مسعود شکوهی: داریوش پوربهی را سالیانی طولانی است که میشناسم. از نظر سن و سال بزرگ و معلم من بود و من تا امروز احساس شاگرد بودن را نسبت به او داشتهام، هر چند این افتخار هیچگاه نصیبم نشده بود که بهطور رسمی پای درس او بنشینم. البته آشنایی و دوستی من با زندهیاد پوربهی به خصوص از وقتی که ما در شورای سوم بوشهر همکار شدیم، بیشتر و عمیقتر شد...
در فراق داریوش پوربهی
مسعود شکوهی
نشان یار سفر کرده از که جویم باز
که هرچه گفت برید صبا پریشان گفت
دوستی زنگ زد و خبر بهتآور درگذشت داریوش پوربهی را گفت. از لحظهی شنیدن خبر چنان متأثر شدهام که تا الان دستم به قلم نرفته است، حتی در حد نوشتن تسلیتی کوتاه.
داریوش پوربهی را سالیانی طولانی است که میشناسم. از نظر سن و سال بزرگ و معلم من بود و من تا امروز احساس شاگرد بودن را نسبت به او داشتهام، هر چند این افتخار هیچگاه نصیبم نشده بود که بهطور رسمی پای درس او بنشینم.
البته آشنایی و دوستی من با زندهیاد پوربهی به خصوص از وقتی که ما در شورای سوم بوشهر همکار شدیم، بیشتر و عمیقتر شد، بهطوری که میتوانم ادعا کنم که ما دو تن نزدیکترین عضو شورا به هم بودیم. مواضع ما در شورا پیرامون مسائل و موضوعات مختلف همواره تا حدود زیادی به هم نزدیک بود و معمولا در اعلام آرا و نظرات، ما دو تن روی رأی همدیگر حساب میکردیم.
شورای سوم بهدلیل سیاست همزمان کردن انتخابات شورا و ریاست جمهوری، بیش از شش ساله به طول انجامید و این فرصتی بود برای عمیق شدن دوستی و ارتباط ما. این ارتباط هرچند میان همهی اعضا بهشکلی صادقانه و صمیمانه وجود داشت، اما اعتماد و اعتقاد من به آقای پوربهی دوچندان بود. زیرا ما پیش از ورود به شورا نیز در آموزش و پرورش سابقهی همکاری و همفکری و رفاقت داشتیم.
در سه چهارسال نخست شورا، او رئیس کمیسیون عمران بود و من رئیس کمیسیون فرهنگی. این دو کمیسیون علیالظاهر دو مشی و مسیر جداگانه دارند اما داریوش پوربهی بهدلیل علایق شدید فرهنگی و ادبی، در این زمینه نیز یار و یاور همراه من بود و من از ایدهها و راهنماییهای دلسوزانهاش بهرهها بردم.
در کمیسیون عمران نیز او نمونهی یک انسان دلسوز و پیگیر بود. وجود او در این کمیسیون حساس، مایهی آسایش خاطر همهی ما بود چون او انسانی پاکدست و غیر قابل نفوذ بود و بر سر منافع و مصالح شهر، تعصب و ثبات قدمی عجیب داشت و اهل هیچ معامله و اغماضی نبود.
اینها از وجوه رسمی و اداری او بود. اما آن روانشاد در ساحت غیر رسمی زندگی نیز انسانی فوقالعاده جذاب بود. قدرت ایجاد ارتباطش با دیگران مثالزدنی بود و بهاین دلیل که تقریباً در همه جای استان و محلات شهر بوشهر زندگی کرده بود، دوستان زیادی داشت و دلش از مصاحبت این دوستان، گنجینهای از خاطرات بود و هر بار که به هر مناسبتی لب به ذکر یکی از این خاطرات میگشود، فضای مجلس و حتی جلسات رسمی را طراوت و لطافت میبخشید.
بعد از اتمام شورا و جداییهای حاصل از جبر زندگی و روزگار، اگر گاهی در ابراز ارادت من نسبت به او تأخیری میافتاد، او بود که بزرگوارانه پیشدستی میکرد و با تماسهای محبتآمیزش تجدید عهد و خاطرهای مینمود.
آخرینبار همین چند وقت پیش بود که بهقصد دیداری سر پایی و کوتاه به در منزلشان رفتم. اصرار کرد که برای پنج دقیقه هم که شده، داخل شوم. ما زیر درخت پرتقال حیاطشان نشستیم و از بس خوش گپ و گفت بود، پنجدقیقه شد دو ساعت و پنجدقیقه.
او از جمله انسانهایی بود که در خلال همین نقل و حدیثهای دوستانه و ذکر خاطره و شعر و حکایت، تجربیاتش را سخاوتمندانه منتقل میکرد. در واقع، شناخت عمیقش از جای جای بوشهر و نیز شناختش از مردم بوشهر او را به انسانی سرشار از دانایی و تجربه تبدیل کرده بود.
مرگش در این روزها که حسرت از دست دادن دوستان و آشنایان از در و دیوار میبارد، زخمی عمیق بود. پس از تحمل فراق دوست عزیزم صدرالله محمدی باغملایی و بعد از داغ جانسوز خواهرم، کوچ ناگهانی و بهتآور داریوش عزیز، سومین زخم کاری بر دل اینجانب بود. هرچند درد و داغ درگذشت همنوعان، هموطنان و هماستانیها، همشهریها و همکاران دیگر در این دو سال پر مصیبت نیز هریک جانسوز و طاقتفرسا بوده است، اما کتمان نمیتوان کرد که عمق برخی زخمها و دردها بیشتر و جانگزاتر است.
یاد این عزیز را که در زمره نیکان روزگار و زادگاه و دیار ما بود، گرامی میدارم و به روان روشنش درود میفرستم و در ایام سوگواری سالار شهیدان برای روح بزرگش آرامش میطلبم و نیز به خانواده ارجمند مصیبت دیدهاش به خصوص همسر و همراه همیشگی ایشان، همکار ارجمندم سرکار خانم جامعی و خواهر گرانقدرم خانم مهندس مهسا پوربهی صمیمانه تسلیت میگویم.
(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و چهارم - شماره 969)
آخرین اخبار
- عيد اومد، خيمه زد به صحراي دلوم
- زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- تلاش هميشگي زنان و دختران براي احقاق حقوق خود
- از نگاه جنسيتي جامعه به زنان بيزاريم
- براستي زن بودن کار مشکلي است
- از سَتّاره فرمانفرمائيان تا مسموم سازي دختران
- حلاليت طلبيدن يا عذرخواهي
- به ياد منصور بهرامي و عشقش به بوشهر/ هنرمندي که خودش بود
- هنرمندان جوان را فراموش نکنيد
- تاثير و جايگاه منوچهر آتشي در فضاي ادبي ايران زمين
- توليد خشم با حذف طبقه متوسط
- عميق مثل اقيانوس
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- 32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي به گريه مي افتادم
پربیننده ترین
- رازواره های تایتانیک ایرانی (رافائل) برای میراث فرهنگی بوشهر + تصاویر
- تصاویر مراسم شروه خوانی در عمارت حاج رئیس بوشهر
- تصاویری از تفریح شبانه بوشهری ها
- پورفاطمی: فارسی ها در کمین دستیابی به عسلویه هستند
- براستی محمود ابراهیم زاده که بود؟
- نبرد ایسوس یا درخت خشک
- هفته نامه نسیم جنوب شماره 746
- تصاویری دیده نشده از بوشهر قدیم
- گزارش تصویری تجمع بزرگ حامیان روحانی با سخنرانی جهانگیری در بوشهر (۳)
- شاهنامه؛ هويتي که در حال فراموشي است
- مجوز فعالیت ۲ رشته جدید در دانشگاه خلیج فارس صادر شد
- جلسه پر تنش شورای شهر بوشهر در رابطه " ۲۴ میلیارد کجاست"
- رونق و نشاط اقتصاد بوشهر در نتیجه سیاست های حمایتی دولت
- عملکرد سالاری پاسخی به منتقدین
- اعتراض به شهردار بخاطر برکناری فروزانی/ آزاد شهرکی: من احمدی نژاد نیستم!