طراحی سایت
جستجو:

چطور به سرعت ديگران را مجذوب خود کنيد؟

 حسين زيرراهي- مدرس مهارتهاي توسعه فردي

 

1. يک لبخند صميمانه. کمتر کسي است که از لبخند ديگران حالش بهتر نشود. مخصوصا در شروع يک ديدار يا برخورد اوليه.

2. گوش دادن فعالانه با تمام وجود. وقتي با تمام وجود به طرف مقابل گوش ميکنيد متوجه ميشود و احساس ميکند همصحبتي او براي شما ارزشمند است.

3. قدرت استفاده از نام. ميگويند زيباترين کلمه در گوش هر کسي نام او است. به خصوص در بدو آشنايي آوردن نام طرف مقابل احساس صميميت بيشتري ايجاد ميکند. البته در استفاده از نام کوچک بايد جايگاه و سطح طرف مقابل و جنسيت را در نظر گرفت.

4. هماهنگ کردن زبان بدن خود با طرف مقابل. اگر به جلو مايل شد شما هم کمي به جلو مايل شويد. اگر صدايش را پايين آورد شما هم بلندي صدايتان را در آن اندازه نگه داريد. البته اين کارها بايد طبيعي باشد و اغراق نکنيد.

5. توجه کامل به طرف مقابل. در دنياي پر از حواس پرتي امروز توجه کامل به طرف مقابل هديه بزرگي است. گوشي را کنار بگذاريد و به صفحات ديگر نگاه نکنيد. اين کار شما براي او بسيار ارزشمند است.

6. ابراز کنجکاوي صادقانه. انسان ها عاشق اين هستند که در مورد خودشان صحبت کنند و کنجکاوي شما در مورد تجربيات، شغل، تحصيلات و کلا داستان زندگيشان به آنها احساس مهم بودن ميدهد.

7. هنر ظريف تحسين. تحسين بايستي با جزييات بوده و کلي گويي نباشد. بجاي اينکه بگوييد تو خيلي خوبي صادقانه بگوييد چه ويژگي او را دوست داريد و دليلش چيست.

8. يادآوري جزييات کوچک. در مورد رخدادهاي کوچک از ديدارهاي قبلي بپرسيد. مثلا آن موضوع را حل کردي يا فلان مشکل برطرف شد؟ با اين کار  مطمئن ميشود شما واقعا به او گوش ميکردهايد و صحبتهايش برايتان اهميت داشته است.

9. قدرت يک تماس بدني کوتاه. يک دست گذاشتن کوتاه روي بازو يا شانه در زمان صحبت احساس اتصال و صميميت به طرف مقابل ميدهد. در اين مورد بايد حواستان به جنسيت و تفاوتهاي فرهنگي باشد.

10. زبان بدن باز. دستانتان را از زير بغل درآوريد و حالتي باز بگيريد و رويتان به طرف مقابل باشد. زبان بدن باز نشاندهنده پذيرا بودن شما است و به طرف مقابل احساس راحتي ميدهد.

11. جذابيت شوخي با خود. شوخيهاي کوچک در مورد خود نشاندهنده تواضع، اعتمادبهنفس و رابطهپذير بودن شماست.

12. ابراز همدلي. نشان دهيد که ديگران را درک ميکنيد و احساسشان را بر زبان بياوريد.

13. هنر مکث. به سرعت هر سکوتي را با حرفهايتان پر نکنيد. مکث قبل از پاسخ دادن نشان ميدهد به دقت به آنچه گفته شده گوش دادهايد. همچنين به ديگران فرصت اظهارنظر ميدهد.

14. قدرت مثبت نگري. تلاش کنيد با ديدي مثبت به مسائل نگاه کنيد. نگرش خوشبيانه مسري است و باعث ميشود ديگران دوست داشته باشند در کنارشان باشيد.

15. نشان دادن آسيبپذيري. داستانهاي شخصي مناسب از شکستهايتان را با ديگران به اشتراک بگذاريد و اعتراف به ندانستن کنيد. آسيبپذيري شما را انساني معمولي و در حد آنها نشان ميدهد.

