طراحی سایت
جستجو:

علي رغم اين که زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شده‌اند. و به طرز عجيبي، وقتي صحبت از نحوه پوشش رسانه‌هاي اصلي دنياي هنر به ميان مي‌آيد، مشارکت‌هاي آنها هميشه نقش اصلي را ايفا مي‌کند. اکنون زنان هنرمند با خلاقيت و هنر خود، آثاري معنادار و بديع، خلق مي کنند. زنان يا هر هنرمند ديگري با استمرار و کار مداوم، در سطح بين المللي ديده مي‌شود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

هلنا سعادتمند: من يک زن هستم، از نگاه جنسيتي جامعه به خودم بيزارم.  سالهاست انتظارم اين است که جايگاه حقيقي خود را در جامعه داشته باشم. شوهرم مأموريت است،  بايد پرونده فرزندم را براي انتقال به مدرسه ديگري، از مسئولين مدرسه بگيرم. خانم مدير سري تکان داد گفت: به هيچ وجه نمي توانم پرونده به شما بدهم. گفتم: من مادرش هستم. گفت: باش ولي پدرش بايد باشد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه: بازار سنتي قديمي در بوشهر که قدمت آن از دورة حکومت قاجاريه مي باشد که در آن جا علاوه بر دو راسته  اصلي به نام هاي معين التجار و رييس التجار بوده و به بخش هاي کوچک تري هم تقسيم شد و در هر بخش مربوط به صنفي بود که براي آسان خريد مردم شهر و حومه اطراف و ساکنين جزاير ترتيب داده بودند..

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (2)

ابراهيم مهدي زاده:  مجيد چاهي بخش يک استثناء بود. او همه را مي ديد. اين ديدن، به گمان من يک فروتني ذاتي بود. بعدها دانستيم که اين اطلاعات نيز از دريافت ها و نتيجه نشست و برخاست او با دبيران مدارس بزرگسالان و بنيان گذار باشگاه که خود روزگاري دبير ورزش آموزشگاه هاي استان بوده...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

مکيه گرمسيري: چند وقت بعد يک روز بطور اتفاقي و به منظور ثبت نام در دوره رانندگي به بوشهر آمدم. در خيابان ششم بهمن (انقلاب) چشمم به تابلوي دفتر برنامه و بودجه افتاد. اولين بار بود که دفتر استان را مي ديدم، وارد شدم. نامه ابلاغ حکم را که در کيفم بود به آقاي دمکي دادم و ايشان نيز به آقاي شيرواني دادند ايشان نيز با خوشرويي نامه را به نجف غلاميان دادند و به من گفتند يک کپي نيز بگير تا به آقاي خمسي بدهند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند... خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

محمد لطفي: هنرمندي عاشق که روياهايش با ابرها و بادهاي موافق بر دل شراعي به قدمت تتاتر، و نام ازلي هنر نشست تا همچنان در دريا و با دريا بماند. شوريدگي منصور را حتي بادهاي شمال و قوس مي دانند وقتي اين اواخر خودش را به زحمت به دريا مي رساند، تا به آرامش برسد، او شهنامه اي از واژگان و حماسه هاي جاودان اين آبراهه بين المللي بود...

عباس شاهپيري: شايد زيباترين و ساده ترين جمله اي که مي شود در مورد منصور بهرامي گفت اين است که منصور بهرامي خودش بود، يعني هيچ وقت توي زندگي و توي حرفه هنري نخواست جاي  کسي باشد و يا اداي کسي را در بياورد، به همين خاطر هم بيشتر دوست داشتني بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم  به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر  است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه: در سال 1329 خورشيدي بود که پدرم مرا براي کلاس اول در مدرسه بوذرجمهري که برگرفته از نام بزرگمهر که وزير و حکيم دوره ساساني بود، اسم نويسي کرد و اين مدرسه قديم در آخر خيابان شاپور (ليان) امروز واقع بود که سر در آن ضلع غربي  شهر بوشهر در کنار خيابان پهلوي (معلم کنوني) و بچه ها تا کلاس نهم در  اين مکان تحصيل مي کردند و سه کلاس ديگر هم براي اخذ مدرک ديپلم وارد مدرسه سعادت مي شدند.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

برای تهیه کتاب با تلفن زیر تماس بگیرید

 

