طراحی سایت
تاريخ انتشار: 11 مهر 1394 - 10:08
دكتر محمدجواد حق‌شناس، فعال سياسي اصلاح‌طلب:

 اگر شخصا بخواهيم در تهران راي بدهم و تهران يك ليست 30 نفره داشته باشد و اين ليست 30 نفره از سوی جريان اصلاح‌طلب شكل گرفته باشد و علي مطهری نيز نامزد انتخابات باشد، به‌یقین يكي از آن 30 نفر ليست اصلاحات را حذف كرده و به علي مطهری راي مي‌دهم و به طريق اولی آقاي ناطق نوري را برمی‌گزینم. ورود آقاي ناطق نوري به مجلس آينده ضروري و لازم است و...

 
آرمان - احسان اسقايي: توسعه سياسي در ايران روندي است كه همواره مورد تاييد بخش تحول‌خواه جامعه قرارداشته است؛ بخشي كه مي‌كوشد براي رسيدن به اهداف خود و در جهت مقابله با بي‌قانوني و بي‌تجربگي و نهادينه نشدن پوپوليست فرهنگ حزب و رفتار تشكيلاتي را رواج دهد. امري كه تندرو‌ها آن را بي‌ارزش مي‌دانند و نسبت به آن موضع‌گیری دارند. اگر بتوان با گسترش فعاليت حزبي جريان انتخابات مجلس را فارغ از اصلاح‌طلب يا اصولگرا بودن آن ساماندهي كرد، آن‌گاه روند توسعه كشور شتاب می‌گیرد، زيرا دولت مي‌تواند از سمتي وزيران باتجربه‌تري را به كرسي وزارتخانه‌ها بنشاند و از طرفي همواره مورد نقد واقعي و دلسوزانه نمايندگان مجلس قرار گيرد تا از اين طريق برنامه‌هاي خود را با كمترين خطا اجرايي كند و به نتیجه مطلوب برساند. با توجه به حركت فضاي سياسي كشور به سمت انتخابات و همچنين لزوم فعاليت حزبي در كشور «آرمان» با دكتر محمدجواد حق‌شناس، فعال سياسي اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيد: 
 
 رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات پيش رو چگونه است؟ اصولگرایان در مقابل اين نگرش چه استراتژي‌اي را پي‌ريزي خواهند كرد و نسبت به آن چه واکنشی خواهند داشت؟
پیرامون نحوه ورود جريان اصلاح‌طلب در انتخابات سياسي در عمل با چند الگو روبه‌رو هستيم. يكي از اين الگو‌ها به همان سیاقی است كه در سال 84 رقم خورد و ما شاهد حضور رقابتي درون‌گروهي در جريان اصلاح‌طلب بوديم. در آن مقطع زماني مشاهده كرديم كه زيرشاخه‌هاي جريان اصلاح‌طلب با نوعي اطمينان و با تكيه بر روندي كه در سال 76 آغاز شد و در سال 80 نيز تكرار شد به اين باور رسيده بودند كه مدار جامعه همچنان بر محور اصلاحات در حال چرخش است. اصلاح‌طلبان در آن بازه زماني رقيب را دست‌كم گرفته بودند كه هشت سال در كمال ناباوري قدرت را به اصلاح‌طلب‌ها سپرده بود. آنها در آن هشت سال دور از قدرت به بازسازي تشكيلاتي خود مشغول بودند. در نتيجه نگاه غالب آن روز يعني«دست بالا گرفتن خود و دست‌كم گرفتن حريف» موجب يك اتفاق ناگوار و تلخ شد كه عملا كشور و جريان اصلاح‌طلبي و حتي فضاي سياسي ايران را تحت تاثير خود قرار داد و حداقل نتيجه اين خطاي بزرگ و فاحش از سوي اصلاح‌طلبان 20 سال عقب‌گرد كشور درحوزه توسعه، پيشرفت و رقابت‌هاي بين‌المللي و جايگاه منطقه‌اي ايران بود و يكي از سخت‌ترين شرايط را در مسیر توسعه شاهد بوديم و شايد كمتر فرصتي به وجود آمده است كه به يك ارزيابي دقيق و آسيب‌شناسانه از اتفاقات رقابت‌هاي سياسي در سال 84 از منظر درون‌گروهي بپردازيم. اصلاح‌طلبان هيچگاه از نقد گذشته بي‌نياز نيستند و در هر زماني و به‌ویژه در فصول انتخابات، فعالان سياسي اصلاح‌طلب بايد تصميمات آن روز اصلاح‌طلبان را مورد بررسي قراردهند. اين موضوع نشان مي‌دهد كه بايد يك كار پژوهشي و بحث مفصل درباره مواضع گذشته اصلاح طلبان صورت بگيرد. البته بخش شيرين ماجراي سال 84 اين بود كه به‌رغم تمامي سختي‌هايي كه در مسیر توسعه و اصلاح‌طلبان به وجود آمد، تصحيح اين حركت و رسيدن به يك استراتژي و راهبرد واقع‌گريانه و مبتني بر يك شناخت دقيق از جامعه ايراني و استفاده از فرصت‌ها، كم كردن ريسك، بالابردن تلاش و كوشش براي رسيدن به كف خواسته‌ها و توجه به نقاط ضعف و كم‌اهميت نشمردن توان رقيب باعث شد انتخابات سال92 رقم بخورد و حداقل تاريخ اين فرصت را براي اصلاح‌طلبان به وجود آورد تا كمتر از يك دهه بزرگ‌ترين اشتباهي را كه مرتكب شده بودند جبران كنند و با اين جبران اشتباه حداقل در پيشگاه تاريخ، مردم و آيندگان جامعه سرفراز باشند و اعلام كنند كه اگر در سال 84 مرتكب خطا شديم در سال 92 آن خطا را جبران كردیم. بر این باورم كه انتخابات 94 فرصتي است كه اصلاح‌طلبان و جامعه ايراني بايد بتوانند به اتفاق هم گام تكميلي در جهت گامی كه در سال 92 برداشتند -اين‌بار با دقت بيشتر و اشتباه كمتر- بردارند. به نظر مي‌رسد در سال 94 مرحله سخت‌تري را در قياس با سال92 در پيش داشته باشيم. شايد محافظه‌كاران در سال92 همان اشتباهاتي كه اصلاح‌طلبان در سال84 انجام دادند را در سال 92 تكرار كردند و اعتماد به نفسي كه در نتيجه سال‌های84 و 88 براي آنها ايجاد شده بود و چنین می‌اندیشیدند که پیروز کارزار انتخابات هستند موجب شکست آنها شد و اصلاح‌طلبان توانستند در وقت اضافه، بازي را به نفع خود تغيير دهند كه ديگر فرصتي براي جبران رقيب فراهم نشود. به نظر من قطعا جريان محافظه‌كاري كه در انتخابات 92 شكست خورد در حال حاضر تلاش دارد كه با دقت بيشتري وارد انتخابات شود و اشتباهات گذشته را مرتكب نشود و از سویی سعی می‌کند بر اشتباهات جريان اصلاح‌طلب سرمايه‌گذاري بيشتري كند. با درنظر گرفتن اين فضا كار جريان اصلاح‌طلبي در انتخابات 94 قطعا سخت‌تر از سال92 است. 
 چرا اصلاح‌طلبان بعد از دوره انزواطلبي مجددا خواهان ورود به عرصه سياست هستند؟
 در مقاطعي اصلاح‌طلبان شاهد غلبه احساسات بر عقلانيت بودند كه فضاي رقابت‌هاي سياسي را كاملا تحت شعاع خود قرار داد. قبل از انتخابات 92 انتخابات مجلس90 را داشتيم. در آن مقطع چون فضاي سياسي كشور كاملا تحت تاثير فضاي 88 بود مشاهده مي‌كرديم بخش جوان بدنه اصلاح‌طلب مدت‌ها در وضعيت مناسب تصميم‌گيري قرار نداشت. از فضاي مجازي كه در دست جوانان بود كاملا مي‌توانستيم درك كنيم بخشي از بدنه اجتماعي جوان اصلاح‌طلب تمايلي به ورود به انتخابات مجلس نداشتند و به‌رغم آنکه انتظار مي‌رفت بخش خردگرا و اليت اصلاح‌طلبي وارد ميدان شوند و نقش طبيعي و تاريخي خود را براي گفت‌وگو با جوانان شروع كنند چیزی مشاهده نمي‌شد؛ يعني ما كاملا شاهد دو پاره شدن پيكره اصلاح‌طلبي بوديم و امكان رفت و برگشت دو طرفه و برقراري گفتمان ميان بدنه و بزرگان اصلاحات وجود نداشت. رسانه‌هاي اصلاحات عمدتا فعاليتي نداشتند، چهره‌هاي شاخص اصلاحات نيز چندان ورود نمی‌کردند و بخشي نيز ترجيح مي‌دادند سكوت كنند و به نوعي مماشات مشاهد مي‌شد. می‌توان گفت نوعي انزواجويي در ميان اصلاح‌طلبان مشاهده مي‌شد و اين نگرانی‌ای بود كه جريان اصلاح‌طلبي را تهديد مي‌كرد. به هر حال باید این نکته را مدنظر داشت که نمی‌توان جريان اصلاح‌طلبي را به عنوان يكي از دو جریان اصلي نظام سياسي ناديده انگاشت و لازمه پویایی فضای سیاسی تقویت هر دو جریان است. قوام جریان‌های سیاسی بر تقویت دو جریان اصلی است كه در این رهگذار نقش جریان اصلاح‌طلبی پررنگ‌تر است و در بزنگاه‌های حساس بیشتر در مسیر توسعه کوشیده است. در آن سال‌هاي اخیر چند مناظره و گفت‌وگو انجام دادم و لزوم شركت در انتخابات مجلس را خاطرنشان كردم ولي توسط دوستان خيلي نزديك و مديران دوران اصلاح‌طلبي بسیار مورد نقد قرار مي‌گرفتم كه در مقابل اعلام كردم كه يكي از اصول اوليه اصلاح‌طلبي اين است كه من به عنوان يك كارشناس بتوانم نظر خود را اعلام كنم و به آسیب‌شناسی موضوعات بپردازم، نباید همیشه بهترين راه را همراهي با بدنه دانست. زمانی که رئیس دولت اصلاحات در انتخابات 90 در شهر دماوند راي خود را به صندوق انداخت،يك اتفاق خوب و تعيين‌كننده بود و نشان داد كه جريان اصلاح‌طلبي و مي‌خواهد مسير خود را شناسايي كند و دقيق عمل كند و این رویکرد باعث ایجاد دستاوردهای مفیدی در این زمینه شد. به‌یقین اگر بخواهيم وضعیت فعلی جامعه را ارزيابي كنيم مجلس فعلي رویکرد مطلوبی نداشته است. آسيب‌شناسي این موضوع مبین آن است که رویکرد پویاتر جریان اصلاحات می‌توانست مجلس کارآمدتری را شکل دهد. امروز كمترين تعداد اصلاح‌طلبان را بعد از انقلاب تاكنون در مجلس مي‌بينيم و اين مجلس تنها مجلسي است كه حتي اصلاح‌طلبان نتوانستند يك فراكسيون در آن تشكيل دهند و اين موضوع نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه دچار اشتباه شده بوديم و امروز ثابت مي‌شود که اگر رویکرد بهتر داشتیم امروز شاهد این چالش‌ها نبوديم. برخی مسائل در زمینه تعامل دولت و مجلس و گله‌مندی دولتی‌ها از برخی نمایندگان، ناشي از عدم رویکرد مطلوب گذشته اصلاح‌طلبان در سال 92 است.اگر آنها بلندمدت‌تر فكر مي‌كردند و تركيب بهتري در مجلس حاضر بودند، حداقل دولت برآمده از آرای مردم در 92 در مسیر اجرایی کردن برنامه‌های خود می‌توانست شتاب بیشتری بگیرد. اگر بخواهيم خود را نقد كنيم بايد اعلام كنيم كه اشتباه بزرگي را انجام داديم. با وجود اتخاذ عملکرد مطلوب و مناسبی كه در 92 روی داد، جريان اصلاح‌طلبي نبايد کار را پايان يافته بداند به‌ويژه كه جريان اصولگرا تلاش دارد كه بتواند مشكلات خود را به‌رغم اختلافات داخلي حل‌و‌فصل كند .
 جايگاه احزاب سياسي در كنار شوراي هماهنگي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ آیا ممكن است اين شورا به نحوي جلوي كار احزاب را مسدود كند؟
 در سال 76 جريان اصلاح‌طلب متولد شد. مهم‌ترين شاخصه هشت سال دولت اصلاحات برنامه‌اي به نام توسعه بود. در اين برنامه توسعه گرچه رویکردی همه‌جانبه‌نگر داشت اما با نظر دولت و رئيس دولت اصلاحات تكيه بر توسعه سياسي بود و مهم‌ترين شاخص توسعه سياسي چرخش به سمت احزاب و نهاد‌هاي مدني است. اگر دقت كنيم در آن سال‌ها توسعه احزاب و نهاد‌هاي مدني بسیار مورد توجه قرار گرفت، حتي دادن يارانه به احزاب اجرایي شد و خانه احزاب در زماني كه بنده مديركل سياسي بودم به پيشنهاد من ايجاد شد. كمسيون ماده 10 احزاب تلاش كرد به احزاب جايگاه خاص بدهد. همچنين در آن سال‌ها بر آزادي بيان در حمايت از مطبوعات و رفع مميزي از كتاب و خلاقيت‌هاي هنري و تصویري اهتمام شد. در دنيا هيچ كشور پيشرفته‌اي وجود ندارد كه آن كشور به مرتبه پيشرفت رسيده باشد و حزب نداشته باشد. ما هم اگر بخواهيم در مسير توسعه حركت كنيم بايد دقت كنيم كه حزب نهادي است که در مسير توسعه حركت مي‌كند. حزب در واقع نمادي است كه مشاركت مردم را سامان مي‌دهد و مشاركت عام را كه تبلور نيروهاي نخبه سياسي كشور است در حزب آموزش داده مي‌شود و برای مدیریت امور در پیشبرد برنامه‌های اجرایی آماده می‌کند. در دوران هشت ساله اصولگرايان مشاهده كرديم كه رئيس دولت بارها عدم انتصاب خود را به احزاب مطرح مي‌كرد. در اين مقطع اگر بخواهيم از پوپوليسم و آراي توده‌اي فاصله بگيريم چاره‌اي نداريم جز اينكه به سمت تحزب حركت كنيم. حزب پوپوليست تربيت نمي‌كند. طبيعتا يك بخش ديگر ماجرا اين است كه احزاب موجود احزاب استانداردي نيستند و در واقع حزب به معنای واقعی نتوانسته شكل بگيرد. مي‌توان گفت به عنوان يك اصلاح‌طلب هيچ راهي نداريم جز اينكه جايگاه احزاب را تقويت كنيم و حتي وظيفه داريم كه احزاب رقيب همسان با ما بر تقویت رویکردهای خود بکوشند. برای مثال تیم پرسپوليس بدون يك استقلال قوي بي‌معني است. اگر كشوررا به عنوان يك ليگ در نظر بگيريم احزاب قوي هستند كه مي‌توانند يك ليگ قوي را شكل دهند. در انتخابات 94 نيز گرچه نظام حزبي قوي‌اي نداريم ولي اگر مي‌خواهيم بلندمدت‌تر به يك نتيجه‌گيري برسيم بايد به سراغ احزاب برويم و در جريان اصلاح‌طلبي هم شوراي هماهنگي اصلاحات جبهه اصلاح‌طلبان يا برخي از احزاب اصلاح‌طلب منطقه‌اي هستند كه بايد مورد توجه قرار گيرند. قطعا اگر بخواهیم انتخابات 94 را ساماندهي كنيم راهي جز تقويت احزاب نداریم به‌ويژه اينكه امروز تشكل قوي‌اي مانند شوراي هماهنگي وجود دارد كه از حداقل 24 حزب تشکیل شده است. در اين مجموعه احزاب قوي و ميانه و تك نفره داريم كه در اينجا با هم هماهنگ هستند ولي در نهايت بايد به سمتي حركت كنيم كه احزاب در جريان انتخابات نقش موثرتری ایفا کنند. 
 آيا جريان توسعه سياسي به سمتي حركت مي‌كند كه در آينده به جاي احزاب متعدد اصلاح‌طلب، حزب واحد اصلاحات يا حتي اصولگرا داشته باشيم؟
هنوز روند توسعه سياسي در بين احزاب بدان مرتبت نرسیده كه بتوانيم حزب واحدي داشته باشيم. به یقین بايد در آينده به اين سمت حركت كنيم، ضمن اينكه دولت‌ها نيز بايد به سمتي حركت كنند كه با مجوز‌هاي مكرر تكثر احزاب ايجاد نكنند. لذا براي تقويت نظام سياسي راهي نداريم جز اينكه به سمت تقويت احزاب حركت كنيم و اين هم قطعا فقط در يك بخش انجام نمي‌شود و باید تمام حوزه‌ها را توسعه دهيم، لذا هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگریان بايد به سمت تشكيل احزاب فراگير حركت كنند و اين احزاب بايد بتوانند نقش تاريخي خود را ايفا كنند. در كشور چهار يا پنج جريان فكري بزرگ داريم كه هر كدام بايد تبديل به حزب شوند. اصولگرايان سنتي با محوريت جامعه روحانيت و مدرسين مي‌توانند تبديل به يك حزب شوند. همچنين حلقه رئيس دولت‌های نهم و دهم و پايداري‌ها نيز مي‌توانند يك حزب داشته باشند. در جريان اصلاحات نيز مي‌توان دو گرايش را در قالب احزاب داشته باشيم؛ يكي گرايش برخاسته از چپ سنتي است و گرايش ديگر جريان نزديك به اقتصاد بازار است كه نماد آن كارگزاران است. به نظر مي‌رسد اين جريانات مي‌توانند به احزاب تبديل شوند و با مشخصات خود كار كنند. در حوزه تحزب و نظام حزبي باید جایگاه بهتری داشته باشیم و بايد بتوانيم عقب‌ماندگي خود را جبران كنيم و برای بهبود امور بکوشیم.
 چرا احزاب در ايران بعد از مدتي و با به دست آوردن موفقيت‌هايي دچار انشعاب مي‌شوند؟
 هيچ اشكالي ندارد كه احزاب انشعاب داشته باشند. در دنيا نيز اين اتفاق مي‌افتد. حزب كارگر و جمهوريخواه منشعب از حزب ديگري هستند. اگر حرفي براي گفتن باشد و اگرآن ديدگاه را بپذيرد انشعاب بد نيست كما اينكه انشعاب مجمع روحانيت از جامعه روحانيت نه تنها نکوهیده نيست بلكه يك امر مطلوب است. در واقع باید جايگاه احزاب و فعاليت حزبي به رسمیت شناخته شود. در قانون انتخابات تعريفي براي جايگاه احزاب نشده و در قانون احزاب نيز هيچ اشاره‌اي به انتخابات نشده است. در قانون تعريفي براي جرم سياسي نشده است و اين موضوع به فعاليت سياسي آسيب مي‌زند. لازمه كار اين است كه به سمت تدوين لايحه‌هايی برويم كه نقش احزاب را مشخص كند و ارتباط احزاب با انتخابات، جرم سياسي و رسانه حزبي را تعريف كند. كمكي كه بايد به احزاب شود بايد در جایگاه متعین خود تعریف شود و همه اين موارد بايد به وجود‌ بیايد تا در واقع ما از يك پوپوليسمي كه هر آن ممكن است جامعه را با نگرانی روبه‌رو كند و مانند سال 84 باعث آسیب‌های جدی در حوزه اقتصاد شود جلوگيري كنيم. 
 تا چه اندازه اجماع ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان را در انتخابات پيش رو جدي می‌دانید؟
 اگر شخصا بخواهيم در تهران راي بدهم و تهران يك ليست 30 نفره داشته باشد و اين ليست 30 نفره از سوی جريان اصلاح‌طلب شكل گرفته باشد و علي مطهری نيز نامزد انتخابات باشد، به‌یقین يكي از آن 30 نفر ليست اصلاحات را حذف كرده و به علي مطهری راي مي‌دهم و به طريق اولی آقاي ناطق نوري را برمی‌گزینم. ورود آقاي ناطق نوري به مجلس آينده ضروري و لازم است و ويژگي‌هايي كه آقاي ناطق دارند وي را به يك سرمايه اجتماعي تبدیل کرده است. اين تصميم يك تصميم شخص اصلاح‌طلب است كه منافع ملي را بر منافع حزبي ترجيح مي‌دهد. اعتقاد دارم در تربيت سياسي بايد بدانیم كه احزاب داراي فعاليت حزبي خود هستند. ولي چيزي كه محترم‌تر از قاعده حزب است منافع ملي است. حضور آقاي مطهري در پارلمان در قالب اصلاح‌طلبي است و رفتار وي يك رفتار كاملا اصلاح‌طلبانه است، زيرا از حقوق مردم و فعالان سياسي كه با وي اختلاف داشتند حمايت كرده است. 

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین