طراحی سایت
تاريخ انتشار: 16 بهمن 1400 - 13:07

 حسين شاکري: بدون ترديد بايد گفت که "مهدي طارمي" مهاجم ارزنده تيم ملي فوتبال ايران ثمره يک قرن از پديدهاي غريب به نام فوتبال بوده که نه در يک رشته ورزشي که در رگ و پي فرهنگ مردم  بندر نازنين بوشهر شده است. طارمي اين سوپرمن به پرواز درآمده فوتبال ايراني نه با يک هايجکت و پروازي آني که پله به پله سوار بر دوش يک به يک اهالي فوتبال اين شهر به بام  ايران رسيده است..

مهدي طارمي؛ عصاره مکتب فوتبال بوشهري

نسیم جنوب - حسين شاکري: بدون ترديد بايد گفت که "مهدي طارمي" مهاجم ارزنده تيم ملي فوتبال ايران ثمره يک قرن از پديدهاي غريب به نام فوتبال بوده که نه در يک رشته ورزشي که در رگ و پي فرهنگ مردم  بندر نازنين بوشهر شده است. طارمي اين سوپرمن به پرواز درآمده فوتبال ايراني نه با يک هايجکت و پروازي آني که پله به پله سوار بر دوش يک به يک اهالي فوتبال اين شهر به بام  ايران رسيده است. اگر نادري و ايرانجوان و خليج و شاهين و پاس و تاج و سکان و گسار و... و شعارها و اشک‌ها و لبخندها و دعاها و نفرينها(!) و تعصبات تر وخشک زنانه و مردانه و دعواها و رجزخوانيها و بحثهاي داغ در قهوه خانه‌ها و بازارهاي قديم و ماهي فروشان و دورهمي‌های موزيريها و سنگ دراران و ميادين محلي نبود، قابله‌ای به نام شور فوتبال و زندگي فرزندي چو طارمي را در مختک فوتبال بوشهر برايمان نمی‌آفرید!

بوشهر از پس تبعيض ها و ديده نشدنها سالها صبرکرد و خون دل خورد تا نه به بازگشت عدالت که حسب حوادث و بسترهاي لاجرم روزگار ايراني، طارمي را به عنوان نمادي از فراموشخانه اين بندر سرحدي بپذيرد!

صدها مرواريد در اعماق درياي فوتبال بوشهر در صدف خويش محبوس و ناديده گرفته شدند تا طارمي و قائدي و ماهيني و محبي و کريميان رخ نشان دهند.

چاهيبخش ها، اقدام ها، رزمي ها، توراني ها، عبدالله زاده ها، اميني ها، ماهيني ها، ملاح زاده ها، حيدري ها، وردياني ها، صفري ها، بهرهمان ها، ايرانژادها، صميمي ها، رفعت بوشهري ها، ايرانپورها، وفايي ها و... وگل سرسبد آنان محمود ابراهيم زاده که ميتوانست حداقل يک دهه بر تارک فوتبال ايران بدرخشد، کمترين تاواني بود که سبب باز شدن راه براي ديده شدن و شکفته شدن نسل گلخانه اي امروز فوتبال بوشهر شود.

مهدي طارمي از سر نتايج بد شاهين به اجبار و به جهت تنبيه مهاجمان گل نزن براي چند بازي سر از ترکيب شاهين آن روز درآورد و با وجود اثرگذاري ناديده گرفته شد. کسي او را نديد. به سربازي رفت و دو سال يک سربازي اجباري را گذراند. حتي تيم هاي نظامي او را نديدند. بعد سربازي به ماوايش ايرانجوان برگشت و آقايي کرد. پايان آن فصل مترادف شده بود با به پيزي خوردن مالي تيم هاي دولتي. سقف مشخص و کم قرارداد براي اولين بار در فوتبال ايران حکم شده بود. وزارت ورزش شخصي به نام «رحيمي» بازيکن پيشين سپاهان اصفهان را مدير باشگاه پرسپوليس کرده بود. اين مدير وظيفه داشت با کمترين هزينه تيم را ببندد. 