09177723909




ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه  همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم  تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: سال هاي تحصيلي 48 - 49 شمسي  دبيرستان سعادت که تعطيل مي شد، مي زديم بيرون و مي آمديم کتابفروشي «مهرداد» خيابان شاهپور يا دفتر هواپيمائي سهامي يا نوشت افزار فروشي اميرکبير با مديريت جناب مهدي درزي که اين دو آخري مطبوعاتي هم بودند. کريم سينا، طاهر ايراني، باقي دشتي،  جمشيد افروز ...  کتابفروشي «مهرداد» پاتوق استاد باباچاهي بود و دوستان اهل ادبيات داستاني و شعر و عکاسي و سينما...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 مهمترين مشكلات تحريم هاست  زيرا باعث شده تا قيمت تجهيزات پزشكى به دهها برابر افزايش يابد و بعد از آن آموزش و سوء مديريتهاست كه در بعضى از رشته ها به خصوص بيهوشى در تمام نقاط محروم كشور كمبود داريم و تا دو سال ديگر بايد مجددا دستانمان را بسوى پزشكان هندى و بنگلادشى و يا پاكستانى دراز كنيم كه اين يكى از شاهكارهاى قاضى زاده هاشمى بوده كه اجحاف بزرگى به اين قشر از متخصصين مخلص كرد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

- نه فقط استان ما بلكه كلّ كشور بيشترين بيماريهاي گوارشي متاسفانه بيماريهاي مرتبط با مشكلات اعصاب و روان هست مثل سوء هاضمه عملكردي كه مردم بهش معده عصبي ميگن و سندرم روده تحريك پذير كه مردم بهش روده عصبي ميگن، اگه قراره تفاوت شيوع بيماري گوارش استانمون رو نسبت به استانهاي شمالي تر بهتون بگم ما قطعاً سرطان معده كمتري داريم و شايد سرطان روده بزرگ (كولون) بيشتري داشته باشيم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

من در سال 1365 با رتبه 9 کنکور سراسري وارد رشته پزشکي دانشگاه شيراز شدم و سال 72 فارغ التحصيل پزشکي عمومي شدم و به مدت سه سال در مقطع عمومي در شهر خورموج طبابت کردم و سال 75 رشته تحصيلي تخصصي بيماريهاي داخلي در دانشگاه شيراز را براي ادامه تحصيل انتخاب کردم و پس از اتمام اين مقطع در دانشکده پزشکي بوشهر به عنوان هيئت علمي شروع به کار کردم و مجددا در سال 1385 رشته فوق تخصصي بيماريهاي روماتولوژي را در دانشگاه مشهد انتخاب کردم و در سال 1385 با اتمام دوره به بوشهر برگشتم و تاکنون هم در خدمت مردم استانم و دانشجويان عزيز هستم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

من از کودکي به نقاشي کشيدن علاقه داشتم و ظهرهاي تابستان که فارغ از درس و مدرسه بودم با نقاشي خودم را سرگرم مي کردم. بعد از ازدواج بنا به شرايط (کوچک بودن فرزندانم) فرصت آموزش ديدن رو نداشتم تا اين که تابستان 98 فرزند سومم که 4 سال داشت را به کلاس خلاقيت بردم و در همان آموزشگاه با استادم (علي نازکسرايي) آشنا شدم و چون خيلي به نقاشي علاقمند بودم آموزشم را با ايشان شروع کردم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

اگر خودم را نمونه اي از جوانان آن روزها فرض کنم، بيشتر شايق به خواندن رمانهاي عاطفي عاشقانه و يا هيجاني پليسي بوده اند، مگر تک و توکي از بچه ها که متاثر از توصيه و تفکرات برخي از معلمانشان، جذب کتابهاي سياسي و اجتماعي و بيشتر در زمينه شعر و شاعري و هنري بوده اند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

فرزان اسدي: اوائل دهه 80 به واسطه شرايط کاري در اهواز زندگي ميکردم اما به بوشهر رفت و آمد داشتم.

هفته نامه نسيم جنوب به همراه ساير نشريات استان، از طريق خانه مطبوعات آن زمان که دکتر يونس قيصي زاده رئيس آن بود و به جرأت مي توان گفت دوره طلايي مطبوعات بوشهر بود، به دستم ميرسيد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حسين شاکري: هفته نامه «نسيم جنوب» در عين جواني تاکنون کارهاي بزرگ و خطيري انجام داده است. از تشکيل کارگاههاي مختلف شعر و داستان و آموزش حرفه اي علاقه مندان به حرفه روزنامه نگاري که از بطن آن دهها چهره پخته بيرون آمده اند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مصطفي کشاورز: ويژگي ديگر نسيم جنوب پرهيز هوشمندانه و خودخواسته از ورود به نزاع هاي تند سياسي است. در جامعه سياست محور ايران پرهيز از حضور دائم در نزاع هاي جناح هاي سياسي براي يک نشريه کار دشواري است...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از  «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

محمد سيدزاده: در ربع قرن انتشار اين نشريه، بي اغراق لحظه اي از اصول خود پا پس نکشيد و همچنان استوار به راه خود ادامه مىدهد؛ گرچه در اين مسير طولاني، گهگاهي دور گردون بر مراد نبود و رنج هاي بسياري بر اعضاي نشريه تحميل شد، اما آتش عشق کار خود ميکرد و هر بار با درايت و مديريت مجموعه و اضافه شدن نيروهاي خلاق و جوان، حرفه اي تر و پربارتر به مسير خود ادامه ميدهد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

 یونس قیصی زاده: سالي دگر هم بر ما گذشت و برگ ديگري از سالهاي عمرمان ورق خورد تا به سوي سال جديد گام برداريم. همه اين سالهاي سخت گرچه به تلخي در خاطرمان خواهد ماند، اما از اينكه هنوز اميدوارانه در حال جنگيدن با ناملايمات روزگار، از پا در نيامده و تسليم سختيها نشدهايم، به خود ميباليم و با اينكه زخمها بر روانمان وارد آمده، اما سربلند و هنوز ايستاده  به قرن جديد قدم ميگذاريم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 رضا نکيسا: آدمي در هرجا بدنيا ميآيد تعلق خاطري دارد از جنس دوست داشتن، علاقه که همزاد اوست و همراهش، موطن آدمي او را چنان گهواره کودکياش در بر ميگيرد و تا کوچه و پس کوچههاي خاطرات شيرين دوران کودکياش همراهي ميکند. نوستالژي که تا آخرين لحظه حيات با او و همراه اوست.بوشهر را دوست دارم براي شعر و سرودهايش، نغمه شاعرانهاي که از اعماق جان سرچشمه گرفته و روح آدمي را نوازش ميکند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

این مَشکی که نفس برآمده از شُش‌ها در آن دمیده می‌شود و نوایش بر جان می‌نشیند امروزه دیگر یک ساز نیست؛ بلکه یک نمادست که بیانگر بخشی از فرهنگ و تاریخ و آداب رسوم ما‌ است، از آیین‌های سُرور تا نغمه‌ی جانسوز حاجیونی و هدف اصلی هم نمود و ترویج آن است که با آن میسر می‌شود....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

 از ما جوانان قدیم به جوانان امروز و فردا: مطالعه کنید. اگر می خواهید دچار هیچ نوع استبداد، استعمار و استحماری نشوید، بخوانید، بخوانید و بخوانید. امیدوار باشید. امید را در جانتان زنده نگهدارید، امید موتور محرکه روح آدمی است.آرمان‌های بلند داشته باشید. زندگی بدون آرمان لطفی ندارد، لذتی ندارد. ...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان می‌توانستند شاد باشند، می‌توانستند بی‌دغدغه به دانشگاه بروند، می‌توانستند پس از فارغ‌التحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آن‌جا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دست‌شان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرم‌زده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش می‌توانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
من حبیب کارجو هستم، متولد سال۱۳۳۵ در شهرآبادان. من دریک خانواده پرجمعیت کارگری به دنیا آمدم. ما در محله شاه آباد که یک محله کارگری شرکت نفت و در میان مردمی که شادی های شان را با یکدیگرتقسیم می کردند زندگی می کردیم. آبادان درآن زمان نماد ایران جدید و جوان بود، مردم از همه شهرها با فرهنگ های مختلف برای کار و زندگی به آبادان می آمدند و همین باعث شکل گیری فرهنگی منحصر بفرد در این نقطه از خاک خوب خدا شد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

حسین زیرراهی: یک کشتی تا زمانی که مقصدی در بندری دیگر یا نقاطی از دریا برایش مشخص نشده باشد بندر فعلی خود را ترک نمی‌کند. وقتی مقصد مشخص باشد موارد زیر هم به صورت تقریبی مشخص می‌شود: مسیر یا مسیرهای رسیدن به آن مقصد. مقدار سوخت، آذوقه و مایحتاج سفر. نفراتی که باید در این سفر همراه شوند. شرح وظایف افراد و سرنشینان کشتی. زمان تقریبی رسیدن به مقصد، توقف و زمان برگشت...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حبیب کارجو: احمد رزمی، تو در آبادان، احمدآباد لین 9 به دنیا آمدی، در همسایگی و همجواری با دو بزرگ مرد دیار توپ، تور و دروازه، ناصر شاملی نازنین و احمد تورانی عزیز. احمد آباد خاستگاه و مأوای بسیاری از بزرگان و نام آوران شگفت انگیز تاریخ ایران زمین بوده است، مردان بزرگ و نامی سرزمین نیکی ها، منوچهر سالیا، مظلومی ها، بزمه، کشتکار، شجاع، برزگری و ....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

کلا در طول زندگی‌ام تا حالا شش دوره علاقه عوض کرده‌ام و آن دوران علاقه اجتماعی غلبه داشت. به این نتیجه رسیده بودم که اگر بخواهم به آن تمکن مالی در خارج از کشور برای انجام فعالیت‌های اجتماعی داخل کشور برسم، بهترین راهش ادامه تحصیل است. به خاطر همین ابتدا مقاله تخصصی در زمینه رشته تحصیلی خودم (مهندسی برق و  مخابرات) نوشتم. آن گاه با پذیرش مقاله، توانستم ویزای آمریکا بگیرم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10

آخرین اخبار

پربیننده ترین