مژده مواجي : به طرف ايستگاه مترو که راه افتادم، تراکتورها دورتر شده بودند و صداي بوقشان بهطور مبهم شنيده ميشد. سوار مترو شدم و در گرمايِ مطبوع داخلِ آن، جايي براي نشستن پيدا کردم. در اين ساعت زود صبحگاهي اغلب افراد شاغل به سر کار ميروند. خيليها سرشان توي گوشيشان بود. بقيه هم بهندرت صدايي ازشان بيرون ميآمد و مثل من اينوآنور را نگاه ميکردند.
نابودي بنيانهاي زيستي شهر خورموج و حومه
حسن باغباني
ساکنان شهر خورموج و حومه خود را براي شرايط بسيار سخت آماده کنند.
نابودي تمام عيار منابع طبيعي در بالادست شهر خورموج رخ داده و متاسفانه، ادامه دارد. در حقيقت اين فاجعه را بايد نابودي خورموج ناميد، نابودي يک سکونتگاه با همه ساکنانش (انسان و غير انسان) آن هم با چراغ سبز نهادهاي متولي.
مردم شريف شهر خورموج و روستاهاي بياندر، عربي و محمد آباد، نهادهاي نظارتي و امنيتي، امام جمعه، فرماندار، دادستان، نماينده، علما، فرهيختگان، سياستمداران، همه و همه اگاه باشيد: زمينخواري و کوهخواريهاي واقعي (بلعيدن زمين) در بالادست خورموج در حال آفريدن يک فاجعه است. با ادامه اين وضع در چندسال آينده زندگي در اين ناحيه ناممکن خواهد شد. قبل از اينکه اين ظرفيت نيمه جان نفس آخرش را بکشد، جلوي اين فاجعه تاريخي را بگيريد.
اي که دستت مي رسد کاري بکن
قبل از آن کز تو نيايد هيچ کار.
پيمان زند: من به کوچه و نور انتهاي کوچه اميدوارم، کوچه آمد تا نگاه جهان را به بوشهر عوض کند و با صداي بلند اعتراف کند که اينجا بوشهر است؛ ابوشهر شهرهاي ايران. کوچه آمد تا بوشهر مقر موسيقي، ادبيات تاريخ و جامعهشناسي ايران شود و ما را از زير يوق و نگاه تجاري محض آن هم خريد چهار تا زير پيراهن و چند تا جوراب و اوجش دمپايي المتراژ به بهانه ارزانتر بودن، نجات دهد...
اين فستيوال رونق دوباره اقتصاد و فرهنگ را در بندر کهنسال بوشهر به آهنگي ديگر خواهد نواخت و ظرفيتهاي نهفته و فراموش شده بوشهر را نمايان تر و شفافتر خواهد کرد.
روزگاري مردم ايران از دريچه «قلندرخونه» استاد صغيري در جشن فرهنگ و هنر شيراز به بوشهر مينگريستند. اما امروزه فستيوال کوچه چشم و چراغ مردم ايران براي شناخت فرهنگ و تمدن جنوب به ويژه بوشهر و خليج فارس است...
متاسفانه به دليل فشارهاي برخي مسئولين استاني فستيوال موسيقي کوچه بوشهر که امسال بسيار با شکوهتر و با حضور تمامي اقوام ايران زمين براي معرفي فرهنگ موسيقي و آيين هاي فولکلوريک خود برگزار شده بود، ناگهان متوقف شود و در دو روز آخر تمامي کارگاهها و کنسرتها و رويدادهاي جانبي برپايي اين فستيوال کنسل شد...
برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگياش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهريهاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلينژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشمزاده)، سالهاي سخت و سختتر (فريده كاردانى)...
اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...
