امید زاهد: برخی رویدادهای تاریخی در بوشهر قدیم پا به پای افسانه میزند، یکی از همین رویدادهای واقعی که در اواخر قرن نوزدهم واقع شد، براساس اسناد کنسولگری انگلیسی، ماجرای دلدادگی حاجی بشیرخان از خانهزادان ملک التجار بوشهری است که خانم دکتر ونسا مارتین عنوان«عشق در شرایط پیچیده» را برای این ماجرای تاریخی برگزیده است....
روایت عاشقانه ای از بوشهر قدیم
گریز عاشقانه حاجی بشیرخان (کاکا سیاه ملک التجار بوشهری) و دختر خبرنویس کنسولگری انگلیس در بوشهر
امید زاهد
برخی رویدادهای تاریخی در بوشهر قدیم پا به پای افسانه میزند، یکی از همین رویدادهای واقعی که در اواخر قرن نوزدهم واقع شد، براساس اسناد کنسولگری انگلیسی، ماجرای دلدادگی حاجی بشیرخان از خانهزادان ملک التجار بوشهری است که خانم دکتر ونسا مارتین عنوان«عشق در شرایط پیچیده» را برای این ماجرای تاریخی برگزیده است.
بشیر در اصل برده سیاه پوستی بود که به نوشته سدید السلطنه تا سال 1896 میلادی، شصت سال از عمرش میگذشت، او حیثیت امپراتوری بریتانیا را به چالش گرفت، آرامش ایران را برهم زد و موجب مخالفت و پریشانی و تشتت میان علمای برجسته شیعه شد. او در خانه یکی از ثروتمندترین تاجران ایران دوره قاجار یعنی حاج محمد مهدی ملک التجار بوشهری متولد شده بود. بشیر تحصیل کرده و به سبب انتساب به خاندان ملک التجار دارای ثروت، خانه و املاک شخصی و باغی زیبا و نیز مورد اعتماد و وثوق ملک التجار و از اقتدار و امنیت ناشی از این موقعیت هم برخوردار بود.
در آن سوی ماجرا آقا محمد رحیم گزارش و خبرنویس کنسولگری انگلیس در بوشهر بود که از قضا بشیر پیوندهای نزدیکی با اهل منزل آقا محمد رحیم داشت. البته آقا محمدرحیم سعی میکرد به این مناسبات پایان دهد. به همین دلیل دخترش از خانوادهاش رنجید و بشیر هم که درصدد نقشهای برای فرار دختر از خانه بود، دست به کار شد. چندی بعد دختر با مقداری جواهرات و لباس و 3600 قران پول از خانه گریخت. بشیر پیشتر البته توسط سیدی در 24 آوریل 1889 عقد را جاری کرده بود و دختر را یک دختر خدمتکار و دختر رحیم باغبان معرفی کرده بود تا کسی از هویت او خبردار نشود. وقتی آقا رحیم از این ماجرا خبردار شد به خانه بشیر رفت و با زد و خورد مختصری با غلامانش، دخترش را به خانه برگرداند. پس از آن بشیر و آقامحمد رحیم در پی حکم علما رفتند تا شاید بتوانند به سود خود حکمی شرعی بگیرند و از لحاظ قوانین شریعت به مراد دل خود برسند. از طرفی آقا محمد رحیم حکمی شرعی گرفت که دخترش مهجور است و بیاجازه پدر نمیتواند ازدواج کند و از طرفی حاجی بشیرخان درصدد تطمیع علما برآمد و چون سودی نبرد به دارالحکومه بوشهر شکایت برد که آقا محمد رحیم به خانهام هجوم برده و زنم را ربوده و اهل خانهام را زخمی کرده است. حکومت از تهران تلگرافی دریافت کرد که ازدواج حاجی بشیر را معتبر میدانست و این از نظر مقامات محلی بیاندازه پیچیده بود و واقعیت آنکه انگلیسی ها این ماجرا را در واقع توهین به خود و آن را توطئه ای از سوی ملک التجار بوشهری می دانستند که قصد دارد آبروی بریتانیا را ببرد!
سعدالملک حاکم بوشهر سعی کرد با انعقاد مجلسی که تحت نفود انگلیسیها بود، حکم تبعید حاجی بشیر را به عراق بگیرد. در حالی که معین التجار و ملک التجار با دادن 20000 قران رشوه به حاکم بوشهر قصد داشتند تا حکم به نفع حاجی بشیر سرو سامان یابد. اما در واقع قانون عرف جامعه به نفع آقا محمدرحیم بود. به هر روی با تصمیم حاکم بوشهر و البته انگلیسیها که خواهان غرامت 5000 تومانی برای آقا محمدرحیم بودند، حاجی بشیرخان بدون آن که مجازات شود در 26 جولای 1889 باکشتی بخار به کربلا تبعید شد و خانههایش را در داخل و خارج شهر و جواهراتش در رهن معینالتجار قرار گرفت تا تضمین بیشتری باشد برای مبلغ درخواستی انگلیسیها که به فروش نخواهد رفت. حاجی بشیر در کربلا با علما برای بدست آوردن همسر و داراییاش تلاش کرد و حتی نامهای از سوی یکی از مجتهدین به امین السلطان فرستاد. اما در اواخر سال 1890 دختر آقا محمدرحیم با شخصی به نام محمد خالد ازدواج کرد. پس از آن حاکم بوشهر به نماینده انگلیس اخطار کرد که به فتاوای علمای عراق مخالفت شده و این را شرم آور توصیف و آن را مقدمات بلوایی در بوشهر برشمرد.
این پایان کار نبود، علما بوشهر حاضر نشدند ساکت بمانند و دستور تعطیلی بازار را دادند و از اقامه نماز هم خودداری کردند. از سویی نماینده سیاسی انگلیس مقیم بوشهر در نامهای به سفارت انگلیس از این موضوع به عنوان «ازدواج برای توهین» و تحریک احساسات ناخوشایند مردم خبر داد. حاکم بوشهر هم به نماینده انگلیس تلگرافی را از علمای نجف و کربلا نشان داد که در آن ازدواج دختر آقا محمد رحیم را با دیگری موجب زنای محصنه برشمرده بود. اوضاع پیچیده تر شد و انگلیسیها آن را تحریکآمیز می دانستند. این غائله حتی سبب برکناری سعدالملک و آمدن حاکم جدید نظام السلطنه شد. سرانجام علمای بوشهر پیشنهادی را به علمای عتبات فرستادند که فتاوایی صادر کنند که هر دو طرف باید دختر را طلاق دهند. انگلیسیها هم مجتهدی را در کربلا پیدا کردند که بتواند حکم به نفع آنان پیدا کند. در آخرین تلاشها حاجی بشیرخان از معتبرترین علمای عتبات برای خودش فتوا گرفته بود که مشروعیت ازدواج او را تایید میکرد و انگلیسی ها که پای حیثیتشان در میان بود آن را فاقد تاریخ دانستند و مدعی بودند آقا محمد رحیم هم یک فتوای معتبر به نفع خود دارد و باید هر دو طرف در دادگاه حضور یابند. در پایان این عشق نافرجام، آقا محمد رحیم جواهراتش را از دست داد و سال 1905 درگذشت و میان ورثهاش نزاع بر سر میراثش درگرفت. حاجی بشیرخان هرگز به همسرش دست نیافت و دختر آقا محمد رحیم هم با محمد خالد در خلوت تاریک تنهایی خودشان و تاریخ بوشهر به فراموشی سپرده شدند.
(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و چهارم، شماره 986)
آخرین اخبار
- طنين موسيقي اقوام ايراني در نونواي بوشهر
- بوشهر؛ شهر پارک هايساحلي
- گردشگري در شهر زيباي بوشهر
- بوشهر، بندري مستعد پيشرفت اما مهجور
- فرهنگ مدارا؛ مزيت بوشهر در گردشگري
- عشق ننه معصومه، بوشهر هست
- قصه ننه معصومه و معجزه رنگها
- يک کوچه براي آرامش در بوشهر
- اين راه جذب گردشگر نيست
- هويت زنانه و حقيقت زنانگي
- سخت، سفت، محکم، تلاش کن
- گردشگري بوشهر، همراه با شعر و ادبيات و صداي امواج
- وقتي کتاب خواندن هولناک ميشود
- خطر کتاب نخواندن نسل جديد
- ارج و ارزش کتابخواني براي نسل نوجوان
پربیننده ترین
- وقتي کتاب خواندن هولناک ميشود
- گردشگري در شهر زيباي بوشهر
- نیروسوزی ما و نیروسازی دیگران
- بوشهر، بندري مستعد پيشرفت اما مهجور
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- بوشهر؛ شهر پارک هايساحلي
- هويت زنانه و حقيقت زنانگي
- ماحوزي مديركل ارشاد بوشهر شد
- قصه ننه معصومه و معجزه رنگها
- يک کوچه براي آرامش در بوشهر
- ارج و ارزش کتابخواني براي نسل نوجوان
- خطر کتاب نخواندن نسل جديد
- گردشگري بوشهر، همراه با شعر و ادبيات و صداي امواج
- طنين موسيقي اقوام ايراني در نونواي بوشهر
- تصاویری دیدنی از بخشو نوحه خوان سینه زنی بوشهری