16. استفاده از ما به جاي من. با اين کار ديگران را خودي و همتيمي قلمداد ميکنيد

ارسال شده 6 ماه پيش

ترس از موفقيّت

 

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

مي ? گويند شاگردي مكتبي بود كه معلم هرچه تلاش مي ? كرد الف را به او ياد دهد ياد نمي ? گرفت و در همين درس اول مانده بود. روزها مي ? گذشت و معلم به روش ? هاي مختلف سعي مي ? كرد ولي وقتي از او مي ? خواستند الف را بخواند يا بنويسد مي ? گفت بلد نيستم. بالاخره معلم به اين صرافت افتاد كه اين عدم يادگيري عمدي است و علت را از او جويا شد. شاگرد جواب داد اگر الف را ياد بگيرم بعد بايد بقيه حروف الفبا و همين ? طور درس ? هاي ديگر را ياد بگيرم. در نتيجه مرتب كارهايم بيشتر مي ? شود. داستان موفقيت هم تقريبا هم چنين مسيري دارد. هرچه جلوتر مي ? روي كارهاي بزرگتري بايد انجام داد.

ديدن نتايج و دستاوردهاي آدم ? هاي موفق از دور زيباست و همگان خواستار آن هستند. كيست كه دوست نداشته باشد آقاي دكتر يا خانم مديركل خطاب شود؛ كتاب ? هايش ده ? ها بار تجديد چاپ شود؛ سوار بر ماشين آخرين مدل به مسافرت ? هاي آن ? چناني برود؟ ولي اين دستاوردها نتيجه كارهايي است كه براي آدم ? هاي عادي ترسناك است.

يكي از ترس ? هاي موفقيت حجم تلاشي است كه فرد بايد انجام دهد. در واقع آدم موفق هم به اندازه يك فرد عادي كار مي ? كند. ولي قبل از اين مرحله تلاش ? هاي زيادي به خرج داده است كه معمولا خيلي به چشم نمي ? آيد. مثلا كسي كه دوست دارد پزشك شود وقتي متوجه مي ? شود چقدر كتاب قبل و بعد از كنكور بايد بخواند ترس بر او مستولي مي ? شود.

شايد بزرگترين ترس در مسير موفقيت خروج از دايره امن باشد. گام گذاشتن در مسير موفقيت متضمن خارج شدن از وضعيت امن فعلي و گام گذاشتن در مسيرهاي ناشناخته و مبهم است كه ممكن است در كوتاه ? مدت نتيجه ? اي هم نداشته باشد. همين باعث مي ? شود خيلي ? ها شهامت حركت در اين مسير را نداشته باشند. خيلي ? ها مي ? ترسند اگر موفق شوند انتظارات از آن ? ها بيشتر شود. مثلا ديگران از آن ? ها درخواست كمك كنند يا حتي دزد اموال ? شان را ببرد. البته اين ? ها احتمالاتي درست است. ولي سوال اين است اگر مال داشته باشيم و بخشي از آن را به ديگران كمك كنيم يا دزد ببرد بهتر است يا اصلا مالي نداشته باشيم؟

ترس ? هاي موفقيت برخي واقعي و برخي هم بخاطر خطاي مغز است. مثلا در مورد تلاش معمولا اين ? طور است كه افراد موفق در دوره ? اي از زندگي تلاش زيادي مي ? كنند ولي بعد ديگر نياز به آن حجم از تلاش نيست. با اين تفاوت كه كسي كه به موفقيت رسيده است هر زمان كه دوست داشت مي ? تواند ديگر كار نكند ولي كارگر ساده تا وقتي زنده است مجبور است هر روز هشت ساعت كار كند. در مورد حجم دغدغه ? هاي فكري هم صرفا تفاوت بين نوع دغدغه ? ها است. مثلا يك كارخانه ? دار به اين فكر مي ? كند كه چطور كارخانه بعدي را راه ? اندازي کند، آدم فقير به اين فكر مي ? كند كه فردا چطور شكمش را سير كند. فقط تفاوت در بزرگي و كوچكي دغدغه ? ها، تصميمات و كارها است.

نكته مهم در مسير موفقيت اين است كه هرچه ما بزرگتر و موفقتر مي ? شويم مغزمان هم به همان اندازه رشد مي ? كند. ولي وقتي با مغز اكنون ? مان به زندگي يك فرد موفق نگاه مي ? كنيم انجام آن همه کار برايمان ترسناك مي ? شود.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده حدود 1 سال پيش

با بي ? انگيزگي اول صبح چيكار كنيم؟

ارسال شده حدود 1 سال پيش

استعداد يا تلاش

ارسال شده حدود 1 سال پيش
صفحات: 1