به فکر زيباسازي ساحل بوشهر باشيد
بهناز بيات
آيا متوجه بيغولهاي بنام رستوران ساحلي يا دکههاي اغذيهفروشي در ساحل درياي زيباي بوشهر شدهايد؟
مسئولين زيباسازي شهر آيا تا به حال به اين فکر افتادهايد که از فضاي زيبا و مثال زدني ساحل شهر بوشهر نماي تماشايي و زيبايي در اذهان عمومي بخصوص مسافراني که هر روز وارد مرکز استان مي شوند، باشيد. با اين نوشته نمي خواهم نان اين دکه هايي که منبع درآمد خانواده ها مي باشد را سنگ کنم، ميخواهم توجه مسئولين را به اين خرابه هايي که عاري از بهداشت فردي و عمومي ميباشد جلب کنم. چرا به فکر سامان دهي و زيباسازي ساحلي که ميتواند منبع درآمد و جلب توريست شود، نيستيد؟ شبها که از کنار ساحل عبور ميکنيم چراغاني بودن اين منطقه جلب توجه ميکند ولي صبح که از اين منطقه عبور ميکنيم با بيغولهاي بنام رستوران يا دکه اغذيه فروشي مواجه ميشويم، حيف از اين همه پتانسيل جهت کسب درآمد و جلب توريست که اگر همان منطقه را زيباسازي کنيد، مشتريان مي توانند با خيال آسودهتري هم از فضا هم از غذا لذت ببرند.
آيا وقت آن نرسيده که مانند استانهاي ديگر حداقل هر سال شاهد پيشرفت و تغيير فضاهايي از سطح شهر باشيم. اگر مسئولين استانهاي ديگر اين ساحل را داشتند چه برنامههايي براي زيباسازي و کسب درآمد ميکردند؟ همان طور که در شهرها و استانهاي ديگر هر از چند ماهي که وارد ميشويم با پلها و زيرسازيهايي براي مترو و غيره روبرو ميشويم.
راستي مگر بجز سرمايه ها و منابع ملي که در اين استان مي باشد، ماليات و عوارض از مردم نميگيريد؟ پس چرا نبايد شاهد تغيير و تحول در بهبودي کوچه و خيابان و ساحل شهر باشيم؟ تا به کي بايد شاهد چشم پوشي بر مشکلات باشيم و کاستي ها را نبينيم ؟ اگر مسئولين خود را خدمتگزار واقعي مردم مي دانند بايد وظيفه خود را که همانا رفع مشکلات و نواقص شهر و شهروندان مي باشد را به خوبي انجام دهند تا بعد از دوران مسئوليت با خاطري آسوده ايام را بگذرانند چرا که روزها و سالها مانند باد ميگذرند و افسوس فرصتهاي از دست رفته هيچ فايدهاي نه به حال شما دارد نه به حال مردم.
اگر يک نگاه گذرا بکنيم که خوب واقعا بوشهر چه چيزي جز موسيقي داشته و اگر هست شما بگوييد که رفته و مستقلا عمل کرده و به جاهاي مختلف دنيا رفته و برگشته است؟ بايد داشتههايمان را ارج بگذاريم ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، گروههاي موسيقي بوشهر ميروند به اين سمت و ميتوانند پيغام رسان بسيار خوبي از فرهنگ و توريست ايران و يا هر چيز ديگري به کشورهاي ديگر، باشند...
ناصر عليخواه : در سالهاي دههي 1330، که نه ماشين چنداني بود و نه رسانهاي، خيالِ ما بهترين ماشين و رسانه بود که ميتوانست از هر مرز و ديواري بگذرد و هر آنچه ميخواستي خيال کني و بسازي... يکي از همين خيالهاي قشنگ که با ترانهاي محلي نيز همراه شده بود، «ماشين مشتي مَمدلي» بود. اصل ماجرا برميگردد به تهران دههي بيست و سي. مشهدي محمدعلي يکي از پولدارهاي معروف تهران بود که از او به عنوان...
ابراهيم بشکاني: عصرچهارشنبهاي از آبان ماه سال 1343بود، همه خانواده به دور راديو چهار موج قديمي که با باطري بزرگي که هميشه کنارش بود کار مي کرد، جمع شده بوديم، البته اين راديو به سيمي بلند که تا پشت بام خونه ادامه داشت متصل شده بود و آنتن آن محسوب ميشد. همه منتظر قرعه کشي بليطهاي بخت آزمايي...
صنعت گردشگري چاه نفت آينده کشورهاي جهان است. در صنعت گردشگري شادي و ابزار خنده و نشاط قرار دارد. در کشورهاي جهان امروز، تکيه بر صنعت گردشگري است اما در ايران همين که از اين صنعت حرفي به ميان مي آيد عربدههاي دروغين افراطگرايان بلند ميشود. بايد به ياد داشت عناصري حتا در صنعت گردشگري ايران هستند که به اين شوربختيها دامن ميزنند تا گردشگر غمزده ايراني را براي شادي و خنده، راهي کشورهاي همسايه کنند...
دنيا همين است و بيش از اين نيست. مگر ميخواهيم چه کنيم؟ جز اين که يک فرد يا گروهي، جهاني کمي بهتر و اندکي قشنگتر به نسل بعد تحويل دهد. که ظاهراً مادر بزرگي معروف به «ننه معصومه» در يکي از کوچههاي بوشهر همين کار را کرده است. جملهاي منسوب به «گابريل گارسيا مارکز» نويسنده کتاب «صد سال تنهايي» در فضاي مجازي وجود دارد که به همين موضوع اشاره ميکند...
تصاحب استادیوم بوشهر توسط ستاد اجرايي
تمامي حسابهاي اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر مسدود شدند
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر گفت: با راي مقام قضايي مجموعه ورزشي شهيد بهشتي بوشهر به ستاد اجرايي فرمان امام(ره) واگذار و در اين زمينه اعتراض نيز ثمربخش نبوده است.
ياسر جمالي در گفت وگو با ايرنا اظهار کرد: ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) در 10 سال پيش شکايتي عليه اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر پيرامون مجموعه ورزشي شهيد بهشتي به عنوان چشم و چراغ ورزش استان مطرح کرد که چند ماه قبل حکم قطعي صادر و اين مجموعه به ستاد اجرايي فرمان حضرت امام(ره) به شکل قطعي واگذار و اعتراض ها نيز نتيجهبخش نبود.
وي افزود: بخش جدي فعاليتهاي اداره کل ورزش و جوانان حمايت از هياتها و تيمهاي ورزشي جهت شرکت در مسابقههاي کشوري و يک بخش از کارها نيز مرتبط با ساماندهي اماکن ورزشي است که همه اين ها هزينههاي جاري دارد که بايد پرداختهاي آن به صورت روزانه، هفتگي و يا ماهانه پرداخت شود.
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر تصريح کرد: در فصل اعزام تيمهاي ورزشي و در پي شکايت مطرح شده تمامي حسابهاي اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر مسدود و با وجود همه اين مشکلات و موعد جذب 600 ميليارد ريال اعتبارات عمراني، تيمها به مسابقات ورزشي کشوري اعزام و مساعدت لازم انجام شد.
وي عنوان کرد: مشکل مسدوديت حساب اين سازمان به دليل شکايت و گرفتن راي توسط ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) همچنان حل نشده و از اختيارات اداره کل خارج بوده و به دنبال راهگشايي در سطح مرکز هستيم.
جمالي ادامه داد: راه ديگر نيز پيگيري از طريق وزارت ورزش و جوانان است تا در تعامل با ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) و تهاتر زمين، مجموعه ورزشي شهيد بهشتي به ورزش استان تحويل داده شود.
وي افزود: اکنون براي کمک به تيم فوتبال شاهين بوشهر نيز اراده وجود دارد ولي با توجه به مسدوديت حساب امکان پرداخت توسط اداره کل ورزش و جوانان استان وجود ندارد.
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر تصريح کرد: انتظار داريم با رويکرد مثبت ستاد اجرايي اين مشکل هر چه زودتر حل و دغدغه مردم و ورزشکاران هم استاني رفع شود.
سرهنگ علي رهبري: بعد از مدتي دادستان کل کشور به بوشهر آمد و دستور داد مرا و هفت افسر شهرباني دستگير کرده به زندان نيروي هوايي منتقل کنند. در آنجا براي سرگرد خلبان محمد حاجي پيام دادم که بيا که دوستت در بند است. او که به خوبي مرا ميشناخت از منزل برايمان غذا و لباس و تلويزيون آورد و در زندان برايمان امکانات فراهم کرد. بعدها سرگرد حاجي در جنگ عراق با ايران به شهادت رسيد...
شادروان امراله صفري از جمله اين وطندوستان عاشق بود که در طول عمر خود، گرچه سختيها ديد و ناملايمات چشيد، اما عشقش به وطن را نه تنها ازدست نداد که همانند شعلهاي فروزان، بر آن دميد و خانواده، دوستان و اطرافيان را نيز از نور آن بهرهمند نمود. ماندگاري وطن مديون وجود همين انسانهاي گمنام، اما عاشق، است...
دکتر محمود دهقاني: محبتهاي دکتر شهباز زارعي حس انساندوستي و هم نوعي را در ميان مردم دشت زنده و بيماران را قوت قلب مي دهد. برخورد اين دانشمند با مردم به گونهاي است که در کنار تلاش در برطرف کردن درد، اميد را در دل بيمار روشن مي کند. برخورد صميمي يک پزشک با بيمار، خود به تنهايي نصف معالجه است. آنچه در درازناي تاريخ باعث شده ايران برپا بماند...
ناصر عليخواه: زماني بود که هر هفته خود را به کيوسکهاي مطبوعاتي ميرسانديم تا با خريد مطبوعات محلي از مطالب، مقالات و مصاحبههاي خواندني آنها استفاده کنيم. افسوس که خيلي از آن مطبوعات بخاطر سوءمديريت و تضييع حقوق آنها ديگر منتشر نميشوند و صداهايي که مسائل و مشکلات مردم را به گوش مسئولان ميرساندند خاموش و يا در حال خاموشي هستند...
از ترافيک بوشهر تا گراني بازار
حسین شادکامی: عيدي که بوام دو سه سالي بيد که رفته سفر دور و دراز، اکام هم به اجباري (سربازي) رفته بيد. آخر سال از طرف مدرسه به بچه هاي کم بضاعت و يتيم لباس مي دادند ولي اسم مو توليست سهميه نبيد. آقاحميد معلم زبان آخر رنگ ازم سوال کرد و فهميد بي خبر هسوم. دستوم گرفت برد تو دفتر مدرسه، وقتي به مدير مدرسه معرفي ام کرد مدير گفت: اين که لباس بهتر از مو برشن (پوشيده) و سهميه تموم شده، اما نامه اي مي دمش، بره مدرسه سعادت...
غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...
نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگويي)، کي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنين)، گنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباش)، به شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبر)، بدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحد)، به ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژاد)، معلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)
افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
ابراهيم مهديزاده: در سايه روشن شيشه هاي رنگي و هلالي کلاس، هنوز صداي مردانه آتشي از توي راهروهاي دبيرستان قديمي و کهنسال سعادت به گوش مي رسد. سالهاي اول دبيرستان و هجوم ناشناخته ها...
ابراهيم بشکاني: اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون گرفته بود، پخت و آماده کرد. ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا...
رضا نکيسا: در اين سالها، گاهي «نسيم جنوب» کانون اهل ادب و انديشه بود و گاهي پناهگاه نويسندگان، روزي نقش مددکار اجتماعي داشت و در ايام گرفتاري تاب آوري را آموزش ميداد، و روزي مشق سياسي مينوشت. اما در دنياي پيچيده امروز اين همه را با تمام تنگناهاي سياسي، اجتماعي، سليقهاي حاکم بر ساختار فکري و فرهنگي و سياسي پيش بردن همتي بلند ميطلبد و حوصله اي زياد...
دکتر حميد اسدپور: «نسيم حنوب در استان بوشهر وزيدن خواهد گرفت»، با اين جمله بود که فصلي نو در تاريخ مطبوعات بوشهر آغاز شد و اينک از آن روزي که اين آگهي منتشر شد بيست و پنج سال مي گذرد. بيست و پنج بهار و هزار شماره. «نسيم جنوب» حاصل تلاشهاي يونس قيصي زاده و همسر گرامياشان نسيم فقيه (گويا نام هفته نامه نيز از ايشان گرفته شده) و البته همکاران محترم و همراهان ايشان...
غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...
مردم گناهي ندارند؛ اين هم نشانه خوبي و بزرگ منشي بوشهريها است. بوشهريها در گذشته باندبازي نداشتند، هرچند نشانه هايي از آن کم کم شاهد هستيم! بدون باند و عضويت در مافياي قدرت نمي توان رشد کرد و يک بوشهري هرگز سرسپرده نيست! شايد اگر دنبال گناه بوشهري مي گرديد همين نداشتن سرسپردگي و آزادمنشي بوشهري است! بوشهري هرگز زير بار زور نمي رود و حرفش را رک و روشن مي گويد. هرگز براي رسيدن به جايگاهي چاپلوسي نمي کند. مال و دارايي و دنياپرستي و ... هرگز يک بوشهري را اسير خود نمي سازد....
حسین زیرراهی: متاسفانه یکی از باورهای غلطی که به خورد ما دادهاند این است که در هر کاری باید سالها دود چراغ خورد یا خاک کوزه گری بر تو بنشیند تا به درجه استادی برسی. من در این مقاله میخواهم ضمن زیر سوال بردن این دیدگاه؛ مثالهای نقضی از کسانی در قدیم و جدید بیاورم که زیر سی سال به درجه استادی در کار خود رسیدهاند؛ همچنین به شما بگویم چه کار کنید که خیلی زودتر از آن چه فکرش را میکنید در کار خود به درجه استادی برسید...
همه كتابهايي كه خواندهام به نوعي در زندگانيام اثر گذاشتهاند. بسياريشان را خواندهام كه الان در اين لحظه در يادم نیستند و لكن برخي از آنها در یاد دارم. از يك منظر هر كتابي براي خوانندهاش اثراتي دارد.كتابها به دنيا ميآيند؛ هر کدام از ما به فراخور شرایط خویش، سعادت دستیابی به اندکیشان را مییابیم؛ با برخی از ایشان دمخور و دوست می شویم … با ما و در ما تا هستیم می مانند و برخی نیز تا ابد در روح و روان و کالبدمان جاویدان می شوند...
دکتر محسن قیصیزاده : امروزه با تمام ادا و ادعای بیتوجهی به جشنواره و رهایی از قید و بند جایزه و انتخاب و داوری و... نمیتوان نقش جشنوارههای تئاتر را در تداوم فعالیتهای هنری و روشن ماندن چراغ صحنه در سالهای گذشته منکر شد و نادیده گرفت. در دهههای پیشین، به ویژه پس از انقلاب، جشنوارهها همواره نقشی حیاتی و اساسی در ریشه دواندن و جا افتادن هنر نوپای تئاتر به مفهوم مدرن امروزی در استان کوچکی همچون بوشهر ایفا کردهاند...
یاسین محمدی : این عکس نمونه خوبی است از آن چه که نیست بر آن چه که بود شهادت میدهد. عبدالعزیز از طایفه بنیهاجر، ناخدا و دریانورد جفرهای، در سال ۱۲۴۲ شمسی، مناره ای برای فانوس دریایی در محله جفره در کنار عمارت کنسولگری آلمان برپا کرد که ۱۵ سال، شعلههای آن راهنمای کشتی ها بود. هر سال شرکت کشتی رانی بخاری انگلیس و هند(BISN) ۲۴ حلب روغن نارگیل و ۶۰ تومان بابت نگهداری این فانوس پرداخت میکرد...
مهدی جهانبخشان : علاوه بر ساروج کوبها که در تابلو می بینید نحوه عمل آن توضیح داده خواهد شد، دیوارنوشته هایی پیداست که این دیوار نوشته ها پلاک بندی و تابلو راهنمای پیدا کردن آدرس در بوشهر بوده. نوشته ها عبارتند از : امیریه، محل حکمرانی دوران قاجار در بوشهر. چاپخانه اُخُوَّت که همزمان با چاپخانه عَلَوی در بوشهر فعال بوده. سیگارسازی کاووش که مانند مردم کشور کوبا، در منزل سیگار دستی می پیچیدند، البته نه سیگار برگ...
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- تصاویری دیده نشده از بوشهر قدیم
- توسعه میدان گازی پارس شمالی و دیگر میادین مشترک از اولویت های وزارت نفت در شرایط پسا تحریم است
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- شهر باستانی توج و روستای "زیرراه" بوشهر
- طرح میدان انقلاب بوشهر، ریشخند یا نوآوری در معماری
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد
- پژوهشی در آیین تدفین دوره های ساسانی در سواحل خلیج فارس