علي دايي سرمربي وقت پرسپوليس انجام اين ماموريت را به عهده داشت. به بازار خريد رفتند و در آن لابلا دنبال پر کردن سهميه زير23سال هم بودند. نظرکردن به ليگ يک تازه مد شده بود. دايي در اين جا نه کشف استعداد که در يک اتفاق و با ديدن آمار کار طارمي با قيمت ارزان دويست ميليون سه ساله او را هم به ليست افزود. درآن مدت دايي نتيجه نميگرفت و از سر اجبار و تنبيه عدهاي از بازيکنان، طارمي را به بازي گرفت و او گلي از سر سماجت به ثمر رساند. بعد از آن بازي، راقم بلافاصله طي مطلبي نوشتم «ازاين بازيکن نوپا در آينده بيشتر خواهيد شنيد.» اشاره اي که مضحکه و تعجب بسياري از مخاطبين به خصوص هواداران دو آتشه پرسپوليس را به همراه داشت! زمان گذشت. نه دايي و نه درخشان چيزي به پرسپوليس نيفزودند. 

تا اين که «برانکو» آمد. مردي که تيم را با بازيکناني متوسط و متوسط رو به پايين در رده سيزدهم جدول تحويل گرفت. از اين نقطه بود که طارمي و يارانش در پروسه اي سريع در کوره هاي تاکتيکي و دبيري اين کوچ کروات پخته شده و قد کشيدند. اين چنين بود که پرسپوليس اسباب بزرگي طارمي را به وجود آورد. مهدي هم حرص ميداد و هم نرد عشق با سرخ ها ميکرد. با آزمون و خطاها در پرسپوليس الماس درونش تراشيده ميشد. مرد سال و آقاي گل ليگ شد. به تيم ملي دعوت شد. آن جا هم آقايي کرد. اما در ميان دو لبه انبر گاز کي روش- برانکو با دو فرهنگ و ديدگاه و شخصيت متفاوت فني و غيرفني دچار پارادوکس و دوگانگي رفتاري شده بود. گاه آرام بود و گاه عصيان ميکرد. ديگر فوتبال در ايران را چو قفسي تنگ براي خود ميديد. بعد از تجربه تلخ قرارداد با باشگاه ترکيه اي سر از تيم متوسط «ريوآوه» پرتغال درآورد و چنان درخشيد که غولهاي فوتبال پرتغال چو بنفيکا و پورتو خواستگارش شدند. درخشش او بعد چندين هفته نيمکت نشيني در پورتو هم شروع شد و در زمره بهترين گلزنان ليگ برزيل کوچک اروپا قرار گرفت. در اين جا علاوه بر تلاش، شخصيت و نحوه مصاحبه هاي او هم پخته تر و مقبولتر شده بود. درخشش او در دوره بازيهاي باشگاههاي اروپا او را در مسير بزرگان فوتبال ايران قرار داد. از اين نقطه حرکت وي به سوي جنتلمن شدن آغاز شده بود. اما همچنان رسوبات جواني و عالم آماتوري او در نقطه هايي نابجا درست مثل درگيري با سرمربي فهيم و بافرهنگ امروز که منجر به خط خوردنش در دورهاي کوتاه شد، بيرون ميزد که خوشبختانه خيلي زود آن چاک فکري را رفو کرد.

در پايان بايد بگويم سبک بازي مهدي طارمي نه تنها در فوتبال ايران که در جهان شبيه هيچ کس نيست. او فقط شبيه خودش است. دونده، پرتلاش، جاه طلب، تکنسيني که کارگر تيم هم ميشود، صاحب سبکي هنري در خطاگيري به ويژه در محوطه جريمه، توپ قاپ و موذي و زيرک در مستطيل سبز، بازي با قلب، بلندپرواز، قابليت انتقال سريع ادراک مفاهيم تاکتيکي و مَچ شدن با زوج جديد (در بازي اخير ايران و عراق طارمي نشان داد که به عکس اعتقاد کارشناسان که اذعان داشتند فقط با آزمون هماهنگ است به خوبي حسب دستورات اسکوچيچ بسيار سريع با جهانبخش جفت و جور کارهاي سخت تاکتيکي پيش برنده و فريبنده تيمي انجام مي داد که حتي اين هماهنگي آن هم بدون فرصت تمرين از عهده بسياري از حرفه اي ها هم خارج است)، قابليت بازي با دوپا، قدرت سرزني، توانايي عبور و برداشتن يار مستقيم با هنر دريبل زني و سرعت از وي يک بازيکن شش دانگ ساخته و به يقين جاي او در تيمي بزرگتر از پورتو ميباشد. وي فقط بايد بداند که خويشتنداري و تمرين صفات نکو را نه به عنوان يک بازيکن حرفه اي که يک انسان درون خود حلول داده که اگر غير از اين باشد در سربزنگاهي به ايشان آسيبي جدي وارد ميسازد.

زنده باد ايران، سرافراز بوشهر، مرحبا طارمي.

(نسیم جنوب – سال بیست و چهارم- شماره ٩٩٠)


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین