریت ملت متبلور شده در 24 خرداد نود و دو می باشد حق ندارند مناصب ارشد اجرائی را به عهده بگیرند؟...
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- تصاویری دیده نشده از بوشهر قدیم
- توسعه میدان گازی پارس شمالی و دیگر میادین مشترک از اولویت های وزارت نفت در شرایط پسا تحریم است
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- شهر باستانی توج و روستای "زیرراه" بوشهر
- طرح میدان انقلاب بوشهر، ریشخند یا نوآوری در معماری
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد
- پژوهشی در آیین تدفین دوره های ساسانی در سواحل خلیج فارس