غلامرضا شریفی خواه : در شبهای فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عدهای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...
شونشینی زمستانی بندر بوشهر در قدیم
غلامرضا شریفی خواه - معلم بازنشسته
در شبهای فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عدهای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم، پنج دری و دارای دو ردیف طاقچه و سقف بلند و تابستانی بود و اتاق مجلسی که همیشه تمیز و مرتب و آماده برای میهمان ها و آن اتاق کوچک کنار پنج دری که یک پله پایین تر و سقف کوتاه و مخصوص فصل زمستون بود. در دو طرف آن صندوق های چوبی و فلزی محکم می گذاشتند که ما به جای مبل استفاده میکردیم. جای دنج و گرمی بود و در بالای این اتاق، اتاقی به همان اندازه قرار داشت که سقف آن هم سطح اتاق پنج دری بود. در این اتاق کوچک پایین شبهای زمستون ننه غلامحسین (مادرم) منقلی از آتش میآورد و ما سیب زمینی و بلوط زیر آتش می گذاشتیم و از صدای تَق تَق بلوط ها لذت می بردیم و چای خوشمزه گلابی کلکته ای می خوردیم.
اما دورهمی که بعضی خانواده ها می گرفتند؛ یک سالی زمستون خیلی سرد شد و من کلاس سوم بودم. شاید سال ۴۲ که محصولات کشاورزی اطراف از بین رفت و حتی آب های داخل حبانه و خمره یخ زده بود و روی زمین آب های بعد از بارون که یخ زده بود پا می گذاشتیم و مثل شیشه خورد می شد. مدرسه چند روزی تعطیل بود و ما با این یخ های روی زمین بازی می کردیم و سعی داشتیم در آفتاب برویم. در آن زمان شبها در این فصل وقتی اقوام می آمدند پذیرایی تنقلات مانند کاذو پوست دار و انچیچک و نخود و کشمش و تخمه هندونه گرمه بود و میوهها مانند انار و بَکروی و نارنگی و مدنی (لیمو شیرین) که فصل کوتاهی داشت از روستای خُوییز شهر اهرم می آوردن و اگر شُومی در کار بود غذاهای سنتی مانند چغندر پهتی و برنجوش (که از برنج و شیره خرما و ماهی شیر و قباد سرخ کرده) و عصیده (از شیره خرما و روغن و آرد ساخته میشد) و شلغم و نخود گرم این ها غذاهای زمستونه که خوشمزه و مقوی بودند و اما پشمک این شیرینی سنتی نرسیده به مسجد پیرزن (فاطمه الزهرا) دکانهای تشخونه (کارگاه) حاج فتحعلی راهنورد و حاج محمد گزی بود و ما در موقع بیکاری درست کردن شیرینی ها را میدیدیم مثلا پشمک وقتی که مایع آماده می شد در سینی های مسی بزرگ می ریختند و در اطراف آن ۳ الی ۴ نفر می نشستند و سینی آغشته به روغن این مایع را به صورت کلاف در می آوردن و با دستها به طرف خود کشیده تا دراز شود و روی هم می گذاشتن و بارها تکرار تا این پشمک خوشمزه که خوردنش راحت بود درست می شد. در آن جا اوستا زاغی که در کار مسقطی درست کردن و دیگر شیرینی ها استاد بود و یکی از ورزشکاران پرورش اندام باشگاه نیرومند و انسانی زحمتکش و مهربان، مسقطی یکی از سوغات بوشهر که به شهرهای اطراف می بردند و شیرینی هایی به نام شکر پنیر و قرص های بزرگ رنگارنگ و بسکویت سنتی هم درست می کردند و حالا پذیرایی، پشمک را در دیس چینی گل قرمز به صورت کله قندی می گذاشتند و در اطراف آن قرص های رنگی و دو الی سه تایی نارنگی پوست غلفطی روی آن می گذاشتند و قشنگ می شد و دیگر چیزها، و خانواده ها در آن زمان در شونشینی دغدغه فردا را نداشتند. هر چه که امروز می خوردند میگفتند فردا خدا کریم است و هر کسی صحبتی داشت و ما بچه ها گوش می دادیم و تا ساعتی از شب می گذشت با خوشی و دل خِشو سپری می شد.
پدربزرگم در بازار قدیم راسه آهنگری ها دکان بقالی داشت و هر وقت به مسجد می رفت در آن جا به سخنرانی ها با دقت گوش می کرد و در وقت مناسب در شب همه افراد خانواده را جمع می کرد مانند یک کلاس درس و همه شنیده ها را به گوش افراد می رساند بصورت نقّالی، در هنگام غروب زمستون دکان های شیرینی فروشی و نخود بریزها آقای حاج علی یاسی و حاج کریم درویشی و دیگران شلوغ میشد و به خاطر طولانی بودن شب ها مردم مشغول تنقلات و خوردنی ها می شدند و گوش به رادیو مدل چوبی که برنامه رادیو تهران و رادیو آبادان داشت میدادیم. اول بازار قنادی بعدازظهرها قوسو (قاسم) باقله ای که باقله شوشتری در پیاله های ظرف رویی میفروخت و شلغم فروشی که پارچه ململی سفید رنگی انداخته بود و بخار بلندش معلوم بود، از مردم پذیرایی میکرد و همه جا بوی زمستون می داد.
(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و چهارم، شماره 986)
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- بوشهر بهشت ایران در نوروز/ دیار نخلهای سرافراز و دریای خروشان + تصاویر
- گزارش و تصاویر مراسم نکوداشت استاد ایرج شمسی زاده
- امید دارم که نتیجه برآمده از این انتخابات باعث توسعه روزافزون استان بوشهر شود
- توسعه میدان گازی پارس شمالی و دیگر میادین مشترک از اولویت های وزارت نفت در شرایط پسا تحریم است
- عکس نوشتی از بوشهر قدیم
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- کتابهایی برای راهنمایی زندگی
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- گوشه ای از حماسه رئیسعلی دلواری و یارانش
- و آغاز ميکنيم همان راه آمده را رفته را دوباره را
- تصاوير نكوداشت فرج كمالي شاعر بومي سرا در گناوه
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد