طراحی سایت
تاريخ انتشار: 19 شهريور 1400 - 21:06

اسماعیل منصورنژاد: از قول احمدشاه مسعود نقل می‌کنند: ‏هر کس از شما پرسید افغانستان چه‌گونه کشوری است؟ بگویید: کشوری به زیبایی یوسف، به غم و اندوه پدرش و به خیانت‌کاری برادرانش. جملۀ نقل شده از احمدشاه مسعود تمام تاریخ خونبار این کشور را به نمایش می‌گذارد که یک تراژدی و قصه‌ای پرغصه است. تاریخ پرفراز و نشیب افغانستان نشان می‌دهد این کشور بر اثر اختلافات داخلی، صحنۀ دخالت و تجاوز نیروهای خارجی و میدانی برای سلسله‌جنبان بوده است...

قصۀ پرغصۀ افغانستان و آیندۀ این کشور

اسماعیل منصورنژاد

از قول احمدشاه مسعود نقل می‌کنند: ‏هر کس از شما پرسید افغانستان چه‌گونه کشوری است؟ بگویید: کشوری به زیبایی یوسف، به غم و اندوه پدرش و به خیانت‌کاری برادرانش.
جملۀ نقل شده از احمدشاه مسعود تمام تاریخ خونبار این کشور را به نمایش می‌گذارد که یک تراژدی و قصه‌ای پرغصه است. تاریخ پرفراز و نشیب افغانستان نشان می‌دهد این کشور بر اثر اختلافات داخلی، صحنۀ دخالت و تجاوز نیروهای خارجی و میدانی برای سلسله‌جنبان بوده است. سه بار تجاوز انگلیسی‌ها (در اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم)، بعد آشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال1357 ه.خ ـ 1978.م با هدف کمک به حکومت کمونیستی و مقاومت مجاهدین در برابر حکومت کمونیستی و روس‌ها که یک دهه به درازا کشید و توانستند در سال 1367 ه.خ متجاوزان روسی را از افغانستان بیرون کنند و دولت اسلامی تشکیل بدهند. 
بعدها مجاهدین ‌افتادند به جان هم و از همدیگر شکست خوردند و طالبان توانست در سال 1374 (1996) بر این کشور مسلط شود که خودشان هم در سال 2001 (1380) با دخالت امریکا شکست خوردند. از آن‌جا می‌رسیم به دورۀ جدید (ریاست‌جمهوری حامد کرزی و محمداشرف غنی) که اشرف غنی در سال 1400 (2021) از طالبان شکست خورد و امروز این کشور دوباره و بعد از 20 سال در اختیار طالبان قرار گرفته است.
زجرآورترین بخش تاریخ افغانستان، اختلافات داخلی است. در واقع هسته اصلی تاریخ خونبار افغانستان، ناسازگاری‌های داخلی است که به دخالت خارجی منتهی ‌شده و یک قرن خواب را از چشمان این مردم ستم‌دیده ربوده است. همین موضوع باعث شده که افغانستان تا کنون 11 پرچم را تجربه کند. اختلافات داخلی تا حدی بوده که نتوانسته‌اند دست‌کم حول یک پرچم اتفاق نظر داشته باشند!
این روزها سخن بر سر عوامل پیروزی طالبان است و اغلب از سستی دولت اشرف غنی و برخی عوامل خارجی (حور محور کمک به طالبان) می‌گویند، اما کمتر بر روی این موضوع دست می‌گذارند که طالبان (صرف نظر از ماهیت منفور پیشین و مبهم کنونی) محصول اختلافات داخلی است. یا «فکر طالبانی» مشتری دارد و می‌تواند در افغانستان پا بگیرد، یا محصول اختلافات گرو‌های دموکراتیک و سستی و ضعف آن‌ها است که از دل آن طالبان قدرت گرفته است. 
در هر حال، طالبان بعد از 20 سال دوباره قدرت گرفت و بدون درگیری و مقاومت از سوی مردم و ارتش، کشور را تصرف کرد و وارد ارگ ریاست جمهوری شد. امروز طالبان حاکم افغانستان است و به زودی «امارت اسلامی» را بر پایۀ «شریعت» موردنظرشان در این کشور اعلام می‌کنند. در آینده معلوم خواهد شد: آیا طالبان تغییر رویه می‌دهند و مردم با آن‌ها کنار می‌آیند یا رویه‌های پیشین را ادامه می‌دهند و با مقاومت مردم افغانستان رووبه‌رو می‌شوند؟
بر اساس اخبار و گزارش‌ها، طالبان تا این لحظه با اعلام پایان جنگ، از در مدارا وارد شده است. آن‌ها ضمن اعلام عفو عمومی، و با برخی دست‌اندرکاران سابق و کنونی مانند حامد کرزی و عبدالله عبدالله نیز دیدار داشته‌اند. ظاهر امر نشان می‌دهد که گویی طالبان نسبت به سال 2001 تغییر کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد دیدار طالبان با این افراد و تضمین دادن به دیگران نشانۀ این نیست که قرار است کسی یا کسانی را در مدل موردنظرشان از حکومت شریک کنند؛ هدف آن‌ها از دعوت ظاهراً درخواست تسلیم و همراهی است، نه مشارکت. 
با فرض این‌که طالبان تغییر کرده‌اند و ظواهر امر هم نشان می‌دهد که چنین است، اما مشکل اصلی در بنیان‌های فکری این گروه است که می‌خواهند با یک قرائت فرسوده، بیمار، خسته و عقب‌افتاده کشوری را اداره کنند که صرف نظر از بنیان‌های فکری و فرهنگی، به هر حال دو دهه یک مردمسالاری فرمایشی و از بالا، همراه با فساد اداری و اقتصادی و سستی و ناتوانی مدعیان را تجربه‌ کرده‌اند.
«شریعت» و «شرع» طالبان نه توان اجرایی دارد، نه پاسخگوی نیازهای روز است و نه برای اداره جامعه برنامه‌ای دارد. مهم‌ترین و اصلی‌ترین کارآیی شریعت و شرع طالبان در جنگ و درگیری و خشونت است. از سوی دیگر نیز به خاطر حضور در مذاکرات صلح، با دنیا و آدم‌های جدیدی روبه‌رو شده‌اند و چنین به نظر می‌آید که تمایلات نرمالی دارند، اما بین این دو گیرافتاده‌اند؛ همچنان‌که یکی از اعضای طالبان نیز در سخنی متضاد در یکی از مساجد گفت: «ما خواهان جنگ نیستیم، اما جنگ یک فریضه است.» و متوجه نبود که «فریضه» یک امر حتمی است و در هر حال باید به جا آورده شود. عدم تمایل به جنگ و فریضه دانستن جنگ نشان از سردرگمی طالبان دارد و آن‌ها خودشان هم نمی‌دانند چه می‌خواهند.
به هر حال در‌آینده کسی به نام «امیرالمؤمنین» بر تخت «امارت اسلامی افغانستان» می‌نشیند و شاید مجلسی هم با کسانی که طالبان معرفی می‌کند تشکیل شود و در ظاهر نشان بدهند یک حکومت مردمی و نرمال‌اند، اما شواهد و یافته‌ها چنین امیدی را در افق انتظار نوید نمی‌دهد؛ هرچند نمی‌توان در این باره قضاوت قطعی کرد. شاید همان‌طور که طالبان حاضر شد از کوه بیرون بیاید و پای میز مذاکره بنشیند، آینده نیز تن به خواسته‌های مردم افغان در دنیای جدید بدهد و رواداری پیشه کند.
این‌که رفتار به ظاهر نرم طالبان تا چه زمانی ادامه دارد، بستگی به تأمین نظر مردم افغانستان از سوی آن‌ها دارد. اگر طالبان تکثر و تفاوت و الزامات دنیای جدید را نپذیرد و با مقاومت مردم روبه‌رو شود، به سمت سرکوب خواهد رفت. باید منتظر آینده بر اساس ارادۀ و خواست مردم افغانستان و سطح مداراپذیری طالبان بود. اگر سیستم طالبان خواسته‌های مردم افغانستان را تأمین نکند، این «اراده» الزاماً ربطی به صندوق رأی ندارد و چنانچه در افغانستان طالبان این ساز و کارها هم وجود نداشته باشد، در قالب «نافرمانی و مقاومت مدنی» ظهور خواهد کرد؛ اما این بار متفاوت خواهد بود. تفاوت عمده در این است که «امارت اسلامی» در تنش با مردم و در خانه شکست بخورد و حتی فکر طالبانی نیز از بین برود؛ با این فرض که «فکر طالبانی» در افغانستان بدون مشتری نیست و بخشی از مردم با آن‌ها همراه بوده‌ و هستند.
(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و چهارم- شماره 971)
برچسب ها:
#نسیم_جنوب , بوشهر

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین