طراحی سایت
جستجو:

حسين شادکامي : در تعطيلات عيد نوروز با دوستان و همکلاسيهايمان، ظهرها به سينما فانوس و بعدازظهر  کنار ساحل دريا قدم ميزديم و عکس يادگاري از کشتي رافائل گرفتن و کافه نگرو رفتن  و کيک و بستني و يا آب هويچ بستني خوردن، به جاي  کافه پالوده حيدرک و شام نيز ساندويچي گبگو تو ششم بهمن و يا ساندويچ دروازه سر ميدون و پاتوق حسين آقا، به جاي سمبوسه و پکوراي  علي پکورايي که تغيير درخوردنيها با دوستان

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

نتايج انتخابات مجلس شوراي اسلامي در استان بوشهر

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر محمود دهقاني: با سرازير شدن گردشگران به «تنگ جيز» جاي خوشگذراني شاهزادههاي ساساني در دشت خشت کازرون  استان پارس، جا دارد ميراث فرهنگي، شهرداري کُنارتخته و شهرداري خشت نکته هايي را يادآور شوند و در رسانه ها بازتاب دهند تا اين برجا ماندههاي نياکاني آسيب نبينند. اکنون که با فرارسيدن بهار و نوروز گفتگو از گردشگري است...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

معماري بوشهر، برخلاف معماري کويري، ساختمان هم با بيرون کار ميکند هم با درون. معمار، کاملا رها و بيتکلف، فضاها را خلق ميکند و اصلا اسير تقارن و تصلب غيرضرور نيست. معمار ضرورتي نميبيند اثر خود را با رنگ و تزيين ولخرجانه بيارايد. اين خود بنا و اثر است که زيباست نه رنگ و لعاب آن. شايد کمي بيانصافي باشد که زيبايي معماري بوشهر را در حد شيشههاي رنگي هلاليها در و پنجرهها خلاصه کنيم..

ارسال شده 2 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

عالي بازدار:  پس از دريافت ديپلم و خدمت سربازي درخواست کار به اداره کل فرهنگ بنادر و جزاير خليج فارس در بوشهر داد تا به کسوت معلمي درآيد. از مدير مدرسه ماندگار سعادت استعلام شد تا نظرش را درباره ايشان اعلام کند. مرحوم سيد ضياء الدين بلادي مدير وقت مدرسه نامهاي به اداره کل فرهنگ نوشت و دانشآموز ديروزش را مورد تاييد قرار داد و معرف ايشان شد...

ارسال شده 2 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر کيوان آقاياني: در بوشهر ما کم نيستند کساني که در مستندسازي شهرت جهاني دارند و برندگان جوايز بينالمللي هستند، افرادي چون «رامتين بالف» و «داريوش غريبزاده» در کنار دهها چهره بزرگ و هنرمند همچون «رسول و رضا پولادي» مي توانند با ساختن مستندات و قطعههاي موسيقي و ترجمه آن به چند زبان زنده دنيا، تاثير بسزاي در شناساندن بوشهر و مناطق توريستخيز آن در سطح کلان کشوري و بينالمللي داشته باشند...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

به همت پژوهشگر جنوبي منتشر شد؛

سرگذشت جزيره مرجاني ايران

«تاريخ جزيرة خارگ؛ فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي» نوشتة سيد حسن رضوي، نويسنده و پژوهشگر جنوبي؛ سرگذشت خاندانهاي کهنزاد ساکن اين جزيرة مرجاني در خليجفارس است که به همت انتشارات «هليله» منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران (ايبنا) در بوشهر، اين کتاب در 736 صفحه مصور با شمارگان 500 نسخه راهي بازار کتاب شده که روايت مفصلي از فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي؛ نخستين خاندانهاي ساکن در اين جزيره مرجاني بعد از اخراج پرتقاليها به دست شاهعباس صفوي از خليج فارس است.

ناشر کتاب «تاريخ جزيرة خارگ» در پشت جلد اين اثر آورده است: «اين کتاب داستان جزيرهاي است باستاني در شماليترين آبهاي خليج فارس که مردم او را «خارگ» خوانند. جزيرهاي آرميده در مسير شاهراهي باستاني ميان بنادر بصره بوشهر، مسقط و هندوستان که گذر دريانوردان به ناگزير از اين جزيره بوده است.

چهارصد سال پيش در زمان شاه عباس صفوي وقتي که پرتغاليهاي شکستخورده از خليجفارس تارانده شدند، قبايل چندي از سواحل عمان و نواحي داخلي ايران به سمت نوار ساحلي ايران مهاجرت کردند و در پهنه وسيعي از ساحل اسکان يافتند. خاندان زعابي، آلمذکور و حيات داودي از جمله اينان بودند که به ترتيب در بندر ريگ بندر بوشهر و بندر گناوه ساکن شدند؛ اين سه خاندان به سرعت قدرت يافته و حدود سيصد سال بر جزيره خارگ و نواحي ساحلي حکم راندند.

اين کتاب حکايت زندگاني و حکمراني اين سه خاندان است که آغاز نوشتنش شايد يک کنجکاوي کودکانه بود از راز مرگ کدخدا عبدالرسول احمدي در هشتاد سال قبل؛ اما رفت تا پنج هزار سال قبلتر و آن همه تاريخ عجيب و پرماجرا حالا کدخدايان اين سه خاندان به هيجده تن رسيدهاند هر کدام با فصلي جدا و روايت ايامي چند که بر آنها و بر جزيره گذشته است.»

در بخشي از «تاريخ جزيرة خارگ» به قلم سيدحسن رضوي ميخوانيم: «تاريخنگاران بر اين باورند که پنج هزار سال پيش، جزيره خارگ يکي از پايگاههاي دوردست امپراتوري ايلام بوده است. گيرشمن، باستانشناس فرانسوي مينويسد: «جزيره ميبايست از سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح جزو قلمرو کشور عيلام بوده باشد؛ زيرا با کشتي بادي فقط سه يا چهار ساعت با بوشهر، بندر مهمي که در کرانة ايران است، فاصله دارد و قلمروي عيلام که شوش پايتخت آن بود تا به اين قسمت خليج فارس ميرسيد؛ زيرا نيمقرن پيش هيئت باستانشناسان فرانسوي در بوشهر خشتهايي يافتند که بر آنها نوشتههايي دربارة پادشاهي عيلام منقوش بود.»

به گزارش ايبنا، پژوهشگر و نويسنده جنوبي متولد سال 1351 است. وي که پيش از اين آثاري چون «چند ميگيري تا جزيرة ناخدا» و... را راهي بازار کرده بود.

 

 

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

قصه کوتاه

عزّتو

شاهرخ تنگسيري

غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم  يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي  که چپي از  خط  احمدسياه  نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني.  هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي  نقاشي  غنو رو  ديوار  ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .

قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن.  يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ  ايي آخري هم نهاد تو دست  خداکرم  که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو  با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو  با  شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو.  خداکرم  از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم  اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين.  غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.

هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون  ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو  صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن،  او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش،  حالا  غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل  عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن.  يه سر شو تا صبح خداکرم  پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از  غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در  سرا رو  سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني،  کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن  داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت  مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات  زغال بليط  عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف  مچ سفت غنو نميشه.

شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي  خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر  شلال سر غنو  کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر  غنو  خلاص شد.  غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه  ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم  توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».

غنو سه ماه تموم مث ميت  رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد.  تا روزي که با بُنگِ  اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد،  حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم،  تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.

برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به  ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر  معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد. 

جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل  دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل  مجبور به طلاق عزتو  شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ  اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از  پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

استان بوشهر با سابقه تمدني، موقعيت ساحلي، فرهنگ غني و مهمان پذيري و آب و هواي مناسب و بي نظير، حداقل در 6ماه سال از اواسط آبان ماه تا اواسط ارديبهشت، مقصد مناسبي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي است. طبيعت زيبا، بافت مسکوني و معماري قديمي، سواحل زيبا و پيشينه مذهبي،  فرهنگي، تاريخي و هنري باعث شده تا بوشهر...

ارسال شده 3 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مجتبي محمدي : خليجفارس همواره نقش مهم و تأثيرگذاري در تاريخ ايران داشته است. به دليل قرن ها سيطره و نفوذ  ايران در اين منطقه فرهنگ ايرانيان در هر دو کرانه شمالي و جنوبي تداوم داشت. نفوذ فرهنگ ايراني در لايه لايه زندگي مردمان ساحلنشين خليج فارس در هم تنيده شده بود. فرهنگ دريانوردي، صيادي، تجارت..

ارسال شده 4 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

بوشهر به دليل مجاورت با خليج فارس و با پيشينه تاريخي و نقاط گردشگري بکر، همچنين ساحلهاي ماسهاي و مسيرهاي زيبا داراي پتانسيل خيلي زيادي ميباشد بخصوص که در فصل پاييز و زمستان که هوايي بسيار مطلوبي دارد ميتوان از اين ظرفيت بينظير و جذاب استفاده و باعث رشد و رونق شهري شد...

ارسال شده 4 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

سيروس خباز ثابت : بوشهر يکي از شهرهاي قطب گردشگري جنوب ايران است که با توجه به موقعيت جغرافيايي و مردمان خونگرم و مهمان نواز، در اکثر فصول سال خصوصاً در ايام تعطيلات عيد نوروز، مسافران زيادي به اين استان بخصوص مرکز استان يعني شهر بوشهر سفر مينمايند، که با توجه به اين حجم از مهمان، بايد امکانات حداقلي...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالرزاق ريشهري: بوشهر در ذات وجودي خود شهري است که سياست پذيرش گردشگري آن ميبايست بر مبناي جذب از طريق گزينههاي دريا محور استوار گردد. گردشگران حداقل هشت ماه از سال به طرق مختلف ميتوانند از اين موهبت الهي که در کنار آن با برنامهريزيهايي همانند ماهيگيري، تفرج دريايي با ايجاد فضايي مفرح و ساحل پيمايي در سواحل بکر و آرامش...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

يكپارچگي شخصي

 

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

يكپارچكي يا انسجام شخصي يعني يكي بودن عقايد، ارزشها و ايدآلهاي ما با اعمال و رفتارمان. به بيان سادهتر انسجام شخصي يعني يكي بودن حرف و عمل. احتمالا شما هم داريد به اين فكر ميكنيد كه چنين چيزي در دنياي امروز يا حداقل در جامعه امروز ما اگر ناياب نباشد امري بسيار نادر است. كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد که حرف و عملش يكي باشد، يا بر اساس عقايد و ارزشهايش زندگي كند. ما تقريبا در اغلب زمينههايي كه شعار ميدهيم خود عمل نميكنيم. از فرهنگ، انسانيت، برابري، مهرباني، صداقت، پاكي و صدها صف ديگر دم ميزنيم ولي در عمل فقط آن را از ديگران انتظار داريم. يا طوري زندگي ميكنيم كه ديگران متوجه نشوند به آنچه ميگوييم عمل نميكنيم. پيش خود ميگوييم كسي نميداند و فقط خودم خبر دارم پس ايرادي ندارد.

به راستي فقط به صرف اينكه ديگران خبر نداشته باشند ايرادي ندارد كه حرف و عمل ما يكي نباشد؟ متاسفانه جواب خير است. چون نداشتن يكپارچگي شخصي حتي در صورتي كه ديگران متوجه نشوند باز هم براي ما آسيبزننده است. اين آسيب هم مستقيم به عزت نفس ما وارد ميشود. يعني آبرويمان در نزد خودمان ميرود و بياعتبار ميشويم. نتيجه اينكه ديگر نميتوانيم به خودمان احترام بگذاريم و اعتماد كنيم. بدون احترام و اعتماد به خود هم قدرت شخصي ما كاهش مييابد و توان انجام كارهاي بزرگ را نخواهيم داشت. ذهن ما تنها دادگاهي است كه فرار از آن براي ما غيرممكن است. حتي در خواب هم دست از سر ما بر نميدارد.

البته نداشتن انسجام شخصي صرفا از درون به ما آسيب نميزند. در درازمدت ما را نزد ديگران هم بياعتبار ميكند. چون ما نميتوانيم همه مردم را براي همه عمر فريب بدهيم. بالاخره دست ما براي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم رو ميشود. يكي از كاستيهاي مغز قديم ما اين است كه درك درستي از آينده ندارد و صرفا به سود و زياد لحظهاي فكر ميكند.

بنابراين به اين فكر نميكند كه يك سال ديگر دستمان رو ميشود يا ده سال ديگر رسوا ميشويم. ميگويد فعلا آن چه به سود تو است انجام بده.

كارهايي كه باعث ميشود يكپارچكي شخصي ما كم شود ميتواند در ما احساس گناه ايجاد كند.

براي اينكه از احساس گناه راحت شويم و به انسجام شخصي برسيم بايد پنج مرحله را پشت سر بگذاريم: نخست اينكه قبول كنيم اقدام ناراحت كننده را ما انجام دادهايم. مثلا به خود بگوييم من دروغ گفتهام و مسئوليت آن را هم ميپذيرم. دوم اينكه با مهرباني از خود بپرسيم چرا اين كار را كردهام. ولي نبايد از موضوع طفره برويم. اين كار باعث ميشود دليل رفتار كردن بر خلاف ارزشهاي خود را پيدا كنيم. سوم، اگر عمل ما به ديگران آسيبي رسانده به آنها اطلاع دهيم. يا بقول معروف پيش آنها اعتراف كنيم. چهارم هر اقدام اصلاحي كه لازم است انجام دهيم. كارهايي كه اثر رفتار ناهمخوان ما را از بين ببرد يا كم كند. پنجم هم با خود عهد ميبنديم كه در آينده طور ديگري رفتار كنيم.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

گردشگري يا توريسم، سفر به قصد لذت بردن است. بر اساس تعريفي که براي اين مفهوم در نظر گرفته شده است، به مجموعه فعاليتهايي که فرد يا افرادي که به مکاني غير از مکان عادي زندگي خود مسافرت و حداقل يک شب در آن مکان اقامت ميکنند، انجام ميدهند...

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

پتانسيل هاي صنعت گردشگري بوشهر

نسیم جنوب، دکتر عباس حاتمي

 

استان بوشهر با حدود 27000کيلومتر مربع مساحت، 000/1200 نفر جمعيت، 900 کيلومتر خط ساحلي، بنادر مهم، صنعت نفت و گاز، زمينها هاي جلگه اي و کوهستاني با 4 فصل قابل کشت محصولات کشاورزي، داراي 22 جزيره از جمله جزيره مرجاني مارو( مالديو ايران) يکي از استانهاي بالقوه ثروتمند و با پتانسيل بالاي صنعت گردشگري است و اگر به درستي مديريت شود ميتواند منبع مهم درآمد براي مردمان استان باشد.

صنعت گردشگري امروزه مقرون بصرفهترين صنعت براي کسب در آمد و اشتغال زايي است.

از جمله جاذبه هاي گردشگري بوشهر:

1-گنبد نمکي جاشک

2-گورستان صخره اي سيراف

3-عمارت دهدشتي بوشهر

4-سواحل زيباي بوشهر مناسب براي شبگردي و اجراي کنسرت با توجه به پتانسيل هنري در مردم بوشهر.

بوشهر در واقع پايتخت رقص و موسيقي سنتي ايران با جذابيت جهاني است. 

5-ساحل ماسه اي بندر ديلم، سواحل زيباي شهرستان دير، کنگان و...

هر کدام در صورت مديريت صحيح توان جذب ميليونها گردشگر را دارند.

دبي با مساحت 12000 کيلومتر مربع در سال بدليل مديريت درست فقط 15 ميليون گردشگر خارجي جذب ميکند.

براي رونق گردشگري بوسهر ايجاد مراکز زير ضروري است:

الف:پارک آبي استاندارد در حد پارک آبي دبي که هر 4 فصل قابل استفاده بوده و ميليونها گردشگر داخلي و خارجي جذب ميکند.

2-راه اندازي کشتي کروز به مقصد جزاير کشورهاي حوزه خليج فارس و سواحل هند و پاکستان و حتي سواحل درياي سرخ.

3-برگزاري کنسرت ها و جشنواره هاي  بزرگ بخصوص در فصل زمستان.

4-حذف ويزا از توريستهاي کشورهاي همسايه خليج فارس.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

خودپذيري

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

سيروس شيبو: خودم را  ميان خاطرات ديدم، گرم و صميمي، همه بودند، خيلي شلوغ و پر سرو صدا، همه چيز در ذهنم موج ميزد. دم دروازه شلوغ بود، پلاکارت سينما را نگاهي انداختم فيلم سلطان قلبها، تعريفش را زياد شنيده بودم به خودم گفتم شب با دوستانم برم سينما فيلم قشنگيه. چشمم به مجسمه...

ارسال شده 5 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

زيبا راستيان: در دهه هاي گذشته انتشار اخبار حضور ايرانيان در سطوح بالاي علمي و اجرايي دنيا مانند ناسا و نيز حضور در دانشگاههاي معروف به عنوان دانشجو و استاد و يا حضور در دنياي تجارت و اقتصاد باعث شده که هوشمندي و بالاتر بودن آي کيوي ايرانيان در محافل مختلف مورد بحث باشد و چه بسا مورد فخرفروشي به ساير ملل قرار بگيرد...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: آيا مي دانيد بوشهر اولين استاني بوده که در صد سال گذشته در دوره اشغال انگليس راه آهن داشته ولي اکنون بعد از کهگيلويه آخرين استاني است که از داشتن راهآهن محروم است. براي توسعه يک استان ابتدا بايد شهروندان آن استان فعال و مطالبهگر باشند. فعال در زمينه فرهنگي، اجتماعي و سياسي، اقتصادي. متاسفانه در جامعه امروزي ما چنان مردم را سرگرم...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر حمید اسدپور: حضور پررنگ خليج فارس در مسائل سياسي و تجارت بينالمللي از گذشتههاي دور مورد توجه بوده است و به همين دليل، بخش عمدهاي از تحقيقات و پژوهشهايي که در مورد خليج فارس صورت گرفته است، بر مسائل تجاري، اقتصادي و سياسي تمرکز يافته است. در مقابل، پژوهشهايي که در زمينههاي اجتماعي و فرهنگي خليجفارس صورت گرفته، بسيار محدود ميباشد. البته  اين محدوديت در قياس با پژوهشهاي فراواني است...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

وزير کشور در سفرش به بوشهر وعده داده است که دولت،  براي توسعه تجارت و اقتصاد دريا در استان هاي جنوبي برنامه دارد! و البته ما مي دانيم  که دولت هيچ برنامه اي جز حذف قانون همراه ملوان ندارد! که اگر برنامهاي بود بايد همزمان با حذف تدريجي قانون کالاي همراه ملوان و ارائه لايحه  آن به مجلس ارائه مي داد! متاسفانه دولت بعد از ارائه لايحه جديدش در مورد قانون کالاي همراه ملوان نه تنها به اعتراضات مردم و دريانوردان استان بوشهر و ديگر استانهاي جنوبي توجه نکرده بلکه به...

ارسال شده 6 ماه پيش در اقتصادی ، نظر (0)

شکل گيري استان بوشهر

مسعود آتشي

در سال 1304(در اواخر دوره قاجار)، بنادر و جزاير خليج فارس به مرکزيت بوشهر تشکيل شد.

 محدوده حکمراني اين نهاد تقريباً تمام بنادر جنوب کشور بود که تا حدود بندر جاسک را در بر ميگرفت (بعبارتي بندرعباس هم تحت مديريت و زيرمجموعه بوشهر قرار داشت)

 در سال 1316 بوشهر و توابع آن به عنوان يک شهرستان زير نظر استان هفتم (فارس) قرار گرفت و جزو قلمرو اين استان محسوب مي شد.

در سال 1319: با ايجاد تغييرات در تقسيمات کشوري، بوشهر و توابع آن با نام «فرمانداري کل بنادر و جزاير خليج فارس» به مرکزيت بوشهر از استان فارس جدا شد.

سال 1340: فرمانداري کل بنادر و جزاير خليج فارس(بوشهر) با فرمانداري کل بنادر و جزاير درياي عمان که مرکز آن بندرعباس بود ادغام گرديد و نام آن «فرمانداري کل بنادر و جزاير خليج فارس و درياي عمان» شد و مرکزيت بندرعباس بود.

سال 1346: فرمانداري کل بنادر و جزاير خليج فارس و درياي عمان به «استان» تبديل شد... و نام آن «استان ساحلي» بود و بندرعباس هم به عنوان مرکز استان انتخاب شد.

 در آذر 1349: شهرستانهاي بوشهر و دشتستان با نام «فرمانداري کل بوشهر» از استان ساحلي مستقل شدند و بوشهر و توابع آن براي دومين بار، فرمانداري کل شد.

از نهم مهرماه 1352 : فرمانداري کل بوشهر با دو شهرستان بوشهر و دشتستان به استان تبديل شد.

نام استان بوشهر برگرفته از نام شهر بوشهر است...

 گفته ميشود که نام «بوشهر» از «بوختاردشير» اخذ شده است و به معني شهر رهايي مي باشد و شهري است که اردشير در آن رهايي يافت.

اعراب آن را «البوشهر» ميناميدند که کوتاه شده آن «ابوشهر» است..‌‌

نام بوشهر براي اولين بار در کتاب معجمالبلدان ياقوت حموي و فارسنامهي ابن بلخي (تحرير شده در سالهاي 1080-1090 ميلادي) آمده است.

در حال حاضر (سال 1402) استان بوشهر در تقسيمات کشوري داراي: 10 شهرستان، 27 بخش، 52 دهستان 619 آبادي است.

تعداد روستاهايي که داراي دهياري هستند 393 و تعداد روستاهاي فاقد دهياري 226 مي باشد.

نام شهرستانهاي استان بوشهر:

بوشهر، دشتستان، تنگستان، دشتي، کنگان، دير، جم، عسلويه، گناوه و ديلم است

منابع:

- کتاب تاريخ تنگستان نويسنده حيدر قايدي

- سايت سازمان مديريت و برنامهريزي استان بوشهر

https://www.instagram.com/masoud_atashi_41

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1057)

 

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين شادکامي: هنو ترس تو دلوم بود ولي در حياط مدرسه پر از بچههاي قد و نيم قدي که ديدم آروم گرفتم و ديگر خوم تنها نبودم در آن سوي حياط مدرسه  بزرگترها با هم گرم گپ گفت بودند و ما بچههاي اوليها يک کناري براي خومون آنها را سيل (تماشا) ميکرديم. چيزي نگذشت که زنگ توسط ناظم آقاي سيفزاده که معلم ما اوليها هم بود، زده شد...


ارسال شده 7 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

يادي از زنده ياد کامفيروزي که به معناي واقعي معلم بود

شهرام شريف پور

در سال 1343 در آموزش و پرورش بوشهر تحولي بزرگ رخ داد. حدود 70 نفر معلم در رده دبستان، دبيرستان، مديريت از فارس بوشهر فرستاده شدند، سهم مدرسه ما دبستان گلستان چهار نفر بود، با توجه به اينکه آقاي مدير (خليل رهنمايي) بعد از بيش از چهار دهه خدمت از دبستان گلستان در سال 1342 بازنشسته شده بود، آقاي کاظمي معاون و هم معلم ورزش، آقاي استقامت معلم پنجم و آقاي کامفيروزي معلم ششم به دبستان گلستان آمدند، کلا در اين مقطع آموزش پرورش واقعا متحول شد.

کوتاه بگويم وقتي دبستان گلستان را تمام و ميرفتي دبيرستان به طعنه ورود به دانشگاه ميناميدند، چون اکثر دانشآموزاني که موفق ميشدند ششم ابتدايي را قبول شوند و به دبيرستان بروند انگشت شمار بودند و گاها به جاي شش سال، دوره دبستان را دوازده سال طي ميکردند و نادر بودند که در خرداد از ششم قبول شوند.

از سال 43 با آمدن معلمي به نام کامفيروزي که اصالتا از کامفيروز فارس آمده بود و ياد و نامش براي هميشه مانا باد، به تمام معني عشق معلمي داشت و آنچنان در آموزش و حتي پرورش دانشآموزان جدي بود که در دبستان گلستان انقلابي ايجاد کرد و در سال 1344 يعني اولين خروجي دانش آموزان او، رتبه اول امتحانات ششم دبستانهاي بوشهر از دبستان گلستان آقاي رادمنش شد، من در سال بعد وارد کلاس ششم شدم، درس من خوب بود، واقعا احساس ميکردم اين معلم چه قدر عاشق کارش هست، اولين کتابي که به معناي کتاب ايشان براي مطالعه داد (تا آن موقع ما بيشتر کيهان بچهها وکتابهاي قصههاي طلايي را مطالعه ميکرديم) کتاب بابا لنگدراز اثر جيناير بود و اين کتاب آنچنان تاثيري بر بينش و تفکر من از زندگي گذاشت که در حقيقت من را متحول کرد، طوري که چند روز بعدش در بهمن ماه شاه ميخواست بيايد بوشهر و ما دانش آموزان پيش آهنگ جزو کساني بوديم که بايستي به استقبال شاه ميرفتيم، با يکي از ديگر همکلاسي ها صحبت کردم و تصميم گرفتيم در مراسم استقبال شرکت نکنيم، که فرداي آن روز شنبه در يک هواي سرد و در حالي که باد شمال زوزه ميکشيد در سر صف مدير مدرسه ترکشهاي چوبش در جلو همه بچهها آنچنان بر کف دستهاي ما دو نفر ضربه ميزد که کف دست ما چون بادمجان سياه شده بود، و آنجا بيشتر پي برديم که معلم ما چه قدر بزرگ است، من هيچ وقت خدمات و ارزش زندهياد آقاي کامفيروزي را در آگاهي و رشد خود فراموش نميکنم، او انسان بزرگي بود، ياد و نامش براي هميشه مانا و در قلب ماست.

جا دارد از همه معلمان و کادر مديريت که در دهه چهل در دبستان گلستان در حق من معلمي کردند يادي کنم و بگويم زحمات آنان هرگز فراموش نخواهد شد، زندهيادان، خليل رهنمايي، احقاق، مدني، نجفزاده، بازويي، کردستانيان، باقر فرخ، کامفيروزي، و بزرگواران، آقايان استقامت، کاظمي، آبياري، نبوي، و به خصوص زنده ياد ماشاالله بوشهري باباي مدرسه، نام همه اين بزرگان مانا باد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

بازار ماهي فروشان، برازنده شهر بوشهر نيست

حسين شادکامي


بنادر در جهان يکي از نشانههاي الگوي توسعه کشورهاست که ديده ميشود. بنادر پل ارتباطي کشور با ساير ملل جهان از گذر آبي است و نقش بسزايي در توسعه و رشد کشورها دارد.

استان بوشهر به خصوص شهر بوشهر که از دير باز بندر خوانده، با نام نشان شناخته شده با ساير بنادر جهان مثل مارسي، موناکو، فرانکفورت، بمبي، کراچي، شانگهاي، بارسلونا، جنووا، معروف است. يکي  ديگر از الگوهاي توسعه، دريا محوري در بخش صنعت شيلاتي است که از قديم ايام تا امروزه در شهر بوشهر با زير ساخت شش اسکله و بندر صيادي (جفره، جلالي و شغاب، هليله، بندرگاه، جبري، صلح آباد و جزيره شيف) که  بيشترين سهم ازماهيگيري در استان در اين شهرستان   مي باشد، فاقد هر گونه  بارانداز مناسب و مکان  بازارحراج و بازاريابي آبزيان  است (بيش از 65 درصد صيد استان) اين  بازار که کاملا سنتي و غيربهداشتي و بدون ارزش افزوده بر محصول  واقع در مرکز شهر با مساحتي کمتر از 2000 متر مربع که شامل بارانداز تخليه و بارگيري عمده فروشان و بين 40 تا 50 فروشگاه فعال عرضه ماهي که روزانه بيش از 50 تا 100 تن محصول  جابجا و عرضه مي شود که  هيچگونه امکانات عمل آوري بهداشتي و سردخانه اي و نگهداري و دفع  فاضلاب  مناسب و ضايعات، تهويه مطبوع  برخودار نيست. لذا اين مکان با بوي تند آمونياکي و زننده تا فاصله يکصد متري اطراف خود در بر مي گيرد و براي هر رهگذري غير قابل تحمل ميسازد و نيز به ساير کسبه و بازار ميوه فروشان و پوشاک (بازار صفا) را که تحت تاثير اين بوي نامطبوع و آزاردهنده اي روبرو ساخته و مکاني غيربهداشتي که ارتباط مستقيم با امنيت غذايي و کيفيت محصول عرضه شده دارد تاثير گذار است و تاکنون تصميمات جدي در اين خصوص گرفته نشده است. هر چند که طرح تفضيلي استاندارد اين بازار در پس کرانهاي اسکله صيادي جفره در حال تاسيس  که ميتواند مکان مناسبي که در طرح آمده به عرصه ظهور رساند و اين شهر از بلاتکليفي وضعيت موجود بيرون آيد. لذا مسئولين شهري ارتباط با اين مقوله که مي توان از سازمان جهاد کشاورزي، سازمان شيلات، سازمان صمت، بهداشت محيط زيست، فرمانداري، شوراي شهر، شهرداري، اتحاديهها و تعاونيهاي صيادي و اتحاديه اصناف و فروشندگان،  انتظار داشت تا جهت  نشان دادن توسعه  شهري الگوي خوبي براي کشور و رفع معضل بافت شهري که جلوهاي خوبي ندارد بر طرف سازند تا اين نابساماني مشمئز کننده که ساليان سال  اين شهر با آن گريبانگير است، رفع شده و بتوان  چهره زيبايي از بافت شهري را به رخ  بکشانيم و امنيت غذايي را به مردم اين ديار باز گردانيم.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم- شماره 1055)

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)




نسیم جنوب: پارسا کرمي فرزند نادر در استان بوشهر، شهر آبدان، امسال سومين سالي است که به همراه پدرش، راه طولاني کوهستان را در گرما ميرود، هفته اي دو يا سه بار، تا 18 آبخور را که براي پرندگان ساختهاند، پر از آب کند، هر آبخور به نيابت از يکي از درگذشتگان فاميل، پدر بزرگ و جد و جده و عموها و عمه هاي پدرش و...

 

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

زير پوست گناوه چه ميگذرد؟

الياس احمدحسينی

چهارم شهريور 1402 احمد محمديزاده استاندار بوشهر به سالن بهزاد گناوه آمد و بدون توجه به درخواستها، سوالات و اعتراضات مردمي که از مشکلات، بيعدالتي و بيتوجهيها جانشان به لبشان رسيده، در کمال بيخيالي و بُهت کساني که او را همشهري و افتخار خود ميدانستند، سالن را ترک کرد.

تَرَک و شکافي که روز به روز بين مردم و حاکميت عميقتر ميشود. در چند سال اخير اتفاقاتي در گناوه افتاده که هر کدام ميتواند عامل خشم و فوران مردم باشد. وضعيت اسفناک و آمار مرگ و مير شبکه بهداشت و درمان و بيمارستان گناوه، تغيير کاربري فضاهاي سبز و تصاحب زمينهاي مردم براي ساخت مسکن ملي، دخالتهاي استانداري و فرمانداري در شوراي شهرو بلاتکليفي مردم، تخريب بازارچه 250 دستفروش (روبري تالار هنر)، انتقال سند زمين فرودگاه به مسکن و شهرسازي به طور پنهان و بدون طي کردن روال قانوني، غرق شدن همزمان سه نوجوان در ساحل به دليل نبود امکانات پيش پا افتاده نجات غريق، فشار روز افزون اقتصادي به خانوادهها و جلوگيري استانداري از سفر تجاري لنجها و ملوانان، محدوديت شديد تهلنجي با عنوان «ساماندهي» و نابودي اقتصاد بنادر جنوب، اخذ مالياتهاي کمرشکن از بازاريان، آمار بالاي توقيف خودرو و جانباختگان خط شوتي، آلودگي نفتي دريا و سرازير شدن فاضلاب شهري به دريا، کلنگزنيهاي بيحاصل و وعدههاي پوچ و... تنها گوشهاي از درد و رنج ومسايل و مشکلاتي است که نه تنها حل نشدهاند بلکه به روشهاي مختلف بر آنها سرپوش گذاشته ميشود و روز به روز بر دامنه مشکلات افزوده ميشود.

نگاهي به مشتهاي گره کرده و گردنهاي متورم از عصبانيت تعدادي از مردم در سالن بهزاد خطاب به مسيولين در «هفته دولت» نشان از خشم فرو خورده شده حاصل از بيتوجهي به مطالبات شهروندان است. مطالبات انباشتهاي که اگر همچنان ادامه پيدا کند مستعد فوران و خشونتي غيرقابل پيشبيني خواهد شد./ گناوهآنلاين

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي‌خواه: در زمانهاي بسيار قديم و قبل از احداث آب انبار قوام، ساکنان مردم بندر بوشهر براي تهيه آب آشاميدني از چاههاي منطقه اُندر بندر، باغ ملا، ريشهر، هليله، بندرگاه و... همچنين از قنات، به وسيله کساني که کارشان سقايي بود و با داشتن الاغ  و با حمل  دو الي سه مشک بزرگ پر از آب از راههاي خاکي و يا گلي و شُلي از چاههاي مناطق مذکور با فاصلههاي چندين کيلومتر آب را به داخل شهر ميبردند

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

قاسم محمدي : به طور اتفاقي چند روز پيش متوجه شدم که تعدادي از آگهيهاي مزايده و مناقصه ادارات مهم استان بوشهر در نشريات گمنام و ناشناخته که تا به حال حتي اسمشان هم به گوشم نخورده بود،اميدوارم مديرکل ارشاد بوشهر به عنوان توزيعکننده تعدادي از اين آگهيها و روابط عمومي اين ادارات با شفافسازي در اين خصوص رفع شبهه کرده و با تغيير رويه خود زمينه اطلاع عمومي همه شرکتکنندگان و ذينفعان براي مشارکت در اين مناقصهها و مزايدهها در استان بوشهر را فراهم آورند...

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

من در ليگ برتر اکثرا سعي کردم يکي از بهترين گلزنهاي تيمم باشم و به تيم کمک کنم. دوسال پيش با 16 گل با اختلاف يک گل نفر دوم گلزنهاي ليگ شدم، پارسال با 20 گل آقاي گل ليگ شدم، امسال هم با 13 گل آقاي گل ليگ هستم و 8 بازي ديگر در پيش روي من هست و اميدوارم بتوانم آقاي گل بازيها بشوم. من در تورنمنت بينالمللي خليج فارس در گناوه آقاي گل شدم در تورنمنت دهه فجر با حضور کل بازيکنان تيم ملي آقاي گل شدم...

ارسال شده 8 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)

 نادر اقدام:  صبحها بعد از اتمام بازي به خصوص در روزهاي گرم تابستان بستگي به بازيهاي رايجي از قبيل چوکيلي، هاکي، هفت سنگ، جزبازي، گل بگيرشده، تنگسه، فرفره و کاغذ هوا که دستساز خود بچهها بود، تيرمايه بازي، دوچرخه سواري، گاري بازي، و تشتک بازي به دريا ميرفتيم. معمولاً روبروي تجارتخانه مرحوم محمد ملکمي (پدر مرحوم هوشنگ) و کنار کارخانه يخسازي مرحوم وزيري (پدر محمد) از پلههاي سنگي...

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر زادگاه ما و اجداد ما، بوشهر مجموعه و گنجينهاي طلايي از: شيلات و دريايش، نيروگاه اتمي و برقش، نفت و جزيره خارگش، گاز و بندر عسلويهاش، حافظان قرآن دشتياش، بندر دلوار و رئيسعلياش، گناوه، ديلم و مردمان با صفايش، نخلستان و خرماي...

ارسال شده 9 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 جميل رزمي: گاهي وقت ها لازم است که آدم براي دل خودش دست به قلم شود و امروز اين فرصت براي من فراهم شد تا خودم را به ميهماني تاريخ ورزش شهرعمارت ها، بوشهر دعوت کنم. مدتي است که کتابي نخوانده ام به همين دليل در دنياي مجازي به  دنبال مطلب قابلي براي خواندن مي گشتم که خيلي اتفاقي چشمم به مطلبي درکانال «دلنوشته هاي يک ورزشي نويس افتاد» موضوع خيلي برايم جالب و قابل اعتنا آمد وآن را بهانه اي کردم براي آن چه که به دنبالش ميگشتم...

ارسال شده 9 ماه پيش در ورزش ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10

آخرین اخبار

پربیننده ترین